چال پشکلی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 9 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240493/چال-پشکلی
شنبه 30 فروردین 1404
چاپ شده
3
چالْپِشْکِلی، از بازیهای فکری که بیشتر چوپانها بهصورت دونفره، و با استفاده از تعدادی چاله و پشکل یا سنگریزه و در مواردی با هستۀ خرما برگزار میکنند. این بازی قابلیت تبدیل به بازیهای دیجیتالی (خط ـ نقطه) برای استفاده در ساعتمچیها و گوشیهای همراه را دارا ست. بازی چالپشکلی در مناطق مختلف ایران بهنامهای گوناگونی شناخته میشود؛ ازجمله در ایلام و مناطق لکزبان لرستان «چالپشکلی» (محمدی، 2 / 52؛ عسکریعالم، 82)، در مناطق لرزبان لرستان بهنامهای «چالپشکلی» (نظری، 76؛ بهرامی، 229؛ قزلایاغ، 616) و «گُوِمزایِس» (گاوم زایید) (آنیزاده، 255)، در کهگیلویه و بویراحمد «پشکلهغار» (امیریان، 47؛ قزلایاغ، 547)، در چهارمحال و بختیاری «پشکلبهکال» (صحراشکاف، 162)، در خورموجِ بوشهر «کُلگنج» یا «گاوزایمان» (هاشمی، 98)، در دشتستانِ بوشهر و خِشتِ کازرون «پشکلاِچال» (سلامی، 32)، در شهر بابک «گودپشکلو» (عزیزی، 351)، و در ماهشهر، هندیجان و دیلم «گامزاد» (گاوم زایید). این بازی شباهت بسیاری به بازی «کوس و چهار» دارد که بیشتر در شهرها و استانهای جنوبی کشور، ازجمله در توچال بندرعباس رواج دارد (پیشدادفر، 6 / 283). بازی چالپشکلی غالباً بین چوپانها بهوقت استراحت آنها و سیرابکردن گلهها انجام میگیرد (بهرامی، صحراشکاف، همانجاها). بازی معمولاً بهصورت دونفره است، اما در برخی مناطق لرستان چهارنفره (نظری، همانجا)، در شهر بابک سهنفره یا چهارنفره (عزیزی، همانجا)، و در ایلام بهصورت دو تیم که نفرات هر تیم از یک نفر بیشتر میتواند باشد، برگزار میشود (محمدی، همانجا). ابزار اصلی این بازی معمولاً تعدادی چاله و پشکل است که امروزه در برخی مناطق ازجمله در چهارمحال و بختیاری بهجای پشکل، از هستۀ میوۀ کُنار یا هستۀ خرما (صحراشکاف، همانجا)، و در ایلام از سنگریزه یا حبوبات و بهجای چالهها در فصل زمستان از نعلبکی و یا کشیدن دایره بر روی کاغذ استفاده میکنند (محمدی، 2 / 52-53). تعداد چالهها و پشکلها (مهرهها) در این بازی، در مناطق مختلف تفاوت دارد. در اکثر نقاط کشور ازجمله ایلام، لرستان و خورموجِ بوشهر، برای بازی دونفره از 8 چاله (دو ردیف چهارتایی) و 32 عدد پشکل یا مهره بهره میگیرند (همو، 2 / 53؛ قزلایاغ، 616؛ نظری، همانجا؛ بهرامی، 229-230؛ هاشمی، 99- 100)، اما در مناطق لکنشینِ لرستان، این بازی دونفره با 7 چالۀ پشتسرهم انجام میگیرد (عسکریعالم، همانجا). در چهارمحال برای هر نفر 12 یا 24 چاله، و بهازای هر چاله 4 مهره استفاده میشود (صحراشکاف، همانجا). در کهگیلویه هر بازیکن 3 چاله دارد که در هر چاله 15 پشکل جای میگیرد (امیریان، همانجا؛ قزلایاغ، 547). در دشتستانِ بوشهر و خشتِ کازرون این بازی با 14 چاله (دو ردیف هفتتایی) و 56 عدد مهره انجام میگیرد (سلامی، همانجا) و در شهر بابک بهازای هر نفر 3 چاله، و در ماهشهر و هندیجان 8 چاله (دو ردیف چهارتایی) و بهازای هر چاله 4 هستۀ خرما وجود دارد (عزیزی، همانجا). نحوۀ این بازی در اغلب مناطق ایران یکسان است و تنها تفاوتهای اندکی دارد. کاملترین روایت که قوانین دقیق و حسابشدهای دارد، با نام «پشکلاِچال» از فارس، بدین شرح روایت شده است: در این بازی دونفره، پس از حفر 14 چاله در دو ردیف هفتتایی و فراهمکردن 56 مهره، یعنی قراردادن 4 مهره در هر چاله، دو شرکتکننده روبهروی هم مینشینند. سپس بهقید قرعه، یکی از بازیکنان بازی را آغاز میکند. بازیکن اول بهانتخاب خود مهرههای یکی از چالههای ردیف خود را برمیدارد و در جهت راست، یعنی خلاف عقربههای ساعت، حرکت میدهد و در هر چاله یا خانه یکی از مهرهها را میاندازد. آخرین مهره در هر خانه قرار گرفت، بازی از همان خانه مجدداً آغاز میشود؛ یعنی همان بازیکن مهرههای آن چاله را بهترتیب قبل، یکییکی در چالههای پس از آن میگذارد. این حرکت ادامه مییابد تا آخرین مهره به خانۀ خالی بیفتد؛ دراینحالت، حرکت متوقف، و نوبت به بازیکن بعد منتقل میشود. در این بازی چالههای دومهرهای در اصطلاح «نر و ماده» یا «جفت»، و خانههای سهمهرهای «آبستن» نامیده میشوند و به خانههایی که چهارمهرهای میشوند، در اصطلاح میگویند: «زاییده است». در این حالت، یعنی وقتی بازیکنی بتواند چالهای را صاحب 4 مهره کند، میتواند مهرههای گودال را به نفع خود خالی، و آنها را ذخیره نماید و بهازای هر 4 مهره، یک امتیاز برای خود منظور کند. پس از خالیشدن هر چاله، حرکت بازی به نفر مقابل واگذار میشود. این روند تا پایان خالیشدن چالهها از مهرهها ادامه مییابد. گفتنی است 4 مهرۀ پایانی به بازیکنی میرسد که امتیاز بیشتری کسب کرده باشد. در آخر بازی، مهرهها شمرده میشوند و بهازای هر 4 مهره، یک امتیاز لحاظ، و برندۀ بازی مشخص میشود. اگر دو بازیکن بخواهند بازی را ادامه دهند، هر بازیکن خانههای خود را با مهرههای چهارتایی پر میکند. بازیکنی که مهرههای اضافهتری بهدست آورده، میتواند افزون بر 7 خانۀ خود، بهازای هر 4 مهره، یک چاله از خانههای حریف را تصاحب کند و مهرههای خود را در آن قراردهد. بدیهی است در این حالت، بازیکن برنده میتواند بازی را از خانههای ردیف خود یا خانههای فتحشده آغاز کند. برای مشخصشدن خانههای تصاحبشده، دور چالهها را دایره میکشند تا در حرکت مهرهها خللی ایجاد نشود (سلامی، 32- 38). قوانین این بازی در نقاط مختلف ایران متفاوت است؛ مثلاً در شهر بابک، اگر آخرین مهره بهیکی از چالههای خودی بیفتد، نوبت بهدیگری منتقل میشود. دیگر آنکه هر فردی یک چالۀ بهاصطلاح «مُهر» دارد که سعی میکند آن را از مهره انباشته کند؛ پس کسی که مهرههای درون چالهاش بیشتر باشد، برنده محسوب میشود (عزیزی، 352). در لرستان اگر بازیکنی به گودالهای خودی که تعداد مهرههای آن به 4 رسیده است، سهواً مهرهای اضافه کند، بازی را برده است (نظری، 78)، و دیگر آنکه اگر خانهای چهارمهرهای شود و بازیکنی فراموش کند مهرههای آن را بردارد، دیگر نمیتواند آن را بردارد و بازی ادامه مییابد (بهرامی، 231). همچنین مهرههایی که فرد برنده در اثر چهارمهرهشدن چالهها کسب میکند، بیرون گذاشته نمیشوند، بلکه در چالههای خودی انباشته، و در آخر شمارش میشوند (قزلایاغ، 616). در بازی گومزایس، قانونی دیگر وجود دارد که براساس آن، اگر در یکی از گودالهای فرد مقابل 3 مهره وجود داشته باشد و بازیکن، آخرین مهرهاش را به آن اضافه کند، در اصطلاح گفته میشود: «سرِ گاو او را خورده است» (آنیزاده، 256؛ نظری، همانجا). در کهگیلویه و بویراحمد، قوانین این بازی بسیار متفاوت از دیگر نقاط کشور است. در این بازی دونفره، هر یک از بازیکنان 3 چاله، و در هر چاله 15 مهره یا پشکل قرار میدهند؛ یعنی بازی با 6 چاله و 90 مهره شروع میشود. ابتدا یکی از بازیکنان 14 عدد از پشکلهای درون یکی از غارهای خود را برداشته، و از راست به چپ بهترتیب بین همۀ غارها تقسیم میکند. اگر آخرین دانۀ پشکل روی یکی از غارهای خود او بیفتد، آن غار «غوچی» به حساب میآید. اما اگر آخرین دانه در هنگام تقسیم، روی یکی از غارهای طرف مقابل بیفتد، باید پشکلهای آن غار را بردارد و تنها یک دانه در آن باقی بگذارد و بههمان شکل اول بازی را ادامه دهد و بهترتیب در هر غار یک دانه بیندازد. چنانچه دوباره آخرین دانه روی یکی از غارهای خودش بیفتد، آن غارْ غوچی به حساب میآید. وقتی غار غوچی انتخاب شد، طرف مقابل یکی از غارهای خود را برمیدارد و مانند حریف خود، به بازی ادامه میدهد، بهشرطآنکه روی غار غوچی طرف مقابل دانهای نیندازد. اگر بهاشتباه دانهای درون غار غوچی حریف بیندازد، قبل از آنکه طرف مقابل بگوید: «تیتیش» یا «موچش»، میتواند دانهای را که بهاشتباه انداخته است، بردارد و به بازی ادامه دهد؛ اما چنانچه طرف مقابل زودتر بگوید: «تیتیش»، باید هرچه پشکل دارد، داخل غار غوچی حریف بیندازد تا او بازی را ادامه دهد. این بازیکن بههمانترتیب، یکی از غارهای خود را به غیر از غار غوچی برداشته، و به بازی ادامه میدهد. باز چنانچه آخرین پشکل به غار غوچی رسید، باید دانه را داخل آن انداخته، و نفر دوم بازی را ادامه دهد. بازی بههمیننحو ادامه مییابد تا اینکه بهجز غارهای غوچی، در بقیۀ غارها فقط یک دانه پشکل وجود داشته باشد. بعد هر نفر دانههای موجود در غارهای خود را برمیدارد و در غار غوچی خود میاندازد. بعد از این کار، هر نفر تعداد پشکلهای داخل غار غوچی خود را میشمارد و معلوم میشود که کدامیک از دو نفر پشکل بیشتری جمعآوری نموده است. طریقۀ شمارش بهاینصورت است که هر بازیکن 45 عدد پشکل متعلق به خود را کنار میگذارد و بقیه را شمارش میکند. تعداد پشکلی که هر نفر مازاد بر پشکلهای خود بهدست بیاورد، نشاندهندۀ میزان باخت طرف مقابل است. بازی همین طور ادامه مییابد، تازمانیکه بازنده باخت خود را جبران نماید (قزلایاغ، 547- 548؛ امیریان، 47- 49). این بازی بهجز اصطلاحات خاص آن ــ که در هر منطقه متفاوت است ــ از ادبیات خاصی نیز برخوردار است؛ مثلاً در لرستان به کسی که همۀ گودالهای فرد مقابل را ببرد، «گَر» (نظری، 78)، و در خورموجِ بوشهر به کسی که هیچ امتیازی به دست نیاورد، «کچل» مـیگویند؛ ناظران بازی نیز در مذمت بازنده دستهجمعی این شعر را یکصدا میخوانند: کِچِل هِندِل هُوا / سِرِ تَختِ مصطِفى (کچل هندل هوا ]آوای بیمعنی[ / روی تخت مصطفى) / / مصطفِى رو که / سِرِ کِچل او کِه (مصطفى راه رفت / سَر کچل را آب کرد) / / کِچِل سَر سِبخی / مرگِنونا مینِخی (کچل سرشورهای / آفت نانها هستی) (هاشمی، 100).
آنیزاده، علی، فرهنگ بازیهای سنتی لرستان، خرمآباد، 1391 ش؛ امیریان، فریدون، بازیـهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد، جهان معاصر، 1370 ش؛ بهرامی، فرید و مصطفى بهرامی، بازیهای بومی و محلی لرستان، خرمآباد، 1387 ش؛ پیشدادفر، فرخنده، فرهنگ مردم در توجان، بندرعباس، 1382 ش؛ سلامی، عبدالنبی، «مروری بر یک بازی فکری سنتی در استان فارس»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1383 ش، شم 3-4؛ صحراشکاف، پرویز، بردشیر (شیرسنگی)، اهواز، 1388 ش؛ عزیزی، منصور، تاریخ و فرهنگ شهر بابک، کرمان، 1383 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ واژگان (لکی به فارسی)، خرمآباد، 1384 ش؛ قزلایاغ، ثریا، راهنمای بازیهای ایران، به کوشش شهلا افتخاری و عباس حری، تهران، 1379 ش؛ محمدی، آیت، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، تهران، 1384 ش؛ نظری، محمدرضا، بازیهای لرستان، به کوشش سعید رشنوییان، خرمآباد، 1381 ش؛ هاشمی تنگستانی، جلال، بازیهای محلی استان بوشهر (بنادر و جزایر خلیج فارس)، بوشهر، 1356 ش.
علی آنیزاده
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید