صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / استفهام /

فهرست مطالب

استفهام


آخرین بروز رسانی : جمعه 1 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

ج ـ ضمایر استفهام 

1. ما (چه؟). این کلمه در زبان کهن هم برای اشخاص و هم برای اشیاء به‌کار می‌رفته است، اما رفته‌رفته، به اشیاء اختصاص پیدا کرده است (مبرد، 2/ 296؛ بلاشر، 204). مصوت بلندِ «آ» (ā) در این ضمیر پس از حروف جر به‌صورت کوتاه « ـَ » (a) تبدیل می‌شود: بِمَ، لِمَ، فیمَ... و در هنگام وقف به شکل بِمَه، عَمَّه، ... در می‌آید. گروهی نیز شکلهای بِم، لِم، علام و فیم را به‌کار می‌بـرده‌انـد (نک‍ : سیبـویـه، 4/ 164؛ زمخشـری، 59؛ ابـن‌یعیـش، 4/ 8، 9؛ ابن‌انباری، 299؛ نیز نک‍ : رایت، I/ 274). شکل کوتاه‌شدۀ «ما» (مَ) به تنهایی نیز در جمله به‌کار می‌رفته است (سیبویه، 4/ 164-165؛ نیز نک‍ : رایت، I/ 275). گاه کلمۀ «اذا» پس از «ما» قرار می‌گیرد (ماذا) که در این حالت، برخی آنها را یک کلمه و برخی دو کلمه دانسته‌اند و بر همین اساس، دستورنویسان برای «ماذا» دو معنی تشخیص داده، و برای پاسخ آن دو اعراب قائل شده‌اند، مثلاً در جملۀ «ما ذا صنعتَ؟» (= آنچه ساختی، چیست؟)، «ذا» به معنای الذی است؛ بنابراین، پاسخ چنین است: «متاعٌ حسن»؛ اما در جملۀ «ماذا صنعتَ؟» (= چه ساختی؟)، «ذا» با «ما» تشکیل یک کلمه داده است؛ بنابراین، پاسخ چنین خواهد بود: «متاعاً حسناً» (نک‍ : سیبویه، 2/ 416-417؛ زمخشری، 60-61). اما معمولاً، ماذا یک کلمه محسوب می‌شود و افزوده‌شدن «ذا» تنها پرسش را فعال‌تر می‌کند (فلیش، 76). در موارد مقتضی ممکن است معنای «ما» با یک حرف جر تعیین شود: مانند: ممّا، عَمّا، ... (بلاشر، 407). 
2. مَن (که؟). این کلمه برای پرسش دربارۀ شخص (مرد یا زن) به‌کار می‌رود (نک‍ : مبرد، همان‌جا) و مبنی است، اما عربهای بدوی هرگاه مسؤولٌ‌عنه نکره می‌بود، «مَن» را به صورت مذکر و مؤنث در مفرد و مثنى و جمع صرف می‌کردند (سیبویه، 2/ 408-409؛ مبرد، 2/ 306- 308؛ زمخشری، 59). 
«ذا» ممکن است پسوند «مَن» قرار گیرد که در این حالت ترکیب آن دو (من ذا) پیش از یک موصول واقع می‌شود و پرسشی شدیدتر را به وجود می‌آورد، مثل «من ذا الذی أمر» (نک‍ : سیبویه، 2/ 61؛ نیز نک‍ : رایت، II/ 312؛ فلیش، همان‌جا). 
3. أیّ. «أیّ» و مؤنث آن «أیّة» همواره به‌صورت مفرد، گاه با یک مضافٌ‌الیه و گاه به‌تنهایی به‌کار می‌روند (همو، 79-80؛ بلاشر، 204). در صورتی که «أیّ» مضاف نباشد، می‌توان آن را صرف کرد (نک‍ : سیبویه، 2/ 407؛ مبرد، 2/ 302-303؛ ابن‌یعیش، 4/ 22؛ نیز نک‍ : رایت، I/ 276؛ فلیش، 80-81). «أیّ» گاه مخفف می‌شود و به شکل «أی» همراه با یک پسوند می‌آید: أیهما (به‌جای أیّهما)، أیمَ (به‌جای أیّ ما) و أیش (به‌جای أیّ شیء) (نک‍ : ابن‌هشام، 77؛ رایت، همان‌جا). «أیّ» همچنین با «ما» یا «مَن» ترکیب می‌شود و ادات پرسشی جدیدی به‌وجود می‌آورد: أیّما، أیّمَن (همو، I/ 270). شایان ذکر است که به‌جای «أیّ» با اسمی که در حالت اضافه به دنبال آن می‌آید، می‌توان أیّما را نیز به‌کار برد: «أیّما (یا أیّنا) احبُّ الیک؛ هو أم انا؟» (همو، I/ 276). 
هنگام پرسش از یک اسم نامعین، «أیّ» همان اعرابی را می‌گیرد کـه آن اسم نـامعین در جملـه دارد: مثلاً«ــ رأیتُ رجلاً ــ أیّـاً ؟»، « ــ جـاء رجـلٌ ــ أیٌّ؟»، «ــ مـررت بـرجـلٍ ــ أیٍّ» (زمخشری، 60). 
4. کَم. این کلمه برای پرسش از مقدار به‌کار می‌رود و معمولاً پس از آن برای رفع ابهام، قیدی منصوب قرار می‌گیرد. نحویان کوفه بر آن‌اند که «کَم» در اصل «کَمَ» یا «کما» بوده که مصوت کوتاهِ « ـَ » (a) یا مصوت بلند «آ» (ā) در اثر کثرت استعمال حذف شده است (نک‍ : ابن‌انباری، 298-303). 

مآخذ

ابن‌انباری، عبدالرحمان، الانصاف، به‌کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، 1964م، ج 1؛ ابن‌جنی، عثمان، الخصائص، به‌کوشش محمدعلی نجار، قاهره، 1374ق/ 1955م، ج 2؛ ابن‌هشام، عبدالله، مغنی اللبیب، به‌کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا، ج 1؛ ابن‌یعیش، یعیش، شرح المفصل، عالم الکتب، بیروت، بی‌تا؛ آذرنوش، آذرتاش، آموزش زبان عربی، تهران، 1373ش، ج 2؛ استرابادی، محمدمهدی، شرح الرضی علی الکافیة، به‌کوشش یوسف حسن عمر، 1398ق/ 1978م، ج 4؛ خطیب قزوینی، محمد، الایضاح فی علوم البلاغة، به‌کوشش عبدالمنعم خفاجی، بیروت، 1405ق/ 1985م، ج 1؛ زمخشری، محمود بن عمر، المفصل فی النحو، به‌کوشش ینس پیتر بروخ، لایپزیگ، 1296ق/ 1879م؛ سکاکی، یوسف، مفتاح العلوم، به کوشش نسیم زرزور، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ سیبویه، عمرو بن عثمان، الکتاب، به‌کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ مبرد، محمد بن یزید، المقتضب، به‌کوشش محمد عبدالخالق عضیمه، بیروت، 1382ق/ 1963م؛ نیز: 

Blachère, R., Grammaire de l'arabe classique, Paris, 1960; Cantarino, V., Syntax of Modern Arabic Prose, London, 1974, vol. I; EI 2; Fleisch, H., Traitè de philologie arabe, Beirut, 1990, vol. II; Wright, W., A Grammar of the Arabic Language, Cambridge, 1955. 
بابک فرزانه

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: