افعی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 16 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/240288/افعی
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
4
افعی \af ʾ ī\، نام عمومی بیشاز 250 گونه مار زهری که در خانوادۀ افعیان جای میگیرند.افعیها بدنی ضخیم، دمی کوتاه و سری پهن و سهگوش دارند. اندازۀ آنها از 25 سانتیمتر تا 3 متر متغیر است. مردمک چشم افعیها بهحالت بیضی کشیده و عمودی است. در گروهی از افعیان به نام افعیهای چالدار، در فاصلۀ میان چشم و بینی، حفرههایی دیده میشود که حسگر گرمایی دارند. پوست افعیها بیشتر با پولکهای تیغهدار پوشیده است. رنگ جانور در گونههای بیابانی از قهوهای زرد تا خاکستری، و در برخی گونههای جنگلی، سرخ و سبز است و لکههای تیره یا رنگپریده دارند که به استتار جانور کمک میکند ( آمریکانا، ذیل «افعیها»؛ «کاوشی ... »، 384-387).افعیها بیشتر به شکار پستانداران کوچک، بهویژه جوندگانی مانند موش و خزندگانی مانند بیشتر سوسمارها میپردازند. این مارها یک جفت دندان توخالی (نیش) در آروارۀ بالایی دارند که برای تزریق زهر به درون پیکر شکار به کار میرود. هنگامی که مار نیشهایش را به کار نمیبرد، آنها را به عقب و بر سقف دهان تا میکند و لایهای گوشتی آنها را میپوشاند. هنگام نیشزدن، دندانهای نیش نسبت به سقف دهان، حالت عمودی پیدا میکنند. غدههای زهر که در دو سوی آروارۀ بالایی جای دارند، بر پهنای سر جانور میافزایند (بریتانیکا؛ «کاوشی»، 384).زهر بیشتر افعیها از نوع خونگرا ست، یعنی موادی دارد که به خون و رگهای خونی آسیب میزند. این زهر آنزیمهایی در خود دارد که پروتئینهای انعقاد خون را فعال میکنند یا با تخریب بافت ماهیچهایِ دیوارۀ رگها باعث خونریزی داخلی میشوند. مرگِ قربانی اغلب بهدلیل ایست قلبی رخ میدهد که پیامد اختلال در گردش خون است. زهر برخی افعیها افزون بر مواد خونگرا، مواد عصبگرا نیز دارد که مرگباری زهر را افزایش میدهد (لطیفی، 46-51؛ «دانشنامه ... »، 447-446 ).بیشتر افعیها تخمزندهزا هستند، چنانکه تخم را درون بدن خود نگه میدارند و هنگامی که جنین بهطور کامل رشد کرد، تخم را بیرون میفرستند. این تخم پوشش آهکی ندارد و جنین را پردهای نازک و شفاف در بر میگیرد. همین که تخم از بدن مادر بیرون شد، نوزاد از درون پوشش نازک بیرون میآید. این روش زادآوری به حفظ تخمها و فراهمکردن دمای مناسب برای رشدونمو جنین کمک میکند. افعی راسل در هر چرخۀ زادآوری میان 20 تا 63 نوزاد را به همین روش به دنیا میآورد («دانشنامه»، 458, 488؛ آمریکانا، همانجا؛ «کاوشی»، 387).افعیها را بهطور معمول در دو دستۀ افعیهای جهان کهن (افعیهای واقعی) و افعیهای جهان نو (افعیهای چالدار) قرار میدهند. افعیهای جهان کهن در آسیا، آفریقا و اروپا یافت میشوند. افعی شاخدار، مار جعفری و افعی گابون از این دسته هستند. افعیهای جهان نو بیشتر در قارۀ آمریکا میزیند، هرچند گونههایی از آنها در آسیای شرقی و آسیای مرکزی هم یافت میشوند. مار زنگی از شناختهترین افعیهای جهان نو ست (همان، 385-386؛ «دانشنامه»، 445).
14 گونه افعی در ایران شناسایی شده است.
در دامنههای سنگی با پوشش تنک در استانهای البرز، مازندران، تهران و قزوین یافت میشود. طول آن به حدود 70 سانتیمتر میرسد. خطی زیگزاگی سراسر بدنش را میپیماید که درواقع از یک ردیف خال بیضوی ساخته شده است. افعی البرزی گونهای آسیبپذیر به شمار میآید، زیرا زیستگاهش بهدلیل خاکبرداری و چرای بیرویه بهشدت تهدید میشود (کمالی، 272).
بهصورت شاخدار و بیشاخ دیده شده است. شاخها یک جفت پولک رشدیافته هستند که ممکن است در برخورد مار با شن یا چیزهای دیگر، جدا شوند. این مار بیشتر در جاهای بیابانی و ماسهای میزید و خود را زیر شنها پنهان میکند تا شکار از نزدیکیاش بگذرد. به پهلو جابهجا میشود و ردی بهصورت کمانهای موازی بر شن به جا میگذارد. هنگام احساس خطر، با ساییدن پولکهایش به هم، صدایی شبیه پاشیدن آب بر سطحی داغ تولید میکند (لطیفی، 200؛ کمالی، 259).
زهرآگینترین افعی ایران به شمار میآید و در بیشتر دشتهای نیمهکویری ایران دیده میشود. به پهلو جابهجا میشود و ردی حلقهحلقه به جا میگذارد. با پیچوتابدادن بدنش و ساییدن پولکها بر هم، میتواند صدایی هشدارآمیز تولید کند. این مار زیستگاههای سنگی و شنی را میپسندد، اما در بوتهزارها و جاهایی با خاک نرم هم دیده شده است. رفتار تهاجمی از خود نشان میدهد و بهسرعت نیش میزند. این مار زندهزا میتواند بیشاز 20 نوزاد به دنیا آورد («دانشنامه»، 458؛ کمالی، 260).
در تپههای شنی و ماسههای روان میزید. به پهلو جابهجا میشود و خطهای موازی بر شن به جا میگذارد. زیر شن به کمین مینشیند و بهسرعت نیش میزند. پولکهای پهن و بزرگ در جلوی پوزهاش باعث شده است که این خزنده را در زبان انگلیسی با عنوان مار شنی پوزهبرگی توصیف کنند. این افعی در ایران کمیاب است و فقط در شرق بلوچستان دیده شده است. کُکمار از گونههای حفاظتشده در ایران به شمار میآید (لطیفی، 202؛ کمالی، 261).
بزرگترین افعی ایران با طولی نزدیک 2 متر است. سرش را پولکهای ریز میپوشاند. در دامنۀ کوهها و دشتهای سنگلاخی بیشتر استانهای ایران میزید و در ساختمانهای متروک، باغها و کشتزارها دیده شده است. رنگش خاکستری با نوارهای عرضی قهوهای است. شبها به شکار میرود و هنگام احساس خطر صدای هیسهیس تولید میکند. تخمگذار است، اما تخمها هنگامی به بیرون فرستاده میشوند که جنین تااندازهای و گاه بهطور کامل، رشد کرده است («دانشنامه»، 459؛ کمالی، 264).
در شرق، جنوب شرق و مرکز ایران، و بهشمار اندک، در استانهای غربی و خوزستان یافت میشود. شنزارها و زیر سنگها را میپسندند و به پهلو یا بهصورت مستقیم و مارپیچ میتواند حرکت کند. برخلاف مار شاخدار خوزستانی، نمیتواند عمودی در شن پایین برود. شاخ آن برخلاف شاخ افعی خوزستانی از چند پولک ریز ساخته شده است. بدنش به رنگ خاکستری با دو ردیف لکههای قهوهایرنگ است و طولش به بیشاز یک متر میرسد (لطیفی، 204؛ کمالی، 270).
در استان تهران، در دامنههای البرز، میزید و به نام افعی دماوندی نیز شناخته میشود. رنگ بدنش خاکستری روشن، نقرهای، قهوهای تیره، یکنواخت و بیخال یا دارای خال و نقش است. گاه یک خط قهوهای تیره در سراسر سطح پشتی آن دیده میشود و گاه خالهای قهوهای، خطی زیگزاگی بر سطح پشتی میسازند. زندهزا ست و 5 تا 10 نوزاد به دنیا میآورد. گونهای خاص ایران است که در خطر نابودی ((EN، و نیازمند حفاظت به شمار میآید (لطیفی، 206؛ کمالی، 267).
به نام افعی زنجانی نیز شناخته میشود و در کوهستانهایی با پوشش گیاهی تنک در شمال غربی ایران، از منجیل تا اورمیه، و در همدان و کردستان دیده میشود. بدنش به رنگ خاکستری تیره یا قهوهای روشن، و در سطح پشتی دارای یک ردیف خال گرد به رنگ قرمز آجری است. طول آن به کمتر از یک متر میرسد. در زمستانها چند افعی راده زندگی نیمهفعالی را در کنار هم میگذرانند. گونهای در شرف تهدید (NT)، و نیازمند حفاظت به شمار میآید (لطیفی، 208؛ کمالی، 265).
تنها مار ایران است که حسگرهای گرمایی دارد. این حسگرها به پیداکردن شکار در تاریکی و تنظیم دمای بدن کمک میکنند. این مار در دامنههای البرز میزید و در استانهای تهران، سمنان و گلستان دیده شده است. طولش به حدود 70 سانتیمتر میرسد و 3 تا 9 نوزاد به دنیا میآورد. خویشاوند مار زنگی است، اما جغجغۀ نوک دم را ندارد. بااینهمه، ممکن است دم خود را مانند مار زنگی به جنبش درآورد (لطیفی، 211؛ کمالی، 262).
فقط در استان چهارمحال و بختیاری دیده شده است. پیکرش را لکههایی قهوهای با کنارۀ مشکی و با آرایش زیگزاگی میپوشاند (همو، 266).
در آذربایجان شرقی، در جاهای کوهستانی دیده شده است. خطی زیگزاگی سراسر بدنش را میپوشاند که از لکههای بیضوی ساخته شده است (همو، 273).
در آذربایجان غربی دیده شده است. بهشدت در خطر نابودی (CR) است. خالهایی با کنارۀ مشکی، بدنش را میپوشانند (همو، 268).
در جاهای نیمهبیابانی میزید و برجستگیهای کوچکی بالای چشمهایش دیده میشود. این برجستگیها از پولکهای ریز پوشیده شدهاند (همو، 269).
نوک دم آن مانند عنکبوتی کوچک به نظر میرسد. گمان میرود که این مار از نوک دمش بهعنوان طعمه برای شکار جانوری ناآگاه بهره برد (کمالی، 271).
جز اینها، در ایران برخی مارهایی که از خانوادۀ افعیان به شمار نمیآیند، به نام افعی خوانده میشوند. برای مثال، افعی پلنگی و افعی سوسن که از خانوادۀ کلوبریده به شمار میآیند (همو، 258-273) و بهتر است از آنها با نام مار پلنگی و مار سوسنی یاد شود.
کمالی، کامران، راهنمای میدانی خزندگان و دوزیستان ایران، تهران، 1392 ش؛ لطیفی، محمود، مارهای ایران، تهران، 1364 ش؛ نیز:
Americana, 2006; Britannica, 2014; Exploring the World of Reptiles and Amphibians, New York, 2009; Grzimekʾs Animal Life Encyclopedia, eds. M. Hutchins et al., Michigan, 2003, vol. VII; Swasiazoology, www. Swasiazoology. tripod. com / photos.html (acc. Oct. 6, 2014). حسن سالاری
کاربرد کهن واژۀ افعی بهویژه در متون ادبی نشان از آن دارد که این نام بر هر مارِ دارای زهر کشنده اطلاق شده است و الزاماً همۀ این مارها امروزه افعی به شمار نمیآیند (نک : ادامۀ مقاله). در پزشکی کهن، کاربرد اصلی گوشت افعی در داروهای مرکبی با نام عمومی تریاق بود. این ترکیبها کوششی در راهِ رسیدن به آرزوی دیرین آدمی برای ساخت دارویی بود که پادزهر همۀ زهرها و درمان همۀ دردها باشد. به گزارش حمزۀ اصفهانی، فریدون نخستین کسی بود که از گوشت افعی تریاق ساخت. اما روایتهایی که برای کشف نخستین ترکیب از این دست و تکمیل تدریجی آنها منشأ یونانی قائل بود، آوازه و تفصیل بسیار بیشتر داشت. برپایۀ این روایتها، 9 پزشک و حکیم یونانی، از آندرُماخوس اول / قدیم تا آندرماخوس دوم (نفر هشتم این سیاهه؛ پزشک نرون، امپراتور روم) و جالینوس (نفر نهم) در این کار دست داشتهاند. به گزارش جالینوس، در سدۀ 1 قم، مهرداد ششم (پادشاه ایرانی پونتوس) بر پایۀ ترکیب پیشنهادیِ زپوروس (قس: حکیم، 985: افلیمون)، پزشک بطلمیوسیان مصر، پادزهری کارا ساخت که میثریداتس (صورت یونانی نام مهرداد) نام گرفت. این معجون که در دورۀ اسلامی مثرودیطوس، و بعدها در اروپا میثریداتوم نام گرفت، نخستین ترکیبی بود که در میان بیشتر پزشکان دوران باستان بهعنوان پادزهر عام پذیرفته شد (حمزه، 29؛ نیز نک : ابناثیر، 1 / 83؛ نورتن، 60). در نیمۀ دوم سدۀ 1 م، آندرماخوس دوم، براساس این پندار که «زهر افعی بر خودش کارگر نیست»، برای گوشت افعی خاصیت پادزهری قائل شد و تجربیات کسبشده از 3 رخداد، او را در سودمندی گوشت افعی در دفع آثار سوء مارگزیدگی، مسمومیت ناشی از خوردن افتیمون، و نیز درمان جذام بیگمان ساخت (جابر، 74 ب ـ 75 الف؛ ابنقف، 372-374؛ عقیلی، 654، هر دو برگرفته از شرح ابن ابیصادق نیشابوری بر کتاب المسائل حنین). پس، همچنانکه جالینوس در کتاب فی التریاق آورده است، آندرماخوس برخی از اجزاء مثرودیطوس را کنار گذاشت و برخی داروهای دیگر، و از همه مهمتر، گوشت پختۀ افعی را بدان افزود و آن را گالنه (معجون آسودگی) نامید. این ترکیب جدید از روزگار جالینوس تریاق نامیده شد (قس: اهوازی، 2 / 526؛ و به نقل از وی: قلانسی، 48: پس از افزودهشدنِ گوشت افعی، تریاق نام گرفت؛ نیز قس: قوصونی، 1 / 291؛ قفطی، 324 نیز بدان اشاره دارد). نسخههای مثرودیطوس و گالنه در کتاب جالینوس (نسخههای 1 و 14) بهترتیب 41 و 55 داروی ساده یا مرکب دارند (گریفین، 317؛ نورتن، 60-61؛ نیز تأیید این سخن توسط بیرونی، الصیدنة، 143؛ «هو مثرودیطوس به ترکیب اقراص الافاعی و امثالها فیه»؛ قس: ترجمۀ گمراهکنندۀ کاسانی، 1 / 169؛ نیز قس: اعلم، 380-381 که به نقل از مولی یراک، مبنای کار آندرماخوس را نسخۀ تریاق نیکاندرس کُلُفونی دانسته است). جالینوس به روایتی، بیآنکه در ترکیب این تریاق دستی ببرد، تنها دربارۀ سودمندی این ترکیب در درمان بیماریهای دیگر پژوهش کرد؛ به روایتی دیگر، در میزان برخی اجزاءِ بهکاررفته در این ترکیب نیز دست برد (اهوازی، عقیلی، همانجاها؛ ابنقف، 379؛ قس: حکیم، 982؛ جالینوس 10 جزو را کم نمود ... ). اما ابنسینا نهتنها بر وی، که بر همۀ کسانی که با کموزیادکردن اوزان (دُز) ادویه در تریاق [آندرماخوس دوم] دست بردهاند، خرده گرفته است. زیرا به گمان او، اگر یک ترکیب منفعتی خاص داشته باشد، نباید تنها با کموبیششدن اندازۀ یک جزء آن منفعتش دگرگونی چشمگیری داشته باشد (3 / 311). این نسخۀ نهایی را در دورۀ اسلامی غالباً تریاق فاروق / اکبر / کبیر / بزرگ یا تریاق افاعی نامیدهاند که نام اخیر (رازی، الحاوی، 1 / 22، 7 / 29، 13 / 102، المنصوری ... ، 343؛ اخوینی، 585؛ قلانسی، همانجا) به اهمیت گوشت افعی در ترکیب تریاق یا کاربرد اصلی آن، یعنی درمان گزش افعیها، اشاره دارد (قس: حکیم، 987 که از یک نسخۀ تریاق الافاعی تنها شامل صبر زرد، مرّ صاف و زعفران یاد کرده است؛ برای تفصیل، نک : دبا، ذیل «تریاق»). جاحظ در الحیوان مناظرهای را که در ربع نخست سدۀ 3 ق / 9 م میان سلمویة ابن بنان (د 225 ق / 840 م)، ابنماسویه و بختیشوع بن جبرئیل نزد ابوعبدالله احمد بن ابی داوود دربارۀ نقش میزان گوشت افعیِ بهکاررفته در تریاق، در کارایی آن در برابر مارگزیدگی درگرفته بود، بهتفصیل گزارش کرده است (4 / 123-126).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید