حشیشیه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 4 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/236549/حشیشیه
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
21
حَشیشیّه، نامی دشنامگونه که دیگر مسلمانان بر اسماعیلیان نزاری نهادند و سپس در زبانهای اروپایی به کلمۀ اساسین و اشکال مختلف آن مبدل شد. اسماعیلیان نزاری جامعهای از اقلیت شیعیان بودند که به رهبری اولیۀ حسن صباح (د 518 ق/ 1124 م) در 483 ق/ 1090 م، دولتی در درون سرزمینهای سلجوقیان در ایران بنیاد نهادند. مرکز این دولت که بعداً شاخهای نیز در شام بهدست آورد، در قلعۀ الموت در دیلمان قرار داشت. سرزمینهای ایرانی دولت نزاریه در 654 ق/ 1256 م بهدست مغولان افتاد و قلاع آنها نیز ویران شد.
از دهۀ آغازین قرن 6 ق / 12 م، نزاریان شام برخوردهای متعدد نظامی و سیاسی با صلیبیان اروپایی که به خاورمیانه آمده بودند، داشتند؛ اما بیشتر در دوران رهبری داعی نزاری راشدالدین سنان، «شیخ الجبل» یا «پیرمرد کوهستان» بود که مورخان اروپایی جنگهای صلیبی و نیز برخی از سیاحان غربی شروع به نگارش مطالبی دربارۀ این فرقۀ اسرارآمیز شرقی کردند، و آنها را با گونههای مختلف واژه اساسین نامیدند. گفتنی است که راشدالدین سنان بهعنوان داعی کل اسماعیلیان نزاری در شام، طی 3 دهۀ رهبری خود تا هنگام مرگش در 589 ق/ 1193 م، این جامعه را به اوج قدرت و شهرت رسانید (دفتری، «اسماعیلیان ... »، 367-373).بیشتر مؤلفان مسلمان اسماعیلیان نزاری را در دورۀ الموت از تاریخشان (483-654 ق/ 1090-1256 م)، با واژۀ دشنامگونۀ مَلاحده (مفرد آن: مُلحد) یاد میکردند. اما عناوین خصمانۀ دیگری نیز به آنان اطلاق میشد، ازجمله واژۀ حشیشیه (مفرد آن: حشیشی) که ظاهراً مراد از آن میتوانست «جماعت مصرفکنندۀ حشیش» بوده باشد (هاجسن، 433, 453-454). اما گفتنی است که تنها معدودی از مورخان معاصر اسماعیلیان نزاری، ازجمله ابوشامه (2/ 140، 189) و ابنمیسر (ص 102) گاهی لفظ حشیشیه، یا مفرد آن حشیشی را به کار بردهاند، اما هیچکدام از این منابع دربارۀ وجه اشتقاق این واژه، و سبب اطلاق آن را به اسماعیلیان نزاری توضیح ندادهاند. از سوی دیگر، مورخان ایرانی دورۀ ایلخانیان، بهخصوص عطاملک جوینی، رشیدالدین فضلالله و ابوالقاسم عبدالله کاشانی که آثارشان منابع اصلی تاریخ نزاریان ایران در دورۀ الموت است، در اشاره به اسماعیلیان نزاری لفظ حشیشیه را به کار نبردهاند. در واقع واژۀ حشیشی و جمع و مشتقات آن، تا آنجا که اطلاعات کنونی ما نشان میدهد، در هیچیک از متون فارسی دورۀ الموت و بعد از آن، که به اسماعیلیان نزاری اشاره دارند، نیامده است و مؤلفان فارسیزبان آن دوره، هرگاه که میخواستند با لفظی خصمانه و تحقیرآمیز دربارۀ نزاریان سخن گویند، از واژه ملاحده استفاده میکردند و افزون بر آن، در پارهای از منابع زیدی معاصر با دورۀ الموت، که به زبان عربی و در منطقۀ دیلم نگارش یافتهاند، اسماعیلیان نزاری ایران نیز حشیشیه خوانده شدهاند. در این متون، اصطلاح حشیشی بهویژه به فداییان نزاری اطلاق شده است که از الموت برای انجام مأموریتهای خود به دیگر نقاط گسیل میشدند ( اخبار ... ، 146، 329).به نظر میرسد که تا اوایل قرن 6 ق/ 12 م، واژۀ حشیشیه اصطلاحی آشنا برای مسلمانان آن زمان بوده، و مصرف حشیش نیز در شام، مصر و دیگر سرزمینهای اسلامی، بهخصوص در میان طبقات پایین جامعه، فوقالعاده افزایش یافته، و در همان حال، عواقب زیانبخش حشیش نیز مورد بحث قرار گرفته بوده است. از قرن 7 ق/ 13 م، دانشمندان مسلمان دربارۀ تأثیرات مضر حشیش بر جسم، ذهن و اخلاق و دین رسالات متعددی نوشتند (روزنتال، 5-18). این مؤلفان بهخصوص بر این نکته تأکید داشتند که مصرف ممتد حشیش به احتمال قوی تأثیرات زیانبخشی بر اخلاقیات و اعتقادات دینی مصرفکنندگان دارد و به صحت عمل آنها در مورد فرایض دینی خلل وارد میکند؛ ازاینرو، استعمالکنندگان حشیش را در حکم ملحدان میدانستهاند. گمان میرود اصطلاح حشیشیه، مجازاً به معنای «اوباش فرومایه» و «مطرودان بیدین جامعه»، در اشاره به اسماعیلیان نزاری قرون 6 و 7 ق/ 12 و 13 م کاربرد داشته است. اما این بدان معنا نیست که نزاریان یا فداییان آنها، پنهانی و بهطور مستمر حشیش استعمال میکردهاند، زیرا استعمال مادهای اعتیادزا و تضعیفکنندۀ قوای دماغی مانند حشیش، برای پیروزی فداییان نزاری در مأموریتهایشان، که اغلب مستلزم انتظارکشیدنهای طولانی برای بهدست آوردن فرصت مناسب بوده، بسیار زیانآور بوده است.به هرحال، واقعیت این است که نه در متون به دست آمدۀ اسماعیلی، و نه هیچیک از متون اسلامی غیراسماعیلی، که معمولاً تعابیری خصمانه دربارۀ اسماعیلیان دارند، برآنکه اسماعیلیان نزاری به طور منظم و طراحی شده توسط رهبرانشان به استعمال حشیش ترغیب میشدهاند، اشارهای نشده است. مورخان عمدۀ مسلمان که دربارۀ نزاریان مطلب نوشته، و اعمال زشتی نیز به آنها نسبت دادهاند، مانند ابناثیر و جوینی، به نزاریان حتى واژۀ حشیشیه را اطلاق نکردهاند و در معدود متون عربی هم که از اسماعیلیان نزاری در شام یا ایران با عنوان حشیشیه یاد شده، هرگز اطلاق این نام بر آنان، با استعمال حشیش مرتبط دانسته نشده است (نک : دفتری، «اسماعیلیان و صلیبیان ... »، 18-19). مسلمانان چون با فلسفۀ شهادتطلبی شیعیان آشنایی داشتند، برای درک رفتار فداکارانه و از جان گذشتگیهای فداییان نزاری نیازی به توضیح نداشتند و ازاینرو، برخلاف غربیان، به داستانپردازی دربارۀ انگیزههای فداییان نپرداختند. شواهد موجود گواهی بر آن دارد که این واژۀ حشیشیه بوده که سبب جعل داستانهای خیالانگیز غربی دربارۀ نزاریان یا فداییانِ آنها شده است (دفتری، «فدایی»، 462-470)، افسانههایی که طی چند سده تکرار، به عنوان توصیف واقعیات پذیرفته شدند و در چنین اوضاع و احوالی بود که از آغاز نیمۀ دوم قرن 6 ق/ 12 م، واژۀ حشیش به اشکال مختلف، در شام به گوش صلیبیان و دیگر اروپاییان رسید که اطلاعات خود را در مورد مسلمانان بیشتر به طور شفاهی دریافت میکردند. البته این اطلاعات پایۀ شکلگیری شماری واژه، از قبیل اساسینی، هیسیسینی، و حشیشینی شد که در منابع لاتینی صلیبیان و در زبانهای اروپایی برای خطاب به اسماعیلیان نزاری شام از آنها استفاده میشد؛ و سرانجام نام آشناتر اساسین رواج پیدا کرد.افزون بر اینها، صلیبیان و دیگر اروپاییان سدههای میانه افسانههایی نیز دربارۀ نزاریان اسماعیلی در شام و عملیات محرمانۀ آنها تدوین کردند که نمیتوان هیچکدام از آنها را در منابع اسلامی معاصر یافت. اما صلیبیانی که ارتباطی با جامعۀ اسماعیلیۀ نزاری ایران در دورۀ الموت نداشتند، چنین افسانههایی دربارۀ آنها ابداع نکردند. تنها در سفرنامۀ مارکوپولو (د 1324 م) بود که این «افسانههای حشاشین» به نزاریان ایرانی آن دوره نیز تعمیم یافت.شواهد و اطلاعات موجود گواهی میدهند که در واقع خود اروپاییان سدههای میانه بودند که افسانههای حشاشینی یا اساسینی را در شرق لاتینی و نیز در اروپا رواج دادند. این افسانهها که ریشه در جهل اروپاییان سدههای میانه دربارۀ اسلام و فِرَق آن داشت، بر مبنای اطلاعات شفاهی ناقص و شایعات و اتهامات خصمانه و نیز نیمواقعیتهای گزافآمیز، ساخته و پرداخته شدند. اسماعیلیان نزاری شام بر امور سیاسی آن منطقه تأثیرات فراوان داشتند که تناسبی با جمعیت محدود یا قدرت نظامی آنها نداشت. نزاریان شام مورد دشمنی همسایگان مسلمان خود نیز قرار گرفته بودند و کلیۀ این عوامل توجه صلیبیان را نیز به نزاریان شام جلب کرد. افزون بر اینها، قتلهای زیادی نیز به فداییان نزاری نسبت داده میشد؛ بهرغم منابع واقعی آنها گزارشهای غلوآمیز دربارۀ آدمکشیهای نزاریان و عملیات شجاعانۀ فداییان آنها، که معمولاً مأموریتهای خود را در اماکن عمومی انجام داده و خودشان هم اغلب به قتل میرسیدند، صلیبیان و مؤلفان غربی آنها را به طور خاص تحت تأثیر قرار داد. بههمین جهت بوده است که افسانههای حشاشینی (اساسینی) پرداختهشده توسط اروپاییان سدههای میانه همگی دربارۀ فداییان و چگونگی انتخاب و تعلیم آنها تدوین یافتند.در افسانههای حشاشین، که از زمان رهبری راشدالدین سنان آغاز میشود، برای اعمال فداییان نزاری که بهنظر اروپاییان آن زمان غیرمعقول میآمد، توضیحات منطقی ارائه داده شده است. این افسانهها که از شماری داستانهای جدا، اما به نوعی بهیکدیگر پیوسته تشکیل میشدند، بهتدریج تحول و تکامل یافتند و در روایت تخیلی مارکوپولو به اوج خود رسیدند (دفتری، «افسانهها ... »، 130-88، «اسماعیلیان و صلیبیان»، 21-41). مارکوپولو برخی از این افسانهها را که تا زمان او در اروپا شایع شده بودند، در سفرنامه اش با هم تلفیق نمود و یک «باغ بهشت مخفی» را نیز شخصاً به آنها اضافه کرد، با این ادعا که در آن باغ انواع لذایذ بهشتی در این دنیا برای فداییان تحت تعلیم فراهم شده است (I/ 139-140). طبق این افسانهها، حشیش یا مادۀ مخدر دیگری، برای تعلیم و کارآموزی فداییان توسط رهبر آنها، یعنی همان پیرمرد کوهستان، به کار گرفته میشده است. تا سدۀ 8 ق/ 14 م، افسانههای حشاشین در اروپا و نیز خاورمیانه انتشار گسترده یافته بودند و در اثر آنها اسماعیلیان نزاری بهعنوان گروهی از افراد بیدین و آدمکش که تحت تأثیر حشیش عملیات خرابکارانۀ خود را انجام میدادند، معرفی شده بودند.تا سدۀ 8 ق/ 14 م، واژۀ اساسین در زبانهای اروپایی یک معنی جدید پیدا کرده بود و دیگر به نام فرقهای مرموز در شام دلالت نداشت. این واژه به صورت اسمی عام به معنای آدمکش حرفهای به کار میرفت. البته با پیدا شدن این معنی، وجه تسمیۀ اصلی کلمۀ اساسین نیز تدریجاً به فراموشی سپرده شد. تا اواخر سدۀ 12 ق/ 18 م، شماری از اروپاییان توضیحات عجیبی دربارۀ ریشۀ این نام ارائه داده بودند (دفتری، همان، 18-21)؛ و سرانجام سیلوستر دو ساسی (د 1838 م/ 1254 ق)، پیشگام شرقشناسان اروپایی در سدۀ نوزدهم، معمای اشتقاق کلمۀ اساسین را حل کرد و نشان داد که این واژه با واژۀ عربی حشیش مرتبط بوده است (ص 129-188)، اما او نیز دربارۀ اینکه چرا اسماعیلیان نزاری را در سدههای میانه حشیشیه میخواندند، تا حدودی افسانههای متداول را تأیید کرد. مستشرقان بعدی هم کموبیش مواضع مشابهی اتخاذ کردند (نک : لویس، 11-12).ارزیابی صحیح دربارۀ اسماعیلیان نزاری منوط به کشف و مطالعۀ شمار زیادی از متون اصیل آنها بود که از دهۀ 1930 م به بعد آغاز شد و هنوز نیز ادامه دارد. نتایج مطالعات جدید در اسماعیلیهشناسی، حاکی از آن است که اسماعیلیان نزاری دورۀ الموت اعضای یک فرقۀ آدمکش و حشیشی نبودند؛ بااینهمه، داستانهای عجیب حشیش و خنجر و باغ بهشت دنیوی، که ریشه در جهل و خصومت و خیالپردازی داشتند، جذابتر از آن بودند که محققان معاصر آنها را کاملاً بهعنوان افسانه تلقی کنند. اینکه افسانههای حشاشین را هنوز هم در خیلی از محافل علمی یا عامی میپذیرند، گواه بر این واقعیات دارد که هر افسانه اگر در طول سدهها تکرار شود، سرانجام به صورت واقعیت پذیرفته میشود ولو آنکه تحقیقات جدید با دقت و بهطور مستند دربارۀ این افسانهها تحقیق کرده و آنها را صرفاً بهعنوان افسانههای تخیلانگیز نشان دهد.
ابنمیسر، محمد، المنتقى من اخبار مصر، به کوشش ایمن فؤاد سید، قاهره، 1981 م؛ ابوشامه، عبدالرحمان، کتاب الروضتین، بیروت، 1422 ق/ 2002 م؛ اخبار ائمةالزیدیة، به کوشش ویلفرد مادلونگ، بیروت، 1987 م؛ نیز:
Daftary, F., The Assassin Legends, London, 1995; id, «Fadāʾī », Iranica, vol. IX; id, «The Ismailis and the Crusaders: History and Myth», The Crusades and the Military Orders, eds. Z. Hunyadi and J. Laszlovszky, Budapest, 2001; id, The Ismāʿīlīs: Their History and Doctrines, Cambridge, 2007; Hodgson, M. G. S., «The Ismāʿīlī State», The Cambridge History of Iran, vol.V,ed. J. A. Boyle, Cambridge, 1968; Lewis, B., The Assassins, London, 1967; Rosenthal, F., The Herb : Hashish Versus Medieval Muslim Society , Leiden, 1971; Sacy, Silvestre de, «Mémoire sur la dynastie des Assassins, et sur l’étymologie de leur nom», Mémoires de l’Institut Royal de France, vol. IV; The Travels of Marcopolo, tr. and ed. H. Yule, London, 1926.فرهاد دفتری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید