صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / شخصیتها / مذهبی / پنج تن /

فهرست مطالب

پنج تن


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 15 دی 1398 تاریخچه مقاله

پَنْجْ‌تَن، یا آل عبا، آل کساء، اصحاب کساء، عنوانی است در فرهنگ اسلامی برای حضرت محمد (ص)، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع). 
عنوان پنج‌تن را بر‌گرفته از حدیث معروف کساء (به معنی جامه و لباس) دانسته‌اند. برابر این حدیث، روزی در خانۀ حضرت علی (ع) این پنج‌تن در زیر عبای رسول اکرم (ص) و یا جامۀ (کساء) او گِرد آمدند و پیامبر (ص) دست به دعا برداشت: اَللّٰهُمَّ هٰؤلاءِ اهلُ بیتی فَاذهَبْ عنهُمُ الرِّجْسَ و طَهِّرْهم تَطهیراً، یعنی: خدایا! اینان خاندان من هستند، پلیدی را از آنان دور ساز و ایشان را پاک و پاکیزه گردان (طبرسی، ۵ / ۱۳۸). پس از این دعا، آیۀ تطهیر نازل گشت: «اِنَّما یُریدُ اللّٰهُ لِیُذهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب / ۳۳ / ۳۳)، یعنی: خداوند می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و از همۀ آلودگیها پاک گرداند. دربارۀ مصادیق اهل بیت، میان راویان اختلاف است، اما بیشتر آنان اصطلاح اهل بیت را در این آیۀ شریفه، منحصر به پنج‌تن یاد‌شده دانسته‌اند (نک‍ : دبا، ۲ / ۶۸). تاریخ وقوع این رویداد ۱۰ ق / ۶۳۱ م نوشته شده است و این همان سالی است که گروهی از مسیحیان نجران برای مباهله (نک‍ : لغت‌نامه ... ، ذیل واژه) نزد پیامبر (ص) آمده بودند (خواندمیر، ۱ / ۴۰۴-۴۰۷). 

پنج‌تن در باورها و آداب و رسوم مردم ایران

 حضور شخصیت پنج‌تن همواره و همه‌جا در عرصه‌های گوناگون زندگی اجتماعی ایرانیان به گونه‌ای بسیار آشکار به چشم می‌خورد؛ چنان‌که در تهران قدیم، هنگامی که مادری آگاه می‌شد که فرزندش به بیماری دچار شده، بر بالای بام می‌رفت، چادر و چارقد از سر بر‌می‌گرفت، موها را پریشان می‌ساخت و خداوند را به پنج‌تن سوگند می‌داد که فرزندش را شفا بخشد و بر این باور بود که دعایش مستجاب می‌شود (شهری، ۴ / ۲۴۸). پنج‌تن در سوگندها (رنجبر، ۴۸۹) و نیز در دعاها و نفرینها، همیشه در میان مردم کاربرد داشته است (فروتن، ۳۲۷؛ شاملو، دفتر سوم، ۷۹۵). در میان مردم بروجرد، پنج‌تن پشتیبان و گواه مدعای آنان به شمار می‌رود؛ آنها پنج‌تن را شاهدی برای بر‌حق‌بودن خود قرار می‌دهند (کرزبر، ۲۱۸). 
در شاهرود بر روی «شُله‌زرد نذری» نام پنج‌تن را با دارچین می‌نویسند و سپس میان دوستان و آشنایان پخش می‌کنند (شریعت‌زاده، ۲ / ۳۸۹). در همین شهر، زنان مراسمی با عنوان شمع و چراغ در شبهای شهادت امام حسن و امام حسین (ع) برگزار می‌کنند که طی آن با خواندن شعرهایی، از خداوند می‌خواهند که به حق پنج‌تن، اموات آنها را بیامرزد (همو، ۲ / ۴۰۷- ۴۰۸). 
نذرِ انداختن سفره یکی از رسمهای رایج زنانه به شمار می‌رود و به‌ویژه نذرِ «سفرۀ حضرت ابوالفضل» از اهمیت بیشتری برخوردار است. در کرمان ازجمله چیزهایی که بر این سفره گذارده می‌شود، ۵ شمع روشن است که نشانه‌ای از پنج‌تن به شمار می‌رود. در خراسان به جای شمع، از ۵ مشعل کوچک استفاده می‌شود (شکورزاده، ۴۸- ۴۹؛ گلاب‌زاده، ۱۱۹؛ نیز نک‍ : ه‍ د، ابوالفضل، سفره). 
نام پنج‌تن، نه‌تنها در زندگی رهایی‌بخش مردم به شمار می‌رود، بلکه این نامهای مقدس در آخرت نیز، یاری‌بخش و شفاعت‌کننده‌اند؛ چنان‌که در الموت پیش از آنکه مردگان را به خاک بسپارند، دو قطعه چوب از درخت بید که بر روی آنها نام پنج‌تن نقش شده است، در زیر بغل میت قرار می‌دهند و بر این باورند که آن دو قطعه چوب در شب اول قبر و در روز قیامت، عصای او خواهند شد (حمیدی، ۳۰۵). در ابیانه، انگشتر پنج‌تن (با نقش نام پنج‌تن) مُرده را به همراه مُهر و جانمازش با او به خاک می‌سپارند تا در جهان دیگر او را «نمازخوان» به شمار آورند (نظری، ۵۳۷). 

پنج‌تن در شعایر

 بر سر برخی از عَلَمها و گاهی پرچمهای سوگواری، بر روی علامتهای چند‌تیغه، بر سر برخی گنبدها و گلدسته‌های آرامگاه امامزادگان و مسجدها، روی دستۀ برخی منبرها، درون پیاله‌ها و جامهای سقاخانه‌ها و بر در و دیوار آنها، و بر روی در و ضریح امامزاده‌ها، دستی با پنجۀ گشوده قرار دارد که برخی از آنها دارای نقش و کتیبه‌اند و روی ۵ انگشت آنها، نام پنج‌تن نقش بسته است (نک‍ : ه‍ د، ۱ / ۲۵۹). نامهای پنج‌تن از واژه‌هایی هستند که به همراه کلمات مقدس دیگر، بر روی جانمازها و پوشش نخلهای سوگواری نوشته می‌شوند (جمال‌زاده، ۱۲؛ خوانساری، ۱۳۱-۱۳۲؛ نیز نک‍ : ه‍ د، نخل‌گردانی) و نیز آن را بر انگشترهای پنج‌تن که از جنس نقره و دارای نگین عقیق‌اند، حک می‌کنند (شاملو، دفتر چهارم، ۱۰۲۶). در شمایل‌نگاریهای مذهبی، شمایل پیامبر (ص)، حضرت علی، امام حسن و امام حسین (ع) به گونۀ چشمگیری نمایان بود و تا چندی پیش، آنها را شمایل‌خوانان و شمایل‌گردانان دوره‌گرد در کوچه‌ها و گذرها می‌گردانیدند (بلوکباشی، ۳۵۶، ۳۶۲). 

پنج‌تن در تعزیه

 گوشۀ پنج‌تن در تعزیه از مهم‌ترین گوشه‌ها به شمار می‌رود. منظور از گوشه در تعزیه، نسخه‌ای است که حاوی داستانی فرعی، مستقل و کوتاه باشد. این گوشه معمولاً در آغاز یا میانه‌ها و به‌ندرت در پایان مجلس تعزیه خوانده می‌شود (نصری، ۳ / ۲۹۴، ۲۹۷؛ نیز نک‍ : ه‍ د، تعزیه‌نامه). 
ملا زلفعلی، شاعر محلی‌سرای بختیاری، حدیث کساء را به این گویش به نظم درآورده است. سراینده این حدیث را با طنز و شوخی درآمیخته و آن را با خدای خویش در میان نهاده است. خدای بزرگ نیز به او فرموده است که هر دردمندی این حدیث را با صدق دل و صفای باطن بخواند، او را شفا خواهد داد و همۀ آرزوهایش را برمی‌آورد، حتى اگر گَبر و یا یهودی باشد. شاعر از خداوند می‌خواهد که شوخیهایش را بر او ببخشاید. سرایندۀ لُر از گذشته‌ها به یاد دارد که خداوند به حرمت آن پاکان (پنج‌تن) همواره از خطای بندگانش می‌گذرد. ملا زلفعلی در پایان منظومه، به گویش بختیاری، از تخلص خود، «مُجرم»، نام برده و از خداوند چنین خواسته است: شرط کن و امو که حاشا نکنیم روز شمار / نه مو از مجرمی خُم نه تو از غفاری، یعنی: پروردگارا! بیا تا من و تو با هم شرط کنیم که در روز قیامت حاشا نکنیم، من گناهکاری خود و تو بخشایشگری خویش را (نک‍ : قیصری، ۷۲۰-۷۲۶). 

پنج‌تن در میان اهل فتوت

بسیاری از بزرگان این مسلک به اهل بیت پیامبر (ص) ارادت داشتند و نوشته‌هایشان آکنده از شیفتگی آنان به پنج‌تن است. در تحفة الاخوان که اصول فتوت و آداب فتیان را بیان کرده است، حضرت محمد (ص) و خاندانش ستوده شده‌اند و حضرت علی (ع) سروَر فتیان نامیده شده است (عبدالرزاق، ۳). علی همدانی در سدۀ ۸ ق / ۱۴ م در «رسالۀ فتوتیۀ» خود، رسول اکرم (ص) را ستوده و اهل بیت او را کشتی نجات غرق‌شدگان دانسته است (ص ۱۵۱). کاشفی در فتوت‌نامۀ سلطانی نوشته است که سلمان فارسی دارای تاجی بود که ۵ وصله داشت و آنها را پنج‌تن آل عبا به او داده بودند؛ هر‌یک از آنها اشاره به رشتۀ محبت پنج‌تن بود، بدان سبب که او به پنج‌تن آل عبا خدمت کرده بود. کاشفی در جای دیگر افزوده است: نردبانی که در شب معراج فرود آمد، دارای ۵ پایه بود و هر‌یک از پایه‌ها اشارتی است به محبت پنج‌تن آل عبا؛ این ۵ پایه آدمی را به مرتبۀ عالی می‌رساند (ص ۱۸۹، ۳۱۸). 

پنج‌تن، نام برخی از امامزادگان ایران

 به‌سبب باور ژرفی که همواره مردم ایران به پنج‌تن داشته‌اند، برخی از آرامگاههای امامزادگان را با این عنوان نامیده‌اند که از‌‌جمله می‌توان به امامزادگانی در تهران، لویزان، شمیران، بخش لواسان و دهستان لواسان کوچک و دشتِ لار (حبیبی، امامزاده‌ها ... ، ۱ / ۴۹۹)، مازندران در ده لمسک نزدیکی گرگان (رابینو، ۶۴، ۱۰۲)، و روستای نوین حسین مهرعلی، از روستاهای معروفِ شهرستان زهک (استان سیستان و بلوچستان) که مورد احترام بسیار مردم سیستان است (حبیبی، شماری ... ، ۴۱)، اشاره کرد. 
پنج‌تن به صورتهای متفاوت در ادبیات گذشتۀ فارسی بازتاب یافته است. شاعران و ادیبان ایران پنج‌تن را گاه با همین عنوان (نک‍ : باباصفری، ۲۶۳)، گاه با عنوان آل عبا (نک‍ : ناصرخسرو، ۳۵۹)، و گاه با ذکر نام (نک‍ : محتشم، ۱ / ۳۲۷) ستوده‌اند. 

مآخذ

 باباصفری، علی‌اصغر، «اظهار اعتقاد به تشیع و دعوت بدان در مناقب علوی شاعران شیعی (از سدۀ چهارم تا چهاردهم هجری)‌»، فرهنگ، تهران، ۱۳۷۹ ش، س ۱۳، شم‍ ۱-۴؛ بلوکباشی، علی، در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگهای دیگر نگریستن، تهران، ۱۳۸۹ ش؛ جمال‌زاده، محمدعلی، دار المجانین، تهران، ۱۳۲۱ ش؛ حبیبی، حسن، امامزاده‌ها و تربت برخی از پاکان و نیکان، تهران، ۱۳۸۸ ش؛ همو، شماری از مقبره‌های استان سیستان و بلوچستان، تهران، ۱۳۹۰ ش؛ حمیدی، علی‌اکبر و دیگران، مردم‌نگاری الموت، تهران، ۱۳۸۴ ش؛ خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۸۰ ش؛ خوانساری ابیانه، زین‌العابدین، ابیانه و فرهنگ مردم آن، تهران، ۱۳۷۸ ش؛ دبا؛ رابینو، ی. ل.، سفرنامۀ مازندران و استـراباد، تـرجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهـران، ۱۳۳۶ ش؛ رنجبـر، حسیـن و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، ۱۳۷۳ ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، ۱۳۶۱-۱۳۱۷ ش، حرف «الف»؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، ۱۳۷۱ ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، ۱۳۷۹ ق / ۱۳۳۹ ش؛ عبدالرزاق کاشانی، تحفة ‌الاخوان، به‌کوشش محمد دامادی، تهران، ۱۳۵۱ ش؛ فروتن، اشکان، فندرسک (تاریخ، سرزمین و فرهنگ)، تهران، ۱۳۹۰ ش؛ قرآن کریم؛ قیصری، ابراهیم، «منظومۀ حدیث کسا به گویش بختیاری»، یغما، تهران، ۱۳۵۵ ش، شم‍ ۳۴۲؛ کاشفی، حسین، فتوت‌نامۀ سلطانی، به کوشش محمد‌جعفر محجوب، تهران، ۱۳۵۰ ش؛ کرز‌بر یار‌احمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنی‌‌زاده، تهران، ۱۳۸۸ ش؛ گلاب‌زاده، محمدعلی، زن کرمانی، روشنای زندگانی، کرمان، ۱۳۹۰ ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محتشم کاشانی، هفت دیوان، به کوشش عبدالحسین نوایی و مهدی صدری، تهران، ۱۳۸۰ ش؛ ناصر خسرو، دیوان، به‌کوشش حسن تقی‌زاده، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، نمایش و موسیقی در ایران، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی روستای ابیانه، تهران، ۱۳۸۴ ش؛ همدانی، علی، «رسالۀ فتوتیه»، فتوت نامۀ محمد ریاض، به کوشش همو و عبدالکریم جربزه‌دار، تهران، ۱۳۸۲ ش. 

محسن احمدی