انوار سهیلی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 25 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238460/انوار-سهیلی
دوشنبه 1 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
اَنْوارِ سُهِیْلی، عنوان کتابی از مولا کمالالدین حسین بن علی بیهقی معروف به واعظ کاشفی، از نویسندگان، واعظان، شاعران و دانشمندان مشهور و پرکار اواخر سدۀ 9 و اوایل سدۀ 10 ق / 15-16 م. واعظ کاشفی کتابهای معروف دیگری مانند روضة الشهدا، فتوتنامۀ سلطانی، اخلاق محسنی، لب لباب مثنوی و مخزن الانشاء را نیز تألیف کرده است. انوار سهیلی در اصل تحریر و تهذیبی از کلیله و دمنۀ بهرامشاهی است که ابوالمعالی نصرالله منشی آن را به تشویق بهرامشاه، از نوادگان سلطان محمود غـزنوی، از ترجمۀ عربی ابنمقفع بـه فارسی برگردانده ـ است (نک : بهار،2 / 252؛ صفا، 4 / 523-526؛ محجوب، 155). . انوار سهیلی در شبهقارۀ هند و افغانستان بسیار مورد توجه قرارگرفت و بعدها برای آموزش زبان فارسی به اتباع هند و انگلستان بهکار گرفته شد (همو، 209). پس از رواج فن چاپ بیش از 30 بار در شهرهای شبهقارۀ هند و تهران چاپ شد (مشار، 1 / 581-583). این کتاب به لهجههای مختلف هندی، افغانی و همۀ زبانهای اروپایی ترجمه و چاپ شد و به این ترتیب شهرتی عالمگیر پیدا کرد (محجوب، 209-210). کاشفی وجود «غرایب لغات و اطراء کلام» و «مبالغه در استعارات و تشبیهات متفرقه» و «عبارات مغلقه» در کلیله و دمنه و به عبارتی دیگر نثر مصنوع و متکلف آن را انگیزۀ خود برای تهذیب این کتاب میداند، زیرا از نظر او چنین نثری «موجب ملالت خواننده و شنونده خواهد بود؛ سپس میافزاید به همین سبب «نزدیک شده بود که کتابی بدان نفاست متروک گردد». پس برای آنکه فواید آن نصیب افراد بیشتری شود، به اشارۀ امیر، شیخ احمد مشهور به سهیلی تصمیم گرفت «کتاب مذکور را لباس نو پوشاند». ازاینرو، کتاب را پس از تألیف به انوار سهیلی موسوم گردانید (ص 7- 8). وی در این بازنویسی تغییرات بسیاری درمحتوا و حتى عنوان کلیله و دمنه به وجود آورد. به اعتقاد سیلوستر دوساسی از میان این تغییرات دو مورد آن اهمیت بیشتری داشتهاند: یکی تغییر نام کتاب است که پیش از آن هیچ یک از مترجمان فارسی و عربی نام آن را تغییر نداده ـ بودند؛ دوم حذف مقدمههای گوناگونی است که در ترجمۀ عربی ابنمقفع و نسخۀ فارسی ابوالمعالی وجود دارد. کاشفی به جای این مقدمهها، یک مقدمۀ تازه نوشته است که کاملاً متعلق به شخص او ست (محجوب، 180-181). تغییرات دیگری که کاشفی در متن کلیله و دمنه داده، عبارت است از حذف آیات قرآن، احادیث و شعرهای عربی و بهکارگیری شعرهایی از شاعران نزدیک به دورۀ خود مانند سعدی، مولوی و حافظ به جای آنها و همچنین افزودن 60 افسانه به مجموع افسانههای کتاب (همو، 190، 192). محجوب ضمن مقایسهای دقیق میان کلیله و دمنه و انوار سهیلی، افسانههای الحاقی از سوی واعظ کاشفی را در هر باب نشان داده، و منابع برخی از آنها را مانند بوستـان و گلستان، مرزباننامه و مثنوی یاد کرده ـ است (ص 183-190، 193-195). به رغم تصریحات و تأکیدات کاشفی مبنی بر ساده کردن متن کلیله و دمنه، با توجه به متن انوار سهیلی و به اعتقاد بیشتر پژوهشگران وی در این راه توفیق چندانی نیافته است. محجوب ضمن آنکه نثر کتاب را یکدست نمیداند، دوگانگی آن را ویژگی اصلی انوار سهیلی بیان میکند. برطبق نظر وی سراسر کتاب از ترکیبات ناخوش، استعارات نادلپذیر، جناسهای زشت، سجعهای سرد و اطنابهای ملالآور مشحون است (ص192). در «دائرةالمعارف اسلام» نیز چنین داوریای، دربارۀ نثر انوار سهیلی شده است (نک : IV / 504 EI2,). صفا نیز معتقد است به رغم آنکه کاشفی قصد در سادهنویسی کتاب داشته، ولی نتوانسته است از نفوذ بیان ابوالمعالی خود را بیرون بیاورد (4 / 525). اما محمد روشن که تصحیحی شایسته از این کتاب صورت داده است، نظر دیگری دارد. وی انوار سهیلی را «اثری نفیس و روایتی ساده» (ص16) و مجزا از کلیله و دمنه میداند که «با بیتها و مصراعهای بس مناسب و مطلوب» آراسته شده است (همو، 20). در مجموع باید گفت گرچه نظر محجوب دربارۀ نثر کتاب و به ویژه اطنابهای فراوان و سجعهای نادلپذیر آن صحیح است و نمیتوان چنین نثری را با نثر سخته و پختۀ کلیله و دمنه مقایسه ـ کرد، اما چاپهای فراوان کتاب، بهویژه در شبهقاره و استفاده از آن برای زبان آموزی، مبین این موضوع است که این نثر توانسته ـ است با تودۀ عام خوانندگان ارتباط برقرار کند. این موضوع شاید به سبب حذف عبارات و شعرهای عربی و بهکارگیری شعرهای شاعران نامدار فارسی به جای آنها باشد (برای نمونه، نک : کاشفی، 165، 192، 196- 197). علاوه بر این، وجود شعرهایی عامه فهم، مانند ابیاتی که تحت عنوان قطعه نقل کرده (نک : همو، 221)، و نیز بهکارگیری شمار بسیاری از افسانههایی که فارسیزبانان پیش از آن از طریق آثار مشهوری مانند مثنوی با آن آشنا بودهاند، مانند «حکایت باغبان و دوستی او با خرس» (مولوی، 220-221)، یا افسانههایی که در افواه رایج بودهاند، مانند «حکایت دانا دل و دزدان» (کاشفی، 403-406) بهرغم سست بودنشان، در این توفیق بیتأثیر نبودهاند.
پیش از بررسی قصهها و افسانههای کتاب، اشاره به یک نکتۀ نظری که واعظ کاشفی در مقدمه آورده است، ضروری مینماید. وی در تشریح موضوع کتاب به دقیقترین شکل، موضوع افسانههای تمثیلی (حیوانات) را که بررسی اخلاق این جهانی است، بیان کرده است. وی در بخشی از کتاب به موضوع حکمت عملی نیز میپردازد و میگوید که «موضوع کتاب مشتمل است از اقسام ثلثۀ مذکوره بر بعضی فواید از نوعین آخرین» و به درستی تأکید میکند که این کتاب به موضوع «تهذیب اخلاق» نمیپردازد (برای افسانههای تمثیلی، نک : ه د، افسانه). بررسی قصهها و افسانههای کتاب نشان میدهد که شماری از آنها در افواه مردم جاری بوده و روایتهای شفاهی آنها ثبت شده است که در ادامۀ مقاله به آنها اشاره میشود. البته در این بررسی فقط به متنهایی توجه شده است که خاص انوار سهیلی است و در کلیله و دمنه نیامدهاند (برای روایتهای شفاهی افسانههای مشترک این دو کتاب، نک : ه د، کلیله و دمنه). 1. باغبان و دوستی او با خرس (کاشفی، 159): از این افسانه که با شمارۀ A163 در تیپشناسی آرنه ـ تامپسون مشخص شده، یک روایت در آذربایجان (وکیلیان، تمثیل ... ، 113) و روایتی نیز در کاشان ثبت شده است (براون، 164-175). مَثَل سایر «دوستی خاله خرسه» نیز از همین افسانه اخذ شده است. یک روایت کتبی از این افسانه در مثنوی (مولوی، 224 بب ( و روایتی دیگر نیز در فرائد السلوک (ص 217-222) وجود دارد. 2. حکایت شترسوار و مار (کاشفی، 234-244): مارتسلف در طبقهبندی قصههای ایرانی این افسانه را با کد 155 مشخص کرده، و چند روایت شفاهی آن را نشان داده است (ص 67). علاوه بر این، جعفری (قنواتی) دو روایت از کازرون و بندرعباس ( قصهها ... ، 12-14)، نادری یک روایت از شیراز (ص403-404) و کرزبر یار احمدی روایتی دیگر در بروجرد (ص 155-157) و خزاعی یک روایت در تربت حیدریه (5 / 329-333) ثبت کردهاند. روایتی کتبی نیز از آن در فرائد السلوک آمده است (ص 160-167). 3. . حکایت پادشاهی که در کشتن باز خود شتاب کرد (کاشفی، 371-373): مارتسلف ضمن اشاره به چند روایت شفاهی از این افسانه، آن را با کد C178 مشخص کرده است (همان، 70). روایتی از آن نیز در خوزستان ثبت شده است (جعفری، روایتها ... ، 121-123). این حکایت در هزار و یک شب (1 / 30-32)، طوطینامه (ثغری، ص 128- 129) و جوامع الحکایات (عوفی، 3(2) / 599-601) نیز با اندکی اختلاف نقل شده است. 4. حکایت موش و قورباغه (کاشفی، 393-397): کاشفی این افسانه را از مثنوی (مولوی، 910-916) اخذ کرده است. افسانه با کد 278 در تیپشناسی آرنه ـ تامپسون مشخص شده و روایتی شفاهی از آن در تاجیکستان ثبت شده است (مارتسلف، «قصهها ... »، 67- 68). 5. حکایت دانا دل و دزدان (کاشفی، 403): مارتسلف آن را با کد A645‘1 مشخص کرده است و به 5 روایت شفاهی آن در نقاط مختلف ایران اشاره میکند (طبقهبندی، 240-241). روایتهای دیگری از آن در نوشهر (میرکاظمی، 85)، بوشهر (جهازی، 318-320)، آذربایجان (رسولزاده، 46-47)، منطقۀ افشار از شهرستان خدابنده (غلامدوست، 108-110)، اقلید فارس (وکیلیان، قصهها ... ، 363) و ساوه (جعفری، قصهها، 122-124) ثبت شده است. بنمایۀ اصلی این افسانه ناظر بر این اندیشه است که «خون ناحق ریخته شده پایمال نمیشود». روایتهای شفاهی، هم با یکدیگر و هم با روایت کتبی تفاوتهایی دارند. بخشهایی از این افسانه با یکی از بخشهای ابتدایی قصۀ حمزه شباهت دارد (ص 55-63).
براون، ادوارد، یکسال در میان ایرانیان، ترجمۀ ذبیحالله منصوری، تهران، کانون معرفت؛ بهار، محمدتقی، سبکشناسی، تهران، 1354 ش؛ ثغری، عماد، طوطینامه (جواهر الاسمار)، به کوشش شمسآلاحمد، تهران، 1352 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، روایتهای شفاهی هزارویک شب، تهران، 1384 ش؛ همو، قصهها و افسانههایی از گوشه و کنار ایران، تهران، 1386 ش؛ جهازی، ناهید، افسانههای جنوب (بوشهر)، تهران، 1381 ش؛ خزاعی، حمیدرضا، افسانههای خراسان (دختر کفش طلا)، مشهد، 1380 ش؛ رسولزاده، میکائیل، افسانههای بوزقوش، زنجان، 1386 ش؛ روشن، محمد، مقدمه بر انوار سهیلی حسین کاشفی، تهران، 1388 ش؛ صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، تهران، 1378 ش؛ عوفی، محمد، جوامع الحکایات، به کوشش امیر بانو مصفا و مظاهر مصفا، تهران، 1353 ش؛ غلامدوست، هادی، افسانههای افشار، تهران، 1386 ش؛ فرائد السلوک، به کوشش نورانی وصال و غلامرضا افراسیابی، تهران، 1368 ش؛ قصۀ حمزه (حمزهنامه)، به کوشش جعفر شعار، تهران، 1347 ش؛ کاشفی، حسین، انوار سهیلی، تهران، 1362 ش؛ کرزبر یار احمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنیزاده، تهران، 1388ش؛ مارتسلف، اولریش، طبقهبندی قصههای ایرانی، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1371 ش؛ همو، «قصههای عامیانه در مثنوی مولوی»، ترجمۀ مسعود صادقی، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، 1381 ش، س 1، شم 3 و 4؛ محجوب، محمدجعفر، دربارۀ کلیله و دمنه، تهران، 1336 ش؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، 1350 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1382 ش؛ میرکاظمی، حسین، افسانههای دیار همیشه بهار، تهران، 1374 ش؛ نادری، افشین، نمونههایی از قصههای مردم ایران، تهران، 1383 ش؛ وکیلیان، احمد، تمثیل و مثل، تهران، 1387 ش؛ همو، قصههای مردم، تهران، 1379 ش؛ هزارویک شب، ترجمۀ عبداللطیف طسوجی، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1315 ش؛ نیز:
2EI
محمد جعفری (قنواتی)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید