جغجغه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 8 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240453/جغجغه
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
3
جِغْجِغه، از اسباببازیهای رایج کودکان، مرکب از جعبهای کوچک که از فلز یا مقوا میسازند و داخل آن یک یا چند گوی سنگی یا فلزی قرار میدهند که با تکان دادن جعبه به سبب حرکت گویها در داخل آن، صدایی برمیآید (معین؛ لغتنامه ... ). این اسباببازی ازجملۀ وسایل سیسمونی (ه م) نوزاد محسوب میشود (شهری، 3 / 152؛ همایونی، 35)، و با نامهای تَکتَکانو در میغانِ شاهرود (نادری، 162؛ شریعتزاده، 212)، جِغجِغو در سبزوار (بیهقی، 1 / 253)، جِلجِلَک در آشتیان (نجفی، 237)، جیغجیغک در شیراز (همایونی، همانجا)، و چالتاغ در خوار ورامین ( لغتنامه، ذیل واژه) شناخته میشود. جغجغه همچون زنگوله در موسیقی هم کاربرد دارد و این دو وسیله ازجملۀ اشیائی هستند که در کاوشهای باستانشناسی سیلک و شوش و زیویه فراوان به دست آمدهاند. این امر نشاندهندۀ رونق این دو وسیله (ساز یا اسباببازی) در ایران باستان است («موسیقی ... »، 144). در حفاریهای منطقۀ شوش جغجغهای سفالین، با سری گرد و توخالی، و دستهای استوانهایشکل و توپر به دست آمده که مربوط به هزارۀ 3 قم است. 13 سوراخ مدور بر روی سر جغجغه، و در داخل آن گوی یا سنگی برای تولید صدا قرار دارد. به نظر باستانشناسان این وسیله دستساز بوده، و سوراخهای روی آن با نظمی هماهنگ و روبهروی هم ایجاد شدهاند (ایازی، همانجا). در تهران قدیم از میوۀ نوعی بوتۀ خار که شبیه بادام پوستدار با رنگ قرمز جگری بود و به وقت رسیدن، تخمهایش در درون با جنباندن صدا میکرد، جغجغه میساختند که وسیلهای برای بازی کودکان بود (شهری، 1 / 131، نیز حاشیۀ 2). زنان ایل بهمئی در گهوارۀ نوزاد، افزون بر انواع تعویذ، گلولهای کوچک از پارچه میگذارند که در میان آن نمک و زنگ نهادهاند تا با جنبش گهواره باعث آرام شدن کودک شود (رسترپو، 112-113).ماسه به باوری دربارۀ جغجغه اشاره کرده، و مینویسد: ایرانیان برای زبان بازکردنِ کودکان جغجغههایی از چوب نخل هندی میساختند و کودکان با زبان زدن به آن زبان باز میکردند (I / 59).بازتاب وجود جغجغه را در ادبیات شفاهی، بهویژه مثلها، نیز میتوان دید: آسیا کار خودش را میکند، جغجغه سر خودش را درد میآورد (شکورزاده، 26؛ نیز نک : ذوالفقاری، 1 / 219).
ایازی، سوری و دیگران، نگرشی بر پیشینۀ موسیقی در ایران، تهران، 1383 ش؛ بیهقی، محمود، دایرةالمعارف بزرگ سبزوار، سبزوار، 1383 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رسترپو، الویا، زنان ایل بهمئی، ترجمۀ جلالالدین رفیعفر، تهران، 1387 ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، دههزار مثل فارسی و بیستوپنج هزار معادل آنها، مشهد، 1372 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1370-1383 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1376 ش؛ «موسیقی آیینی به روایت آثار پیش از اسلام»، کتاب ماه هنر، تهران، 1381 ش، شم 43-44؛ نادری، علیاصغر، میغاننامه (مونوگرافی میغان شاهرود)، سمنان، 1389 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیمنگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ همایونی، صادق، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ نیز:
Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.مریم سامعی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید