آتسز
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 6 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/237277/آتسز
پنج شنبه 4 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
آتْسِز، ابوالمُظفر علاءالدین والدوله، فرزند محمدبن اَنوشْتَكینِ (ـ تَگین) غَرچهای (490-551 ق / 1097-1156م)، از بنیادگذاران سلسلۀ خوارزمشاهیان و امیر خوارزم (521-551ق / 1127-1156م). آتسز واژهای تركی و مركب از آتْ و سِز به معنی «بینام» است. محمد قزوینی (د 1328ش)، به نقل از ابن خلكان، در اینباره مینویسد: در میان تركان رسم چنان است كه مردی كه فرزندان او باقی نمیمانند و در كودكی هلاك میشوند، یكی از ایشان را آتسز نام مینهد تا زنده بماند (نظامی عروضی، 114). جد او انوشتكین غَرچه بندۀ بِلكاتَكین از امیران روزگار سلجوقیان بود. چون او از یك غَرْجِستانی خریده شده بود، به غرجهای شهرت یافت. انوشتكین در دربار ملكشاه (د 485ق / 1092م) بركشیده شد و به مقام طشتداری (شغل كسی كه آبدست پیش و پس از خوان میآورد ــ دهخدا) رسید. خوارزم در آن روزگار در عِداد وظیفۀ طشتخانه بود، و مخارج طشتخانه از مالیات خوارزم پرداخت میشد. از اینرو، او را به شحنگی خوارزم منصوب كردند. در 491ق / 1098م خوارزمشاه، اَكِنْچی بن قُچْقار، كشته شد و امارت خوارزم به پسرش قطبالدین محمد سپرده شد. ابن اثیر (د 630 ق / 1233م) قطبالدین محمد را به عدالت در حكمرانی و دانشپروری ستوده است (10 / 183). به گفتۀ جوینی (د 681 ق / 1282م) وی هماره فرمانبردار وفادار سلطان سنجر (د 552 ق / 1157م) بوده و در تمام مدتِ حكومت خویش «یك سال به خود به خدمت درگاه سنجری آمدی و یك سال پسر خود آتسز را بفرستادی» (2 / 3). پس از درگذشت او در 521 یا 522 ق / 1127 یا 1128م، سنجر حكومت خوارزم را به فرزندش آتسز سپرد. از اوان جوانی وی، و اینكه در زمان حكمرانی پدرش در خوارزم چه سمتی داشته، نكات دقیقی دانسته نیست. ابن اثیر و جوینی بیشترین گزارشها را دربارۀ او دادهاند كه مربوط به دورۀ خوارزمشاهی اوست. جوینی تصریح دارد كه از كتاب گمشدۀ مشارِب التجارِب و غوارب الغرائبِ ابن فُنْدُق (د 565 ق / 1170م) كه معاصر آتسز بوده، بهرهها برده است. ابن اثیر و حمدالله مستوفی (د 750ق / 1349م) نیز در بحث خوارزمشاهیان بر این كتاب تكیه داشتهاند. در دیگر منابع روزگار خوارزمشاهیان بهویژه التوسل الی الترسل بغدادی (زنده در 588 ق / 1192م) و عَتَبةُ الكَتَبۀ بدیع (معاصر سنجر) و تاریخ بیهق ابن فندق به چنین مطلبی اشاره نشده است. چنانكه از نوشتههای جوینی برمیآید، دورۀ خوارزمشاهی آتسز به 2 بخش تقسیم میشود:1. میان سالهای 522-530 ق / 1128-1135م آتسز همانند پدرش فرمانبرِ وفادارِ سنجر بود و در لشكركشیهای وی، از آن جمله در جنگ با بهرام شاه غزنوی، شركت جست. او در عین وفاداری به سنجر، به تقویت مبانی قدرت خویش توجه ویژه مبذول داشت و برای رسیدن به همین هدف به مطیع ساختن صحرانشینان همجوار همت گماشت. نخستین گام او در توسعهطلبی، حمله به جَنْد یعنی بخش سُفلای سیرْدریاست كه از نظر صحرانشینان بسیار مهم بود. وی شبهجزیرۀ مَنْغِشْلاق (به گفتۀ جوینی مَنقِشلاغ و به گفتۀ وصاف مَنْكْ كِشلاغ) را نیز به تصرف درآورد و از راه جَند بر تركستان چیره گشت. آتسز با آنكه فرمانبرداری سنجر میكرد، بر این اندیشه بود كه خویشتن را از او مستقل سازد. از اینرو به مرو و نیشابور حمله برد و اعلام استقلال كرد. سنجر كوشید تا دوباره آتسز را مطیع خویش سازد. هرچند این امر به ظاهر پذیرفته شد، ولی درواقع حكومت خوارزم از دست سلجوقیان به در رفته بود. بنابر نوشتۀ جوینی آتسز به هنگام لشكركشی سنجر به غَزنه در ذیقعدۀ 529ق / اوت 1135م آماج بیمهری سلطان گشت (2 / 4) و بهعنوان اعتراض به خوارزم رفت. گویا سنجر آتسز را در پیامی به سبب اینكه بدون اجازۀ خداوندگار خویش به جند و منغشلاغ حمله كرده و در آنجا خون بیگناهان را ریخته، نكوهش كرده بود. آتسز در پاسخ پیام او علم طغیان برافراشت و همۀ راههای نفوذ به خوارزم را مسدود ساخت.2. میان سالهای 533-551 ق / 1139-1156م به نبرد با سلطان سنجر پرداخت. سنجر طی این مدت 3 بار در 533، 536 و 542 ق / 1139، 1142، 1147م به خوارزم لشكر كشید و آتسز را شكست داد. آتسز با وجود شكستهای پیدرپی از سنجر، به بخارا تاخت و آنجا را ویران كرد، ولی بهرغم این پیروزی همچون گذشته فرمانبر سنجر ماند. از این زمان اسنادی از آتسز در دست است كه خویشتن را رعیت وفادار سنجر خوانده است. در 536 ق / 1142م بیعتنامهای میان این دو نوشته شد كه در آن آتسز متذكر شده است كه سلطان، شرایط عدل خود را دربارۀ خوارزمشاهیان به جای آورده است. در همین سال نبرد سختی میان سنجر و قراختاییان در دشت قَطَوان درگرفت كه به شكست سلطان انجامید. این شكست آنچنان به سود آتسز بود كه وی متهم به همكاری با قراختاییان شد. اما جوینی معتقد است كه متصرفات آتسز نیز از سوی سپاهیان قراختاییان به یغما رفت و آتسز ناگزیر به پرداخت خراج گردید (بارتولد، 686-686). در 538 ق / 1143م سنجر به جبران گستاخی آتسز در مرو دیگر بار به خوارزم لشكر كشید و او را وادار به فرمانبری كرد. سلطان پس از این پیروزی دریافت كه آتسز سودای سركشی دارد و از اینرو، ادیب صابر (مق 542 ق / 1147م) شاعر دربارش را به رسولی به نزد وی گسیل داشت. ادیب متوجه شد كه آتسز به روش فداییان اسماعیلی تصمیم به كشتن سنجر گرفته و 2 تن را برای انجام این امر به مرو فرستاده است. سنجر با دریافت این خبر نجات یافت و شاعر به امر آتسز در جیحون غرق شد. در بهار 548 ق / 1153م سنجر برآن شد كه غزان صحرانشین را وادار به فرمانبری سازد، ولی غزان لشكرش را در هم كوفتند و او را اسیر كردند كه مدت 3 سال اسیر ایشان بود. آتسز از این فرصت برای مستقل ساختن سلسلۀ نوبنیاد خود استفاده نكرد و فقط به دفاع از حكومت خویش پرداخت. سرانجام پس از 29 سال خوارزمشاهی كه 16 سال آن به استقلال گذشت در 9 جمادیالثانی 551 ق / 30 ژوئیه 1156م در خَبوشان (قوچان) درگذشت. به هنگام مرگ 61 سال داشت. او دوستار شعر و ادب بود و هنرمندان و شاعران را مینواخت. جوینی، عَوفی و شَبانكارهای مهارت او را در شعر ستودهاند. شبانكارهای گوید: «تفسیر قرآن نیكو دانستی و شعرهای تازی و پارسی خوب گفتی» (ص 134). شاعران مشهور سلجوقی مانند ادیب صابر و خاقانی شروانی (د 582 یا 595 ق / 1186- 1199م) او را ستودهاند. رشیدالدین وَطْواط (د 578 ق / 1182م) منشی و مداح او بود و كتاب حدائق السحر فی دقائق الشعر را به دستور او نوشت. گُرْگانْج در روزگار آتسز از مراكز علم و ادب و محفل نامبرداران آن زمان بود. جارالله زَمَخْشَری (467- 538 ق / 1075-1143م) فرهنگ مقدمة الادَب را به او هدیه كرد و اسماعیل بن حسن جرجانی كتاب الاغراض الطبیه را برای بخاری وزیر آتسز نوشت. این كتاب در حقیقت تجدیدنظری در كتاب معروف او ذخیرۀ خوارزمشاهی است كه آن را مدتها پیش به نام قطبالدین محمد نگاشته بود. وی بعدها به دستور آتسز آن را خلاصه كرد و خُفی علائی نامید.
ابن اثیر، عزالدین، الكامل، به كوشش تورنبرگ، بریل، 1862م، 10 / 183، 11 / 67، 87- 88، 95-96، 209-210؛ ابن اسفندیار، محمد بن حسن، تاریخ طبرستان، به كوشش عباس اقبال، تهران، 1320ش، ص 109؛ ابن خلكان، احمدبن محمد، وفیات الاعیان، به كوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر، 2 / 428؛ ابن فُندق، علی بن زید، تاریخ بیهق، به كوشش احمد بهمنیار، تهران، 1317ش، ص 271؛ بارتولد، و و، تركستاننامه، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1352ش، 2 / 680-698؛ باسورث، كلیفورد ادموند، تاریخ سلسلههای اسلامی، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349ش، صص 167- 168؛ بدیع، منتجبالدین، عتبة الكتبة، به كوشش محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، 1329ش، مقدمه؛ بناكتی، داودبن تاجالدین، تاریخ، به كوشش جعفر شعار، تهران، انجمن آثار ملی، 1348ش، صص 234-235؛ بُنداری، فتح بن علی، زبدةالنصرة، به كوشش مارتین هوتْسْما، لیدن، 1889م، ص 281؛ جوینی، عطاملك، تاریخ جهانگشا، به كوشش محمد قزوینی، لیدن، 1916م، 2 / 2-13؛ حاجی خلیفه، كشف الظنون، استانبول،1941م، 2 / 1686؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، 1353ش، 2 / 629-633؛ راوندی، محمدبن علی، راحةالصدور و آیة السرور، به كوشش محمد اقبال، لیدن، 1921م، ص 169؛ رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، به كوشش احمد آتش، تهران، 1362ش، صص 326-333؛ شبانكارهای، محمدبن علی، مجمع الانساب، به كوشش هاشم محدث، تهران، امیركبیر، 1363ش، ص 134؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به كوشش ادوارد براون، لیدن، 1906م، صص 35، 38؛ لین پول، استانلی، طبقات سلاطین اسلام، ترجمۀ عباس اقبال، تهران، دنیای كتاب، 1363ش، صص 159-160؛ مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، امیركبیر،1362ش، صص 6، 481-485؛ مِنْهاج سِراج، ابوعمر، طبقات ناصری، به كوشش عبدالحَی حبیبی، تهران، دنیای كتاب، 1363ش، صص 299-300؛ میرخواند، محمدبن خاوَنْدْشاه، روضةالصفا، تهران، خیام، 1339ش، 4 / 357-364؛ نظامی عروضی، احمد، چهار مقاله، به كوشش محمد قزوینی، لیدن، 1327ق / 1909م، صص 114، 233؛ وصاف الحضرة، عبدالله بن فضلالله، تحریر تاریخ وصاف، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1346ش، صص 40، 333؛ یاقوت حموی، ابوعبدالله، معجم البلدان، به كوشش ف ووستنفلد، لایپزیک، 1866-1870م، 5 / 215؛ نیز:
Bosworth, C. A., «Iranian world (A. D. 1000-1217)», The Cambridge History of Iran, ed. J. A. Boyle, Cambridge, 1968, V, 143-144; Spuler, Bertold, Iran in Früh – Islamischen Zeit, Wiesbaden 1952, 176, 343, 351.
رضا رضازاده لنگرودی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید