صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اسکندر افرودیسی /

فهرست مطالب

اسکندر افرودیسی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 7 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

سرانجام اسکندر از این نظریه ــ که آن را به فیلسوفان رواقی نسبت می‌دهد ــ انتقاد می‌کند، به‌ویژه که بنابر آن، عقل الٰهی در پست‌ترین چیزها نیز یافت می‌شود و نیز اینکه به‌طور کلی، در چیزهای اینجایی، عقلی و عنایتی پیشین وجود دارد و عنایت در اینجا به آن اجرام الٰهی بازمی‌گردد. بدین‌سان، اندیشیدن یا تعقل برای ما وجود ندارد و کار خود ما نیست، بلکه مستقیماً با پیدایش ما، ساختار عقل بالقوۀ افزارگونه پدید می‌آید و به‌وسیلۀ «عقل از بیرون» فعالیت می‌یابد. گفته می‌شود که «عقل از بیرون» جدا از ماده (یا مفارق) است و از ما نیز جدا می‌شود، اما نه آن‌گونه که منتقل شود، یا تغییر مکان دهد، بلکه به‌خودی‌خود و جدا و بدون ماده است. جدایی آن از ما در این است که دیگر اندیشیده نمی‌شود و جست‌وجوناپذیر است (همان‌جا، سطرهای 12-24). 
در آغاز، اشاره شد که اسکندر نوشته‌ای مستقل با عنوان کاملِ «دربارۀ سرنوشت و توانایی ارادۀ ما، برای فرمانروایان» داشته، که آن را به امپراتور آن زمان روم و فرزند وی پیشکش کرده بوده است. 
گفتنی است که در دوران اسکندر، جهان‌بینی فلسفی رواقیان رواج فراوان داشته است. یکی از ویژگیهای فلسفۀ رواقیان «جبرگرایی» یا به تعبیر بهتر، «سرنوشت‌گرایی» ایشان است. در میان چهره‌های برجستۀ رواقی، خروسیپوس (ح 282-206ق‌م) هوادار سرسخت آن گرایش بوده است. اسکندر در این نوشتۀ خود، سرسختانه با عقاید آن فیلسوف رواقی معارضه می‌کند. هدف اصلی اسکندر دفاع از آزادی اراده یا اختیار در انسان است. در آدمی این توانایی وجود دارد که مستقلاً و آزادانه کردار و رفتار خود را برگزیند. او در گزینشهای خود، کاملاً آزاد است. انسان می‌تواند از میان دو «ممکن» یکی را برگزیند، یعنی آنچه در چیزی پدید می‌آید، به‌همان‌سان می‌تواند پدید نیاید. اگر این نمی‌بود، هرگونه اندیشیدن و پیش‌نگری که مقدم بر اعمال ماست، بیهوده می‌بود. اسکندر در آن نوشته، بر جبرگرایی خروسیپوس سخت حمله می‌کند و نشان می‌دهد که چنان جبرگرایی مطلقی هرگونه مسئولیت انسان، معیارها و هنجارهای اخلاقی، آداب‌ورسوم، و سرانجام، اعتقادات دینی را در جامعۀ بشری ویران می‌کند.

اسکندر افرودیسی و فیلسوفان اسلامی 

بیشتـر فیلسوفان اسلامی ــ بی‌واسطه یا باواسطه، دانسته یا ندانسته ــ از نظریه‌های اسکندر دربارۀ روان‌شناسی و به‌ویژه مبحث عقل تأثیر پذیرفته، و در برابر آنها واکنش مثبت یا منفی نشان داده‌اند. بسیاری از نوشته‌های کوچک‌تر اسکندر، افزون بر برخی از تفسیرهای او بر آثار ارسطو، به عربی ترجمه شده بوده است، چنان‌که اصل یونانی پاره‌ای از آنها از میان رفته، و تنها ترجمۀ عربی‌شان برجای مانده است و تاکنون در حدود 35 دست‌نوشته از آنها به شکل پراکنده در کتابخانه‌های مشرق و اروپا یافت، یا ردیابی شده است.
تقریباً همۀ فیلسوفان اسلامی از کِندی به بعد به «مبحث عقل» پرداخته‌اند و مهم‌ترین انگیزۀ آن را باید در تأثیر اندیشه‌های نوافلاطونی بر ایشان جست. اما در این میان، تأثیر نیرومند روان‌شناسی و به‌ویژه نظریه‌های ارسطو دربارۀ عقل را نیز نباید از نظر دور داشت. مبحث عقل نزد فیلسوفان اسلامی آمیزه‌ای از نظریه‌های ارسطویی و نوافلاطونی است. اکنون در اینکه نوشته‌های اسکندر و به‌ویژه رسالۀ «دربارۀ عقلِ» او چگونه و تا چه اندازه بر نظریه‌های فیلسوفان اسلامی تأثیر نهاده است، در میان پژوهشگران اختلاف‌نظر هست. اصطلاحهایی مانند «عقل هیولانی» یا «عقل بالقوه»، «عقل بالملکه»، «عقل مستفاد» و «عقل فعال» تقریباً نزد همۀ فیلسوفان اسلامی یافت می‌شود. اینها همه در شمار اصطلاحهایی است که اسکندر آنها را در نوشتۀ خود به کار برده است. اما سخن بر سر این است که هر یک از فیلسوفان اسلامی چه برداشت و تفسیری از آن اصطلاحات داشته‌اند. در این میان به‌ویژه دربارۀ مفهوم «عقل مستفاد» و تفسیر آن اختلاف‌نظرها چشمگیر است (برای تفصیل این نظریات، نک‍ : فینگان، 159-178؛ تری، 34-67؛ ژیلسن، 5-107). 
در میان فیلسوفان اسلامی، ابن‌رشد بیش از همه با نوشته‌های اسکندر آشنا بوده، و به‌ویژه ترجمۀ عربی «دربارۀ عقل» را پیش چشم داشته است. 

مآخذ

ابن‌رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، به‌کوشش موریس بویژ، بیروت، 1938-1949م، ج 3؛ شروح علی ارسطو مفقودة فی الیونانیة، به‌کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، 1971م؛ نیز: 

Alexandri Aphrodisiensis praeter commentaria scripta minora (pars I: De Anima liber cum mantissa), ed. I. Bruns, Berlin, 1887, vol. II; Aristotle, De generatione animalium, ed. H. J. Drossaart Lulofs, Oxford, 1965 (repr. 1972); Barbotin, E., La théorie aristotélicienne de l'intellect d'après Théophraste, Louvain/ Paris, 1954; Finnegan, J., «Texte arabe du peri nou d′Alexandre d'Aphrodise», Mélanges de l'universite Saint Joseph, 1956, vol. XXXIII; Gilson, E., «Les sources gréco-arabes de l'augustinisme avicennisant», Archives d'histoire doctrinale et littéraire du moyen age, 1929, vol. IV; Moraux, P., Der Aristotelismus bei den Griechen: von Andronikos bis Alexander von Aphrodisias, Berlin, 1984, vol. II; Théry, G., Autour du décret de 1210: II. Alexandre d'Aphrodise : Apreçu sur l′influence de sa noétique, Kian (Belgium), 1926. 
شرف‌الدین خراسانی(شرف) (دبا)

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: