چل توپ
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 13 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240543/چل-توپ
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
3
چَلْتوپ، از بازیهای سنتی گروهی ابزارمحور در ایران. این بازی جزو بازیهای مهارتی (جسمی) است که با توپ انجام میشود. چالاکی، مهارت و دقت از مؤلفههای ضروری برای انجام هرچهبهتر این بازی است. کاربرد چوبدست و توپ که معمولاً دستساز است، چلتوپ را در زمرۀ بازیهای ابزارمحور جای میدهد. قواعد حاکم بر بازی با توجه به فرهنگ بومی هر منطقه متفاوت است. چلتوپ در بیشتر مناطق ایران، از الگویی مشابه مبتنی بر زمین بازی گسترده، گاه در حد یک زمین فوتبال یا بزرگتر؛ دو گروه بازیکن؛ دو سرگروه؛ و نقاط هدف، پرتاب، و حدود مرزی دو گروه در زمین بازی پیروی میکند. این بازی محدودۀ زمانی خاصی ندارد و در بیشتر ایام سال تا اوایل پاییز، و نیز در اواخر اسفندماه، نوروز و سیزدهبدر انجام میگیرد (کراسنوولسکا، 88؛ صداقتکیش، 44؛ حمیدی، 240؛ شاهحسینی، 131؛ نیازی، 180). گروه سنی مشمول این بازی نوجوانان و جوانان بوده، اما در نوروز بزرگسالان و میانسالان، و گاه حتى کهنسالانی را میتوان دید که در آن شرکت میکنند (صداقتکیش، همانجا). برخی پژوهشگران بازی با توپ و چوب را همخانوادۀ بازی چوگان و در زمرۀ بازیهای مهارتی ورزشی دانسته (بلوکباشی، 15)، و در تقسیمبندی دقیقتری چلتوپ را در گروه بازیهای مهارتی مبتنی بر بخت و اقبال بازیکن جای دادهاند و این بازی را در ایران برابرنهاد با الکدولک به شمار آوردهاند (همو، 16). ملکالشعرا بهار نیز در مورد نام دیگر چلتوپ، توپزنجیرپله، معتقد است پله تغییریافتۀ واژۀ پهلوی پهرک یا پهره به معنی قراول و مستحفظ، و شیوۀ انجام بازی مأخوذ از نام آن است (2 / 351). این بازی را در طالبآباد توپچوب یا چوبتوپ (صفینژاد، 353؛ نیز نک : قزلایاغ، 150)، در بختیاری توپیچوبی یا توپچو (هادیپور، 72؛ سرلک، 110)، در ایلام توپان (محمدی، 1 / 34، 3 / 25)، در میان مردم کرد گُلان (درویشیان، 2 / 142)، در مازندران تَبْکا یا تبچو یا تبگوی (مهجوریان، 84؛ عرب، 78؛ وکیلیان، 61)، در سمنان چارتَپ (احمدپناهی، 71)، در ایل قشقایی آقاجتوپ (کیانی، 371)، در بیرجند گوکِّدوره (رضایی، 566)، در الموت توپکِشی (حمیدی، همانجا)، در دوان مُسّهتوپه یا هلالهروم ــ حلالحرام ــ (لهساییزاده، 424)، در کرمان چوگو یا گوبازی (تمیمداری، 291)، در تهران چلتوپ یا توپزنجیرپله (بهار، همانجا؛ شاملو، 622؛ شهری، 4 / 117؛ قزلایاغ، 574)، در لرستان توبچو (عسکریعالم، 4 / 211)، در جزیرۀ کیش گبهکود (مختارپور، 587)، در سروستان مُستوپه (همایونی، 446)، در کازرون حلالحرام (حاتمی، 53)، در گیلان توپکش (موسوی، 191) و تابکش (قزلایاغ، همانجا)، در مازندران تَبچو یا تَببنه (وکیلیان، همانجا)، در دامغان توپگل (همانجا)، در میناب هووا (سعیدی، لالاییها ... ، 113، فرهنگ ... ، 190)، در آباده بِگیربیبالو (صداقتکیش، همانجا)، در شوشتر توپهتل (وکیلیان، همانجا؛ نیرومند، 51)، در طالقان تپکاچ (وکیلیان، همانجا)، در خوانسار گوتلانبازی (نیازی، همانجا)، در دماوند تبگوی یا تَبَکا (وکیلیان، همانجا؛ علمداری، 69)، در کهگیلویه و بویراحمد چوگو یا فِرْبِجِک (امیریان، 36)، و در قزوین توپکاچ (وکیلیان، همانجا) مینامند. بهار سبب نامگذاری این بازی را از آن رو میداند که افرادی که موفق به زدن توپ نمیشوند، مانند قراولان در پایین نقطۀ سرحد ایستاده و منتظر ضربۀ توپزن بعدی میمانند. گاه زنجیرهای از قراولان دست در دست یکدیگر کنار زمین دیده میشوند که به محض زدن توپ، زنجیرۀ خود را گسسته، و به سمت زمین خود میدوند و اگر در این میان، توپ به آنها بخورد، به کلی سوخته و از بازی خارج میشوند، ولی اگر به زمین خودی برسند، دوباره حق دارند توپ را بزنند. اگر یکی از پهرهها (قراولان) به حدی چالاک باشد که بتواند در حین فرار به سمت زمین بالا، توپی را که به سوی او نشانهگیری شده، بگیرد، میتواند آنقدر آن را در دست نگه دارد تا تمام یارانش به گروه بازگردند (2 / 352). برای آغاز بازی، دو نفر از میان جمع بهعنوان سرگروه انتخاب میشوند؛ سرگروهها از میان افراد یارگیری میکنند (برای آگاهی از عنوان سرگروهها و چگونگی یارگیری، نک : ه د، پشکانداختن).
اسبابی است دستساز و محکم به اندازۀ تقریبی توپ تنیس که از به هم پیچیدن و کلافکردن نوارهای پارچهای، الیاف پشم و یا تکههای پارچه تهیه میشود. گاه توپ را از گلولهکردن موی گاو (امیریان، همانجا) یا به هم فشردن پارچه و بافتن سطح خارجی آن درست میکنند (کیانی، رضایی، همانجاها). توپ را میتوان از ریختن مقداری سنگریزه درون پارچه و پیچیدن نخ پنبهای به دور آن، و سوزندوزی سطح خارجی گلوله تهیه کرد (سرلک، 111). در آباده توپ زیبایی برای این بازی تدارک میبینند که از پیچیدن نوارهای پارچهای کهنه یا نو دور سنگی کوچک به دست میآید؛ سپس روی آن را با کوک میدوزند تا نوارها از هم باز نشود و آنگاه روی توپ را با نخهای قالی میبافند (صداقتکیش، 44- 48). در کازرون توپ را با رشتههای باریک لاستیک ساخته و روی آن را با پارچه میپوشانند (حاتمی، همانجا). توپ را در دماوند، تَبَه (علمداری، همانجا)؛ در سمنان و دامغان و مازندران، تَبْ (احمدپناهی، عرب، همانجاها؛ شاهحسینی، 131)؛ در شوشتر و دوان و سروستان، توپه (نیرومند، لهساییزاده، همایونی، همانجاها)؛ در کهگیلویه و بویراحمد و کرمان و آباده، گو (امیریان، تمیمداری، صداقتکیش، همانجاها)؛ در بیرجند، گوکِّه (رضایی، همانجا)؛ در لرستان، توب (عسکریعالم، همانجا)؛ و در کیش، کود (مختارپور، همانجا) میگویند.
چوبدستی مورد نیاز در این بازی، قطری در حدود 5 تا 10، و طول 50 تا 70 سانتیمتر و گاه تا یک متر دارد. در برخی نقاط، چوبدست مناسب این بازی را چوبی با انتهای عریضتر از سر آن میدانند (عسکریعالم، 4 / 212؛ موسوی، 191). در گویش محلی دماوند چوبدست را تبهچو (علمداری، 69)، در فارس مُسه (حاتمی، 54؛ لهساییزاده، 424؛ همایونی، 446)، در کیش گب (مختارپور، 587)، در میناب داری (سعیدی، لالاییها، 114، فرهنگ، 190)، و در آباده چُفته (صداقتکیش، 44) میگویند.
از نکات مهم بازی چلتوپ، تقسیمات زمین بازی و تعیین حد و مرز دو گروه، و نقاط هدف و پرتاب توپ است. در تمامی نقاط مورد بررسی، فاصلۀ میان دو گروه 50 تا 100 متر در نظر گرفته میشود. نیز نقطهای معین جهت پرتاب توپ، و محلی بهعنوان جایگاه هدف وجود دارد که عدم رعایت این حدود، خطا محسوب میگردد. بهطورکلی زمین گروه اول و آغازگر بازی را زمین بالا، و محوطۀ گروه دوم را زمین پایین نامگذاری میکنند. در شوشتر زمین بالا را تَلمرده و زمین پایین را تلزنده میگویند (نیرومند، 51). در مازندران محل پرتاب توپ در زمین گروه اول را گَل، و سوی دیگر زمین را گِهن (عرب، 78)، و گاه محل پرتاب توپ (زمین گروه اول) را سر، و زمین گروه مقابل را موش نام گذاردهاند (مهجوریان، 85). در سمنان زمین هر دو گروه را مَرَّه میگویند (احمدپناهی، 72). در بیرجند مرزبندی بازی کمی متفاوت است؛ بدین طریق که در 4 گوشۀ زمین 4 دایرۀ بزرگ (کت) به قطر تقریباً دو متر میکشند که یکی از دایرهها بزرگتر از بقیه، و تخت نام دارد و هر دایره محل ایستادن یک گروه است (رضایی، 566). مردم دوان زمین گروه اول را ریدو و زمین مقابل را زردو (لهساییزاده، 425)، و اهالی کازرون زمین گروه اول را دکۀ بالا و زمین مقابل را دکۀ پایین یا دکۀ حلالحروم میگویند (حاتمی، 53). نقطۀ هدف نیز از محلهای بااهمیت این بازی است، زیرا افراد زنندۀ توپ بعد از ضربهزدن به توپ باید با سرعت خود را به این نقطه برسانند و به زمین خود بازگردند و در عین حال، مراقب اصابت ضربات توپ نیز باشند. نقطۀ هدف معمولاً در فاصلۀ 80 تا 100 متری نقطۀ پرتاب توپ در انتهای زمین گروه دوم یا در میانۀ زمین است که با موافقت دو سرگروه تعیین میشود. در طالبآباد نقطۀ هدف را مَرَه (صفینژاد، 353) و در چهارمحال و بختیاری آن را تل (نقطهای در میانۀ میدان، نک : هادیپور، 73) مینامند. مردم دماوند برای مشخصبودن نقطۀ هدف، سنگی را در محل تعیینشده قرار میدهند که آن را سیل گویند (علمداری، همانجا). همچنین این نقطه را در کهگیلویه و کرمان دَک (امیریان، 36؛ تمیمداری، 293)، در بیرجند تخت (رضایی، همانجا)، در کازرون و دوان دَکّه (لهساییزاده، حاتمی، همانجاها)، در لرستان دالگه (نک : عسکریعالم، همانجا)، در دیباج دامغان ماته (شاهحسینی، همانجا)، و در میناب هو یا مالک (سعیدی، همان، 191) میگویند. دیگر نکتۀ مورد اشاره در بازی چلتوپ، بازیکن پرتابکنندۀ توپ به هوا ست که معمولاً از بازیکنان گروه دوم بوده که به نقطۀ پرتاب توپ در زمین گروه اول میآید و توپ را به هوا میاندازد تا بازیکن چوببهدستِ گروه اول زیر توپ بزند. در طالبآباد این شخص را مرد خدا (صفینژاد، همانجا)، در دماوند میناتوبده (علمداری، همانجا)، در مازندران مِنتبدِ (عرب، 79)، و در بختیاری بُلدِه، و فرد زنندۀ توپ را بُلزن (سرلک، 111) مینامند.
شیوۀ بازی در اکثر نقاط الگویی مشابه دارد؛ بدین صورت که پس از گذراندن مراحل یادشده، شخصی از گروه دوم به زمین گروه اول میآید و توپ را به هوا میاندازد و یکی از افراد با چوب زیر توپ میزند؛ توپ فاصلهای را طی میکند و به زمین گروه دوم میرود. اگر افراد گروه دوم توپ را در هوا بگیرند، برنده محسوب شده و جای دو گروه عوض میشود. اگر توپ بر زمین بیفتد، توپ را برمیدارند و سعی میکنند با آن، شخص زنندۀ توپ را بزنند. در این فاصلۀ زمانی بازیکنی که زیر توپ زده، باید خود را به نقطۀ هدف برساند و به زمین خود بازگردد، به گونهای که هدف ضرب توپ نیز قرار نگیرد، وگرنه از دور بازی خارج میشود (محمدی، 3 / 25-26؛ قزلایاغ، 574؛ حمیدی، 240؛ تمیمداری، همانجا). در چهارمحال و بختیاری، هر بازیکن میتواند 5 بار زیر توپ بزند و در صورتی که هر 5 بار توپ به چوب نخورد، آن فرد از دور بازی خارج میشود (هادیپور، همانجا). در دماوند، میناتوبده و زنندۀ توپ هر دو از بازیکنان گروه اول هستند و پس از پرتاب توپ، توپزن خود را به سیل (هدف) رسانده و بازمیگردد و اگر توپ به او بخورد، سوخته محسوب میشود. چنانچه همۀ افراد گروه اول بسوزند، یعنی چوب به توپ اصابت نکند، سلیک و بلیک میکنند، بدین طریق که یکی از اعضای گروه اول در سیل ایستاده و در چندقدمی او نیز افراد گروه مقابل قرار میگیرند و او ناگهان از سیل میدود و آنان نیز با توپ تعقیبش میکنند. اگر فرد مورد اصابت توپ قرار گیرد، جای دو گروه تعویض میشود و در غیر اینصورت، بازی ادامه مییابد (علمداری، 69-70). در سمنان، دستۀ آغازگر را گلزن و دستۀ مقابل را گلخور میگویند. یک نفر از گلخورها توپ را به هوا انداخته و توپزن توپ را میزند. گروه دوم اگر توپ را در هوا «بُل» بگیرند، برندهاند، وگرنه شخص زنندۀ توپ از همان لحظه «مرده» محسوب گشته و باید به مَرّۀ پایین بدود و بازگردد و اگر توپ نخورد، «زنده» میشود (احمدپناهی، 72-73). در شوشتر، یک نفر از گروه دوم به زمین بالا میآید تا آب بدهد (توپ را به هوا بیندازد). زنندۀ توپ نیز پس از ضربۀ توپ، خود را باید به تل زنده برساند و بازگردد و در صورت اصابت توپ، کشته شمرده میشود (نیرومند، 51). در مازندران، پس از ضربۀ توپ گروه دوم به دنبال توپ میدوند و توپزن نیز باید در این حین، 3 بار به زمین حریف برود و بازگردد که اصطلاحاً سهرئیس یا پاکشدن نام دارد. شخص پس از طی این مرحله چنانچه او را با توپ نزنند، میتواند پس از سالار دوباره با چوب زیر توپ بزند. گرفتن توپ در هوا توسط گروه دوم را هشْتِل یا هشْتِلِم، و به کسی که توپ را در هوا بگیرد، تبگیر میگویند. کسی که نتواند با چوب زیر توپ بزند، باید سرچَنکِل بزند، یعنی با چوب روی توپ بزند تا به زمین بخورد و دستکم افراد گروه بالا نتوانند آن را در هوا بگیرند. سالار 6 بار، و معاون سالار 3 بار حق زدن توپ را دارند (عرب، 78- 79). در کهگیلویه، زنندۀ توپ تا 3 بار حق زدن توپ را دارد و پس از توپ زدن باید به دَک برود و بازگردد و اگر توپ به او بخورد، جای دو گروه عوض میشود. حتى اگر ضربۀ چوب توپزن به توپ برخورد نکند، باید به سمت دک بدود، زیرا فردی که توپ را به هوا انداخته، او را با توپ میزند (امیریان، 37- 38). در خوانسار، وقتی گروه مقابل زنندۀ توپ را با توپ بزند، گروه اول بازنده اعلام شده و جای دو گروه عوض میشود. جریمۀ باخت در این بازی زوکشیدن، کولیدادن و یا قامپوز است؛ قامپوز بدین صورت است که افراد بازنده گونههای خود را پرباد کرده و افراد گروه حریف به صورت آنها میزنند و باد گونهها را خالی میکنند (نیازی، 179). در مازندران، در صورتی که توپزن بتواند به گل (نقطۀ هدف) رفته و به سر (زمین گروه اول) بازگردد، اصطلاحاً نو میشود (مهجوریان، 85). در میان ایل قشقایی، وقتی هر دو گروه آمادۀ بازی شوند، زنندۀ توپ میگوید: «هو»، و گروه مخالف در جواب میگویند: «بیو» (بیا). توپزن باید مهارت کافی در زدن توپ را داشته باشد تا گروه مقابل نتواند بهراحتی توپ را در هوا بگیرد، وگرنه مانند تمام افراد دستۀ اول باید به گروه دوم سواری بدهد (کیانی، 371؛ موسوی، 191). در بیرجند، توپزن باید پس از ضربۀ توپ به کت اول دویده و بازگردد و اگر فرصت کافی برای بازگشت نیابد یا احتمال اینکه توپ بخورد وجود داشته باشد، در کت اول منتظر میماند تا بازیکن بعدی توپ را بزند و او بتواند به دایره یا کت دوم بدود و کت اول را برای ورود توپزن بعدی آماده کند. هنگامی که یکی از اعضای گروه اول یا سرگروه، موفق به گذر از همۀ کتها به سلامت و دورزدن زمین شود و اصطلاحاً زمین بازی را دوره کند، میتواند یک یار یا بَل سوختۀ خود را زنده کند یا خود دواِشکمبه شده و به جای دو نفر بازی کند (رضایی، 567). در لرستان و نیز دیباج دامغان، به محض پرتاب توپ، همۀ افراد گروه اول به سمت نقطۀ هدف میدوند و بازمیگردند و اگر یکی از افراد در این میان توپ بخورد، یک نوبت بازی را باخته است و زمین دو گروه عوض میشود (عسکریعالم، 4 / 212؛ شاهحسینی، 131). اهالی کیش هنگام بازی، دو دایره برای هریک از دو گروه بر زمین کشیده و افراد در دایرهها میایستند. توپزن نیز بر لب دایرۀ گروه خود میایستد و پس از زدن توپ، به سوی دایرۀ دستۀ مقابل میدود و اگر در حین این رفتوبرگشت توپ به او بخورد، جای دو گروه عوض میشود، در غیر اینصورت در گوشهای میایستد و بسته به موقعیت و امکان اصابت توپ، در دایرۀ دوم منتظر توپ بعدی میماند. بازی تا سوختن همۀ افراد گروه اول ادامه دارد (مختارپور، 588). قاعدۀ چلتوپ در سروستان بدین قرار است که هرکسی که نتواند با مسه (چوب) زیر توپ بزند، سوخته است و اگر هم 3 نفر بهطور متوالی بسوزند، زمین دو گروه عوض میشود (همایونی، 446). نوجوانان و جوانان مینابی این بازی را در زمستان یا در هوای ابری و یا زیر نمنم باران و در زمین نرم، با پای برهنه انجام میدهند. از نکات مهم بازی، وجود منطقهای به نام چر یا خطا ست که هرگاه کسی توپ را به آن سو بفرستد، یک نوبت از توپزدنهای او کسر میگردد. همچنین، هیچیک از افراد گروه او نباید بر زمین بنشینند، زیرا افزون بر توپ خوردن، جای دو گروه هم عوض میشود. سرگروه دستۀ دوم به زمین بالا میرود و داری (توپ) میدهد. افراد 3 بار، و سرگروه 6 بار حق زدن توپ را دارند. بعد از زدن توپ، افراد گروه اول به سوی هو یا مالک دویده و اگر در این میان کسی توپ بخورد، دو گروه جای خود را عوض میکنند. سرگروه دستۀ دوم تا 3 بار حق دارد توپ را به هوا بیندازد یا به یاران خود برساند تا افراد دستۀ اول را بزنند. حال اگر اعضای گروه اول توپ نخورند و به زمین خود بازگردند، گروه دوم را هو میکنند (سعیدی، فرهنگ، 190-191، لالاییها، 113-114). در آباده، محل قرارگیری گروه بالا و توپزن در جهت باد موافق است و گروه پایین در سمت مخالف باد میایستد. ضربههایی را که به توپ نمیخورد، اصطلاحاً چسکردن یا چسشدن میگویند و کسی که 3 بار متوالی چس کرد، جای خود را به دیگری واگذار میکند و از دور بازی خارج میشود (صداقتکیش، 50-51). در کازرون قوانین بازی کمی پیچیدهتر است؛ هر بازیکن با زدن توپ حرام شده، و حلال نمیشود مگر اینکه به دکۀ پایین برود و بازگردد. تنها سرگروه حق دارد 3 بار توپ بزند و برای حلالشدن توپ حتماً باید به زمین گروه دوم برسد. با توپی که میان دو دکه بیفتد، نمیتوان حلال شد. بازیکنان حرامشده میتوانند در دکۀ پایین منتظر بمانند و با یک ضربۀ توپ، همۀ آنها به زمین خود بازگردند. جایگزینی زمین دو گروه در چند صورت رخ میدهد: نخست اینکه بازیکنان گروه دوم توپ را در هوا بگیرند؛ دیگر اینکه بازیکنان حرامشده در حین بازگشت هدف ضربۀ توپ قرار گیرند؛ سوم آنکه همۀ بازیکنان حتى اوسا هم حرام شده باشند. اگر توپ میان دو دکه بیفتد و بازیکن حرامشدهای نیز برای حلالشدن، مهلت لازم برای بازگشت از دکۀ پایین را نداشته باشد، توپزن باید سریع خود را به توپ برساند و آن را به نفر پس از خود بدهد تا توپ به دست گروه دوم نیفتد که با آن، فرد حرامشده را بزند، زیرا در این حالت نیز جایگزینی دو گروه صورت میگیرد (حاتمی، 54-55).
احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ امیریان، فریدون، بازیهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، 1370 ش؛ بلوکباشی، علی، بازیهای کهن در ایران، تهران، 1386 ش؛ بهار، محمدتقی، بهار و ادب فارسی، به کوشش محمد گلبن، تهران، 1355 ش؛ تمیمداری، احمد، فرهنگ عامه، تهران، 1390 ش؛ حاتمی، حسن، بازیهای محلی کازرون، تهران، 1377 ش؛ حمیدی، علیاکبر، مردمنگاری الموت، تهران، 1384 ش؛ درویشیان، علیاشرف، افسانهها، نمایشنامهها و بازیهای کردی، تهران، 1367 ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ سرلک، رضا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، 1385 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ همو، لالاییها، بازیها و سرگرمیهای میناب، تهران، 1386 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1387 ش، حرف «ث»، همراه دفتر دوم حرف «ت»؛ شاهحسینی، علیرضا، دیباج: گوهری در شمال دامغان، سمنان، 1387 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ صداقتکیش، جمشید، بازیهای محلی آباده، آباده، 1360 ش؛ صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، 1355 ش؛ عرب فیروزجایی، لیلا، کا: فرهنگ بازیهای مازندران، تهران، 1389 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1388 ش؛ علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، 1379 ش؛ قزلایاغ، ثریا، راهنمای بازیهای ایران، تهران، 1379 ش؛ کراسنوولسکا، آنا، چند چهرۀ کلیدی در اساطیر گاهشماری ایرانی، ترجمۀ ژاله متحدین، تهران، 1382 ش؛ کیانی، منوچهر، سیهچادرها، تهران، 1371 ش؛ لهساییزاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تـاریخ و فـرهنگ مردم دوان، شیـراز، 1380 ش؛ محمدی، آیت و فاطمه محمدی، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، تهران، 1383-1384 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ موسوی، هاشم و دیگران، نمایشها و بازیهای سنتی گیلان، به کوشش محمود طالقانی، رشت، 1386 ش؛ مهجوریان نماری، علیاکبر، باورها و بازیهای مردم آمل، ساری، 1374 ش؛ نیازی، محسن، مردمشناسی خوانسار، تهران، 1389 ش؛ نیرومند، محمدباقر، یادی از شوشتر، تهران، 1384 ش؛ وکیلیان، احمد، «بازیهای کودکان ایران و جهان و پیوند فرهنگی آنها»، مجموعه مقالات نخستین همایش بازی، فرهنگ، جوانان، تهران، 1382 ش؛ هادیپور بروجنی، مژگان، بازیهای بومی ـ محلی (چهارمحال و بختیاری)، تهران، 1371 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1341 ش.
مهشید شیرمحمدلو
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید