صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / حوران /

فهرست مطالب

حوران


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 4 دی 1398 تاریخچه مقاله

حُوران، منطقه‌ای در جنوب سوریه. 
این منطقه در مجاورت مرزهای سوریه با اردن قرار دارد و از شمال به نهر الاَعْوَج (در امتداد مرز جنوبی استان دمشق)، از شرق به دامنه‌های شرقی جبل‌العرب (یا جبل حوران) و بادیةالشام، از جنوب به جبل عجلون و نهر یرموک و صحرایی که به حجاز منتهی می‌شود، و از غرب به دریاچۀ طَبَریه و نهر اردن و دامنه‌های جنوب شرقی جبل‌الشیخ یا جبل حِرمون محدود است (ابوراشد، «حوران ... »، 2/ 344؛ بهنسی، 53-54؛ حورانی، 22؛ المعجم، 1/ 499-500). 
حوران در عهد باستان اورانیتیس یا اورانیتیدیس نامیده می‌شد. آشوریان نیز آن را جورانو (= زمین مجوَّف) می‌خواندند (حتّی، تاریخ سوریة ... ، 1/ 45، حاشیۀ 1؛ قدامه، 1(1)/ 351؛ شهابی، 94). در عهد عتیق (نک‍ : اعداد، 21: 33) از حوران با نام باشان یا باثان (= دشت حاصلخیز) یاد شده است (بهنسی، 54؛ حتی، قدامه، همانجاها؛ حریری، 29، نیز حاشیۀ 1). 
نام حوران را که شکل و منشأ آرامی داشته و به همین صورت در منابع عربی متداول بوده است (حلو، 234؛ شهابی، همانجا)، برخی منابع معاصر برگرفته از واژۀ آرامی و عبری «حَور»، به معنی حفره یا غار دانسته و در توجیه آن گفته‌اند در آنجا، به ویژه دَرعا، غارهای بسیاری وجود دارد (معلوف، 1/ 39، 71؛ حلـو، همانجا؛ قدامه، 1(1)/ 352؛ ذیب، 289؛ نیز نک‍ : ساطع، 69؛ بهنسی، 79). 
حوران از لحاظ تاریخی، مناطق هفت‌گانۀ جَوْلان (تا روستاهای دامنۀ جبل‌الشیخ) و جَیْدور در سمت شمال حوران، النُّقره (= بَثَنیّه، بخش میانی و جنوبی حوران، ه‍ م)، جبل حوران در شرق، عَجلون در غرب، لَجا یا لجاة (حد فاصل میان بادیة‌الشّام و حوران)، و صفا در جنوب شرقی دمشق، را شامل می‌شده است (حورانی، 26-27؛ معلوف، 1/ 40-41، 43؛ المعجم، 1/ 502-503؛ الموسوعة، 8/ 654). 
اراضی میانی حوران (استان درعا) بین جبل‌العرب در شرق و رشته‌کوههای جولان در غرب، فلات هموار یا دشتی را تشکیل می‌دهند که از شمال به سمت جنوب و جنوب غربی، و از شرق به سمت غرب از ارتفاع آن کاسته می‌شود و میانگین ارتفاع آن از سطح دریا بین 600-750 متر است (عبدالسلام، 1/ 138؛ الموسوعة، همانجا). 
حوران در مسیر راه بزرگ و طولانی (نزد رومیها موسوم به «راه ماریس») واقع بود که از دمشق آغاز می‌شد و در جهت جنوب امتداد می‌یافت و سرانجام به راههای کاروان‌رو در جنوب و شرق جزیرة‌العرب می‌پیوست. شهر مهم آن، بُصْرى (142 کیلومتری جنوب دمشق)، محل تلاقی راههای کاروانهایی بود که به دمشق و دریای مدیترانه و دریای سرخ و خلیج فارس می‌رفتند (حتی، همان، 1/ 319، 323؛ نیز نک‍ : معلوف، 1/ 79-80). 
جغرافیانویسان اسلامی حوران را یکی از نواحی (کُوَر یا رَساتیق) شش‌گانۀ دمشق یا جُنْد دمشق واقع در سمت جنوب (قبله) آن، و مرکز یا شهر عمده‌اش را بصرى (ه‍ م) دانسته‌اند (یعقوبی، البلدان، 326، ابن‌خردادبه، 77؛ ابن‌فقیه، 156؛ اصطخری، 65؛ مقدسی، 154؛ یاقوت، 2/ 358). گاه نیز از بصرى به منزلۀ مرکز حوران سفلا، و از صَلخد یا صَرْخَد به منزلۀ مرکز حوران علیا یاد کرده‌اند (نک‍ : ابن‌فضل‌الله، 3/ 526). 
در دورۀ اسلامی، حوران منزلگاه قبایلی از اعراب گشت که به آنجا کوچیدند. ازجمله، گروههایی از قَیسیان (یا اعراب عدنانی یا شمالی) از قبیلۀ بنومُرَّه و همچنین بنوفَزاره در حوران و گروهی از قبیلۀ یمنی یا اعرب قَحطانی کَلْب که در سُوَیداء می‌زیستند (یعقوبی، همانجا؛ بلاذری، انساب ... ، 5/ 357؛ مهلبی، 68؛ یاقوت، همانجا). ابن‌فضل‌الله عمری (4/ 337) از بنو زُبَیْد (از طوایف آل مِرا، تیره‌ای ازقبیلۀ قحطانی آل ربیعه) در شمار طوایفی یاد کرده است که در صرخد از توابع حوران، امارتی داشتند (نیز نک‍ : قلقشندی، نهایة، 110-111). 
از دیرباز تا به امروز عشایر بسیاری در حوران سکنا داشته‌اند که بیشتر عرب و پاره‌ای از آنها دروزی و یا مسیحی بوده‌اند. ازجملۀ بزرگ‌ترین، پرشمارترین و مشهورترین عشایر حوران، حریری، زَعبی، سَرحان و سلوط را می‌توان یاد کرد (نک‍ : ابوراشد، «جبل ... »، 1/ 49-80؛ زکریا، 2/ 401- 419؛ حورانی، 59، 67-91؛ پیک، 2/ 234-237، 275، 279-282، 312، جم‍ ؛ معلوف، 1/ 63-65؛ برای سیر تاریخی سکونت در حوران و مهاجرت، نک‍ : ذیب، 182-251). 

تاریخچۀ حوران

پس از آنکه آرامیها حوران را بنا نهادند، اقـوام مختلفی در آنجا استقرار یافتند و بـر آن فرمان راندند (نک‍ : معلوف، 1/ 83-96). در نیمۀ هزارۀ دوم پیش از میلاد، عبرانیها حوران را به تصرف درآوردند. بعدها آشوریها یک سده (732-610 ق‌م) بر آنجا مستولی شدند. سده‌های بعد، حوران تحت سلطۀ هخامنشی‌ها دوره‌ای همراه با صلح و آرامش را گذراند و شهرهای آن شکوفا، و به‌گونه‌ای گسترده رنگ آرامی به خود گرفت. اما در اواخر دورۀ سلوکیان حوران دستخوش آشفتگی شد. با فروپاشی امپراتوری سلوکیها، چندین دولت کوچک در حوران پا گرفت و میان آنها جنگهایی روی داد (EI2, III/ 292). 
نَبَطیها از اقوام عرب که در حوران، به‌ویژه بصرى و صلخد مستقر شده بودند، بر ضد پادشاهان سلوکی سوریه برخاستند. از میان ملوک نبطی، عُبَیْده (سل‍ 96-87 ق‌م) اسکندر جنایوس پادشاه مکابی را شکست داد و بر حوران و جبل حوران مستولی شد (حتی، تاریخ سوریة، 1/ 419؛ EI2، همانجا). 
پس‌از رابیل دوم، واپسین پادشاه نبطی (سل‍ 105-71 ق‌م) قلمرو او ازجمله حوران، ضمیمۀ امپراتوری روم گردید و سرزمین نبطیها بخشی از ولایت عربی رومی شد که بصرى شهر اصلی، و سپس پایتخت آن بود (حتی، همان، 1/ 323-324، 424). بعدها غسانیان یا آل جَفنه، از قبایل عرب جنوب جزیرة‌العرب، در پی شکسته شدن سد مَأرب در یمن، به سوی شمال کوچیدند و در حوران سکنا گزیدند و سپس تحت سلطۀ رومیها بر این منطقه حکومت یافتند و دولتی تأسیس کردند که پایتخت دینی و مرکز تجارتی آن شهر بصرى، و پایتخت سیاسی آن جابیه از شهرهای جَولان و چندی جِلَّق در جنوب حوران بود. غسانیان در سدۀ 4 م به مسیحیت گرویدند (همان، 1/ 446، 448- 449؛ نیز نک‍ : معلوف، 1/ 97-104). 
پیش ‌از اسلام، بازرگانان قُرَیش با این منطقه که دارای موقعیت تجارتی و پایگاه مهم دینی بود، آشنا بودند. در سیرۀ پیامبر اسلام (ص)، روایاتی حاکی از سفر آن حضرت در دورۀ کودکی و جوانی به این منطقه است (نک‍ : ابن‌هشام، 1/ 191-194، 199-200؛ ابن‌حبان، 25-26؛ ابن‌شداد، محمد، 55). در محرم سال 7/ مه ـ ژوئن 628، چون پیامبر اسلام (ص) پادشاهان کشورهای مجاور جزیرة العرب را به اسلام دعوت کرد، پیکی نیز توسط شاه بصرى برای امپراتور بیزانس فرستاد (ابن‌سعد، 1/ 258- 259). 
در آغاز دورۀ فتوحات مسلمانان، حوران نخستین بخش از سرزمین شام بود که پیش از جنگ اَجنادین (جمادی الاول یا جمادی الآخر سال 13) و فتح دمشق (14 ق/ 635 م) گشوده شد. خالد بن ولید پس از آنکه به فرمان خلیفه ابوبکر از جبهۀ عراق روانۀ شام شد و فرماندهی سپاهیان اسلام را به دست گرفت، با اهـالی حُوّارین کـه به یاری مـردم بُصرى در برابر او ایستادند، جنگید و بر آنان پیروز شد. خالد سپس به دیگر سپاهیان و فرماندهان، ازجمله ابوعبیدة بن جرّاح و یزید بن ابی سفیان، که بصرى را محاصره کرده بودند، پیوست و با اهالی آن جنگید. مردم بصرى خواهان صلح و پرداخت جزیه شدند و بدین‌گونه، مسلمانان بصرى و سراسر ناحیۀ حوران را فتح کردند (خلیفه، 62؛ بلاذری، فتوح ... ، 112-113، 126؛ یعقوبی، تاریخ، 2/ 134؛ طبری، 3/ 417؛ یاقوت، 2/ 358). خالد پس از این فتح سعید بن عامر بن جَدیم را با 3 هزار سپاهی در حوران مستقر ساخت (ابن‌اعثم، 1/ 113). 
به روایتی دیگر، در همین سال (13 ق/ 634 م) یزید بن ابی‌سفیان، ابو زهرا قُشیری را به حوران و بَثَنیّه (ه‍ م) فرستاد و این دو ناحیه را به صلح گشود (طبری، 3/ 441؛ قس: بلاذری، همان، 126: پس از تقاضای مردم بثنیه، یزید به اَذْرِعات (ه‍ م) مرکز بثنیه، رفت تا با آنان صلحی همچون صلح بصرى منعقد کند).
در 14 ق، عمر بن خطاب، مالک بن حارث مخزومی ملقب به شهاب (د 46 ق/ 666 م) جد امرای شهابی را به امارت در حوران گمارد تا سپاهیانی را که از حجاز برای یاری ابوعبیده، فرمانده جدید سپاهیان اسلامی در شام می‌رفتند، یاری کند. او در قریۀ شهباء اقامت گزید و با بقایای حکومت غسانیان درگیریهایی داشت و از ورود آنان به حوران جلوگیری کرد (شدیاق، 1/ 43). عمر در 16 یا 17 ق/ 637 یا 638 م که برای امضای عهدنامۀ صلح بیت‌المقدس به شام رفت، در جابیه از شهرهای شمال حوران خطبۀ مشهورش را ایراد کرد (بلاذری، همان، 138- 139؛ ابن‌سعد، 3/ 283؛ نیز نک‍ : ابن‌کثیر، 7/ 56). 
عمر پس‌ از تعیین معاویة بن ابی سفیان به حکومت شام (18 ق/ 639 م)، عَلْقَمة بن عُلاثة بن عَوف را تحت امر او به عنوان حاکم حوران گمارد (ابن‌قتیبه، 331؛ بلاذری، همان، 128- 129، 141). 
به نظر می‌رسد در زمان امویها، حوران در کنار بثنیّه ولایت واحدی را شکل می‌داد که کارگزاری از سوی خلیفه بر آن حکم می‌راند (نک‍ : بخاری، 6/ 535؛ ابن‌حبان، 181). 
پس ‌از سقوط دولت امویان و روی کار آمدن عباسیان در 132 ق/ 750 م، حبیب بن مُرَّۀ مُرّی، که از سرداران مروان واپسین خلیفۀ اموی بود، همراه قبیلۀ قیس و دیگر مردم، حوران و نواحی مجاور که وفادار به امویان و خواهان خلع سفاح عباسی بودند، بر عباسیان شورید و شعار سفید برگرفت. عبدالله بن علی امیر عباسی با او جنگها کرد. سپس با او صلح نمود و امانش داد و بعـداً بـار دیگر در محـرم 133/ اوت ـ سپتامبـر 750 بـه سوی حوران رفت. حبیب در جنگ با عبدالله شکست خورد و به بادیه گریخت و به قولی پیش‌از رویارویی با او فرار کرد. عبدالله حوران را فتح کرد و در 20 صفر 133 ق/ 27 سپتامبر 750 م وارد آنجا شد و سپس حبیب را با دسیسه‌ای کشت (بلاذری، انساب، 9/ 337- 338؛ یعقوبی، تاریخ، 2/ 357؛ طبری، 7/ 443-444، 446؛ ابن‌عساکر، 12/ 61-62؛ ابن‌کثیر، 10/ 52). 
در سال 176 ق/ 792 م ابوالهَیذام عامر بن عُماره مُرّی، رئیس قیسیها (نزاریها) در حوران شورش کرد و فتنه‌ای به پا خاست که نزدیک دو سال به درازا کشید و شماری از یمانیها و قیسیها در منازعات کشته شدند و سرانجام هارون الرشید، خلیفۀ عباسی، موسی بن یحیی بن خالد بَرمَکی را به حکومت شام گمارد و همراه گروهی از سرداران، ازجمله سِندی بن شاهک، به حوران فرستاد و با کشته شدن ابوالهیذام این فتنه فرو نشست (بلاذری، همان، 13/ 103؛ یعقوبی، همان، 2/ 410؛ طبری، 8/ 251؛ ابن‌عساکر، 61/ 190؛ ابن‌اثیر، 6/ 128-133). 
در نیمۀ نخست سدۀ 3 ق حوران یک‌چند تحت امارت قیس بن محمد اذرعی شهابی (د 253 ق/ 867 م) بود و پس از وی پسرش عامر بن قیس جانشین شد. عامر لشکری را که احمد بن طولون، حاکم مصر و شام، برای تصرف حوران فرستاده بود، در صحرای اذرعات شکست داد (شدیاق، 1/ 43-44). 
حوران از اواخر سدۀ 3 ق/ 9 م چندی دستخوش فتنه و حملات قَرامطه شد. در 282 ق/ 895 م سعید بن عامر بن قیس شهابی امیر حوران و بثنیه که در اذرعات مستقر بود، حملۀ قرامطه به حوران را دفع کرد (همو، 1/ 44). در 290 ق/ 903 م نیز ابوالقاسم یحیی بن زکرویه معروف به شیخ و مُبَرقَع، که دعوت و ریاست قرامطه را به عهده گرفته بود (289 ق) در جنگی سخت با بَدر حَمامی، سردار ترک عباسی، در حوران، کشته شد (ابن‌اثیر، 7/ 511، 523؛ ذهبی، 21/ 46). در 293 ق/ 906 م زکرویة بن مهرویه (و به قولی پسرش) از دیگر سران قرامطه، ابوغانم عبدالله بن سعید را همراه گروههایی از قبیلۀ کلب به برخی شهرهای حوران ازجمله بصرى فرستاد و او با مردم آنجا جنگید و چون تسلیم او شدند، مردان جنگی‌شان را کشت و فرزندانشان را اسیر و اموالشان را گرفت. مکتفی عباسی با فرستادن سپاهی، او را از میان برداشت (نک‍ : طبری، 10/ 122-124؛ ابن‌اثیر، 7/ 541-543؛ قس: مسعودی، 373-374). 
در نیمۀ نخست سدۀ 4 ق/ 10 م اخشیدیان مصر نفوذ خود را بر حوران و دیگر مناطق شام برقرار داشتند (نک‍ : ذهبی، 26/ 192). در پی استیلای فاطمیان بر مصر (شعبان 358) و انقراض سلسلۀ اخشیدیان، جعفر بن فَلاح کُتامی، سردار مُعزّ فاطمی، در محرم 359/ نوامبر ـ دسامبر 969 دمشق و توابع آن، ازجمله حوران را که تحت سلطۀ اخشیدیان بود، فتح کرد. وی اعراب بنومُرّه و بنوفَزاره را به سوی خود متمایل ساخت و آنان و گروهی از لشکریانش را به جنگ با سران عرب بنوعُقَیل، که از طرف اخشید بر حوران و بثنیّه حکومت یافته بودند، فرستاد و آنان را هزیمت داد و از آن مناطق بیرون راند (ابن‌اثیر، 8/ 590-591؛ مقریزی، اتعاظ ... ، 1/ 137- 138). 
از 463 ق/ 1071 م به بعد اَتْسِز بن اُوَق خوارزمی سردار سلجوقی بر بخشهایی از شام ازجمله حوران مستولی شد و آن را از دست فاطمیان بیرون کرد (مقداد، 124-125؛ نیز نک‍ : ه‍ د، اتسز بن اوق). در 471 ق/ 1078 م تُتُش بن الب ارسلان سلجوقی (بنیان‌گذار سلسلۀ سلاجقۀ شام) اتسز را از میان برداشت و حکومت دمشق و مناطق تابعۀ آن ازجمله حوران را از آن خود کرد (ابن‌اثیر، 10/ 111) و فرزندان خود تکین و فلّوس را به حکومت دو شهر عمدۀ حوران، یعنی بصرى و صرخد، گمارد (ابن‌شداد، محمد، 56). پس‌از مرگ تتش (488 ق/ 1095 م) پسر و جانشینش دقاق، آنان را در این مقام ابقا کرد (همانجا، نیز حاشیۀ 2). 
چندی پس ‌از آغاز حملات صلیبیان به سرزمینهای اسلامی، حـوران نیـز پیاپی مـورد تـاخت و تـاز آنـان قـرار گـرفت (نک‍ : ابن‌قلانسی، 338-340، 356- 359، 384-385؛ ابن‌اثیر، 10/ 544، 657- 658، 11/ 11-12؛ مقریزی، همان، 3/ 54، 117- 118). 
چندی پس‌ از آنکه صلاح الدین ایوبی بنیان‌گذار سلسلۀ ایوبیان به قدرت رسید، حوران پایگاهی برای جهاد با صلیبیان شد. وی در آخر ربیع‌الاول 570 ق/ 29 اکتبر 1174 م، که از مصر روانۀ تصرف دمشق شد، از حوران گذشت و حاکم بصرى با او دیدار کرد (ابن‌اثیر، 11/ 415-416). صلاح الدین پس‌از فتح دمشق بـر حوران نیز استیلا یـافت (نک‍ : ابن‌شداد، محمد، 58). وی در 583 ق/ 1187 م پس از فراخوان سرزمینهای اسلامی برای جهاد، صرخد از توابع حوران را تصرف کرد و در بصرى اردو زد و سپس در عشترا از توابع غربی حوران پیاده شد. آن‌گاه روز 24 ربیع الآخر 583 ق/ 3 جولای 1187 م عازم فتح طبریه شد و با تصرف قلعۀ آنجا، مناطقی را که در اشغال فرنگان بود، آزاد کرد و بدین وسیله سراسر حوران و سرزمینهای پیوسته به آن، مانند بلقاء و جولان را یکپارچه ساخت و تحت سیطرۀ خود گرفت (عمادالدین، 58، 63، 76-85؛ ابن شداد، یوسف، 79؛ ابن‌کثیر، 12/ 322؛ مقریزی، السلوک ... ، 1/ 209، نیز حاشیۀ 7). 
پس ‌از ظهور مغولان، هنگامی که هلاگو همراه سپاهیان مغول در 658 ق/ 1260 م حلب را محاصره کرده بود، سردار خود کتبغا نوین را به سوی دمشق فرستاد. او این شهر را بدون مقاومت فتح کرد و حوران را درنوردید. مغولان بخشی از باروهای صرخد را ویران کردند، اما حاکم آن را ابقا کردند و نایبی در کنار او گماردند. کتبغا نوین در جنگ عین جالوت (658 ق) از سپاه ممالیک مصر، به فرماندهی سلطان قُطُز شکست خورد و کشته شد (ابن‌شداد، محمد، 63؛ ابن ‌فضل‌ الله، 3/ 526؛ ابن‌کثیر، 13/ 219-221). سال بعد بَیبرس سلطان مملوک مصر دستور داد قلعه‌هایی را که مغولان در شام تخریب کرده بودند، ازجمله قلاع بصرى و صرخد و عجلون را بازسازی کنند (ابن‌شداد، محمد، 64؛ مقریزی، همان، 1/ 527). از آن میان، صرخد در 696 ق/ 1297 م مقر کتبغا / کتبوقا سلطان مملوک مصر شد که از سلطنت کناره‌گیری کرده بود (وصاف، 3/ 356). حوران در سده‌های 6 و 7 ق/ 12 و 13 م همچون برخی دوره‌های دیگر، با بثنیه ولایتی واحد محسوب می‌شد که تابع دمشق بود (EI2, III/293).
به نظر می‌رسد حوران از آسیب حملات ویرانگرانۀ تیمور گورکانی به شام در 803 ق/ 1401 م برکنار نماند (نک‍ : ابن‌عربشاه، 248؛ شرف‌الدین، 2/ 1084؛ مقریزی، همان، 6 / 47؛ ابن‌ایاس، 1(2)/ 606).
حوران در زمان ممالیک دارای بیش از 000‘ 1 قریه بود (ابن‌شاهین، 113).
 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: