خالدات، جزایر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/236766/خالدات،-جزایر
جمعه 5 اردیبهشت 1404
چاپ شده
21
خالِدات، جَزایِر، مجموعۀ 6 جزیرۀ ظاهراً موهوم در منتهای غربی قسمت مسکون زمین در اقیانوس اطلس، و مبدأ محاسبۀ طول جغرافیایی نزد بسیاری از جغرافینویسان دورۀ اسلامی. در منابع اسلامی عنوان این جزایر افزون بر خالدات، به صورت الخالدة، السعادة، السعیدات، السعیدین، السعادات و السُعَداء نیز آمده است. ابوعبید بکری (د 487 ق/ 1094 م) (2/ 788) از عبارت فُرطُناتُش (فرطناتس) نیز برای این جزایر استفاده کرده است (نیز نک : یاقوت، 2/ 69-70؛ نویری، 1/ 229، که به نقل از ابوعبید بکری اصل آن را یونانی دانسته است). این واژه از لغت لاتینی فورتوناتوس گرفته شده است. پلینی (د 79 م/ 698 م)، افزون بر بهکاربردن این لفظ، در وصف این جزایر از نام «جزایر ششگانۀ خدایان» نیز استفاده کرده است (IV: xxii, 119). در کتابهای تاریخ و جغرافیای یونانی، عنوان این جزایر «μακάρωv vῆσον» آمده است (نک : دموستنس، VII/ 34؛ دیودروس، III/ 322؛ استرابن، I/ 6, 7, II/ 55, 57). این نام برگرفته از مفهوم «خوشبختی» است. دیودروس سیسیلی (30-60 قم) (همانجا) مینویسد: به دلیل هوای خوش و وفور نعمت، این جزایر را جزایر خوشبختی نامیدهاند. برخی نیز معتقدند که نام این جزایر از نام ماکارئوس (پسر هلیوس، در افسانههای یونانی) که پسرش بر این جزایر حکومت میکرد، گرفته شده است. پلوتارک (د ح 120 م) نیز به آبوهوای خوش این جزایر اشاره کرده است (VIII/ 21). چنین توصیفهایی در منابع دورۀ اسلامی نیز دیده میشود (ابوعبید، نویری، یاقوت، همانجاها؛ قاموس، 1/ 724؛ مقری، 1/ 167). در این توصیفها به بادهای خوش و میوههای گوناگون درختان خودرو اشاره شده است. به نظر میرسد نامگذاری این جزایر در اسطورهای در یونان باستان ریشه دارد. براساس این اسطوره روح (یا جسم) انسانهای پرهیزگار به جزایر خوشبختی میروند تا در آنجا در آسایش بهسر برند. اوسبیوس کائسرایی (د ح 339 م) میگوید کسانی که زندگی پاکی داشتهاند به جزایر خوشبختی، و آنان که به خدا اهانت کردهاند به دوزخ میروند (ص 190). بسیاری محل این جزایر را منتهای غربی قسمت مسکون زمین تعیین کردهاند. برخی نیز مانند افلاطون (ه م) محل آنها را خارج از زمین دانستهاند. زبیدی (د 1205 ق/ 1791 م) مؤلف تاج العروس، با اشاره به جسمانی و نفسانی بودن لذات ترسیمشده در این جزایر به این افسانه پرداخته، اضافه میکند که در این جزایر همیشه 80 فیلسوف ساکناند و به آموزش حکمت اشتغال دارند (10/ 421). افلاطون معتقد است فیلسوفان حاکم بر مدینۀ فاضله در کهنسالی در جزایر خوشبختی اقامت خواهند گزید (نک : کاپلستن، I/ 232). یاقوت نیز به سکونت حکما در این جزایر اشاره کرده است (2/ 69-70). بدین ترتیب، به گمان وجود جزایر خالدات بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، برگرفته از اسطورهها ست. اهمیت ویژۀ جزایر خالدات به نقش آن در جغرافیای ریاضی دورۀ اسلامی باز میگردد. تقریباً در نیمی از آثار نجومی و جغرافیایی موقعیت شهرها با فاصلۀ طولی آنها نسبت به این جزایر بیان شده است. از این منظر محل واقعی جزایر خالدات مهم نیست، بلکه تنها نقشی مبدأگونه دارد. در عمل، برای محاسبۀ فاصلۀ طولی محل مورد نظر نسبت به جزایر خالدات، اختلاف طول جغرافیایی آن محل نسبت به نصفالنهاری دیگر (مثلاً رودس یا اسکندریه نزد بطلمیوس) که موقعیتش نسبت به جزایر خالدات مشخص فرض شده بود، سنجیده و سپس به فاصله از جزایر خالدات تبدیل میشد. مشخص نیست چه کسی اولینبار چنین نقشی برای جزایر خالدات در نظر گرفت؛ اما بدون تردید این امر در یونان باستان رخ داده است. بطلمیوس در کتاب جغرافیای خود به نقل از مارینوس صوری (د ح 130 م)، غربیترین قسمت مسکون زمین را جزایر خالدات معرفی میکند (ص 11)، اما آن را مبدأ اندازهگیری طول جغرافیایی قرار نمیدهد، و فاصلۀ طولی آن جزایر از مبدأ را که میان یک تا دو درجه است، ذکر میکند (نک : ادامۀ مقاله). دانشمندان دورۀ اسلامی به تقلید از مارینوس و بطلمیوس، جزایر خالدات را در منتهای غربی قسمت معمور زمین قرار دادهاند؛ اما بیشتر آنها برخلاف بطلمیوس، این جزایر را مبدأ محاسبۀ طول نیز در نظر گرفتهاند، اگرچه برخی از آنها نقاط دیگری را به عنوان مبدأ انتخاب کردهاند (برای نمونه، نک : قلقشندی، 3/ 231؛ زبیدی، همانجا؛ کندی، «جغرافیا ... »، 188-189، «شرحی ... »2، 91؛ همو و رگیر، 29-31؛ تیبتس، 102-103). بیرونی ( تحدید ... ، 156) و همدانی (همانجا) استفاده از مبدأ طول شرقی را به اهل هند، چین و ایران منسوب کردهاند. همدانی (همانجا)، ابونصر قمی (ص 16، 37- 38) و ابومعشر بلخی در آثار خود از این مبدأ استفاده کردهاند (نک : کراچکوفسکی، 72-74). همدانی مقادیری را به عنوان طول جغرافیایی از مبدأ شرقی از فزاری (د ح 130 ق/ 748 م) و حبش حاسب (ه م) نقل کرده است (نک : همو، 70). به نوشتۀ بیرونی طول یک نقطۀ جغرافیایی در نظام غربی از متمم طول آن در نظام شرقی، °10 بیشتر است (نک : همان، 157، به نقل از فزاری، که این اختلاف را °5/ 13 ذکر میکند؛ قس: همدانی، همانجا). بدین ترتیب، با توجه به فاصلۀ 10درجهای جزایر خالدات از ساحل اقیانوس، در نظام شرقی، منتهای غربی قسمت مسکون زمین سـاحل اقیانوس خواهد بود (نک : کندی، «مختصات ... »، مقدمه، 11).
در آثار جغرافیایی یونانی و دورۀ اسلامی تلاشهایی برای تعیین موقعیت جزایر خالدات انجام شده است. با مروری بر این مطالب، مشاهده میشود که مؤلفان مختلف این جزایر را در غرب افریقا، از نزدیکی خط استوا تا شمال افریقا تعیین (و بدین ترتیب میان بسیاری از جزایر اقیانوس اطلس خلط) کردهاند. بسیاری نوشتهاند که این جزایر مسکون بودهاند، اما امروز ویران شدهاند و کسی در آنها سکونت ندارد (نک : فخرالدین، 4/ 163؛ یاقوت، 2/ 70؛ عبدالمؤمن، 252). برخی نیز نوشتهاند که اقوام وحشی در این جزایر زندگی میکنند (نک : ابوالفدا، 20؛ نویری، 1/ 230). برخی دیگر بر این عقیده بودهاند که این جزایر به زیر آب رفتهاند و دیگر وجود ندارند. عدهای نیز اقیانوس را غیر قابل کشتیرانی دانستهاند و بدین ترتیب، دستیابی به جزایر خالدات را غیرممکن تصویر کردهاند (ابوالفدا، 187؛ ابنعبدالمنعم، 509). گزارشهایی از سفرهای دریایی در اقیانوس وجود دارد، اما در هیچیک نشانهای از دستیابی مسلمانان به جزایر خالدات پیش از سدۀ 9 ق/ 15 م دیده نمیشود (نک : ادامۀ مقاله). ادریسی نوشته است که اسکندر به دو جزیره از جزایر خالدات رفته است (1/ 103). نویری داستان برخورد اتفاقی عدهای با این جزایر را روایت کرده، و در این باره نوشته است: کشتیهایی در اقیانوس به طوفان برخوردند و به یکی از جزایر خالدات رسیدند. افراد این کشتیها وارد جزیره شدند و در آنجا انواع درختان، میوهها و جواهرات را یافتند و هرچه میتوانستند، با خود به اندلس بردند. خبر به حاکم رسید و از چند و چون ماجرا پرسید و آنها شرح ماجرا را گفتند. پس کشتیهایی را فراهم کردند و بدان سو فرستادند، ولی نتوانستند آن جزایر را بیابند و همه در اقیانوس نابود شدند (1/ 229). ابنخلدون روایت دیگری را مطرح میکند. به نوشتۀ او در اواسط سدۀ 7 ق/ 13 م کشتیهایی از فرنگ به جزایر خالدات رسیدند و با ساکنان این جزایر جنگیدند و غنایمی از آنها به دست آوردند و ساکنان آن را به اسارت بردند و پس از مراجعت، آنها را در ساحل فروختند. مردمان این جزایر به کشاورزی میپرداختند، آهن را نمیشناختند، از گندم ارتزاق میکردند، با سنگ میجنگیدند و خورشید را میپرستیدند (ص 59). شمار جزایر خالدات در بیشتر آثار جغرافیایی، 6 جزیره عنوان شده است. بیرونی با اینکه در التفهیم شمار آنها را 6 دانسته (ص 173)، در تحدید شمار آنها را 5 جزیره عنوان کرده است (ص 156). مقری (1/ 167) و زبیدی (نک : تاج، 10/ 421، به نقل از استادش) شمار درست این جزایر را 7 دانسته است. ابنخلدون تعداد آنها را بسیار میداند، اما مشهورترین و آبادترین آنها را 3 جزیره عنوان کرده است (همانجا). به نوشتۀ استرابن جزایر خالدات در منتهای غربی مائوروسیا (مراکش)، جایی که مائوروسیا تا نزدیکی ایبریا (منطقهای شامل اسپانیا، پرتغال و آندورا) امتداد مییابد، واقع شدهاند (I/ 7, 9). بدین ترتیب، استرابن جزایر خالدات را مقابل محل اتصال مدیترانه با اقیانوس اطلس، یعنی تنگۀ جبلطارق (حوالی عرض °35) واقع دانسته است. ابوعبید بکری (نک : 2/ 788) نیز مشابه استرابن جزایر خالدات را مقابل شهر طنجۀ مراکش که در ساحل جنوبی تنگه واقع شده است، میداند (نیز یاقوت، 2/ 70؛ نویری، 1/ 229؛ ابنفضلالله، 5/ 29). زبیدی، مؤلف تاج العروس، به نقل از استادش محل این جزایر را در مقابل شهر سَلا مراکش دانسته است (همانجا). پلینی نیز که شمـار جزایر خـالدات را 6 دانسته (نک : II/ 211) مینویسد: برخی گمان میکنند که آن سوی جزایر مائورتانیا (مراکش) جزایر خالدات واقع شدهاند؛ برخی دیگر که سبوسوس از آنان یاد کرده است، علاوه بر تعداد این جزایر، فاصلۀ آنها را نیز از یکدیگر برشمردهاند (نک : همو، II/ 489). پلینی ابتدا نام جزایر جونونیا، پلویالیه و کاپراریا از جزایر مراکش را از سبوسوس نقل میکند و سپس میگوید: جزایر خالدات در فاصلۀ 250 میلی جزایر پلویالیه و کاپراریا قرار گرفتهاند. او دو جزیره از جزایر خالدات را که یکی به دلیل سطح موجدار آن انوالیس، و دیگری به سبب شکلش پلانسیا نامیده میشود، برمیشمرد (همانجا). پلینی در ادامه موقعیت جزایر خالدات را به نقل از جوبه (د 23 م)، پادشاه مراکش که به گفتۀ او از این جزایر دیدن کرده است، نیز آورده است: این جزایر در جهت جنوب غربی در فاصلۀ 625 میلی از جزایر پرپل (گفته میشود که منظور پلینی همان جزیرۀ مادیرا بوده است) واقع شدهاند. اولین جزیره از جزایر خالدات اومبریوس است که در آن نشانی از ساختمان نیست، اما دریاچهای دارد که دور آن را کوهها فراگرفتهاند. دومین جزیره جونونیا نامیده میشود و عبادتگاهی کوچک در آن وجود دارد که از سنگی یکتکه ساخته شده است. در نزدیکی آن جزیرۀ کوچکتری با همان نام قرار دارد. جزیرۀ بعدی کاپراریا ست که پر از سوسمارهای بزرگ است. از این جزایر جزیرۀ نینگوریا دیده میشود که به دلیل برف دائمی و فرورفتن در ابر، بدین نام نامیده شده است. در کنار آن جزیرهای است که به دلیل سنگهای غولآسای آن، که جوبه دو تا از آنها را با خود آورد، قناری نامیده میشود. او میگوید که در این جزیره بازماندههای ساختمان وجود دارد. در جزیرۀ قناری افزون بر منابع بسیار میوه و انواع پرنده که در همۀ جزایر خالدات وجود دارند، نخلهای خرمای بسیار، منابع سرشار عسل و پاپیروس نیز وجود دارد. این جزایر به سبب لاشۀ پوسیدۀ جانوران غولآسا که به وسیلۀ آب به ساحل آمده، دچار بیماری و بلا شده، و خالی از سکنهاند (نک : II/ 489, 491). اما بطلمیوس از جزایر خالدات با نامهای متفاوت از آنچه پلینی نقل کرده، یاد میکند. او نام این جزایر را اپرومیتوس، اِرَس، پلویتالا، کاپسیریا، کاناریا و پینتوریا آورده است (ص 274). توصیف ادریسی نیز بر پیچیدگی تعیین محل این جزایر میافزاید. او در متن نزهة المشتاق و همچنین در نقشههای خود، دو جزیره از جزایر خالدات را در اقلیم اول در حدود عرض °2 و °6، و دو جزیرۀ دیگر را با فاصلهای بسیار از دو جزیرۀ قبلی، در اقلیم دوم قرار داده است (1/ 17، 103؛ نیز نک : بازسازی میلر از این نقشهها؛ ابنخلدون، 59، 62). ادریسی دو جزیرۀ اقلیم دوم را لغوس و مَسفهان مینامد (1/ 103، 104). ابنسعید (ص 90، 111) و مقری (1/ 167) میان جزایر خالدات و سعادات تفکیک قائل شدهاند. ابنسعید به نقل از ابنفاطمه تعداد «جزایر سعادة» را میان جزایر ششگانۀ خالدات و البر مبددة 24 دانسته است. او جزایر 24گانۀ سعادات را در اقلیم اول، دوم و سوم پراکنده میداند (ص 90). او از این میان، جزیرۀ ششم از جزایر خالدات و 4 جزیره از جزایر سعادات را در اقلیم دوم دانسته است (ص 111). مقریزی میگوید در مقابل دریای هند در جهت مغرب دریایی خارج از اقیانوس در غرب بلاد زنج وجود دارد که تا نزدیکی جبلالقمر امتداد مییابد. جزایر خالدات در پایین این دریا واقع شده است (نک : 1(1)/ 65). ابوعبید بکری در جای دیگری از کتاب خود (1/ 203؛ نیز نک : ابنعبدالمنعم، 52، 509) نوشته است که جزایر ششگانۀ خالدات در مقابل بلاد سودان (نیز نک : یاقوت، 2/ 70، که عنوان آن را بلدالبربر آورده است)، واقع شدهاند. در متون جغرافیایی دورۀ اسلامی، سودان به سرزمینهای واقع در شمال خط استوا در افریقا تا حدود عرض جغرافیایی °20 شمالی (مدار رأسالسرطان) اطلاق میشده است. تعدادی از جغرافیدانان دورۀ اسلامی نیز جزایر خالدات را مقابل ارض حبشه دانستهاند (فخرالدین، 4/ 168؛ مسعودی، 134؛ مقریزی، همانجا؛ تاج، 10/ 421). آنان اغلب حبشه را در مقابل سودان، در مشرق افریقا قرار دادهاند. با این فرض مشخص نیست چرا آنان برای نشان دادن محل جزایر خالدات در غرب افریقا آن را مقابل حبشه در شرق آن دانستهاند. شاید منظور این عده از جغرافیدانان از حبشه همان منطقهای باشد که سودان نامیده میشده است. با تمام آشفتگیای که در این اقوال وجود دارد در بیشتر منابع جدید، صراحتاً جزایر خالدات همان جزایر قناری دانسته شده است. تنها نشانهای که میتوان در دورۀ اسلامی برای چنین فرضیهای یافت، اشارۀ زبیدی به این امر است که جزایر خالدات «قناریا» نیز نامیده میشود. جزایر قناری شامل 13 جزیرۀ آتشفشانی کوچک و بزرگ میشود که در محدودۀ طولی °13 تا °18 غربی از نصفالنهار گرینویچ در عرض °28 تا °30 شمالی قرار گرفتهاند و امروز بخشی از اسپانیا به حساب میآیند (نک : تاج، 10/ 422). ادریسی داستان سفر عدهای با عنوان مغررین را به اقیانوس نقل کرده است (2/ 548). عدهای چنین گفتهاند: مغررین در این سفر به یکی از جزایر قناری (= خالدات به زعم آنان) رفتند (سارتن، II(2)/ 1062). مانویل اوسونا ساوینیون در کتاب خود «خلاصۀ جغرافیایی فیزیکی و تاریخ سیاسی و طبیعی جزایر قناری»، داستانی در مورد سفر دریایی دریانوردی مسلمان به جزایر قناری مطرح میکند که به دلیل جالب توجه بودن آن، به بسیاری آثار دیگر نیز راه پیدا کرده است (ص 16-17؛ نیز نک : میارس، II/ 19-20؛ گوئوارا، 291). طبق این داستان به نقل از ابنقوطیه (ه م)، مورخ مسلمان در زمان هشام دوم، ابن فروخ غرناطی در 334 ق/ 945 م (که به اشتباه معادل 999 م دانسته شده است) از کادیز به سوی اقیانوس اطلس حرکت کرد و در گاندو پیاده شد، با گواناریگا که پادشاه یا فرمانروای آنجا بود، ملاقات کرد و راهش را به سوی غرب ادامه داد تا جایی که 4 جزیره مشاهده کرد و آنها را نینگاریا، جونونیا، آپروسیتوس و اِرو نامگذاری کرد، سپس در راهش به سمت شرق جزایر قناری، دو جزیرۀ مجاور کاپراریا و پلویتانا (همۀ این نامها برگرفته از متن پلینی و بطلمیوس است) را پیدا کرد و در همان سال به اسپانیا برگشت. او منبع این داستان را نسخهای از رسالهای عربی معرفی میکند که در کتابخانۀ ملی پاریس یافته شده است و توسط شرقشناس فرانسوی ایتیِن کَتْرُمه در 1842 م تصحیح، و به فرانسه ترجمه شده است. اما نکاتی در این داستان وجود دارد که سبب شده بونِت آن را کاملاً جعلی و ساخته و پرداختۀ خود ساوینیون بداند. پیش از هر چیز، او مینویسد که ایتین کترمه بههیچوجه چنین اثری نداشته است و جستوجوی کتابخانۀ ملی پاریس برای یافتن نسخۀ ادعاشده به نتیجهای منتهی نشده است. ساوینیون در تبدیل تاریخ هجری به میلادی اشتباه کرده است و به جای 945، عدد 999 را معادل سال 334 قرار داده است و این سبب شد تا برخی که صرفاً به نقل گفتههای او پرداختهاند، ابنقوطیۀ مذکور را فردی غیر از صاحب تاریخ افتتاح الاندلس بدانند (نک : گوئوارا، همانجا؛ بونت، 327-333). افزون بر این، بونت با مقایسه با متون دیگرِ در اختیار ساوینیون و با استناد به نوشتههای دیگر محققانی که به دنبال نسخۀ مورد ادعای ساوینیون گشته و آن را نیافتهاند، نشان داده که وی با گردآوری اطلاعاتی از دیگر منابع، این مطالب را نوشته است و چنین نسخهای اصلاً وجود ندارد (همانجاها). در برخی از آثار، به وجود مجسمههایی در جزایر خالدات اشاره شده است. ادریسی به نقل از کتاب العجائب مسعودی مینویسد: در میان جزیرۀ مسفهان از جزایر خالدات کوهی مدور وجود دارد که بر آن مجسمهای سرخ نصب شده است که «اسعد ابوکرب حمیری» آن را بنا کرده است. حمیری به این دلیل این مجسمه را ساخت که اگر کسی از دریا بدان جزیره رسید، بداند که ورای آن راهی نیست. همچنین در جزیرۀ لغوس مجسمهای وجود دارد که بالا رفتن از آن امکان ندارد و گفته میشود سازندۀ آن در این جزیره مرده است و در مقبرهای ساخته شده از مرمر و شیشههای رنگی به خاک سپرده شده است. صاحب کتاب العجائب مطالب مفصلی در مورد این جزایر میگوید که عقل قادر به پذیرش آن نیست (نک : ادریسی، 1/ 104). زبیدی (نک : تاج، 10/ 421) و مقری (1/ 167) به نقل از استادش مینویسد: در این جزایر 7 مجسمه به شمایل آدم وجود دارد که به این امر اشاره دارند که راهی در پشت سر آنها وجود ندارد. ابنسعید از وجود مجسمههایی در یکی از جزیرههای معادل شرقی جزایر خالدات خبر میدهد (ص 110).
ابن خلدون، مقدمه، به کوشش محمد اسکندرانی، بیروت، 1417 ق/ 1996 م؛ ابن سعید مغربی، علی، الجغرافیا، به کوشش اسماعیل عربی، بیروت، 1970 م؛ ابن عبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1980 م؛ ابن فضل الله عمری، احمد، مسالک الابصار، به کوشش محمد عجاج خطیب و دیگران، ابوظبی، 2003 م؛ ابوعبید بکری، عبداللٰه، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فره، تونس، 1992 م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840 م؛ ابونصر قمی، حسن، المدخل الى علم احکام النجوم، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش جلیل اخوان زنجانی، تهران، 1375 ش؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، 1989 م؛ بطلمیوس، الجغرافیا، به کوشش فؤاد سزگین و دیگران، فرانکفورت، 1407 ق / 1987 م؛ بیرونی، ابوریحان، تحدید نهایات الاماکن، به کوشش بولگاکوف، قاهره، 1962 م؛ همو، التفهیم، به کوشش جلال الدین همایی، تهران، 1352 ش؛ تاج العروس؛ عبدالمؤمن بن عبدالحق، مراصد الاطلاع، به کوشش جوینبول، لیدن، 1852 م؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، 1421 ق/ 2000 م؛ قاموس؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، به کوشش محمد حسین شمسالدین، بیروت، 1987 م؛ مسعودی بخاری، محمد، جهان دانش، به کوشش جلیل اخوان زنجانی، تهران، 1382 ش؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388 ق/ 1968 م؛ مقریزی، احمد، الخطط، قاهره، 1911 م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، 1423 ق؛ همدانی، حسن، صفة جزیرة العرب، به کوشش مولر، لیدن، 1884 م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Bonnet, B., «La Supuesta expedición de Ben-Farroukh a las Canarias», Revista de Historia, Paris, 1944, no. 68; Copleston, F., A History of Philosophy, New York, 1993; Demosthenes, Funeral Speech, Erotic Essay LX, LXI Exordia and Letters, London, 1962; Diodorus of Sicily, Bibliotheca historica, tr. C. H. Old Father, London, 1970; Eusebius of Caesarea, De La Préparation Évangélique, tr. E. Paces, Paris, 1991; Guevara Bazán, R. A., «Some Notes for a History of the Relations Between Latin America, the Arabs and Islam», The Muslim World, 1971, vol. LXI, no. 4; Kennedy, E. S., A Commentary Upon Bīrūnī’s Kitāb Taħdīd al-Amākin, Beirut, 1973; id, Geographical Coordinates of Localities from Islamic Sources, Frankfurt, 1987; id, «Mathematical Geography», Encyclopedia of the History of Arabic Science, ed. R. Rashed, London/ New York, 1996, vol. I; id and M. H. Regier, «Prime Meridians in Medieval Islamic Astronomy», Vistas in Astronomy, London, 1985, vol. XXVIII; KrachkovskiĮ, I. Yu., «Arabskaya geograficheskaya literatura», Izbrannye sochineniya, Moscow/ Leningrad, 1957; Millares, A., Historia General de las Islas Canarias, Las Palmas, 1893; Pliny, Natural History, tr. H. Rackham, London, 1947; Plutarch, Lives, tr. B. Perrin, London, 1969; Ptolemy, Geographia, ed. C. F. A. Nobbe, Leipzig, 1843; Sarton, G., Introduction to the History of Science, Washington, 1962; Saviñon, O., Resumen de la Geografia Fisica y Politica y de la Historia Naturaly civil de las Islas Canarias, 1844; Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1969; Tibbetts, G. R., «The Beginnings of a Cartographic Tradition», The History of Cartography, ed. J. B. Harley and D. Woodward, Chicago/ London, 1992, vol. II. سجاد نیکفهم خوبروان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید