حمیدی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 4 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/236673/حمیدی
جمعه 5 اردیبهشت 1404
چاپ شده
21
حَمیدی، قاضی حمیدالدین ابوبکر محمد بن عمر بن علی محمودی بلخی، از بزرگان ادب پارسی در سدۀ 6 ق/ 12 م، و مؤلف مقامات. اقبال آشتیانی به نقل از منتجبالدین علی بن احمد کاتب جوینی، لقب ظهیرالدین را نیز برای او ذکر میکند و هیچ یک از القاب وی را از نوع تعارفی نمیداند، چون هر دو لقب در فرمان سلطان سنجر صریحاً ذکر شده است (ص 28). حمیدالدین در زمان خود در شهر بلخ دارای قدرت و نفوذ فراوان بود و در آن شهر مقام قضا داشت. وی نه فقط نویسنده و شاعر بود، بلکه از علوم دینی، ادبی، تاریخی، نجوم، طبابت، عرفان و فلسفه اطلاع کافی داشت (ابراهیمی، 106، 115). پدر و عموهای او، و 3 برادر با نامهای حسین، حسن و عمر، اصلشان از طالقان بلخ بود و این خاندان، همگی صاحب مسند قضا و اهل علم و ادب بودند (نک : صفیالدین، 343-344). دولتشاه سمرقندی او را «حمیدالدین ولوالجی» نامیده و منسوب به ولوالج بلخ دانسته است (ص 86). محمد عوفی (ص 168- 169) و به تبع او اغلب تذکرهنویسان، نام و شرح حال او را با پدرش، قاضی ابوسعد عمر بن علی محمودی، به سبب تشابه نام، اهل قلم بودن و نیز به ارث رسیدن شغل قضا از پدر به پسر، درآمیختهاند و به اشتباه نام او را عمر ذکر کرده، و آثار پدر را نیز به او نسبت دادهاند (نک : رازی، 2/ 64)؛ اما ناهمزمانی تاریخ تألیف آثار این پدر و پسر با توجه به تاریخ حیاتشان، شناخت درست آن دو را میسر میسازد (نک : اقبال، 25-30؛ حبیبی، 499-503) نخستین بار محمد قزوینی این مطلب را مورد تردید قرار داد (ص 22-23). در مورد تاریخ ولادت حمیدی اطلاعی در دست نیست، اما قریب به اتفاق تذکرهنویسان وفات او را 559 ق/ 1164 م ضبط کرده، و تاریخ نشستن او بر مسند قضای بلخ را 547 ق دانستهاند. تاریخ تألیف مقامات حمیدی نیز به تصریح خود وی (ص 20) در مقدمۀ مقامات، سال 551 ق است؛ اما با توجه به اشارۀ او به خلافت المستنجد عباسی در همین کتاب (ص 210)، به نظر میرسد مؤلف پس از تألیف، در اثر خود تصرفاتی کرده است (همانجا؛ نیز نک : صفا، 2/ 958). با توجه به این تاریخ و دیگر تاریخهایی که عوفی (نک : ص 168) در مورد آثار منسوب به قاضی حمیدالدین ذکر میکند، روشن میشود که این آثار نه از قاضی حمیدالدین، که از پدر او ست، زیرا برخی از آنها حدود 75 سال با تألیف مقامات حمیدی فاصله دارند (نک : اقبال، 32- 38)؛ با این حال صفیالدین بلخی صاحب فضائل بلخ علاوه بر مقامات به رسالۀ روضة الرضا و «رسائل متفرقۀ» حمیدالدین بلخی نیز اشاره کرده است (ص 344). شماری دیگر از منابع نیز او را «صاحب التصانیف» شمردهاند (ابناثیر، 11/ 314؛ فصیح، 2/ 255). هدایت در مجمع الفصحا، سفرنامهای منظوم با عنوان سفرنامۀ مرو به قاضی حمیدالدین نسبت میدهد و ابیاتی از آن را، که در قالب مثنوی است، نقل میکند (ص 1/ 576)؛ اما در این مورد هم اقبال آشتیانی به دلیل اشارهای که این مثنوی به رئیس دیوان استیفای ملکشاه دارد، نتیجه میگیرد که این سفرنامه هم از آن پدر قاضی حمیدالدین است (ص 36). قاضی حمیدالدین قصایدی نیز دارد که نمونهای از آن در لباب الالباب آمده است (عوفی، 168- 169). از معاصران قاضی حمیدالدین که با وی روابطی داشته و او را مدح کردهاند، یکی انوری است که قصیده و قطعاتی چند در مدح او سروده (1/ 469-470، 523، 541-542، 609، 612، 665، 678) و قاضی نیز او را جواب گفته است. رشید وطواط نیز قطعاتی در مدح او دارد (نک : ص 573، 581، 587). نامهای از دقـایقی مروزی به قـاضی حمیـدالـدین (نک : ص 196) نیز در کتابخانۀ سلیمانیه محفوظ است (انزابینژاد، 3). اگرچه دولتشاه سمرقندی نام حمیدالدین بلخی را در زمرۀ شاعران ذکر نکرده است، اما به ارتباط او با انوری اشاره میکند (ص 86). واقعهای در مورد سبب ارادت انوری به قاضی حمیدالدین مشهور است. گویا شاعری به نام فتوحی مروزی (نیمۀ دوم قرن 6 ق) یا فریدالدین کاتب (سدۀ 6 ق) هجونامهای در مورد مردم بلخ میسراید (نک : شفیعی، 31-32) و به انوری نسبت میدهد؛ یا به روایتی دیگر پیشبینی نجومی انوری در مورد تاریخ وقوع طوفانی در بلخ متحقق نمیگردد. بدین سبب انوری محکوم به مجازات و راندن از شهر میشود، اما به وساطت قاضی حمیدالدین نجات مییابد (نک : ابراهیمی، 106، 107؛ صفا، 2/ 661، 957). قاضی حمیدالدین کتاب مقامات را به پیروی از دو مقامۀ مهم پیش از خود، یعنی مقامات حریری و مقامات بدیعی ــ که هر دو به زبان عربی نگاشته شده بودند ــ نوشت (حمیدی، 21؛ نیز صفا، همانجا). شمار مقامات این اثر در برخی نسخ 24 است، که یکی از آنها، یعنی «الخریفیه» در نسخ قدیم نیامده و از جهت سبک آن را مشکوک و الحاقی دانستهاند (احمد، 53؛ انزابینژاد، 11). عناوین این مقامهها بدین قرارند: فی الملمعة، فی الشیب و الشباب، فی الغزو، فی الربیع، فی اللغز، فی السکباج، فی السیاح، فی التصوف، فی المناظرة بین السنی و الملحد، فی الواعظ، فی العشق، فی المسائل الفقهیه، فی السفر و الرفاقة، فی العشق و المعشوق، فی المجنون، بین اللاطی و الزانی، بین الزوجین، فی اوصاف البلخ، فی السمرقند، بین الطبیب و المنجم، فی صفة الشتاء، فی التعزیة، فی النسابة و الخریفیه. ظاهراً حمیدالدین قصد داشته است شمار این مقامات را به 50، یعنی به شمار مقامات حریری برساند، اما به گفتۀ خود او در پایان کتاب « ... وقت حال را از نسق اول تغییر افتاد. ساقی نوایب در دادن آمد و عروس مصایب در زادن، نه دل را رأی تدبر ماند و نه طبع را جای تفکر ... مصلحت آن روی نمود که از این خُم بدین قدر چاشنی بس کرده آید ... » (ص 213؛ انزابینژاد، همانجا). کهنترین منبعی که از این کتاب یاد کرده، چهار مقالۀ نظامی عروضی است (ص 13)، که تقریباً در همان سال تألیف مقامات یا سال بعد تألیف شده است (هدایت، 1/ 577). سعدالدین وراوینی مترجم مرزباننامه (ص 2) نیز در مقدمۀ کتاب از آن با تمجید فراوان یاد کرده و «حمامۀ طبع او را همه سجعسرای» دانسته است که اشاره به نثر موزون فنی این کتاب است. حمیدالدین در پرداختن اثر خود بیش از آنکه به داستان توجه داشته باشد، به چگونگی بیان آن و مخیّل و مسجّع گفتن و به اصطلاح امروز به «چگونه گفتن» توجه دارد؛ اما چون نثر مسجع همانقدر که با زبان عربی سازگاری دارد، برای زبان فارسی اسلوبی دشوار و نامطلوب (نک : عنصرالمعالی، 189-192) است، پس به ناچار به کاربرد وسیع کلمات عربی متوسل شده است، که البته سبک و شیوۀ رایج قرن 6 ق است. اگرچه حمیدالدین از دو اثر مهم پیش از خود، بهخصوص از مقامات حریری، گاه حتى در مضامین، پیروی کرده، اما ابداعاتی نیز دارد. او نخستین بار مقامهنویسی را وارد زبان فارسی کرده و محتوای آن را متناسب با حال و هوای فرهنگی ـ اجتماعی زمان خود ترتیب داده است. از خلال داستانهای این کتاب تا حدی با اوضاع اجتماعی و روحیات و افکار مردم زمانۀ او آشنا میشویم. حمیدی در نگارش داستانهای خود، برخلاف مقامات پیش از خود، که اغلب مانند داستانهای پیکارسک، مضامینی در مورد کدیه و فساد و فریب و دزدی دارند، متانت و نزاکت را رعایت کرده، و گاه نیز دارای لحنی انتقادی است و به طرح مباحثی تعلیمی میپردازد؛ اما از نظر قدرت داستانپردازی و ایجاد تعلیق در داستان، نسبت به مقامات حریری ضعیف است. مقامات حمیدی برخلاف مقامات حریری شخصیت داستانی واحدی ندارد و دو شخصیت، یک پیر و یک جوان، گاه تنها و گاه در برابر یکدیگر قرار میگیرند و در جمع مردم در زمینۀ موضوعهای مختلف به مناظره میپردازند. راوی داستان در آغاز مقامهها با جملۀ «حکایت کرد دوستی مرا» معرفی میشود و در پایان داستان، خود مؤلف نیز از سرنوشت شخصیتها اظهار بیاطلاعی میکند. شخصیتهای مقامات حمیدی نمونه (= تیپ) هستند و فردیتی ندارند. زمان و مکان داستانها اغلب کلی و مبهم است و گاه نام مکان به ضرورت ایجاد سجع انتخاب میشود. عنصر گفتوگو بیشتر حالت مناظره و یا تکگوییهای طولانی دارد. حمیدی برای نقل داستانهای خود، به شیوۀ معمول نثر فنی، از آمیختن نظم و نثر استفاده میکند و تلاش او بر آن بوده است که اشعار مورد استشهاد را خود بسراید یا از اشعار سرودۀ خود بهره بگیرد، در حالی که به قول بهار «شواهد شعریه مانند امثال سایر است و باید بیشبهه از آن غیر باشد» (2/ 334). توصیف و اطناب از ویژگیهای مهم سبکی مقامات حمیدی است. سبک متکلف او داستان را تحتالشعاع قرار میدهد و بدان لطمه میزند. سعدی در گلستان، با تعدیل این شیوه و طرح مضامین جذاب اجتماعی مقامهنویسی را اعتلا میبخشد، اما مقامهنویسی شاید بدان سبب که با ملائمات زبان فارسی چندان سازگار نیست، در ایران ادامه نمییابد (نک : همایی، 145-151). کهنترین نسخ خطی موجود این کتاب متعلق به کتابخانۀ عارف حکمت مدینه و نسخۀ موزۀ بریتانیا، از قرن 7 ق است و چند نسخۀ دیگر متعلق به سدههای 11 و 12 ق در دست است (منزوی، 5/ 3631). این کتاب علاوه بر چاپ سنگی در نولکشور (مشار، 1/ 1477)، چند بار در ایران تصحیح و چاپ شده است: علیاصغر شمیم (تبریز 1312 ش)، علیاکبر ابرقویی (اصفهان 1339 ش) و رضا انزابینژاد (تهران 1370 ش) (نک : انزابینژاد، 15-17).
ابراهیمیحریری، فارس، مقامهنویسی در ادبیات فارسی، تهران، 1346 ش؛ ابناثیر، الکامل؛ احمد، فارس، «مقامهنویسی در ادبیات فارسی»، وحید، آذر 1343 ش، شم 12؛ اقبال آشتیانی، عباس، «قاضی حمیدالدین محمودی بلخی مؤلف مقامات حمیدی»، یادگار، تهران، 1323 ش، س 1، شم 7؛ انزابینژاد، رضا، مقدمه بر مقامات حمیدی (هم )؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1337-1340 ش؛ بهار، محمدتقی، سبکشناسی، تهران، 1321 ش؛ حبیبی، عبدالحی، «آیا نام مؤلف مقامات حمیدی عمر بود یا محمود؟»، یغما، تهران، 1348 ش، شم 255؛ حمیدی، محمد، مقامات، به کوشش رضا انزابینژاد، تهران، 1370 ش؛ دقایقی مروزی، محمد، «نامهای از شمسالدین محمد دقایقی به حمیدالدین بلخی»، جشننامۀ محمد پروین گنابادی، به کوشش محسن ابوالقاسمی و محمد روشن، تهران، 1354 ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش ادوارد براون، لیدن، 1319 ق/ 1901 م؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، 1340 ش؛ رشیدوطواط، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1339 ش؛ شفیعی کدکنی، محمدرضا، مفلس کیمیا فروش، تهران، 1372 ش؛ صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، تهران، 1385 ش؛ صفی الدین بلخی، عبدالله، فضائل بلخ، ترجمۀ عبدالله بن محمد بن محمد بلخی، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1350 ش؛ عنصرالمعالی کیکاووس، قابوسنامه، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1364 ش؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1335 ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1339-1341 ش؛ قزوینی، محمد، تعلیقات بر چهار مقاله (نک : هم ، نظامی عروضی)؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، 1337 ش؛ منزوی، خطی؛ نظامی عروضی، احمد، چهار مقاله، به کوشش محمد قزوینی و محمد معین، تهران، 1327 ش؛ وراوینی، سعدالدین، مقدمه بر مرزباننامۀ مرزبان بن رستم، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1327 ق/ 1909 م؛ هدایت، رضاقلی، مجمع الفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1336 ش؛ همایی، جلالالدین، «گلستان سعدی»، یغما، تهران، 1341 ش، س 15، شم 4.
منصوره تدینی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید