الآداب السلطانیة
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 30 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/237337/الآداب-السلطانیة
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
1
اَلآدابُالسلطانِیة، كتابی تاریخی به زبان عربی، نوشتۀ صفیالدین محمد بن طباطبا معروف به ابن طِقطَقى (660-709ق / 1262-1309م)، نویسنده، ادیب و مورخ شیعیِ امامی و از خاندان امام حسن مجتبی(ع). عنوان دیگر كتاب كه بدان نیز شهرت دارد، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة است. گاه آن را به اختصار، الفخری گویند. واژۀ اخیر اشاره به فخرالدین عیسی بن ابراهیم فرمانروای موصل در آن روزگار است كه اثر به نام او نگاشته شده است. این كهنترین اثر سیاسی ـ تاریخی پس از فروپاشی خلافت عباسیان است. كتاب از یك مقدمۀ كوتاه و 2 فصل تشكیل میشود: فصل یكم، پند و اندرزهایی است كه برای فرمانروایان و دولتمردان سودمند است. این فصل نزدیك به یكپنجم كتاب را دربر میگیرد و آداب فرمانروایی و چگونگی ادارۀ جامعه را نشان میدهد. مایۀ عمدۀ كار نویسنده در این فصل، اندرزنامهها و كتابهایی مانند كلیله و دمنه، جاویدان خرد (و ترجمۀ عربی آن آداب العرب و الفُرس)، خردنامه و مانند اینهاست. نگارنده در اینجا اندرزهایی از گفتۀ قباد، انوشیروان، اسكندر، فرزانگان ایران و هند، پادشاهان ایرانی و جز ایشان آورده و آیات و احادیثی نیز در تأیید آنها نقل كرده است؛ فصل دوم، گزارش تاریخ اسلام از آغاز تا سقوط بغداد به دست هولاكوخان مغول در جمادیالثانی 656 ق / ژوئن 1258م است. در این فصل به وزیران هر خلیفه بیش از خود وی توجه شده و دربارۀ ایشان به تفصیل بیشتری سخن رفته است. مهمترین منابع كار نویسنده در فصل دوم، تاریخهایی چون، طبری (د 310ق / 922م)، مسعودی (د 346ق / 957م)، ابن اثیر (د 628 ق / 1231م) و نیز كتاب الاوراق نوشتۀ ابوبكر محمد صولی (د 335ق / 946م) است. ابن طقطقی از مأخذ اخیر بیشتر در نوشتن شرح حال و كارهای وزیران خلفای عباسی بهره گرفته است. از همینروست كه از هنگام درگذشت صولی تا مدت بیش از یك سده، از وزیران خلفا سخنی در میان نیست.این كتاب به تصریح نویسنده در فاصلۀ میان جمادیالثانی، تا 5 شوال سال 701ق / فوریه تا 3 ژوئن 1302م، در شهر موصل نگارش یافته است. بخش مربوط به دورۀ عباسی در فصل دوم این كتاب ارزش ویژهای دارد. بلافاصله پس از انقراض نظام عباسی و در شرایط كاهش فشارهای تحمیلشده از سوی خلفا، دانشمندی از طایفۀ امامی برای نخستینبار امكان تاریخنگاری یافته و گوشههایی از فساد آن نظام را آشكار ساخته است. البته این واقعیت كه بیشتر زورمندان آن روزگار در زوال حكومت عباسیان سوكوار بودند و اینكه این اثر برای حاكمی از قماش همان زورمندان سوكوار نوشته میشد، مانع شده است كه نویسنده دیدگاههای خود را دربارۀ آن نظام، با صراحت كافی مطرح كند. از اینرو نقد وی از نظام عباسی بسیار ملایم است، اما همین نقد ملایم نیز تا روزگار نگارش این كتاب سابقه نداشته است.نویسنده، چند صفحۀ نخستِ كتاب را به ستایش از فرمانروای موصل اختصاص داده و سپس چند صفحهای نیز در ستایش كتاب خود آورده و طی آن اثر خویش را سودمندتر از حماسۀ ابوتمام و مقامات همدانی و حریری شمرده است.نویسنده در آغاز فصل یكم میگوید: این كتاب جای سخن دربارۀ حقیقت فرمانروایی و تقسیم شدن آن به ریاستهای دینی و دنیوی مانند خلافت و سلطنت و امارت و ولایت و آنچه از اینهمه بر پایۀ شرع استوار بوده یا نبوده و آرای صاحبنظران در باب امامت نیست. رئیس فاضل باید از خرد، عدالت، دانش، پرهیزكاری و بخشش برخوردار و از خشم، بخل و تندی بركنار باشد. وی پاسخ علی بن طاوس (د 664 ق / 1266م) را به پرسش هولاكوخان در ترجیح فرمانروای غیرمسلمان دادگر بر مسلمان ستمكار نقل میكند و وجود اعلم معصوم را در جامعه لازم نمیداند و هوشیاری و فهم حاكم را كافی میشمرد. از بیشتر خلفای اموی و عباسی انتقاد میكند و صریحاً اعلام میدارد که هارونالرشید از خدای تعالی بیم نداشته است. كشتن بیتأمل را جایز نمیداند و شكنجه بهویژه با آتش را نكوهش میكند. انتقامجویی را زشت میشمرد و در دوری از این صفت علیبن ابیطالب(ع) را مثال میآورد. همچنین وی در بسیاری از جاهای این كتاب علاقۀ خود را به اهل بیت پیامبر نشان میدهد. البته این اثر شامل برخی لغزشهای تاریخی نیز هست. مؤلف، ازجمله در نقل رویدادهای مربوط به حلاج و قرمطیان و افتادن بغداد به دست تركان سلجوقی، مطالب نادرستی آورده است. در سدۀ 13ق / 19م بخشهایی از این كتاب در پاریس (1806 و 1834 و 46-1847م)، وین (1816م)، بُن (1823م)، طرابلس (1828م)، مسكو (1870م) و رم (1884م) منتشر شده است. چاپ یكجای آن نخستینبار در 1860م در شهر گوتای آلمان انجام گرفته و در 1895م نیز با مقدمهای به زبان فرانسه در پاریس منتشر گردیده است. همین چاپ بعدها در قاهره و بیروت چندین بار منتشر شده است. این اثر به زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیز ترجمه و منتشر گردیده است. كتاب را محمد وحید گلپایگانی به فارسی برگردانده و نام تاریخ فخری در آداب ملكداری و دولتهای اسلامی بر آن گذاشته است. این ترجمه در 1350ش در تهران چاپ و منتشر شده و دیگرباره در 1360ش تجدید چاپ گشته است.
آقابزرگ، الذریعة، 16 / 125؛ ابن الطِقْطَقى، محمدبن علی بن طباطبا، الفخری فیالآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، مصر، المطبعةالرحمانیة، 1938م، جم ؛ ابن الفوطی، عبدالرزاق بن محمد، الحوادث الجامعة، بغداد، 1351ق، صص 262-265؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران، ترجمۀ علیپاشا صالح، تهران، ابنسینا، 1335ش، 1 / 365-366؛ بروكلمان، 2 / 207- 208؛ ذیل، 2 / 201-202؛ دانشكدۀ ادبیات، فهرست خطی، 8 / 80؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛ دائرةالمعارف الاسلامیة؛ دایرةالمعارف فارسی؛ زركلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، 1969، 7 / 174؛ زرینكوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، امیركبیر، 1363ش، ص 12؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به كوشش ایرج افشار، تهران، علمی، 1363ش، 8 / 91-94؛ كحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 11 / 51؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مهدی دامغانی، محمود، «ابن الطقطقا و كتاب الفخری»، نشریۀ دانشكدۀ الهیات و معارف اسلامی مشهد، شم 14 (بهار 1354ش)؛ صص 156-173؛ نخجوانی، هندوشاه بن عبدالله، تجارب السلف، به كوشش عباس اقبال، تهران، طهوری، 1357ش، مقدمه.
محمدعلی مولوی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید