پرخوانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 14 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239486/پرخوانی
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
2
پُرْخوانی، یا پَریخوانی، آیینی کهن در میان ترکمنها برای خارج کردن ارواح خبیث یا جنهای مولد بیماریهای روحی و روانی از تن بیماران روانپریش. مجری این آیین را پُرخوان یا پَریخوان مینامند. پریخوانان یا درمانگران بومی در میان برخی از اقوام و جامعههای ایلی ایران مانند ترکمنها، بلوچها و مردم سواحل خلیج فارس و دریای عمان هستند که بیماران جنزده را با رقص و موسیقی درمان میکنند (نک : دبا، 13 / 623).دهخدا دربارۀ پریخوان نوشته: او کسی است که جن را تسخیر میکند؛ به او جنگیر، پریافسای، پریسای، پریبند، مُعزّم (دورکنندۀ پری با وِرد)، افسونگر و افسونخوان نیز میگویند ( لغتنامه ... ؛ نیز نک : داعیالاسلام، 2 / 81). جوینی میگوید: هرکس که بیمار روحی شود، مجلسی برقرار، و پریخوان را دعوت میکنند و میرقصند (ص 1 / 85).ترکمنها پیش از گرویدن به اسلام، بنابه اقتضای طبیعت سرزمینشان که نور و آسمان آن باشکوهتر از هر سرزمین رؤیت میشده است، به تانگری، روح آسمان، باور داشتند. تانگری به قدرتی نامرئی اطلاق میشده است که مافوق همه چیز و همه کس بود و در فرهنگهای امروزی ترکزبانان، مترادف با خداوند متعال معنی شده است. شَمَن، رهبر روحانی آنان، و شمنیسم آیین آنها بوده است (قلیچ و درویشی، 83-84).در واقع، پرخوانان یا پریخوانان با بهکار بردن شیوههای گوناگون، در خواندن پریان و بیرون راندن جنها نقش طبیبان بومی یا شمنهای قبیلهای را ایفا میکردند (دبا، 13 / 622). اینها بیماریهای روحی و جسمی انسانها را، که به علت مناقشه میان روحهای خیر و شر در آنها به وجود آمده بود، کاهش میدادند یا درمان میکردند و میکوشیدند تا او را بَری از حضور نیروهای ویرانگر و بدنهاد، به سوی نقطۀ متعالی تانگری هدایت کنند. پس از گرویدن ترکمنها به اسلام، آیین شمنی رنگ اسلامی به خود گرفت و به صورتهای گوناگون تحت عنوان آیین ذکر یا پرخوانی به زندگی خود ادامه داد (قلیچ، 84).ایرانیان قبل از اسلام به پری و دیو اعتقاد داشتند و بعد از اسلام، جنِ مؤمن به جای پری نشست، و جن کافر جای دیو را گرفت. دیو و پری برخلاف فرشتگان، پر ندارند (داعیالاسلام، 2 / 80). بنابراین آیین پرخوانی یا پری خوانی که در نزد ترکمنهای گوکلان مرسوم است، آیینی است کهن از زمانهای دور، و پیش از آنکه ترکمنها به دین اسلام بگروند، در میان آنان متداول بوده است (اشتری، 18). از اینرو، پُرخوان به معنی پَریخوان، ظاهراً همان شامان یا شمن کهن، و کسی است که مراسم پُرخوانی یا پَریخوانی را به عهده دارد (قلیچ، 89).اعتقاد به جن و پری و جز اینها ارتباط مستقیمی با زندگی در مناطق بیابانی و جنگلی دارد. وهمانگیز بودن تاریکی محض در بیابان، صحرا و جنگل و همچنین وجود حیوانات درنده، صدای باد و نیز سایر حرکات و سکناتی که از عوامل طبیعی سر میزند، انسان را در هالهای از ترس و وحشت فرومیبرد و باور به تسخیر وجود خود از طریق موجودات خبیث و آزاررسان از نوع جن و دیو کافر میکند و از سر ناچاری برای درامانماندن و حفظ سلامت خود، به موجودات عجیب و غریبی متوسل میشود که از جنس خود آنها و مشابه آنها (معطوفی، 3 / 2080)، ولی مسلمان و با حرکات و سکناتی مثبتاند (قلیچ، همانجا).به اعتقاد ترکمنها، جنها موجوداتی ترسو هستند و بهویژه از اسلحۀ سرد میترسند؛ هر کسی که قمه یا چاقویی با خود داشته باشد، جنها از او میگریزند (معطوفی، 3 / 2077). ترکمنها معتقدند به هنگام اجرای مراسم پرخوانی داشتن اشیائی مثل چاقو، کارد، سنجاق، دعا و نظایر آنها سبب ترس جنها میشود؛ لذا داشتن این اشیاء در مراسم غیرمجاز است (همو، 3 / 2081).پرخوانی منحصر به شرق ایران است (نصری، نمایش ... ، 3 / 227)، و با اینکه پَریخوانی و مراسم آن بهتدریج در نواحی مختلف ایران منسوخ گردید، ولی تا یکی دو دهه پیش در میان ترکمنهای ایران، معدودی افراد با عنوان پرخوان با برپایی مراسمی به نام پرخوانی، همچنان به درمان بیمارانی میپرداختند که به اعتقاد آنان وجود، و جسمشان در تسخیر اجنه و نیروهای شرور و نامرئی قرار داشت (همو و شیرزادی، 2 / 708).در حال حاضر (1392 ش)، در ترکمنصحرای ایران تنها یک پرخوان 76ساله در روستای «یلی چشمه»، «قرانگی جنگلِ» منطقۀ گوکلاننشین در شرق و شمال شرق گنبد قابوس فعلی باقی مانده است. او رقص یا حرکات موزون آیین پرخوان را تحت حمایت یک پری، که خودش واسطۀ پَری و بیماران است، بـه منظور شفـابخشی بیمـاران صعبالعلاج روحی ـ روانی انجام میدهد (معطوفی، 3 / 2078). به اعتقاد این پرخوان، بدن جنها پُرمو یا لخت است و ظاهری وحشتناک و کریه دارند و فقط وقتی دیده میشوند که خودشان بخواهند؛ مکان و منزل خاصی ندارند، گاهی برای فرار از سرما به درون غارها و ویرانهها میروند، از استخوان حیوانات تغذیه میکنند، فعالیت شبانه دارند، از جهاتی شبیه انساناند، ازدواج میکنند، پادشاه دارند، تعدادی کافر و تعدادی مسلماناند، در تمام کرۀ زمین پخش هستند و قبایل و زبانهای مختلف دارند، مدرسه و طبیب دارند و گاه به شکل انسان و گاه به شکل حیوان درمیآیند، با هم میجنگند، بر اثر بیماری و حوادث میمیرند و مردگانشان را دفن میکنند. همانطور که انسانها جنزده میشوند، جنها هم آدمزده میشوند. بهرغم مخالفت و تبلیغات صریح روشنفکران، شماری از روحانیان، تحصیلکردهها و سایر ترکمنها علیه او و اعمالش، باز هم مردم روستاهای اطراف برای مداوای بسیاری از بیماریهای خویش به او پناه میبرند (همو، 3 / 2083-2084).زمان مناسب برای اجرای مراسم پرخوانی معمولاً در یکی از روزهای خوشیُمن، به ویژه شبهای جمعه است. پس از نماز مغرب، یاران پرخوان بیمار را یاهو یاهو گویان، درحالیکه کتفش را بستهاند، به اتاق مخصوص میبرند و در کنار اجاقی پر از آتش مینشانند (قلیچ، 89). تنها پرخوان کنونی منطقۀ ترکمنصحرا در گذشته مراسم پرخوانی را فقط در شبهای چهارشنبه برگزار میکرد، ولی اکنون هر شب و بدون تعطیلی بعد از خواندن نماز عشاء، مراسم پرخوانی دارد (معطوفی، 3 / 2081). پرخوانی در آلاچیقی انجام میشود که عاری از هرگونه زیورآلات است (همو، 3 / 2084).پرخوانها در گذشته از یک تا دو نفر تارزن استفاده میکردند، ولی امروزه ضبط صوت موسیقی مورد نظر پرخوان را پخش میکند. ابزار دیگر پرخوان قلیچ یا شمشیری کند است. او همچنین نیاز به تخماق یا دو تکه چوب استوانهایشکل به درازی 30 سانتیمتر و قطر 3 سانتیمتر دارد. پرخوان توبرهای به دیوار میآویزد و با آن با جنها تماس میگیرد. طناب پشمی دولا، به رنگهای سفید و قهوهای از سقف آویزان است که تا 30 سانتیمتری زمین امتداد دارد (همو، 3 / 2081).موسیقی در آیین پرخوانی نقشی بنیادی دارد. اصولاً در باور ترکمنها، موسیقی وسیلهای برای درمان برخی بیماریها ست و پرخوانی یا آیین ذکر همراه با موسیقی نوع دیگری از موسیقیدرمانی است. در این روش، که برای درمان بیماران روانپریش به کار میرود، موسیقی تنها وسیلۀ درمان محسوب نمیشود، بلکه به اعتقاد ترکمنها کار «اوزان» برای تکمیل کار پریخوان در تسخیر و احضار ارواح خبیث، الزامی و ضروری است (نصری، کوچ ... ، 20).پرخوانی آمیختهای از طبابت، دیانت و موسیقی است. در گوشۀ آلاچیق اجاقی روشن وجود دارد که درون آن دو کفگیر و یک خنجر گذاشته شده است. دو نوازندۀ دوتار با پرخوان در اجرای مراسم همکاری میکنند. پرخوان با تازیانۀ بلندی در دست، وارد آلاچیق میشود و به بیمار، اجاق روشن و به دو نوازندۀ دوتار نگاه میکند. سپس به نوازندگان فرمان میدهد تا مقام «کپدرم» (کبوتر من) را بنوازند. مقام مورد نظر به آهستگی نواخته میشود و بهتدریج تند میشود. پرخوان از ابتدا و متناسب با این مقام به اجرای حرکات موزون و رقص میپردازد و ضمن رقص، نعرههای بلندی سر میدهد و پس از نزدیک به یک ساعت، حالتی روحی را از خود به نمایش میگذارد. برخی معتقدند که پرخوان در مراحلی از این حرکات با پای برهنه روی یکی از کفگیرهای گداخته میایستد و خنجر داغ را در دست میگیرد و به طرف چشمان بیمار نشانه میرود. سرانجام پرخوان در حالتی که نشان میدهد عارضۀ بیماری را از روح بیمار جدا نموده و به بدن خود منتقل کرده است، مراسم را به پایان میبرد (معطوفی، 3 / 2084).معمولاً در آیین پرخوانی یک نفر پریخوان، یک نفر بخشی (خنیاگر ترکمن) و تعدادی از افراد بهعنوان رقصنده و همراهیکننده حضور دارند. مراسم فاقد ساز کوبهای است. کار مداوا و دفع اجنه با ساز و آواز بخشی آغاز میشود و سپس همراهان و پرخوان با رقص و حرکات موزون، کار را دنبال میکنند. هماهنگی در رقص با صداهای تهحلقی تنظیم میگردد که از سوی رقصندگان ادا میشود (نصری، وازیگاه، 1 / 740). در آیین پرخوانی موسیقی اهمیت بسزایی دارد و فقط از موسیقی سازی (دوتار) بدون آواز، استفاده میشود. بخشی با نواختن آهنگهایی با دوتار در مقام نوایی ــ که دارای ضرباهنگ و ملودی آرامی است ــ کمک بسیاری به تسریع پیدایش حالت جذبه در بیمار میکند (اشتری، 14، 17).
آیین رقص خنجر، رایج در نزد ترکمنهای یموت، در گذشته در زمرۀ اعمال دراویش نقشبندیه بود که در میان ترکمنها پیروانی داشتند. این آیین، همچون آیین پرخوانی، جهت مداوای بیماریهای روانپریشی به کار گرفته میشد. شخص بیمار را بر روی زمین مینشاندند و عدهای از افراد معتقد و مخلص، دایرهوار گرد او میایستادند و ذاکر شروع به خواندن ابیاتی میکرد و سایرین با اجرای حرکات رقصمانندی و نیز با تکرار ترجیعبندی، ساعتها به دور بیمار میچرخیدند. بیمار به تدریج دچار حالت خلسه و جذبهای میشد. ذاکر در موقع مناسب صف رقصندگان را میشکافت و با فرو کردن نوک تیز خنجرش به برخی از نقاط حساس بدن بیمار، به او شوک وارد میساخت. در این آیین از موسیقی آوازی برای کمک به معالجۀ بیمار استفاده میشد (همو، 17- 18).
اشتری، بهروز، «موسیقی و ترکمن»، مجموعۀ مقالات اولین گردهمایی مردمشناسی، تهران، 1371 ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1329 ق / 1911 م؛ داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، 1362 ش؛ دبا؛ قلیچ تقانی، آنا قربان، «پرخوانی: آیین ذکر»، آیینه و آواز، به کوشش محمدرضا درویشی، تهران، 1376 ش؛ همو و محمدرضا درویشی، «موسیقی ترکمن صحرا»، همان؛ لغتنامۀ دهخدا؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، 1383 ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، کوچ (بررسی موسیقی اقوام و عشایر ایران)، تهران، 1386 ش؛ همو، نمایش و موسیقی در ایران، تهران، 1383 ش؛ همو، وازیگاه، تهران، 1392 ش؛ همو و عباس شیرزادی آهودشتی، از آیین تا نمایش، تهران، 1391 ش.
بهروز وجدانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید