بهار کردی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 8 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239388/بهار-کردی
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
2
بَهارِ کُرْدی، یا وهار کردی، از جشنهای مناطق کردنشین که در آغاز فصل بهارِ این نواحی در بهمنماه برگزار میشود. این جشن مقدمۀ فرارسیدن نوروز یا عید بزرگ سلطانی است و حدود دو ماه پیش از آن برپا میشود. بهار کردی در مناطق کردنشین، بهویژه در روستاها با آداب و رسوم متنوعی برگزار میشود. علت اصلی این جشن «گرمشدن زمین» و آغاز سپریشدن زمستان است (سلیمی، 76). برخی نیز این جشن را با رفع ستم ضحاک مرتبط میدانند (همو، 75-76). عامۀ مردم دربارۀ زمان آغاز بهار کردی دیدگاه یکسانی ندارند. مردم ایل کلهر در استانهای کرمانشاه و ایلام 30 دیماه را آغاز بهار (جعفربیگی، 30)؛ ایل گوران اول بهمن (کریمپور، 19)؛ مردم ایلام دوم بهمن (شعاعی، 38)؛ مردم روستای چغاگل در اسلامآباد غرب و سرپل ذهاب 10 بهمن؛ و اهالی اصلانشاه و الشتر در استان لرستان 15 بهمنماه را زمان آغاز بهار کردی میدانند (سلیمی، 82-83، 94). گذشته از آن، تاریخهای دیگری نیز از 5 تا 30 بهمن بهعنوان روز آغاز بهار کردی ذکر شده است (شعاعی، همانجا). علت این تفاوتها واقعیتهای اجتماعی زندگی مردم کرد، تغییرات آبوهوا و طبیعت، زندگی کشاورزی و دامداری، و حتى مهاجرت پرندگان است که تقویم محلی آنان را شکل میدهد (ایوبیان، 179)؛ برای نمونه، در برخی از مناطق، یکی از نشانههای آغاز بهار کردی، بازگشت لکلکها از مناطق گرمسیری به کردستان است که با خواندن ترانههای «حاجیلکلک» توسط مردم، و استقبال از آنان همراه است (سلیمی، 84). بهار کردی به 3 ماهِ گیاباریک (= گیاهباریک، 30 دی تا 29 بهمن)، نوروزمانگ (= نوروزمالک، 30 بهمن تا 29 اسفند)، و جوزهردان (6 فروردین تا 4 اردیبهشت) تقسیم میشود. فاصلۀ 1 تا 5 فروردین هم «پنجه» نام دارد (پاپزن، 178). این ماهها بر پایۀ آبوهوا، تغییرات زمین و طبیعت، و جابهجایی خورشید نامگذاری شدهاند (جعفربیگی، 29). گیاباریک یا گیاهخیزان ماهی است که گیاهان تازه جوانه میزنند و برگهای آنها باریک است. نوروزمانگ ماهی است که به نوروز ختم میشود؛ به همین سبب آن را به این نام میخوانند. جوزهردان نیز به معنای زردشدن جو و برداشت این محصول است (پاپزن، 179؛ شعاعی، 41، 44؛ جعفربیگی، 30-31). پنجه و تار یا پنجه که در برخی از مناطق 1 تا 5، و در برخی دیگر 4 تا 8 فروردین است (پاپزن، 177؛ کریمپور، 31)، همان «خمسۀ مسترقه» یا 5 روز دزدیدهشده است. ایلات کرمانشاه این 5 روز را تاریک و منحوس میدانند و پس از سپریشدن این ایام، آیینهای خاصی برپا میکنند؛ آنان روی پیشانی گاوها و الاغها و پشت گوسفندان، پنجه میزنند. برخی هم 5 انگشت خود را در خمیر فرو میبرند و به درِ خانهها میزنند تا اهالی خانه از بدیمنی این 5 روز در امان باشند (همانجا). در برخی از مناطق هم این 5 روز را جزو سال و عمر به شمار نمیآورند. ایلامیها بر این باورند که پیامبر اسلام (ص) این 5 روز را جهیزیه و خلعت حضرت زهرا (ع) کرده است (شعاعی، 38- 39). در نخستین شب بهار کردی، تمام خانوادههای عشایر کلهر پلو مخصوص «اول بهار» میپزند و با خوردن آن، آمدن بهار را جشن میگیرند؛ همچنین، جوانان و چوپانان ایل بهصورت گروهی جمع میشوند و با کفزدن و کوبیدن بر ظروف و خواندن اشعار، به درِ منازل مردم و سیاهچادرهای آنان میروند و با خواندن آواز «شلیملی» (خیر و برکت)، از صاحبخانه خوراکی و شیرینی طلب میکنند (جعفربیگی، 30). شبیه به همین مراسم در اسلامآباد غرب نیز برگزار میشود (کریمپور، 23). در گیلان غرب، لیتگه را که نانی از آرد و روغن و شکر است، میپزند و بر این باورند که پیرزنی نامرئی این غذا را میچشد و اگر خوشمزه بود، برای اهل خانه، دعا میکند و در صورت بدمزهبودن، بالاپوشش را به در خانه میزند که نشانۀ بدیمنی و رفتن خیر و برکت از آن خانه است (همو، 22-23). مردم اسلامآباد نیز در بامداد بهار کردی به دیدن یکدیگر میروند و عید را تبریک میگویند و پس از آن، در کوه و صحرا به رقص و شادی و خوردن غذای عید میپردازند. برخی هم به زیارت مقابر و اماکن مقدس میروند و مشغول دعا و نذر و نیاز میشوند (سلیمی، 83). در قصر شیرین، در نخستین شب بهار کردی، نوجوانان و جوانان هر محل به دو دستۀ 12نفره تقسیم میگردند و یکی از آنان سردسته میشود. این افراد که هریک نام خاصی مانند شیر، شمشیر، رعد و جز آنها را برای خود برمیگزینند، کیسهای به دست میگیرند و با خواندن اشعاری مانند «امشب شب اول بهار است / خیر به این خانه ببارد / / استاد خودش سلامت باشد با چکشش / خدا پسرتان را نکشد»، از مردم هدیه میخواهند و صاحبخانهها هم به آنان خرما، شیرینی و جز آنها میدهند (همو، 86-87). کلهرها این کار را همراه با رقص و پایکوبی انجام میدهند (کریمپور، 22). اگر صاحبخانه در دادن هدیه تأخیر کند، جوانان با صدای بلند میگویند: «یا صواب یا تکهای کباب»، و اگر باز هم خبری نشد، با صدای بلندتری آخرین هشدار را میدهند و میگویند: «نرمنرمک دست کدبانو به روغن آغشته میشود». اگر هدیهای داده نشود، صاحبخانه را نفرین میکنند و میروند و از خدا میخواهند که خیر و برکت به آن خانه نرود (سلیمی، 86- 88). نظیر این مراسم با اندک تفاوتهایی در ایلام، سرپل ذهاب، اسلامآباد غرب و دیگر مناطق نیز برگزار میشود (همو، 87-91). در شب و روز نخست بهار کردی، غذاها و نانهای متنوعی در مناطق مختلف کردنشین تهیه میشود. در کرمانشاه، مهرهای آبیرنگ را داخل خمیر میگذارند؛ سپس نان مخصوصی میپزند و آن را با کارد میبرند و میان حاضران تقسیم میکنند؛ بدین ترتیب، هرکسی را که مهره سهم او شود، خوشیمن میدانند و معتقدند که در سال آینده، خانوادۀ او رزق و روزی زیادی خواهد داشت. در مناطق گهواره و میان ایلات سنجابی و قلخانی حلیم درست میکنند و بر این باورند که مادران گهوارهبهدوش از گرمسیر به ییلاق میآیند و از آن میخورند. مادران گهوارهبهدوش شخصیتهای افسانهای هستند که در شب اول بهار کردی به خانهها سر زده و از غذای جشن میخورند و ادویۀ مخصوصی هم به آن اضافه میکنند (سلیمی، 91-93). مردم ایل گوران، آنها را جن و پری (طایفۀ عمه برجم) مینامند که از گرمسیر میآیند و برای گرم نگهداشتن خود، از این حلیم میخورند (کریمپور، 23). در کردستان، در شب بهار کردی، شیربرنج درست میکنند و فردای آن نان روغنی کولیره میپزند و همانند مردم کرمانشاه داخل آن مهرۀ فیروزه میگذارند (سلیمی، 92-93). جشنهای بهار کردی تنها به شب و روز اول عید ختم نمیشود. ایلامیها 5 روز نخست بهار کردی را جشن میگیرند (طاهری، 30). در میان عشایر کرمانشاه، هریک از روزهای ماه نخست بهار کردی، نام خاصی دارد و به مناسبتهای مختلف در طول ماه جشن برگزار میشود. عشایر گوران 18 روز نخست بهار کردی را «سهشش» مینامند و بر این باورند که از این 18 روز، 6 روز بیوقفه باد میوزد، 6 روز باران میبارد، و 6 روز آفتابی است (کریمپور، 21). آنان نخستین روز بهار کردی را روز «بزگوش تیزهمیل» مینامند و باور دارند درحالیکه مردم در این روز مشغول رقص و آوازخوانیاند، بزی از غار یا طویلهاش خارج میشود و سرمای زمستان را با زبان طنز به سخره میگیرد، اما هنگام بازگشت به طویله، بر اثر سرما میمیرد (همو، 24). در میان عشایر زنگ، از دهم ماه اول بهار کردی، هیچکس پیاده از ده بیرون نمیرود، زیرا در گذشتههای دور، فردی به نام شیخ علی در زیر برف و بوران آن منطقه مرده است و این روز به نام او مشهور است. روز 13 بهار کردی به نام خری که در رودخانه و میان آب سیلآسای بهاری گرفتار میآید و روز 14 بهار به نام ریسندۀ دوکی که در جنگل بلوط گرفتار تگرگ میشود، نامگذاری شده است (همو، 24- 25). روز بیستم بهار کردی را نیز به نام «پسر صیاد» که نماد نفسکشیدن زمین و خلاصی از سرمای زمستان است، نامگذاری کردهاند (همو، 26- 28). همزمان با جشن بهار کردی در استانهای کرمانشاه و ایلام، عشایر کرد مکری، منگور، سکر و همچنین مردم استانهای کردستان و آذربایجان غربی هم آغاز سال نو خود را با «جشن بیلندانه» یا «بهار سکرها» جشن میگیرند (ایوبیان، 183؛ طاهری، همانجا). جشن بیلندانه که به نامهای دیگری مانند بیلدخه، بیرنده و بیلندان هم مشهور است، همان جشن بهار کردی است و در 15 بهمن برگزار میشود (معرفت، 157؛ سلیمی، 77- 78). برپایۀ تقویم کردی، در این روز ستارۀ سهیل (در زبان کردی، ستارۀ گلاویژ) پیش از برآمدن آفتاب طلوع میکند. کردها بر این باورند که در این روز سرما بند میآید و سوز زمستان از بین میرود (همو، 75-77). در چهلوپنجمین روز زمستان، زمان بارش برف سنگین به سر میآید و پس از این اگر هم برفی ببارد، بهسبب بالارفتن دما دوام نمیآورد و دیگر برای برفروبی نیازی به پارو نیست (همو، 78)؛ بنابراین، مردم این ایام را جشن میگرفتند. عشایر منگور در مهاباد مقادیر زیادی چوب خشک را در مرکز روستا جمع میکنند و درختی خشکیده و تکیده را که شاخههای زیادی دارد، در میان این چوبها میگذارند؛ سپس گردو، گندم، عدس، و جز آنها را به شاخههای آن میبندند و مدتی بعد چوبها را آتش میزنند. شعلههای آتش به سوی هریک از شاخهها برود و آنان را تکان دهد، مردم آن را نشانهای خاص میپندارند؛ مثلاً اگر آتش نخست به سمت گندم برود و شاخهای که گندم بر آن است، خم شود، این را نشاندهندۀ وفور محصول میدانند (وطمانی، 283). در این جشن، مردم به خیرات میپردازند و برای یکدیگر آرزوی خوشبختی و سلامتی میکنند. پسران و دختران نیز بهترین لباسهای خود را میپوشند و با آواز خوانندگان و نوای دهل، سرنا و نیِ نوازندگان به رقص و پایکوبی میپردازند. مردم سردشت هم در این روز به خانههای اقوام میروند و بهار کردی را به هم تبریک میگویند و کشمش و گندم برشته میخورند (سلیمی، 78- 79). این جشن با نام بیلندا، بیلندی یا بیرنده در میان کردهای ایزدی در کردستان عراق، ترکیه و دیگر مناطق در دیماه برگزار میشود (خالتی، 88؛ تونجی، 214). در این جشن، ایزدیها در محوطۀ خانههایشان آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند؛ سپس خرما و کشمشی را که با آن آتش تفت دادهاند، میخورند. هر ایزدی برای تبرک، باید 3 بار از روی آتش بپرد، به طوریکه دامنش به زبانههای آن برخورد کند (حسنی، 115؛ طاهری، 168). در برخی از مناطق، ایزدیان با گاوهایشان از روی آتش میپرند و این کار را «گورگاگا» مینامند؛ همچنین نان کولیره یا خولیر را به شکل ابزار و آلات شخمزنی و کشاورزی میپزند و خیرات مردگان میکنند (فرحان، 241؛ حسینی، 27؛ تونجی، 214، 215). مردم اورامان در استانهای کرمانشاه و کردستان و بخشی از کردستان عراق، چهلوپنجمین روز زمستان را «بیلاندان» یا بهار کردی میدانند. بیلاندان به معنای جشن خاککندن با بیل و درختکاری است. همزمان با بهار کردی، مردم این منطقه جشن «پیرِ شالیار» (ه م) را برگزار میکنند. در همین زمان، در روستای دیوهزناو در مجاورت اورامانتخت، جشن دیوهزناو برگزار میشود که جشن آغاز سال نو ست (صفریان، 9). در روستاهای ایل شکاک در آذربایجان غربی نیز دهم بهمن جشن سده برگزار میشود (علینژاد، 58- 59). در همین زمان در کردستان سوریه (محمود، 145-146) و کردستان ترکیه (نوری، 48-53) نیز جشنهای مشابهی برپا میکنند. هرچند این جشنها در مناطق مختلف کردنشین با نامهای متفاوتی برگزار میشود، زمان همۀ آنها در بهمنماه یا ماه نخست بهار کردی است و آداب و رسوم آنها کمابیش مشابه است. در این جشنها، به مناسبت پایان سرمای سخت زمستان و آغاز بهار، شور و نشاط همگانی، کوچهها و پشتبامهای آبادیهای کردستان را فرا میگیرد و زمینههای رفع تنش و کدورت، و همیاری اجتماعی فراهم میشود (سلیمی، 95-96). به نظر میرسد همۀ این جشنها اشکال متفاوتی از جشن سده باشد.
ایوبیان، عبیدالله، «تقویم محلی کردی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز، تبریز، 1343 ش، س 16، شم 2؛ پاپزن، عبدالحمید و نشمیل افشارزاده، آشنایی با دانش بومی دامداران کوچرو ایل کلهر، کرمانشاه، 1388 ش؛ تونجی، محمد، یزیدیان یا شیطانپرستان، ترجمۀ احسان مقدس، تهران، 1380 ش؛ جعفربیگی، خسرو، «روزشمار کردی کلهری»، فرهنگ کرمانشاه، کرمانشاه، 1383 ش، شم 8 و 9؛ حسنی، عبدالرزاق، الیزیدیون فی حاضرهم و ماضیهم، بغداد، 1987 م؛ حسینی، توفیق، الایزیدیون، دمشق، 2008 م؛ خالتی، حسو هرمی، «لمحة عن ماضی الایزیدیین و حاضرهم»، گولان العربی، اربیل، 1998 م، شم 21؛ سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، 1381 ش؛ شعاعی، مالک و مهین پیرزادی، گاهشماری در فرهنگ کردی، ایلام، 1387 ش؛ صفریان، کامل و زهرا سجادی، جشن دیوهزناو (کهنترین جشن سکنۀ زاگرس)، سنندج، 1389 ش؛ طاهری، طیب، زیگ آریایی ـ کردی، اربیل، 2010 م؛ علینژاد، میرحاج، جامعهشناسی ایل شکاک، سلماس، 1383 ش؛ فرحان، عدنان زیان، الکرد الایزیدیون فی اقلیم کردستان، سلیمانیه، 2004 م؛ کریمپور، کریم، تقویم ایلیاتی کرمانشاه، کرمانشاه، 1381 ش؛ محمود، میدیا عبدالمجید، من معالم الحیاة الکردیة فی سوریا، اربیل، 2010 م؛ معرفت، انور، لیکولینه وه یهک دهربارهی گاهشوماریی و سالنامهی کوردی، سنندج، 1381 ش؛ نوری، احسان، تاریخ ریشۀ نژادی کرد، تهران، 1333 ش؛ وطمانی، خالد و کریم خلیفه اقدم، فهرههنگی ئاوایییهکانی مههاباد، تهران، 1388 ش.
اسماعیل شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید