خلعت
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 22 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240797/خلعت
جمعه 5 اردیبهشت 1404
چاپ شده
22
خِلْعَت، یا خَلعت، پارچه و جامهای گرانبها، که به صورت هديه یا قدردانی و تجلیل به کسی میبخشیدهاند. اصطلاح تشریف نیز به جای خلعت، و به مفهوم آن در گذشته رواج داشته است. مسعود سعد میگوید: خجسته بادت تشریف و خلعت سلطان / فزونت بادا هر روز خلعت و ایجاب (ص 136؛ نیز برای تشریف، نک : حافظ، 50؛ سعدی، 342).خلعت در طول زمان با توسع معنی، کاربردهای دیگری نیز يافت و به هرگونه پارچه یا جامهای که از سوی خانوادۀ عروس به داماد، یا اعضای خانوادۀ او هدیه میکردند، و نیز به پارچۀ مخصوص کفن و هدایای دیگر اطلاق شد. با توجه به سیر تاریخی اعطای خلعت، بهجز جامه و تنپوشهای گرانبها، هدايای ديگری همچون شمشیر مرصع، اسب و جز آنها، معمولاً همراه با فرمان، به پاس خدمات شایسته و بزرگداشت به خدمتگزاران برگزیده چون مأموران حکومتی، بزرگان و فضلا، پیشوایان دینی و سفرا اعطا میکردند (کلاویخو، 182-183؛ المرقاة، 84؛ معتمد خان، 305؛ پولاک، 254). این نوع خلعت اغلب نمایانگر جایگاه افراد بوده، و برای رجال و اشرافزادگان، موقعیت اجتماعی و سیاسی برتر را به ارمغان میآورده است (صابی، 70؛ بیکر، 93, 97).
رسم خلعتبخشی از روزگاران کهن در ایران و برخی از سرزمینها، چون روم شرقی و مصر مرسوم بوده است (نک : پيدايش، 41: 42؛ بلاذری، 308؛ صراف، 13-14؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ دورۀ هخامنشی تا ساسانی، نک : ایرانیکا، 188180- / XIII). سنت خلعتبخشی پس از ظهور اسلام، با تولید پارچههای مُطَرَّز به تقلید از کارگاههای پارچهبافی دورۀ ساسانی آغاز شد و کارگاههای جدید «دارالطراز» نام گرفتند (ابنخلدون، 1 / 266-267؛ مقریزی، السلوک، 2 / 292؛ قلقشندی، 4 / 55، 63؛ نیز نک : «هنرها ... »، 154) و از آن پس، در سراسر دورۀ اسلامی تهیۀ جامههای فاخر به ادارات ویژهای چون دارالطراز، «خزانةالکسوات»، و «جامهخانه» سپرده شد (بیهقی، 1 / 20؛ ابنطویر، 124) و نظارت بر مراحل تولید و دوخت پارچه جهت تهیۀ خلعت، به صاحبالطراز سپرده شد (ابنخلدون، همانجا). در دورههای صفوی، افشار و قاجار این وظیفه بر عهدۀ قیجاجیخانه، قیچچیخانه و صندوقخانه بود (میرزاسمیعا، 30؛ محمدکاظم، 1 / 118؛ اعتمادالسلطنه، 261).از دورۀ اموی به بعد، خلعت به صورت جامههای مطرز از سوی خلفا و حکام به افراد اهدا میشد (برای نمونهای از باقیماندۀ جامههای مطرز از دورۀ اموی، نک : گست، 184)، اما سابقۀ اعطای نظاممند خلعت به اوایل دورۀ عباسی میرسد (طبری، 8 / 437؛ سارجنت، 7-16؛ برای چگونگی این رسم در مصر دورۀ فاطمی و ممالیک، نک : مکی، 127؛ نیز ناصرخسرو، 105). در گزارشها نیز به پارچههای گرانبهای بسیاری اشاره میشود که در «بارخانههای» امرا در صدها صندوق، و یا پیچیده در کرباس نگهداری میشد تا در زمان مناسب استفاده شوند (بیهقی، 1 / 39؛ میتدینوا، 114-115؛ نیز نک : اسکندربیک، 2 / 775).بر اساس گزارشها، خلعتبخشی ارتباط مستقيم با جايگاه و طبقۀ افراد خلعتگیرنده داشت و بنابر روایت مقریزی، خلیفه هارونالرشید به وزیر خود جعفر برمکی، خلعت اعطا کرد (نک : الخطط، 3 / 180؛ آقسرایی، 21، 29؛ دربارۀ دورۀ عثمانی، نک : بیکر، همانجا)؛ و صاحبمنصبان خلعت مناسب با رتبه و طبقۀ خود میگرفتند و ارزش آن بر پایۀ شأن و مرتبۀ آنها تعیین میگردید. در کنار خلعت، لوازمی به افراد اهدا میشد که جزو ملزومات منصب جدید بود (بیهقی، 2 / 494؛ معتمدخان، همانجا). گاهی نام برخی از بزرگان را ــ که دارای جایگاه ممتاز سیاسی یا اجتماعی بودند ــ بر طرازِ خلعت نقش میکردند (برای نمونه، نک : خواندمیر، 158؛ دربارۀ گرفتن سمت بدون اعطای خلعت، نک : ابن تغری بردی، 1 / 219). اگرچه خلعتگرفتن به اعتبار افراد میافزود، اما در بعضی موارد نیز به قیمت جان برخی از آنها تمام میشد (نک : گردیزی، 160). افزون بر آنچه گفته شد، گاه حکام به دلخواه خود، به مغنيان (مسعودی، 3 / 215)، یا پزشکان (ابن ابی اصیبعه، 198- 199)، خلعت میبخشیدند. از کارکردهای جامۀ خلعت، نقش رسانهای و تبلیغی آن بوده است. مثلاً بر روی برخی جامههای خلعت، نام حکام و تاریخ آغاز حکومت و مانند آنها درج میشده است (اسکات، 96؛ بلر، 20, 21). گاه نیز پس از منصوبشدن حاکمی، برای آگاهی مردم از این انتصاب و اعلام حضور وی، خلعت و عَلَم پادشاهی را در شهر میگرداندند (نرشخی، 108). باتوجه به رتبه و جایگاه صاحبمنصبان، خلعتهایی با عناوین «خلعة الوزارة»، «خلعة النیابة»، «خلعة الرضا»، و «خلعة الاستقرار»، اعطا میکردند و «خلعة العزل»، «خلعة الاستمرار» و مانند آنها از دیگر عناوین خلعتهای اعطایی بودند (مقریزی، السلوک، 7 / 377؛ خوافی خان، 2 / 20؛ نیز نک : استیلمن، 56, 70؛ دربارۀ انواع دیگر خلعتها، نک : لغتنامه ... ). افزون بر این، در دورۀ قاجار، نوعی دیگر از خلعت مرسوم بود که آن را از بارگاه امام رضا(ع) یا از عتبات، از سوی امام رضا (ع) و از «جانب حضرت سیدالشهداء» برای ناصرالدین شاه قاجار میفرستادند که برای وی بسیار اهمیت داشت (سالور، 2 / 1006؛ ناصرالدین شاه، 122).پیش از سال نو، شاهان قاجار خلعتهایی را برای برخی از رجال میفرستادند تا در مراسم نوروزی آنها را بپوشند (نوایی، 465؛ کرمانی، 295؛ سالور، 2 / 1048)؛ در اين دوره، گیرندۀ خلعت باید به صندوقدار (مسئول تهیۀ خلعت) يا حامل آن، «خلعتبها» و انعامی پرداخت میکرد (مستوفی، 1 / 408- 409). همچنين در ماه محرم، ناصرالدین شاه به معینالبکا (تعزیهگردان تکیۀ دولت)، و برخی از تعزیهخوانها چندین طاقه شال گرانبها خلعت میداد (نک : معیرالممالک، 67). اگرچه زمانی هدف از اهدای «خلعت برای ظهور حسن خدمت نوکر ... و عزت و حرمت او» بوده است (نک : ریاحی، 37؛ افشار، 55، 59)، اما بهتدریج رسم خلعت در برابر پرداخت نقدینهای اعطا میشد. در سدههای متأخر والیان، وزرا و سایر صاحبمنصبان دولتی برای دریافت خلعت باید مبلغی را به اجبار میدادند تا مورد مرحمت شاه قرار گیرند و به دریافت خلعت توفیق یابند (کمپفر، 80، نیز برای شرحی دربارۀ اهمیت خلعتگرفتن در دورۀ صفویه، نک : 81). بنابر نوشتۀ اعتمادالسلطنه، برخی خلعتهای قیمتی را که شاه برای عمال خود میفرستاد، با «جبه»ای کمارزشتر عوض میکردند (ص261).خلعتپوشانْ رسمی کهن بود که معمولاً با تشریفات ویژهای اجرا میشد. خلعت اهدایی شاه عطیهای مهم بود که اگر دریافتکنندۀ خلعت دور از مقر حکومتی بود، به دستور سلطان یا خلیفه، «صندوقهای خلعت» را همراه با خدم و حشم و شکوه بسیار، برای خلعتگیرنده میفرستادند (بیهقی، 1 / 39)، و او نیز به همراه بزرگان با طیّ مسافتی، از آورندگان خلعت استقبال میکرد (همو، 1 / 37؛ تاورنیه، 618؛ نیز نک : مستوفی، 1 / 408). از کارهای مهم قبل از شروع مراسم خلعتپوشان، تعیین ساعت مسعود توسط منجمان برای انجام مراسم بود (کرمانی، 235، 239؛ مشیزی، 319). پس از آغاز جشن، حاجبان افراد منتخب را به «جامهخانه» و یا به «جایگاه خلعت» برده و جامۀ خلعت میپوشاندند (بیهقی، 1 / 204؛ بنداری، 16)؛ و گاه به همراهانِ (حواشی) خلعتگیرنده نیز خلعت اعطا میشد (صابی، 99؛ اسکندربیک، 2 / 775). معمولاً محلهای مخصوص پوشیدن خلعت را بیرون از شهرهای مقر حکام میساختند. اين محل که مخصوص برگزاری مراسم پذیرایی از میهمانان با تشریفات خاص بود، به «خلعتپوشان» شهرت داشت (نک : سرنا، 266- 267؛ کبیرصابر، 87- 88؛ مستوفی، همانجا؛ دربارۀ مراسم خلعتپوشان، نک : هولتسر، تصویر 269). این مراسم در دورههای متأخر، مفهوم کلی و عام يافت و به کلِ تشریفات و مراسم جشن، خلعتپوشان گفته میشد (نوزاد، 45).اعطای خلعت بهتدریج صورت دیگری یافت و وارد عرصههای زندگی عامۀ مردم شد، مانند دادن خلعت در مراسم عروسی و عزا. در مراسم عروسی، خانوادۀ عروس همراه با جهیزیه، برای داماد و خویشان نزدیکش، خلعتهایی متناسب با شأن، سن و شغل آنها و یا زمان برگزاری عروسی، میفرستادند. این خلعتها شامل لباس و لوازم دیگر، مانند شبکلاه ترمه، قلمدان، نی قلم، آبدواتکن و جز آنها بود. داماد صبح روز عروسی، خلعتیهایش را میپوشید، اما اگر خلعت مورد پسندش نبود، ممکن بود از پوشیدن آن خودداری کند (مونسالدوله، 58؛ کتیرایی، 168-170؛ نیز نک : همایونی، 93؛ رسولی، 333-335). در برخی جایها بعد از برگزاری مراسم عقد، برای سینیبَرهای خلعتی، یک دست لباس انعام میفرستادند (طباطبایی، 342). گاه خلعت هدیهای مختصر مانند پارچه، جوراب و تسبیح بود که خانوادۀ عروس به کسانی که چشمروشنی برای عروس آورده بودند، میدادند (احمدپناهی، 259). در برخی جایها یک ماه پس از مراسم عقدکنان، مراسم مهمانیای ترتیب میدهند و با تشریفات خاص برای عروس خلعت میبرند (شاکری، 399). به کفنهایی هم که از سفرهای زیارتی به خانۀ خدا و عتبات عالیه برای افراد سوغات میآورند، خلعت و خلعتی میگویند و همراه این نوع خلعت که معمولاً از منسوجات مختلف کرباس، پنبه و مانند آنها ست، سدر و کافور نیز میگذارند (کتیرایی، 252، حاشیه؛ صفینژاد، 447).
آقسرایی، محمود، تاریخ سلاجقه (مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار)، به کوشش عثمان توران، تهران، 1362 ش؛ ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش نزار رضا، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ ابنتغری بردی، حوادث الدهور، به کوشش محمد کمالالدین عزالدین، بیروت، 1410 ق / 1990 م؛ ابنخلدون، مقدمة، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، 1401 ق؛ ابنطویر، عبدالسلام، نزهة المقلتین، به کوشش ایمن فؤاد سید، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1350 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، صدر التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1357 ش؛ افشار، ایرج، «فرمانی از دورۀ صفویه»، اثر، تهران، 1360 ش، شم 5؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، بیروت، دار مکتبة الهلال؛ بنداری، فتح، تاریخ سلسلۀ سلجوقی (زبدة النصرة)، ترجمۀ محمدحسین جلیلی، تهران، 1356 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تـاریخ، به کـوشش خلیـل خطیبرهبر، تهـران، 1368 ش؛ پـولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، اصفهان، 1363 ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، 1381 ش؛ خوافی خان، محمدهاشم، منتخب اللباب، کلکته، 1874 م؛ خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1355 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ ریاحی، محمدامین، «گزارشنامههای امیرخان سردار: یادگار سالهای جنگ ایران و روس»، بررسیهای تاریخی، تهران، 1357 ش، س 13، شم 75؛ سرنا، کارلا، سفرنامه، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ سعدی، کلیات، به کوشش حسین استادولی و بهاءالدین اسکندری، تهران، 1382 ش؛ سالور، قهرمان میرزا (عینالسلطنه)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1374- 1378 ش؛ شاکری، رمضانعلی، اترکنامه، تاریخ جامع قوچان، تهران، 1365 ش؛ صابی، هلال، رسوم دار الخلافة، به کوشش میخائیل عوّاد، بغداد، 1964 م؛ صراف، محمدرحیم، «حلقۀ سیمین قدرت اونتاش گال»، اثر، تهران، 1367 ش، شم 26- 27؛ صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، 1355 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ طبری، تاریخ؛ عهد عتیق؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ کبیرصابر، محمدباقر و سمیه صدریکیا، «باغ خلعتپوشان تبریز و کوشک میان آبی آن»، گلستان هنر، تهران، 1387 ش، س 4، شم 2؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ کرمانی، محمدمؤمن، صحیفة الارشاد، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1384 ش؛ کلاویخو، ر.، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، 1337 ش؛ کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1360 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1347 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ محمدکاظم، عالمآرای نادری، به کوشش محمد امین ریاحی، تهران، 1364 ش؛ المرقاة، منسوب به حسین ادیب نطنزی، به کوشش جعفر سجادی، تهران، 1346 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1341 ش؛ مسعود سعد سلمان، دیوان، به کوشش محمد مهیار، تهران، 1390 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش اسعد داغر، قم، 1409 ق؛ مشیزی (بردسیری)، محمدسعید، تذکرۀ صفویۀ کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1369 ش؛ معتمد خان، اقبالنامۀ جهانگیری، به کوشش محمد رفیع، اللهآباد، 1931 م؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1362 ش؛ مقریزی، احمد، الخطط، بیروت، 1418 ق؛ همو، السلوک، به کوشش محمد مصطفى زیاده، قاهره، دار الکتب الوثایق القومیه؛ مونس الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ میتدینوا، غزال، «لباس در هنر و فرهنگ قرون نهم و دهم هجری»، کتاب ماه هنر، تهران، 1387 ش، شم 122؛ میرزاسمیعا، تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1368 ش؛ ناصرخسرو، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1381 ش؛ ناصرالدین شاه، سفرنامۀ عتبات (شهریار جادهها)، به کوشش محمدرضا عباسی و پرویز بدیعی، تهران، 1372 ش؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1363 ش؛ نوایی، عبدالحسین، نادر شاه و بازماندگانش، تهران، 1368 ش؛ نوزاد، فریدون، «خلعت و خلعتپوشان»، فرهنگ گیلان، رشت، 1377 ش، س 1، شم 1؛ همایونی، صادق، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ هولتسر، ارنست، هزار جلوۀ زندگی، تهران، 1382 ش؛ نیز:
The Arts of Persia, ed. R. W. Ferrier, Tehran, 1995; Baker, P. L., Islamic Textiles, London, 1995; Blair, Sh. S., «Tiraz», The Dictionary of Art, London, 1998, vol. XXXI; Guest, R. and A. F. Kendrick, «The Earliest Dated Islamic Textiles», The Burlington Magazine for Connoisseurs, 1932, vol.L X, no. 349; Iranica; Mackie, L. W., «Toward an Understanding of Mamluk Silks: National and International Considerations», Muqarnas, 1984, vol. II; Scott, Ph., The Book of Silk, London, 1993; Serjeant, R. B., Islamic Textiles, Beirut, 1972; Stillman, Y. K., Arab Dress, Leiden, 2003.مهبانو علیزاده
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید