حصکفی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 4 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/236546/حصکفی
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
21
حَصْکَفی، ابوالفضل یحیی بن سلامه، ملقب به معینالدین (460-551 یا 553 ق/ 1068- 1156 یا 1158 م)، خطیب و شاعر منسوب به شهرک حِصْن کَیفا، در دیار بکر (سمعانی، 2/ 227؛ ابناثیر، 1/ 369؛ ابنخلکان، 6/ 210).عمادالدین کاتب بسیار آرزومند بود که وی را در موصل ملاقات کند، اما بهرغم کوشش فراوان موفق به دیدار وی نشد (2/ 472-473). همو گوید که از فرزند ابنانباری (ه م) درخواست کرد تا مجموعهای را که از سخنان بزرگان در حق پدرش گرد آورده است، به وی دهد تا بخشهای پسندیدۀ آن را نقل کند، اما او بهانه آورد که آن مجموعه اینک در کتابخانۀ (= خَزْن) پدرش نگهداری میشود؛ سپس در عوض، کیسههایی شامل چندین رساله برای عمادالدین فرستاد که در میان آنها، نامهای از حصکفی نیز آمده بود. عمادالدین این نامه را سخت ستوده و در خریدۀ خود (2/ 476) آورده است. افزون بر این، عمادالدین مجموعهای دیگر از اشعار وی را در مصر یافته و از روی آن نسخهبرداری کرده است (2/ 494-495)؛ آنچه عمادالدین از اشعار و رسائل حصکفی در خریده نقل کرده، بر 70 صفحه شامل است، اما از زندگانی خود وی اطلاع چندانی به دست نمیدهد؛ منابع دیگر نیز به اختصار به آن پرداختهاند.حصکفی در شهرک طَنزه، در دیار بکر نزدیک جزیرۀ ابنعمر، چشم به جهان گشود (همو، 2/ 472؛ یاقوت، بلدان، 2/ 552؛ ذهبی، 20/ 320) و نسبت «طنزی» وی از همین جا ست؛ اما برخی دیگر از منابع (نک : سبکی، 4/ 322؛ سبط ابن جوزی، 365؛ حاجیخلیفه، 2/ 1166) وی را به خطا «طبری» خواندهاند. وی در شهر حصن کیفا نشئت یافت (عمادالدین، همانجا؛ ابنجوزی، 10/ 433؛ یاقوت، ادبا، 20/ 18؛ ابناثیر، همانجا)، سپس راهی بغداد شد و برخی از اشعار و مقاماتش را به ابوزکریا خطیب تبریزی عرضه کرد (ابنجوزی، همانجا؛ ابنخلکان، 6/ 205) و موجب شد که خطیب وی را به شاگردی بپذیرد. بدینسان وی نزد استاد چندان در ادب تبحر یافت که خود در نظم و نثر و انشاء خطبه چیرهدست شد (یاقوت، همانجا). سپس به میافارقین رفت و در مقام خطیب و مفتی شهر تا آخر عمر همانجا زیست (عمادالدین، ابنجوزی، یاقوت، ذهبی، همانجاها).سمعانی نقل میکند که حصکفی در 551 ق به وی اجازه داد تا نوشتههای او را روایت کند (2/ 227). افزون بر این، ابوعبدالرحمان عسکر بن اسامۀ نصیبی در بغداد، ابوالحسن علی ابن مسعود اسعردی در رقه، ابوالخیر سلامة بن قیصر ضریر در قلعۀ جعبر، خضر بن ثروان در بلخ، و ساعد بن فضائل منبجی در نیشابور از قول حصکفی برای سمعانی روایت کردهاند (نک : همانجا).از آنجا که وی فقه را براساس مذهب شافعی خوانده (ابنخلکان، ذهبی، همانجاها؛ ابنکثیر، 11/ 214)، اسنوی (1/ 438) و سبکی (4/ 322) وی را در طبقات خود آوردهاند، اما همۀ منابع به شیعه بودن وی و حتى غلو در آن تصریح کردهاند (سمعانی، همانجا؛ ابنخلکان، 6/ 209؛ ابنکثیر، همانجا؛ قمی، 712) و همین امر سبب شده است تا نام وی در کتابهای شیعی چون الفوائد الرضویۀ قمی (ص 712)، طبقات اعلام الشیعۀ آقابزرگ تهرانی (ص 339)، اعیان الشیعۀ امین (10/ 296-299) و دایرةالمعارف تشیع (6/ 376) راه یابد.
(نک : ذهبی، همانجا؛ کحاله، 13/ 201؛ نیز نک : الفهرس ... ، 279). از خصوصیات نوشتههای وی، بهکارگیری صنایع و آرایههای لفظی است (نیز نک : عمادالدین، 2/ 472؛ ابنجوزی، 10/ 433). ازجملۀ آنچه عمادالدین کاتب از مجموعۀ نوشتههای حصکفی نقل کرده است، میتوان به خطبهای اشاره کرد که در آن تنها از کلمات بدون نقطه استفاده شده است (2/ 485-486)؛ همچنین رسالهای با عنوان کُدریّه که از زبان دو مرغ سنگخوار نقل شده (همو، 2/ 528 - 533)، نیز مقامهای که از زبان قصّار (گازر یا جامهشوی) و صیاد بازگو شده و آن را خطاب به یک قاضی نوشته است که نسبت به قومی بیحرمتی روا داشته بود (همو، 2/ 515- 528). این قطعات احتمالاً از همان کتاب رسائل استخراج شده است.
که نسخهای از آن در موصل موجود است (چلبی، 48؛ نیز نک : GAL, S, I/ 733). ابنخلکان (د 681 ق) نیز دیـوان وی را در دست داشته است (نک : 4/ 72). افزون بر این، گویا اشعار وی سخت رواج داشته است، زیرا عمادالدین کاتب نقل میکند که قطعه شعری از وی را در بغداد، موصل، واسط و اصفهان شنیده است (2/ 474). سبط ابن جوزی قصیدهای از وی را آورده و متذکر شده است که برخی از مشایخ بغداد، این قصیده را که حصکفی برای خطیب تبریزی خوانده بود، برای او نیز خواندهاند (ص 365-366).سرودههای وی آکنده از صنایعی چون لزوم مالایلزم، ترصیع، تطبیق، تقسیم و تجنیس است (مثـلاً نک : عمادالدین، 2/ 486، 489، 497؛ ابنعماد، 6/ 280)؛ ازجمله میتوان به 8 بیت اشاره کرد کـه در آنها صنعـت تجنیس بـه کار رفتـه است (نک : عمادالدین، 2/ 475).از آنجا که وی عقاید دینی خود را بیپروا در اشعارش نمایان میکرده است، میتوان سرودههای دینیاش را به طور مجزا بررسی کرد: وی در قطعهای 61 بیتی همۀ علاقۀ خود را به آیین تشیع چنین ابراز کرده و در آن 12 امام (ع) را ارج نهاده است: عشق به ائمۀ شیعه، با گوشت و خون وی درآمیخته است (ابنجوزی، 1/ 434-436، بیت 21؛ ابنکثیر، 11/ 214). همچنین وی 12 بیت در رثای امام حسین (ع) و مقتل وی سروده و در این ابیات «رافضی» یا «خارجی» بودن خود را نفی کرده است (ابنکثیر، 11/ 215، بیت 5). از دیگر اشعار او میتوان به 22 بیت در مدح اهل بیت (ع) (عمادالدین، 2/ 490-491)، دو بیت در مدح 12 امام (ع) (سبط ابن جوزی، 367)، 4 بیت که در آن به قراء هفتگانـه و اصحاب صحاح اشاره دارد (سبکـی، 4/ 323؛ نیز نک : ابنجوزی، 10/ 436- 438)، و 3 بیت دربارۀ تشنگی امام حسین (ع) در کربلا (عمادالدین، 2/ 513) اشاره کرد. افزون بر این، میتوان به 7 بیت با مضامین عرفانی اشاره نمود که خطاب به کمالالدین شهرزوری در موصل سروده است (همو، 2/ 495).وی در اشعار غیردینی خود به غزل، اسب، شمشیر، شراب و نظایر آن پرداخته و شماری اشعار مناسبت نیز سروده است (مثلاً نک : همو، 2/ 510-511، 534-536)؛ ازجمله میتوان به دو بیت در هجو آوازخوانی بدصدا (ابنوردی، 2/ 94)، 26 بیت در هجو آوازخوانی دیگر (ابنخلکان، 6/ 207- 208)، 8 بیت در جواب رسالۀ امیر علی بن مرشد که از شیزر برای او فرستاده بود (یاقوت، ادبا، 5/ 230)، 28 بیت در پند و اندرز و بیثباتی روزگار (عمادالدین، 2/ 537- 538)، و نیز قصیدۀ طائیه در 60 بیت اشاره کرد (همو، 2/ 503- 508).وی قصیدهای سروده که در آن کلماتی را که حروف ضاد یا ظاء در آنها آمده، آورده و بر آن شرحی مختصر افزوده است. یک نسخه از ایـن قصیده در قاهره موجـود است (نک : GAL, S، همانجا). همچنین قصیدهای دیگر دربارۀ هلال سروده که عمادالدین کاتب این قصیده را آورده است (2/ 498)؛ افزون بر این، دو نسخه از این قصیده در برلین موجود است (نک : آلوارت، شم 7064, 7334).
نسخهای از این کتاب ضمن مجموعۀ شم 1273 کتابخانۀ اسکوریال موجود است (نک : GAL, S، همانجا).عمدةالاقتصاد، در نحو (سبکی، 4/ 322) نیز از آثار یافتنشدۀ حصکفی است.گفتنی است که حصکفی بسیاری از واژههای فارسی را که بیشک در زمان وی رایج بوده، در نوشتهها و سرودههای خود منعکس کرده است که ازجمله میتوان به این کلمات اشاره کرد: ابریق، ارجوانی، باشق (معرب باشه)، بند (که در این مصرع آمده: فحینَ ادار البَندَ مِن فَوقِ خَصرِه)، تاج، جلنار، خفتان، رواشن (جمع روشن به معنی پنجره)، زنّار، سذق (بهصورت لیلة السذق)، فردوس، موبذ المجوس و یزدان (عمادالدین، 2/ 482، 483، 513، 517، 539؛ ابنعماد، 6/ 280).
آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة (قرن ششم)، بهکوشش علینقی منزوی، بیروت، 1392 ق/ 1972 م؛ ابناثیر، علی، اللباب، بغداد، مکتبة المثنى؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، بهکوشش سهیل زکار، بیروت، 1415 ق/ 1995 م؛ ابنخلکان، وفیات؛ ابنعماد، عبدالحی، شذرات الذهب، بهکوشش عبدالقادر ارناؤوط و محمود ارناؤوط، بیروت، 1411 ق/ 1991 م؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، بهکوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1415 ق/ 1994 م؛ ابنوردی، عمر، تتمة المختصر فی اخبار البشر، بهکوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، 1389 ق/ 1970 م؛ اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، بهکوشش عبدالله جبوری، بغداد، 1390 ق/ 1970 م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بهکوشش حسن امین، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ چلبی، داوود، مخطوطات الموصل، بغداد، 1346 ق/ 1927 م؛ حاجیخلیفه، کشف؛ دایرةالمعارف تشیع، بهکوشش احمد صدر حاج سیدجوادی و دیگران، قم، 1376 ش؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، بهکوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرةالخواص، نجف، 1369 ش؛ سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبرى، بیروت، دارالمعرفه؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بهکوشش عبدالله عمربارودی، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ عمادالدین کاتب، محمد، خریدة القصر، بهکوشش شکری فیصل، دمشق، 1378 ق/ 1959 م؛ الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصورة، قاهره، 1948 م؛ قمی، عباس، الفوائد الرضویة، تهران، 1327 ش؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ یاقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ نیز:
Ahlwardt ; GAL, S.رضوان مساح
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید