خرس بازی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 28 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240668/خرس-بازی
چهارشنبه 13 فروردین 1404
چاپ شده
3
خِرْسْبازی، بازی خرسبازان با خرس برای سرگرمی خودشان، و بازی معرکهگیران با خرس برای سرگرمی مردم. خرسبازی همچون دیگر معرکههای حیوانرقصانی که در آن معرکهگیرها و مربیان برخی از حیوانات را پس از آموزش و تربیت، در تجمعات مردم به بازی و رقص میگرفتند، پیشینهای بس بلند در ایران داشته است (بیضایی، 45؛ بـرای آگاهی بیشتر، نک : ه د، حیوانرقصانی)؛ در سدههای 3-4 ق / 9-10 م، مسعودی اشارهای به خرسبازی دارد (3 / 44). در سدههای 6-7 ق / 12-13 م، نظامی نیز به خرسبازی اشاره کرده است: بازی خرس برده از شمشیر / خرسبازی درآوریده به شیر (ص 24). در سدۀ 7 ق، مولانا با اشاره به رقص خرس (دفتر 3 / 12)، آن را بهمثابۀ عمل انسانهای حریصی میداند که در پی منافع آنی خویشاند و تلاششان مانند رقص خرس است که اندوختههایش را برای دیگران انبار میکند و عملش کاری بس پوچ و عبث است (تاجدینی، 350-351؛ نیز نک : جاوید، 777). در سدههای 7- 8 ق / 13-14 م، گویا تفریح و سرگرمیِ اصلیِ هر درباری، جنگانداختن حیوانات بوده است که بنابر قول ابنطقطقى، از جملۀ این حیوانات، خرس و شیر و فیل و قوچ و خروس و جز اینها بودهاند (ص 27- 28؛ نیز نک : آژند، 127). همچنین در گذشته، محلهای خاصی را نیز به این حیوانات اختصاص میدادند و آنگاه به رامکردن و تربیت آنان میپرداختند و گاه شاهانی چون عضدالدولۀ دیلمی (سل 338-372 ق) برای ایجاد رعب و وحشت در دل مراجعان به دربار، آن حیوانات را با غل و زنجیر در دربار خود میبستند (همانجاها؛ فقیهی، 647). برادران شرلی که در عصر صفوی (در سالهای 1006-1007 ق)، در ایران حضور داشتند، خرسبازی را در سفرنامهشان اینگونه ذکر کردهاند: پس از سرگرمی و انواع خوشگذرانی، مثل کشتیگرفتن مردمان برهنه و جنگ حیوانات و خرسبازی و جز آنها، به سمت شهر معروف اصفهان روانه شدیم (ص 83). نگارههایی چند هم از دورۀ صفوی برجا ست و نقاشان آن دوره حالتهایی گوناگون از خرسبازان، میمونبازان و خروسبازان را به تصویر کشیدهاند (آژند، 137- 138). جیمز موریه در دربار فتحعلی شاه قاجار (سل 1212-1250 ق)، در سفرنامهاش به چگونآگی بازی و کشتی با خرس اشاره کرده است (1 / 244). فلاندن که در عهد محمد شاه (سل 1250-1264 ق) به ایران سفر کرده بود، در دیدارش از کاشان نوشته است: شاهزاده فتحالله میرزا، حاکم کاشان، برای استقبال و خوشآیند سفیر، افسران و عموم، لوطیهای شهر را که خرس و میمون میرقصاندند، به پیشباز سفیر فرستاد (ص 107). بنابر اسناد و قراین موجود، خرسبازها و میمونبازها در زمرۀ دستههایی بودند که در بیشتر ولایات ایران، از گذشته تا چند دهۀ پیش، به هنگام جشنها و اعیاد و تعطیلیها در محلهایی خاص حضور پیدا میکردند و با ضرب و تنبک، حیوان خود را به درآوردن انواع اطوار وامیداشتند (نک : نجمی، 499؛ شهری، طهران ... ، 4 / 486، تاریخ ... ، 6 / 19، 34؛ ویلز، 116؛ آلمانی، I / 172-173, IV / 126-127؛ هدایت، 149؛ حسنبیگی، 361-362). معیرالممالک در توصیف روز سلام، پس از نبرد حیوانات با یکدیگر، اینگونه نوشته است: «لوطیها به رقصاندن خرسها و بوزینهها میپرداختند» (ص 58- 59). اوژن اوبن، سفیر فرانسه، که در عهد مظفرالدین شاه (سل 1313- 1324 ق) در ایران به سر میبرد، در سفرنامهاش خرسبازان و مارگیران و عنتریها را در زمرۀ لوطیانی میداند که محل عرضۀ هنرشان بر سر کوی و برزن است (ص 233). هولتسر که از 1863 م / 1280 ق، نزدیک به 20 سال در اصفهان زندگی میکرد، خرسبازان را لوطیهایی میداند که به درد هیچ کاری نمیخورند (1 / 50؛ نیز نک : عاصمی، 1). میرزا حسین خان تحویلدار در کتاب جغرافیای اصفهان، الواط اصفهان را چند قسم میداند که قسمی از آنها همین لوطیهای رقصنده با خرسها و میمونها هستند (ص 103). همو نوشته است که این خرسها در خوانسار بودند و از آنجا به اصفهان آورده شده، اسباب دست الواط میگشتند (ص 76). رامکردن و تربیت خرس که کاری بس دشوار مینمود، درواقع منبع درآمدزایی شاخهای از قبیلۀ کولیها بوده است که به باور دیگار، سرمایۀ اصلی آنان از این راه تأمین میشد (ص 194)؛ بنابراین شاید بتوان چنین گفت که خاستگاه کولیهای دورهگرد خرسباز (ماسه، I / 147) در خارج از ایران بوده است و آنها با ورود به ایران، اینگونه نمایشها را ترویج دادند و بعدها ملقب به لوطی شدند. خرسبازی و خرسرقصانی جزو معرکههای معرکهگیران تهران در دهههای نخستین سدۀ 13 ش (شهری، همان، 1 / 281-282، 6 / 19)، و نیز تفریحی برای مردم به شمار میرفته است (همو، طهران، 4 / 442). معرکهگیر چوبی به دست خرس میداد و آن را روی دو پایش راه میبرد و میرقصاند (همان، 4 / 443، حاشیۀ 75). گاهی هم نردبانی بر سر راهش میگذاشت تا از آن بالا برود (همان، 4 / 486). گاهی نیز پهلوان معرکهگیر با خرس کشتی میگرفت و پشتش را با فنونی خاص به خاک مینشاند؛ اگر پهلوانی در کار نبود، دو خرس را به جان هم میانداختند (همو، تاریخ، 6 / 35). مردم پیرسواران در مراسم شادی نوروز باستانی، دستههای خرسبازی به راه میانداختند و خرسی را همراه پسربچهای در لباس دخترانه به بازی وامیداشتند (رسولی، 319-320). از جلوههای پیش از نوروز گیلکها، بهویژه در شهر رشت، رسمی با نام خرسهبونی یا خرسآبونی بود که با ورود مطربان و آتشبازها و خرسبازها و میمونبازها به شهر، همزمان میشد (عباسی، 21؛ پاینده، 119-120؛ نیز نک : بشرا، 680). از نخستین روزهای اسفند، «خرسهبون»ها وارد شهر میشدند؛ خرسبازان با جارزدن در کوچهها حضور خود را اعلام میکردند. زن و مرد و پیر و جوان خرسهبون (خرسباز) را با خرس به حیاط خانۀ خود دعوت میکردند. خرسباز خرس را به انجام کارها و حرکات مختلفی ازجمله بالارفتن از درخت، از روی آتش پریدن، چوب به دست گرفتن و رقصیدن مجبور میکرد (نک : همو، نیز پاینده، همانجاها). موضوع رقصیدن خرس در ضربالمثلها نیز وارد شدهاست: خرس را به رقاصی میبرند (ذوالفقاری، 1 / 892). گاهی نیز کودکان تهرانی و خراسانی کودکی را با ترفندی خاص وادار به حرکتهایی میکنند و برای اینکه سربهسرش بگذارند، دستهجمعی دست میزنند و همزمان با حرکات او میخوانند: خرس را به رقص آوردیم / دمش را به دست آوردیم (همانجا). در پیرسواران ملایر نیز خرس را وادار میکردند که همراه پسربچهای که لباس دخترانه پوشیده بود، برقصد؛ آنها همراه ضرب و تنبک میخواندند: خرسُ به رقص آوردیم / دمش به دس آوردیم (رسولی، 320).
آژند، یعقوب، نمایش در دورۀ صفوی، تهران، 1385 ش؛ ابنطقطقى، محمد، الفخری، ترجمۀ محمدوحید گلپایگانی، تهران، 1360 ش؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، «مراسم پیشواز نوروز در گیلان»، نوروز، به کوشش علی دهباشی، تهران، 1388 ش؛ بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، 1344 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ تاجدینی، علی، فرهنگ نمادها و نشانهها در اندیشۀ مولانا، تهران، 1383 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش الٰهه تیرا، تهران، 1388 ش؛ جاوید، احمد، «نوروز در افغانستان»، نوروز، به کوشش علی دهباشی، تهران، 1388 ش؛ حسنبیگی، محمدرضا، تهران قدیم، تهران، 1366 ش؛ دیگار، ژانپیر، مردمشناسی انسان و حیوانات اهلی، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، 1385 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رسولی، غلامحسن، فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ شرلی، آ. و ر. شرلی، سفرنامه، ترجمۀ آوانس، تهران، 1357 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ عاصمی، محمد، مقدمه بر ایران در یکصدوسیزده سال پیش (نک : هم ، هولتسر)؛ عباسی، هوشنگ، آیینهای سنتی نوروز در گیلان، رشت، 1392 ش؛ فقیهی، علیاصغر، آلبویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، 1357 ش؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، اصفهان، 1324 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1361 ش؛ موریه، جیمز، سفرنامه، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1386 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش محمد استعلامی، تهران، 1369 ش؛ نجمی، ناصر، ایران قدیم و تهران قدیم، تهران، 1362 ش؛ نظامی گنجوی، هفتپیکر، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1315 ش؛ ویلز، چارلز جیمز، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمۀ سید عبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام، تهران، 1363 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1343 ش؛ هولتسر، ارنست، ایران در یکصدوسیزده سال پیش، بخش نخست: اصفهان، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران، 1355 ش؛ نیز:
Allemagne, H. René d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911; Aubin, E., La Perse d’aujourd’hui, Paris, 1908; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.امیرحسین مرادخانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید