خلیل بن احمد بن سلیمان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 22 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240851/خلیل-بن-احمد-بن-سلیمان
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
22
خَلیلِ بْنِ اَحْمَدِ بْنِ سُلِیْمان (مق 856 ق / 1452 م)، شاعر و از امرای ایوبی ملقب به الملکالکامل.خلیل منتسب به شاخهای از ایوبیان بود که از 629 تا 930 ق / 1231 تا 1523 م بر حصنکیفا میان دیاربکر و جزیرۀ ابنعمر بر ساحل دجله (امروزه در استان ماردین ترکیه، نک : ه د، 21 / 60-63)، حکم میراندند (دربارۀ امرای ایوبی حصنکیفا، نک : دهمان، 306- 318؛ لینپول، 1 / 129؛ زامباور، 154). پدرش الملکالاشرف در 836 ق / 1442 م هنگامی که به قصد دیدار با سلطانِ آمِد رهسپار آن دیار بود، به دست گروهی از ترکمنها به قتل رسید (مقریزی، 2(4) / 900-901؛ ابن تغری بردی، النجوم، 15 / 182، الدلیل ... ، 1 / 47- 48).ااگرچه خلیل با شماری از بزرگترین تاریخنگاران ازجمله ابنحجر (د 852 ق / 1448 م)، مقریزی (د 845 ق / 1441 م) و ابن تغری بردی (د 874 ق / 1469 م) همروزگار بوده، در آثار ایشان به تفصیل از او یاد نشده است و جز عباراتی کوتاه دربارۀ او یافت نمیشود و حتى احمد بن ابراهیم حنبلی (د 876 ق / 147 م) که شفاء القلوب را در ذکر فضایل بنیایوب نگاشته است، از آنجا که کتابش را در ایام امارت پدر او، الملکالاشرف، تألیف کرده، از وی یادی نکرده است، اما در این میان، از علاءالدین ماردینی که ظاهراً منشی (کاتب السر الشریف) دستگاه خلیل بوده، اثری با نام اثبات الدلیل فی صفات الخلیل در دست است (نسخۀ خطی در کتابخانۀ برلین) که به نظر میرسد دربارۀ دوران امارت خلیل نوشته شده است (بروکلمان، 171؛ GAL, II / 207).خلیل پس از مرگ پدر، به همراه یارانش به نزد سلطانِ آمِد شتافت و توانست با کمک برادر خود، شرفالدین یحیى، از طرف سلطان به امارت حصنکیفا برسد (ابنحجر، 3 / 503). دربارۀ چگونگی حکومت وی گفتهاند که به روزگار او، عدل و احسان در قلمروش حاکم بود و همچون پدر، عالمان و بهویژه فقهای شافعی را ارج مینهاد و زینالدین عبدالرحمان بن مجد قاضی شافعی را به وزارت خویش برگزیدهبود. برجستهترین اقدام او را در دوران امارتش، مصالحه با ترکمنها و توافق بر عدم تعرض به مرزهای یکدیگر میدانند (همانجا؛ سخاوی، الضوء ... ، 3 / 192). وی سرانجام در 856 ق به دست پسرش به قتل رسید (نک : ابن تغری بردی، منتخبات ... ، 1 / 128).سخاوی نقل میکند که خلیل نیز همچون پدرش، دیوان اشعارش را به مصر فرستاد و ادبای آن دیار اشعارش را ستودند (همانجا). همو احتمال میدهد که ابنحجر خود ازجمله کسانی باشد که بر اشعار او تقریظ مینگاشته و ابیاتی را از دیوانش انتخاب نمودهاست (نک : التبر ... ، 399-400).اشعار عربی او شامل همان مطالب و مفاهیم معمول در ادب کلاسیک عربی است، اما درعین حال، از ویژگیهای خاص خود نیز بیبهره نیست؛ ازجمله آنکه چون امیر و سلطانزاده بوده است، مدایح او محدود، و بیشترینِ آنها مدح پیامبر (ص) است که در حقیقت یک نزاع دینی و یک واکنش در برابر جنگهای صلیبی است و دیگر مدایح او به مدح پدر، جد و عمویش اختصاص دارد که به مناسبتهای مختلف ازجمله تهنیت به مناسبت فتوح و پیروزی بر دشمنان و یا تبریک اعیاد سروده شدهاست. در همین دست از مدایح است که رگههایی از فخر را نیز میتوان یافت. او خود و اجداد خود را از تبار عبدمناف میخواند و به این امر میبالد (ص 120). نکتۀ قابل تأمل در این باره آن است که اگر انتساب او را به عبدمناف بپذیریم، دراینصورت ایوبیان به عربها و امویان منتسب میگردند و نه کردها (نک : خضر، 52؛ نیز ابنواصل، 1 / 4، که بهوضوح نسب ایوبیان را به عبدمناف میرساند). بخش قابل توجهی از اشعار خلیل را نیز غزلیات تشکیل میدهد که شاعر برای ارضای تمایلات نفسانی خود سروده، و در این میان گهگاه در میدان خمریات و نخجیرگانی نیز جولانی داده است.اما ویژگی اشعار او را میتوان در میان انواع شعری یافت که بیان او را به زبان عامۀ مردم نزدیک میسازد. زَجَل، دوبیت، موالیات، کان کان، مسمطات و القوما در میان اشعار او از جایگاه خاصی برخوردار است. زجل او فنی است که در عین سهولت، میان زجل و موشحات اندلسی میگردد و با رهایی از قیود زبان فصیح، به سمت لحن عامیانه گرایش پیدا میکند و بسیار تحت تأثیر زبانهای ترکی و حتى کردی قرار دارد. موضوع بیشتر موشحات خلیل را مفاهیم تغزلی تشکیل میدهد؛ با اینهمه، رگههایی از افکار صوفیانه و شکایت از روزگار و عزلتگزینی نیز در لابهلای اشعارش یافت میشود (برای نمونههایی از شکایت او از بیوفایی روزگار، نک : ابنشاهین، 149-151)؛ در عین حال، همچون دیگر موشحات پیوندی جداناشدنی با موسیقی غنایی مردمی دارد.اشعار خلیل سراسر آکنده از اوصاف و تعابیر زیبای متداول در میان شاعران در قالبی متین است. با اینهمه، نمیتوان تمامی آنها را خالی از ضعف و خلل دانست و همین نکته گردآورندۀ دیوان او را بر آن داشته است تا کثرت مشاغل حکومتی را دلیل ضعفهای شعر او بپندارد (خضر، 52-56).از دیگر ویژگیهای برجستۀ اشعار خلیل، اشعار ترکی او ست. فصل دهم دیوان الدّر المنضّد (نک : دنبالۀ مقاله) حاوی 55 قطعه از اشعار ترکی او ست که میتواند بسیار مورد توجه زبانشناسان قرار گیرد، و منبع ارزشمندی دربارۀ زبان ترکی جنوبی به شمار آید. البته، به نظر نمیرسد که خلیل در باب ادب ترکی کلاسیک آموزش دیده باشد و آنچه از این رهگذر در اشعار او دیده میشود، بیشتر نمایانگر میزان ارتباط خلیل با غلامان ترکزبان او ست (بروکلمان، .171 ff). اندک تعابیر فارسی که در اشعار خلیل دیدهمیشود، نشان از آشنایی او با زبان فارسی ندارد، زیرا به نظر میآید که این تعبیرات فارسی از طریق زبانهای ترکی و کردی به شعر او راه یافته باشد، تعابیری همچون «خلیل دلی سوختی جفا» و یا «آهو سیا چشمی» و نیز استفاده از ضمایر متصل اول شخص چون: جانم، حالم، شاهم و ... (همانجا).
از او دو مجموعۀ شعر بر جای مانده است: 1. الدّر المنضّد، که دیوانی نسبتاً پرحجم است و نسخهای خطی از آن در کتابخانۀ برلین نگهداری میشود ( آلوارت، شم 7898). این کتاب شامل 10 فصل است که هریک مانند کتابی مستقل، عنوانی خاص دارد، ازجمله: «نجوم الفلک من نظم الملک»، «نسیم الارواح و زاید الافراح» و جز آن. این فصول که هریک با نام کتاب معرفی شده است، دارای هیچگونه تقسیمبندی و ترتیبی نیست و حتى مقدمۀ هریک نیز متفاوت از دیگری است؛ برای نمونه، در آغاز فصل 8 با عنوان «رسائل الهایم المهجور فی العیون و الثغور»، چنین آمدهاست: «هذا کتاب مختصر من دیوان نظم ... خلیل الایوبی» (نک : همانجا)، یا فصل اول کتاب یعنی «نجوم الفلک ... » (نک : دنبالۀ مقاله)، که به گفتۀ گردآورنده در مقدمۀ مختارات و تنها بخش کوچکی از اشعار بودهاست (نک : خضر، 96). از اینرو، به نظر میرسد که چه بسا این فصول دهگانه، کتابها و مختارات مستقلی بودهاند که مصنف دیوان آنها را در یک جا گرد آوردهاست ( آلوارت، همانجا).فصل اول این کتاب، «نجوم الفلک من نظم الملک»، در 5 بخش تدوین شده است: مدح پیامبر (ص)؛ تغزل و غرامیات؛ تخمیسات و موشّحات؛ دوبیتی و موالیات؛ و انواع مختلفه. این بخش توسط عبدالحسنین خضر بر اساس 3 نسخۀ خطی به عنوان جلد اول از مجموعۀ الشعراء الایوبیون به چاپ رسیده است.2. القصد الجلیل من نظم السلطان خلیل، که در بیروت (1866 م) به چاپ رسیده است (سرکیس، 2 / 1544؛ زرکلی، 2 / 314؛ کحاله، 4 / 112). این اثر نیز در 5 فصل گرد آمدهاست: مدح پیامبر (ص)؛ مدح پدر و جدش؛ خطبهها؛ غزلیات؛ و موشح، زجل و اشعار مختلف .(GAL, II / 207)نسخهای خطی از اشعار او نیز با نام دیوان السلطان خلیل در کتابخانۀ بارودیۀ بیروت موجود است (معلوف، 190). همچنین بروکلمان نسخهای از دیوان او را در کتابخانۀ منچستر به شمارۀ 476 A معرفی میکند (GAL, S, II / 200؛ نیز مینگانا، 792-796)، که در حقیقت از آنِ ملک عادل سلیمان جد سلطان خلیل است (نک : خضر، 95).
ابن تغری بردی، الدلیل الشافی، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، 1399 ق / 1979 م؛ همو، منتخبات من حوادث الدهور، به کوشش ویلیام پاپر، برکلی، 1930 م؛ همو، النجوم؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، انباء الغمر، به کوشش حسن حبشی، قاهره، 1392 ق / 1972 م؛ ابنشاهین ظاهری، خلیل، زبدة کشف الممالک، به کوشش پل راوس، پاریس، 1894 م؛ ابن واصل، محمد، مفرج الکروب، به کوشش جمالالدین شیال و دیگران، قاهره، 1960 م؛ خضر، عبدالحسنین، مقدمه بر دیوان خلیل بن احمد بن سلیمان (هم )؛ خلیل بن احمد بن سلیمان، دیوان، ج 1 الشعراء الایوبیون، به کوشش عبدالحسنین خضر، دمشق، 2000 م؛ دهمان، محمد احمد، «حلقة المفقودة من سلسلة التاریخ الاسلامی»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، 1360 ق / 1941 م، س 16، شم 7- 8؛ زامباور، معجم الانساب و الاسرات الحاکمة، ترجمۀ زکی محمد حسن و حسن احمد محمود، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ زرکلی، الاعلام؛ سخاوی، محمد، التبر المسبوک، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریه؛ همو، الضوء اللامع، بیروت، دار المکتبة الحیاة؛ سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، 1928 م؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ لینپول، استنلی و دیگران، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر، ترجمۀ صادق سجادی، تهران، 1363 ش؛ معلوف، عیسى اسکندر، «خزائن الکتب العربیة»، المجمع العلمی العربی، دمشق، 1925 م، شم 2؛ مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1972 م؛ نیز:
Ahlwardt ; Brockelmann, C., «Ein neues südtürkisches Sprachdenkmal», Islamica, ed. A. Fischer and E. Braunlich, Leipzig, 1931, vol. IV; GAL; GAL,S; Mingana, A., Catalogue of the Arabic Manuscripts, Manchester, 1934.مریم صادقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید