بی بی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 11 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239452/بی-بی
شنبه 30 فروردین 1404
چاپ شده
2
بیبی، عنوانی محترمانه برای نامبری زنان مقدس و محترم. بیبی را در لغت، زن نیکو و خاتون خانه دانستهاند (برهان ... ؛ استرابادی، 166؛ نیز نک : دورفر، II / 379-382).این واژه در میان عامۀ مردم بهعنوان نسبتی محترمانه در خطاب به مادربزرگ و جده (نک : معین؛ افشار، واژهنامه ... ، 352)، و بر زنان دیندار بهویژه زنان سالمند (نک : شیخ بهایی، 165) و زنان سیده (افشار، همان، 51) اطلاق میشد. افزودن عنوان بیبی به اسامی شخصیتهای مذهبیای چون حضرت فاطمه، زینب، معصومه و رقیه (ع) (برای نمونه، نک : ثواقب، 440) و حتى در موردی بیبی مریم (جعفریمذهب، 49)، از باب احترام و تکریم، پربسامد است. نیز از دختر حسن بن کیخسرو (د 718 ق / 1318 م) در یزد با نام بیبی عایشه ملکه خاتون یاد شده است (افشار، یادگارها ... ، 1 / 344). در میان قصههای ایرانی شخصیتهای موسوم به بیبی، عموماً اشخاص قدرتمندی هستند (نک : انجوی، 2 / 161 بب ؛ وکیلیان، 82 بب ؛ شاملو، 1988-2020).در جایجای ایران زیارتگاههای بسیاری وجود دارد که بهعنوان بیبی موسوماند؛ بیبی شهربانوی ری از مشهورترین این زیارتگاهها ست. گفتنی است که در باور عامه، این بانو همهشب باکره بود (شهری، 1 / 109، حاشیۀ 3). برخی دیگر از این زیارتگاهها اینها ست: بیبی بارگاه و بیبی حیات در رفسنجان، بیبی یان در قصرشیرین، بیبی حکیمه و بیبی دختران در کازرون، بیبی خاتون در بوشهر و بهبهان، بیبی دوست در زابل، بیبی کلا (قلعۀ بیبی) در قائمشهر (شاهی)، بیبی حکیمه در جزیرۀ خارک، بیبی نور و حور در گرگان، بیبی خاتون در نطنز، امامزاده بیبی دختران در لار، بیبی هور در جهرم، بیبی رقیه در آمل، بیبی حلیمه در گنبدکاووس و گورستانی در شیراز به نام بیبی دختران (نک : باستانی، 181-183؛ امینی، 823-826؛ نجاتی، 391- 392؛ لغتنامه ... ). در رامهرمز در نزدیکی محل گور هرمز ساسانی، امامزاده بیبی سینی زیارتگاه مردم است که اقتداری آن را یادآور بیبی ساسانی میداند (ص 191). همچنین بیبی تاج در رامهرمز در کنار چشمهای که سرچشمۀ رودهای کوچک است، نیز زیارتگاه روستایی به نام بیبی کریمه از دیگر نمونه زیارتگاههای موسوم به بیبی است (همو، 193، 504؛ برای انبوهی از زیارتگاههای منسوب به این بیبیها، نک : فضاها ... ، 1 / 79، 83، جم ).اما این تنها عنوان بیبی نیست که این زیارتگاهها بدان موسوماند. ایران سرزمین تقدسهای زنانه است و در جایجای این سرزمین، زیارتگاهها و مکانهای مقدسی وجود دارد که بهجز نام بیبی، به نامهایی چون خاتون، بانو، دختر و دیگر نامهای زنانه خوانده میشوند. در بیشتر این زیارتگاهها مزار و سنگقبری نیز وجود ندارد. حتى در مواردی، از این اماکن بهعنوان نظرگاه و قدمگاه یاد شده است، مانند قدمگاه بیبی زینب، قدمگاه بیبی زهرا، قدمگاه پیر بیبی (همان، 1 / 104، 2 / 47)، یا درختی که به بیبی فاطمه منسوب است (غلامی، 74)، و نیز آتشدان بیبی فاطمه در محل بودرۀ سیدان فارس که زیارتگاه به شمار میرفته است (باستانی، 183).برخی از پژوهشگران در تبیین این اسامی، بیبی را صورت دیگر کلماتی مثل بغبغو و بغبغان دانستهاند که برای نمونه، میتوان از آبادی باغباغو در کرمان یاد کرد (همانجا؛ نیز نک : فرهوشی، 165، حاشیه). هرودت آورده است که خدایان (مغها، بگها و باگها) پارسیان برخلاف یونانیان، از جنس و ذات بشری نیستند و خورشید، ماه، زمین، آتش، آب و باد معبودهای خاص ایشان است (I / 171؛ نیز نک : ه د، آب).سامیهای هندوی سواحل خلیج فارس بت خود را که تندیس بانوی کوچکی بود، بیبی نور مینامیدند. پیترو دلا واله که خود با این بومیان دیدار داشته، افزوده است که بیبی عنوانی افتخاری است که بدون هیچ تمایزی بر خانمها، و نیز بر قدیسههای آسمانی و خانمهای متشخص اطلاق میشود (2 / 1254-1255).داستان گریز و پناهبردن به کوه و درنهایت پنهانشدن در آن، داستان مشترکی با دیگر زیارتنامهها ست که مشهورترین آنها زیارتنامۀ بیبی شهربانو در ری است. بویس ارتباط این افسانه را با شهر ری بهسبب وجود معبد ایزدبانوی اناهیتا، و وجود حوضچۀ آب مقدسی که در نزدیکی بارگاه قرار دارد و زائران بدان متوسل میشوند، دلیل ارتباط ایزدبانوی ناهید با بیبی شهربانو میداند («بیبی شهربانو»، 422-423، «بیبی شهربانو و خاتون ... »، 124 بب ). بیبی درمانده در جزیرۀ کیش یکی دیگر از بانوانی است که به کوه پناه برده است (مختارپور، 457).در سراسر ایران زیارتگاهها و مکانهای مقدسی وجود دارد که ویژۀ زنان است و معمولاً مردان اجازۀ ورود به حریم این زیارتگاهها را ندارند؛ این منع تا بدانجا بوده که حتى زن حامله بهسبب آنکه شاید فرزندش پسر باشد، از حضور در این اماکن منع شده است (نک : میرشکرایی، 145-147).در نزدیکی کرمان بر سر راه کویر، زیارتگاهی است به نام بیبی دختر که آن را خواهر بیبی حیات و دختر امام موسی بن جعفر (ع) میخوانند. در نزدیکی زیارتگاه یک چشمۀ آب معدنی است که به آب مراد معروف است. نکتۀ جالب آنکه مردها حق زیارت این هر دو را ندارند. بیبی رقیه در آمل، بیبی زبیده در تهران، بیبی زبیده در کاجان دماوند، بیبی هیبت در باکو، و بیبی زینب در دشت محل، مراد زنان است؛ همچنین رباط بیبی در نزدیکی قصر دختر، بیبی نازخاتون در بوشهر، و غار بیبیکند در کردستان همه از این شمارند (باستانی، 183-184). در مجلس بیبی درمانده در کیش هم مردان و پسران حق حضور ندارند (مختارپور، همانجا). نیز در همۀ مراسمی که در بیبی زبیده در کازرون برگزار میشود، مردان وارد نمیشوند (حاتمی، 99).این منع حتى خوردن نذریهای منسوب به این بزرگان را نیز شامل میشود (نک : ه د، بیبی سهشنبه)؛ ازجمله «نان بیبی درمونده» که از نذریهای خراسان است و زنان برای برآوردهشدن حاجاتشان نذر میکنند. خوردن این نان نهفقط برای مردان منع شده، بلکه زنان حامله و زنانی که به نوزاد پسر شیر میدهند نیز نباید از آن بخورند (شریفکمالی، 472).بارگاه این بیبیها ملجائی است برای ابراز تمامی حاجات و نیازهای زنانه، و دردهای ناگفتنی آنان (باستانی، 214-217). کم نیست شمار بیبیهایی که بهسبب همین باورها و اعتقادات به نامهایی خوانده میشوند که با رسالت درمانبخشی آنها بیمناسبت نیست؛ از این شمار است بیبی حکیمه، در 130کیلومتری بهبهان، که همچون بیشتر این زیارتگاهها در دل کوه واقع شده است. باستانی حدس میزند که حکیمه نام زیارتگاه نیست، بلکه صفت است؛ یعنی محلی که درد دردمندان بهخصوص زنان را شفا میدهد و به همین مناسبت حکیمه (مؤنث حکیم) به کار رفته که همان صفت اناهیتا ست. حکیمه خاتون در لرستان نیز احتمالاً همین نقش را داشته است. در کیش نیز برای برآوردهشدن نذرهای مربوط به زنان، مجلسی برای بیبی درمونده نذر میکنند (همو، 182-183؛ مختارپور، 457). در نذر سفره و آش بیبی سهشنبه نیز همیشه جنبۀ درمانبخشی آن منظور بوده است (نک : ه د، بیبی سهشنبه). در پزشکی قدیم ایران نیز وجود اسامی داروهایی چون بیبی تَرَک از همین باورها نشئت میگیرد (طباطبایی، 534).در میان عشایر ایران، بیبیها همیشه از تقدس ویژهای برخوردارند. در امثال و حکم عشایر سیرجان نیز واژۀ بیبی، نشان از جایگاه والای او دارد (بختیاری، 362). در میان عشایر بویراحمدی، سوگند به بیبی حکیمه (در اطراف دوگنبدان)، بیبی رشته (در نزدیکی چرام)، بیبی زبیده خاتون (در بهبهان)، و خواهران بیبی حکیمه، از سوگندهای رایج میان افراد است (لمعه، 36). تیرهای از ایل بیرانوند با نام بیبی طلایی خوانده میشوند ( لغتنامه، ذیل واژه). در سیرجان آش بیبی هور، بیبی نور و بیبی دن را بهرغم داشتن انواع وسایل خوراکپزی، حتماً بر روی اجاقی که با 3 قلوهسنگ برپا میشد، میپختند (بختیاری، 312). همچنین واژۀ بیبی بهوفور در امثال کاربرد دارد (نک : قیصری، 109، 110؛ شاملو، 2020 بب ).
استرابادی، محمدمهدی، سنگلاخ، تلخیص حکیم محمد خویی، به کوشش حسین محمدزادۀ صدیق، تبریز، 1388 ش؛ افشار، ایرج، واژهنامۀ یزدی، به کوشش محمدرضا محمدی، تهران، 1382 ش؛ همو، یادگارهای یزد، تهران، 1348 ش؛ اقتداری، احمد، خوزستان و کهگیلویه و ممسنی، تهران، 1359 ش؛ امینی، فضلالله، «بیبی حکیمه»، آینده، تهران، 1369 ش، س 16، شم 9-12؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصههای ایرانی، تهران، 1353 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت قلعه، تهران، 1363 ش؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینه زمان، کرمان، 1378 ش؛ برهان قاطع؛ بویس، مری، «بیبی شهربانو»، ترجمۀ سیروس نصراللهزاده، یاد بهار (یادنامۀ دکتر مهرداد بهار)، به کوشش علیمحمد حقشناس و دیگران، تهران، 1376 ش؛ همو، «بیبی شهربانو و خاتون پارس»، ترجمۀ همایون صنعتی، بخارا، تهران، 1388 ش، شم 46؛ ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، 1386 ش؛ جعفریمذهب، محسن، «امیدوار به شفاعت بیبی مریم»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، تهران، 1383 ش، شم 88- 89؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، تهران، 1385 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1389 ش، حرف «ب»، دفتر سوم؛ شریفکمالی، محمد و رزیتا انواری، «معاش و خوراک در شهر اوز»، خوراک و فرهنگ، به کوشش علیرضا حسنزاده، تهران، 1387 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ شیخ بهایی، محمد، دیوان، به کوشش علی کاتبی، تهران، 1372 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ غلامی، قاسم، زیارتگاههای گیلان، رشت، 1387 ش؛ فرهوشی، بهرام، ایرانویج، تهران، 1365 ش؛ فضاهای فرهنگی ایران، فهرستگان زیارتگاهها، تهران، 1382 ش؛ قیصری، عیسى، مثلهای ماهشهری، تهران، 1389 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران، 1353 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1342 ش؛ میرشکرایی، محمد، «زن، آب، خانواده»، زن و فرهنگ، به کوشش همو و علیرضا حسنزاده، تهران، 1382 ش؛ نجاتی، رحمتالله، «بیبی حلیمه»، یغمای سی و دوم (یادنامۀ حبیب یغمایی)، به کوشش ایرج افشار و قدرت الله روشنی زعفرانلو، تهران، 1370 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ محمود بهفروزی، تهران، 1380 ش؛ وکیلیان، احمد، قصههای مردم، تهران، 1379 ش؛ نیز:
Doerfer, G., Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1965; Herodotus, The History, tr. A. D. Godley, London, 1946.
مریم صادقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید