اسد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 4 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/235089/اسد
دوشنبه 8 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اسد \ asad\ ، نام و تخلص چند شاعر پارسیزبان که در سدههای 10 تا 12ق/ 16 تا 18م در ایران و هندوستان میزیستند.
اسدالله، فرزند هدایتالله اصفهانی، از سادات اصفهان و بزرگان دربار شاه طهماسب یکم صفوی (سل : 930-984ق/ 1524-1576م). او جوانی خود را در همین شهر به تحصیل و تدریس علوم دینی گذراند (اوحدی، 158؛ سام میرزا، 46؛ قاضی احمد، 2/ 974). اسد اصفهانی 10سال پایانی عمر را به فرمان شاه طهماسب به تولیت آستان قدس رضوی و شیخالاسلامی شهر مشهد سپری کرد (قاضی احمد، 1/ 439؛ اوحدی، همانجا). قاضی احمد قمی، که چندی را به تحصیل شرح شمسیه نزد اسد اصفهانی گذرانده بود، او را جامع علوم عقلی و نقلی دانسته است. او ضمن اشاره به شاعری اسد، و مناظرۀ ادبیاش با شریف تبریزی، از حافظۀ قوی و تقوای خاص او نیز یاد کرده، و نیز دربارۀ حافظۀ اسد به نقل قصهای پرداخته است (1/ 438-449). از اسدالله اصفهانی یک رباعی مشهور و ابیاتی چند باقی مانده است (اوحدی، 159؛ سام میرزا، همانجا؛ رازی، 405). به نظر نمیرسد که دیوانی از اسد باقی مانده باشد (قس: آقابزرگ، 301). او در 60 یا 70 سالگی و بیفرزند در مشهد درگذشت و در سردابی که خود در رواق پایین پا تدارک دیده بود، به خاک سپرده شد (قاضی احمد، 1/ 439).
اسدالله، فرزند ملاحیدر قصهخوان (د 1027ق)، از شاعران و نقّالان دربار جهانگیر. او متعلق به خانوادهای با اصالت شیرازی بود که همگی به شغل شاهنامهخوانی و قصهگویی شهرت داشتند. افزون بر پدر اسد، دو عموی او، مولانا محمد خورشید قصهخوان و مولانا فتحیبیگ شاهنامهخوان، نیز مردمانی فاضل، شاعر و آگاه به اصول تصوّف بودهاند (اوحدی، 159؛ راشدی، 189-190؛ صفا، 1503). اسد قصهخوان نخست از شیراز به دربار میرزا غازی ترخان، والی تته (سند) و حاکم قندهار، رفت و آموزش او را، که در سنین نوجوانی بود، برعهده گرفت (اوحدی، همانجا؛ فخرالزمانی، 598-599؛ راشدی، 192). در این زمان، میرزا غازی ترخان مسموم شد. اسد قصهخوان چندی در تته ماند، اما سرانجام در 1026ق به دربار جهانگیر پیوست و از او لقب محفوظخان گرفت (اوحدی، همانجا؛ فخرالزمانی، 600؛ توزک...، 215؛ قس: صفا، 1504؛ نیز گلچینمعانی، تعلیقات...، 600). جهانگیر که اسد را در نقالی، خوشبیان یافته بود، دستور داد تا او برای همیشه در حضورش باشد. این همنشینی سبب شد تا اسد از صله و خلعتهای گرانبهایی برخوردار شود (توزک، همانجا). اسد قصهخوان در 1027ق، در اردوی جهانگیر و در راه گجرات به آگره درگذشت. مرشد بروجردی ماده تاریخ مرگ او را سروده است (اوحدی، گلچینمعانی، همانجاها). علی حسن خان به اشتباه، تاریخ درگذشت او را 1048ق ذکر کرده است (ص 23).
اسدبیگ قزوینی، فرزند خواجه محمد مراد، شاعر ایرانی مقیم هندوستان و امیر دربار شاهان گورکانی. او از بزرگزادگان قزوین بود و در جوانی به هرات رفت و منشی خواجه افضل، وزیر علیقلیخان شاملو (996ق/ 1588م)، حاکم هرات، شد. در همان شهر بود که به شاعری روی آورد (فخرالزمانی، 748). اسدبیگ در حدود 994ق از هرات به هندوستان رفت (آفتاب اصغر، 281) و به دستگاه ابوالفضل علّامی (مق 1011ق/ 1602م) پیوست. احمدعلی هاشمی سندیلوی معتقد است که ورود او به هندوستان، در دوران جهانگیر بود (ص 183؛ نیز نک : گلچینمعانی، تعلیقات...، 749). دوستی نزدیک و همنشینی اسدبیگ با ابوالفضل علامی نزدیک به 17 سال طول کشید، تا جایی که او را به اسد شیخ ابوالفضلی شهره کرد (گلچینمعانی، آفتاب اصغر، همانجاها). پس از قتل ابوالفضل علامی، اسد با اکبر شاه (حک : 963-1014ق/ 1556-1605م) ارتباط نزدیکتری یافت و به سمتهایی چون سفارت در بیجاپور، (برای تهیه کردن مقدمات ازدواج شاهزاده دانیال با دختر ابراهیم عادل شاه، حاکم بیجاپور)، پردهداری دربار اکبر شاه، و سفارت در گلکنده، بیدر و کرناتک گماشته شد. اسدبیگ پیش از مرگ اکبر شاه در 1014ق، به وزیر مختاری ایالات دکن منصوب شد. او پس از درگذشت اکبر، از سوی جهانگیر لقب پیشروخان نیز گرفت (صدیق حسن خان، 79؛ آفتاب اصغر، همانجا؛ گلچینمعانی، کاروان...، 45-46). فخرالزمانی اسد را هنگامی که از ملازمان جهانگیر بود، در مندو دیده است (ص 750). برخی منابع، درگذشت اسد را در 1030 یا 1041ق ضبط کردهاند (نک : ریو، 979). دیوانی نزدیک به 8 هزار بیت، شامل یک مثنوی (فخرالزمانی، همانجا)، برخی اشعار پراکنده (رازی، همانجا) و یک ساقینامه در مدح جهانگیر (نک : فخرالزمانی، 751-756)، از او برجای مانده است. اسدبیگ بیشتر شهرت خود را مدیون تألیف تاریخگونهای به نام وقایع (حال/ احوال/ اکبرنامۀ) اسدبیگ میداند (دربارۀ نامهای گوناگون این رساله، نسخهها و منابع آن، نک : بریلوی، 2/ 501؛ آفتاب اصغر، 280-281؛ ریو، همانجا). او در این رساله مشاهدات و خاطرات خود را، که میتواند به مثابۀ ذیلی بر اکبرنامۀ ابوالفضل علامی دانسته شود، از زمان قتل ابوالفضل در 1011ق تا مرگ اکبرشاه در 1014ق، و حوادث سال نخست پادشاهی جهانگیر (1015ق)، به نثر نگاشته است. وقایع اسدبیگ از جمله منابع مهم تاریخ آن دورۀ هندوستان بهشمار میرود (آفتاب اصغر، 281؛ الیوت، 150-174).
فرزند اسدالله تبریزی، از شاعران تبریزیتبار سدۀ 11ق، ساکن عباسآباد اصفهان. اسد تبریزی از جملۀ شاعرانی بود که به هندوستان کوچید و در همان دیار، درگذشت (نصرآبادی، 310). تذکرهنویسان هندی نیز آگاهی بیشتری از او نداشتهاند و به تکرار گفتههای تذکرهنویسان ایرانی پرداختهاند (شفیق، 33).
آقا اسد، فرزند حاجی ابراهیم شوشتری، از شاعران سدۀ 11ق/ 17م. نصرآبادی ضمن نقل چند بیت از اسد، از او و پدرش بهعنوان شاعرانی تجارتپیشه یاد کرده است (ص 137-138؛ نیز نک : آقابزرگ، 71). افزون بر چند شاعری که با تخلص اسد معرفی شدند، چهرههای دیگری نیز با این تخلص در زمانهای گوناگون زندگی میکردند که از آن جملهاند: اسدالله برهانپوری، اسدالله معمایی (صبا، 47) و میرزا اسدالله خان هندی (نک : علی حسن خان، همانجا؛ سامی، 904؛ بغدادی، 204).
آفتاب اصغر، تاریخ نویسی فارسی در هند و پاکستان، لاهور، 1364ش؛ آقابزرگ، الذریعه، ج 9(1)؛ اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملک، شم 5324؛ بریلوی، عبادت، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1978م، ج 2؛ بغدادی، هدیه، ج 1؛ توزک جهانگیری، بهکوشش محمد هاشم، تهران، 1359ش؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، بهکوشش جواد فـاضل، تهران، 1340ش، ج 2؛ راشدی، حسـامالدین، میـرزا غـازی بیگ تـرخـان اوراس کی بزم ادب، کراچی، 1970م؛ ساممیرزا صفوی، تذکرۀ تحفۀ سامی، بهکوشش رکنالدین همایونفرخ، تهران، 1374ش؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306-1316ق/ 1889-1899م، ج 2؛ شفیق، لچهمی نراین، شام غریبان، بهکوشش محمد اکبرالدین صدیقی، حیدرآباد دکن، 1977م؛ صبا، محمد مظفر حسین، تذکرۀ روز روشن، بهکوشش محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران، 1343ش؛ صدیق حسن خان، محمدصدیق، تذکرۀ شمع انجمن، بهکوشش محمدکاظم کهدویی، یزد، 1386ش؛ صفا، تاریخ ادبیات، ج 5(3)؛ علی حسن خان صبح گلشن، چ سنگی، بهوپال، 1295ق؛ فخرالزمانی، عبدالنبی بن خلف، تذکرۀ میخانه، بهکوشش احمد گلچینمعانی، تهران، 1362ش؛ قاضی احمد قمی، خلاصة التواریخ؛ گلچینمعانی، احمد، تعلیقات بر تذکرۀ میخانه (نک : هم ، فخرالزمانی)؛ همو، کاروان هند، مشهد، 1369ش، ج 1؛ نصرآبادی اصفهانی، محمدطاهر، تذکرۀ نصرآبادی، بهکوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1317ش؛ هاشمی سندیلوی، احمدعلی، مخزن الغرائب، بهکوشش محمدباقر، لاهور، 1968م؛ نیز:
Elliot, H. M., the History of India, Lahore, 1976, vol. VI; Rieu, Ch., Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, Oxford, 1883, vol.III. پیام شمسالدینی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید