اسکندرانی، مکتب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 8 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/235286/اسکندرانی،-مکتب
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
گذشته از این پزشکان، در سدۀ 6م شماری از پزشکان اسکندرانی، با توجه به پرشمار و حجیم بودن مجموعۀ آثار جالینوس، به این نتیجه رسیدند که برای استفادۀ آموزشی از این آثار، باید شماری از آنها را برگزید و این گزینش نیز باید با تلخیص همراه باشد. در نتیجه، آنان با هدف گردآوردن متنهای مناسب برای تدریس، با بازنگاری، شرح و تلخیص 22 اثر جالینوس، در قالب 16 عنوان، مجموعهای فراهم آوردند که به جوامع الاسکندرانیین مشهور شد. شهرت این مجموعه در میان مسلمانان چندان بود که آنان عموماً آثار جالینوس را به دو دستۀ آثار در شمار «کتب شانزدهگانه» یا «کتب جالینوس الستة العشر» و آنچه از این مجموعه بیرون است، تقسیم میکردند (مثلاً ابنندیم، 292). به عبارت دیگر، حتى تقسیم اسکندرانیِ این آثار به 16 عنوان از تقسیمبندی اصلی مشهورتر بود. در منابع دورۀ اسلامی و نیز در میان پژوهشگران تاریخ پزشکی، دربارۀ پزشکان دستاندرکار این مجموعه اختلاف نظر وجود دارد. ابنندیم تحت عنوان «نام شماری از پزشکان قدیم» از چهار پزشک اسکندرانی یاد میکند که روزگارشان برای او روشن نبوده است و به گمان وی، مفسر آثار جالینوس و بهویژه آثار شانزدهگانۀ او بودهاند؛ بدین صورت: استفانوس (اصطفن)، گسیوس (جاسیوس)، انقیلاوس (که نام اصلی او بر ما شناخته نیست) و مارینوس (همانجا). ابنجلجل در «طبقۀ پنجم» از کتاب طبقات الاطباء خود، از «حکیمانی اسکندرانی» یاد میکند که همۀ آثار جالینوس را تلخیص کردند و سپس از آنها روایاتی با عنوان عمومی «جمل» (روایات خلاصه) و «جوامع» (بازنگاریهای همراه با شرح و تلخیص) فراهم آوردند تا فهم و از بر کردنشان آسانتر شود، اما در اصل کتابها دست نبردند. سرپرست این پزشکان اسکندرانی، انقیلاوس بود که از سخنان جالینوس، کتابی در 13 مقاله فراهم آورد (شاید مقصود این بوده، که از 16 کتاب مشهور به جوامع، تدوین نهایی 13 کتاب کار انقیلاوس بوده است؛ ابنجلجل، 51؛ قس: قفطی، 71-72). ابنابیاصیبعه، به نقل از ابنبطلان، شمار استادان اسکندرانی دستاندرکارِ گردآوری جوامع را هفت تن یاد کرده، و با حذف نام مارینوس از آنان، استفانوس، گسیوس، انقیلاوس، یحیى نحوی، ثئودوسیوس (ثاودوسیوس)، اکلیلاوس(؟)، و پالادیوس (فلاذیوس/ بلاذیوس) را دستاندرکاران این مجموعه دانسته است (ابنابیاصیبعه، 103؛ نیز مایرهوف، 393-398). ابنهندو هنگام بـرشمردن سه «ترتیبی» که در آموزش علوم رایج است ــ یعنی برحسب تقدم در طبع، و تقدم در شرف و تقدم برحسب ترتیب آموزشی ــ آورده است که پزشکان اسکندرانی در آموزش آثار جالینوس، راه سوم یا «ترتیب تعلیمی» را پیمودهاند که برای دانشآموز آسانتر و به فهمش نزدیکتر است (ابنهندو، 59-60). بهگفتۀ حنین (شم 7)، جالینوس بر آن بود که دانشجوی پزشکی باید آموختن علم تشریح را بر همۀ فنون آن برتری دهد؛ زیرا آموختن طب قیاسی بیدانش تشریح ناممکن است. در نتیجه، او بر آن بود که دانشجویان باید مجموعۀ آثار وی را دربارۀ تشریح، که غالباً خطاب به دانشجویان نوشته شده است، پس از کتاب فی الفرق و پیشاز آثار دیگر وی بخوانند (همو، ذیل شم 20). اما ترتیبی که پزشکان اسکندرانی برگزیده بودند، بسیار متفاوت بود. حنین هنگام برشمردن آثار ترجمهشدۀ جالینوس، چنانکه خود گوید، این آثار را به ترتیب مورد نظر اسکندرانیان آورده است. بر پایۀ این گزارش، اسکندرانیان پس از کتاب فرق الطب، کتاب الصناعة الطبیة (مشهور به الصناعة الصغیرة)، سپس النبض الی طوثرون، كتاب إلى أغلوقن فی التأتی لشفاء الأمراض، الاسطقسات، المزاج، کتاب التشریح (مجموعهای مشتمل بر این چهار اثر جالینوس: تشریح العظام، تشریح العضل، تشریح العصب و تشریح العروق)؛ و سپس کتاب العلل و الاعراض (مشتمل بر چهار اثر مستقل جالینوس) و پس از آنها شش اثر دیگر را از جالینوس میخواندهاند (همو، شم 3-20؛ وی رسالۀ شانزدهم این مجموعه، یعنی جوامع تدبیر الاصحاء را یاد نکرده است). حنین پس از برشمردن این آثار افزوده است: «این کتابهایی است که در مدرسۀ پزشکی اسکندریه به تدریس آنها بسنده میکردند و به همان ترتیبی که گفتم، آنها را میخواندند. یعنی هر روز برای خواندن و فهم یکی از آنها گرد میآمدند، همچنانکه امروزه اصحاب نصارای ما در آموزشگاههایی که معروف به اِسکول است، هر روز برای خواندن یکی از کتب متقدمان یا دیگر کتب گرد میآیند. هر یک از استادان اسکندرانی پس از مهارت یافتن در این کتابها به تدریس آن میپرداختند، همچنانکه امروزه یاران ما تفسیرهای کتابهای متقدمان را میخوانند. اما جالینوس بر این نبوده است که کتابهایش بر این روش خوانده شود (شم 20). ابنهندو از استاد خود، ابوالخیر خمار، نقل میکند كه اسكندرانیان در این گردآوری، کوتاهی كردهاند، چون لازم بوده است كه دربارۀ اغذیه و ادویه و اهویه هم سخن بگویند. در ترتیب هم راه درست نرفتهاند، چون جالینوس خود از تشریح آغاز كرده، و سپس به قوا و افعال، و آنگاه به اُسطُقُسات پرداخته است (ص 63). اما خود ابنهندو منظور پزشکان اسکندرانی را از تدوین این جوامع، بیشتر آموزشی میداند و میگوید مقصود ایشان این نبوده است که پزشکان تنها به خواندن این 16 کتاب بسنده کنند، بلکه علت گزینش این كتابها این بوده است كه آنها به تعلیم و تفسیر نیاز دارند و دانشجو نمیتواند به تنهایی به معانیشان پی ببرد. اما كتابهای دیگر جالینوس را با تسلط بر این کتابها، که برای کتابهای دیگر بهمنزلۀ کتابهای پایه دانسته میشوند، میتواند بفهمد (ص 64).به هر روی، بسیاری از پزشکان دورۀ اسلامی، همچون ابنخمار، این کار استادان اسکندرانی را موجب پایین آمدن کیفی آموزش پزشکی میدانستند. ابنابیصادق نیشابوری در پایان شرح خود بر المسائل حنین آورده است که مردمان پیشین تا بر همۀ اجزای دانش پزشکی آگاهی نمییافتند، راضی نمیشدند، اما پسازآنکه در این کار ناتوان شدند، تنها به مطالعۀ خلاصهای بسنده کردند که اسکندرانیها از 16 کتاب جالینوس فراهم آورده بودند (جوامع الاسکندرانیین). ولی چون کوشش متأخرین از این نیز کمتر شد، بزرگانْ جویندگان پزشکی را به خواندن کتابهایی از اصول پزشکی سفارش میکردند که عبارت بودند از: مسائل حنین، فصول بقراط و یکی از دو کنّاش جامع درمان، که بهترین آنها کنّاش ابنسرابیون است (حاجی خلیفه، 127- 128).از گفتههای حنین بن اسحاق دربارۀ ترجمۀ مجموعهای از آثار جالینوس ــ موسوم به العلل و الاعراض ــ از سرجس رأسالعینی میتوان دریافت که دستکم در اواخر سدۀ 6م کسانی در اسکندریه به کار ترجمۀ آثار یونانی به سریانی مشغول بودهاند. بهگفتۀ او، سرجس یک بار پیش از آنکه در مدرسۀ (کُتّابِ) اسکندریه در کار ترجمه ورزیده شود، و یک بار نیز پس از آن، این مجموعه را به سریانی ترجمه کرد (شم 14).
ابنابیاصیبعه، احمد، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، بهکوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق/ 1882م، ج 1؛ ابنجلجل، سلیمان، طبقات الأطباء و الحکماء، بهکوشش فؤاد سید، قاهره، 1955م؛ ابنندیم، محمد، الفهرست، بهکوشش گوستاو فلوگل، لایپزیگ، 1871-1872م؛ ابنهندو، علی، مفتاح الطب و منهاج الطلاب، بهکوشش مهدی محقق و محمدتقی دانشپژوه، تهران، 1368ش؛ تمیمی، محمد بن احمد، مادة البقاء فی اصلاح فساد الهواء و التحرز من ضرر الاوباء، بهکوشش یحیى شعار، قاهره، 1999م؛ حاجیخلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بهکوشش گوستاو فلوگل، لایپزیگ، 1835- 1858م، ج 4؛ حنین بن اسحاق، رسالة الى علی بن یحیى فی ذکر ما ترجم من کتب جالینوس، بهکوشش گوتهلف برگشترسر (نک : مل ، برگشترسر)؛ قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، تلخیص زوزنی، بهکوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1903م؛ نیز:
Bagnall, R. S., «Alexandria: Library of Dreams», Proceedings of the American Philosophical Society, 2002, vol. CXLVI, no. 4; Balme, D. M., «Arsitotle: Natural History and Zoology», DSB, vol. I; Bell, H. I., «Alexandria», The Journal of Egyptian Archaeology, 1927, vol. XIII, nos. 3 & 4; Bergsträsser, G., Hunain ibn Ishāq über die syrischen und arabischen Galen-Übersezungen, Leipzig, 1925; Burnet, J., Early Greek Philosophy, London,1920; Calkins, C. M. et al., «Human Anatomical Science and Illustration: The Origin of Two Inseparable Disciplines», Clinical Anatomy, vol. XII (1999); Cattell, J. McKeen, «The Academy of Sciences», Science (New S.), 1902, vol. XVI, no. 416; Celsus, De medicina, tr. W. G. Spencer, ed. T. E. Page & E. H. Warmington, LCL, London / Cambridge (MA), 1935-1938; Crivellato, E. et al., «Diogenes of Apollonia: A Pioneer in Vascular Anatomy», The Anatomical Record (Pt. B: New Anat.), 2006; Dannenfeldt, K. H., «Diocles of Carystus», DSB, vol. IV; Erskine, A., «Culture and Power in Ptolemaic Egypt: The Museum and Library of Alexandria», Greece & Rome (Second S.), 1995, vol. XLII, no. 1; Hippocrates, «The Sacred Disease», Hippocrates, tr. W. H. S. Jones & E. T. Withington, ed. E. H. Warmington et al., LCL, London / Cambridge (MA), 1923-1931, vol. II; Jones, W. H. S., introd. to «to The Sacred Disease» (vide: Hippocrotes); Kankinson, R. J., «Hellenistic biological sciences», Routledge History of Philosophy (From Aristotle to Augustine), ed. D. Furley, London/ New York, 1999; Langer, R. E., «Alexandria: Shrine of Mathematics», The American Mathematical Monthly, 1941, vol. XLVIII, no. 2; Leclerc, L., Histoire de la médecine arabe, Paris, 1876, vol. I; Lloyd, G. E. R., «Alcmaeon and the early history of dissection», Sudhoffs Archive für Geschichte der Medizin und Naturwissenschaften, 1975, vol. LIX; id., «A Note on Erasistratus of Ceos», The Journal of Hellenic Studies, vol. XCV (1975); Longrigg, J., «Anatomy in Alexandria in the Third Century B. C.», The British Journal for the History of Science, 1988, vol. XXI, no. 4; id., «Erasistratus», DSB, vol. IV; id., Greek Rational Medicine, London/ New York, 1993; id., «Herophilus», DSB, vol. VI; id., «Praxagoras of Cos», ibid., vol. XI; Meyerhof, M., «Von Alexandrien nach Bagdad: Ein Beitrag zur Geschichte des philosophischen und medizinischen Unterrichts bei den Arabern», Sitzungsberichte der Preußischen Akademie der Wissenschaften, Berlin, 1930; Nunn, J., Ancient Egyptian Medicine, London, 1996; Nutton, V., Ancient Medicine, London/ New York, 2004; Rihll, T. E., «Science and Technology: Alexandrian», A Companion to Ancient Egypt, ed. A. B. Lloyd, Malden (MA), 2010; Rocca, J., Galen On The Brain, Leiden/ Boston, 2003; Sallam, H. N., «L'ancienne école de médecine d'Alexandrie», Gynécologie Obstétrique & Fertilité, 2002, vol. XXX, no. 1; Sarton, G., Introduction to the History of science, Baltimore, 1927-1947, vol. I; Staden, H. von, «Galen's Alexandria», Ancient Alexandria between Egypt and Greece, ed. W. V. Harris & G. Ruffini, Leiden/ Boston, 2004; id., «The Discovery of the Body: Human dissection and its cultural contexts in Ancient Greece», The Yale Journal of Biology and Medicine, vol. LXV (1992); Wilson, L. G., «Arsitotle: Anatomy and Physiology», DSB, vol. I. یونس کرامتی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید