استفنس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 1 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/234731/استفنس
دوشنبه 8 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِستِفِنـس \ [e]stefens\ ، هِـنریـک (1773- 1845م/ 1187- 1261ق)، فیلسوف، طبیعیدان و داستاننویس دانمارکی. چون سالهای دراز در آلمان اقامت داشت و تدریس میکرد و آن کشور را میهن خویش میدانست و آثار خود را عمدتاً به آلمانی نوشته است، نام او را گاهی به آن زبان، هاینریش اشتفنس نیز تلفظ میکنند. استفنس فرزند پزشکی بود که در دولت پادشاهی دانمارک و نروژ خدمت میکرد. او در نروژ زاده شد، در کپنهاگ علوم طبیعی، بهویژه کانیشناسی و زمینشناسی خواند، سپس در جریان تحصیل در آلمان به تاریخ طبیعی پرداخت و به فلسفه علاقهمند شد. در 1798م پس از مطالعۀ کتابِ «طرحِ اولیۀ نظام فلسفۀ طبیعی»، اثر فیلسوف آلمانی، فریدریش شِلینگ، به شهر یِنا و سپس به برلین رفت و با آن فیلسوف و بزرگانی مانند گوته، آوگوست شلِگِل، فریدریش شلگل و شلایِرماخِر آشنا شد. استفنس در 1802م برای تدریس فلسفۀ طبیعی به کپنهاگ بازگشت و با مخاطبان بسیاری که یافت، در نهضت رمانتیسم در دانمارک تأثیرگذاشت، ولی چون به سِمَت مورد نظر خود در دانشگاه دست نیافت، دو سال بعد استادی کرسی فلسفۀ طبیعی و کانیشناسی را در دانشگاه هاله پذیرفت و باز به آلمان رفت. در 1811م به استادی فیزیک در دانشگاه برِسلاو رسید و در 1832م در دانشگاه برلین استاد شد و تا هنگام مرگ، فلسفۀطبیعی، انسانشناسی و زمینشناسی درس میداد.مهمترین منشأ تأثیر در استفنس افکار اسپینوزا و شلینگ بود. کتاب شلینگ، «دربارۀ جان جهان: فرضیۀ فیزیک عالی در تبیین انداموارگی عمومی»، در 1798م انتشار یافت، و تأثیر آن در کتاب استفنس، «تاریخ طبیعی درونی زمین» (1801م)، آشکار است. عنوان کتاب شلینگ قرینهای به دست میدهد از محتوا و روند اندیشۀ فلسفی استفنس که آمیزهای است از علوم طبیعی و فلسفۀ نظری، سرشار از روح عمومی نهضت رمانتیسم، ولی دارای جنبۀ نظری خفیفتری از فلسفۀ شلینگ. استفنس در فیزیک صاحب آثاری مستدل است، اما گرایش به استفاده از واقعیات علمی همچون مبنایی برای مقایسههای خیالی و نتایج خودسرانۀ مابعدالطبیعی، مشخصۀ آثار فلسفی اوست. او سرگذشت طبیعت را به صورت تکامل یا تطوری میدید برطبق مشیت ایزدی از مراحل غیرآلی و بیجان تا مرحلۀ موجودات آلی و جاندار. استفنس معتقد بود که طبیعت فینفسه خلاق است و اوج خلاقیتِ آن شخصیت آزاد فرد آدمی یا روح است. این نظریه جلوهای است از اعتقاد او به همهخدایی. در کتاب «انسانشناسی» (1822م)، استفنس آدمی را وحدت زندۀ روح و طبیعت معرفی میکند و میگوید: انسان عالَمی صغیر است و تکامل طبیعت در سرگذشت بشر بازتاب مییابد. او اسطورهها را بیانگر فهم و شناخت راستین طبیعت، منتها در قالب نمادها، میدانست، ولی عقیده داشت که بررسی درست طبیعت پیششرطِ ضروری تفسیر صحیح اسطورههاست.
EB, 2008; EPh. 1.عزتالله فولادوند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید