اسپانیا، جنگ جانشینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 27 آذر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/233958/اسپانیا،-جنگ-جانشینی
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِسپـانـیـا، جـنـگِ جانشینـیِ jang-e jā-nešini-ye espāniyā \ (1701-1714\م/ 1113-1126ق)، جنگی که بهسبب اختلاف نظر بر سر وارث تاج و تخت اسپانیا پس از درگذشت کارلوس دوم، شاه بدون فرزند اسپانیا و بازپسین پادشاه خاندان هابسبورگ در این کشور، در اروپا درگرفت. در یک سوی جنگ، اتحاد بزرگ، دربر گیرندۀ انگلستان، جمهوری هلند، دانمارک، اتریش، و بعداً، پرتغال قرار داشت، و در سوی دیگر، اتحادی تشکیلشده از فرانسه، اسپانیا و گروهی از امیرنشینهای کوچک آلمانی و ایتالیایی. این جنگ بازپسین جنگ بزرگی بود که بهسبب کوششهای لویی چهاردهم، شاه فرانسه، برای گسترش قدرت این کشور، در اروپا درگرفت. همزمان با این جنگ، در آمریکای شمالی نیز جنگ ملکه آن میان انگلستان و فرانسه جریان داشت. مهمترین صحنههای درگیری، ایتالیا، هلند و امیرنشینهای آلمانی، و نیز دریای مدیترانه بود. برای حل و فصل موضوع جانشینی، 3 مدعی اصلی آن، یعنی انگلستان، جمهوری هلند و فرانسه، «نخستین پیمان تقسیم» را در اکتبر 1698 امضا، و توافق کردند که پس از مرگ کارلوس، شاهزاده یوزف فردیناند، پسر برگزینندۀ باواریا، که نبیرۀ فِلیپۀ چهارم، شاه پیشین اسپانیا بود، بر اسپانیا، هلندِ اسپانیا و مستعمرههای اسپانیا حکومت کند، اما سرزمینهای تحتالحمایۀ اسپانیا در ایتالیا مجزا، و از آن میان، دوکنشین میلان به اتریش، و ناپل و سیسیل به فرانسه واگذار شود. اما یوزف فردیناند در فوریۀ 1699 درگذشت. بنابر پیمان دومی که در ژوئن 1699 میان فرانسه و انگلستان، و در مارس 1700 با جمهوری هلند به امضا رسید، اسپانیا، هلندِ اسپانیا و مستعمرههای اسپانیا به مِهین دوک کارل، دومین پسر لئوپلد اول، امپراتور خاندان هابسبورگ داده شد و ناپل و سیسیل و دیگر مستملکات اسپانیا در ایتالیا به فرانسه واگذار گردید. با این حال، لئوپلد از امضای پیمان سر باز زد و خواستار آن بود که همۀ قلمرو اسپانیا به کارل داده شود. لئوپلدکه داماد فلیپۀ چهارم بود، پادشاهی اسپانیا را حق خود میدانست و این حق را به پسرش واگذارده بود. بزرگان اسپانیا با این پیمان موافقت نداشتند، زیرا با هرگونه تقسیم امپراتوری خود سخت مخالف بودند؛ خود کارلوس دوم قبول کرد که تنها خاندان بوربُن حق دارد مستملکات و قلمرو اسپانیا را دستنخورده در اختیار بگیرد، و در پاییز1700م وصیتنامهای تنظیم، و همه را به فیلیپ، دوکِ آنژو، نوۀ لویی چهاردهم فرانسه داد (لویی چهاردهم دیگر داماد فلیپۀ چهارم بود). کارلوس روز یکم نوامبر همان سال درگذشت و روز 24 نوامبر، لویی چهاردهم نوۀ خود را با عنوان فِلیپۀ (فیلیپ) پنجم (نخستین پادشاه بوربُن اسپانیا)، پادشاه آن کشور خواند و به هلندِ اسپانیا حمله کرد. روز 7 سپتامبر 1701 انگلستان، جمهوری هلند و امپراتور لئوپلد بر ضد فرانسه متفق شدند. پروس، هانوفِر و دیگر امیرنشینهای آلمان، و پرتغال بعداً به آنها پیوستند. برگزینندگان باواریا و کُلن، و دوکهای مانتوا و ساووا هم با فرانسه متحد شدند؛ ولی در 1703م ساووا به جبهۀ متحد بر ضد فرانسه پیوست. ویلیام سوم، پادشاه انگلستان که از دشمنان نیرومند لویی بود، در 1702م درگذشت، اما جانشین او، ملکه آن، جنگ را به همان شدت ادامه داد. جان چرچیل، دوکِ مارْلْبره، فرمانده انگلیسی متحدان، در صحنۀ نبرد نقشی بارز ایفا کرد. فرماندهی برتر مارلبره و اوژِن دو ساووا، موجب شد که آنها از 1704 تا 1709م بتوانند به پیروزیهایی پیاپی بر فرانسه دست یابند. آنان حملۀ مشترک فرانسه و باواریا به امیرنشینهای آلمانی را در نبرد بلِنهایم (1704م) درهم شکستند. دوک مارلبره در نبردهای رامییی (1706م) و اودِنارده (1708م؛ به یاری اوژن دو ساووا) فرانسویان را از فروبومان (هلند و بلژیک و لوکزامبورگ) بیرون راند و پس از آنکه اوژن در نبردی زیرکانه محاصرۀ تورین را درهم شکست (1706م)، فرانسویان ناگزیر، ایتالیا را ترک کردند. تنها عرصۀ جنگ زمینی که متحدان در آن موفقیتی نیافتند، اسپانیا بود، زیرا فلیپۀ پنجم توانست در آنجا جایگاه خود را حفظ کند. لویی چهاردهم از 1708م به بعد در پی آن بود که به جنگ پایان دهد و جانشینی اسپانیا را به خاندان هابسبورگ واگذار کند، ولی انگلیسیها مصرّ بودند که او به اتحاد بزرگ بپیوندد و لشکریانش را برای بیرون راندن فلیپه به اسپانیا بفرستد. لویی این خواسته را نپذیرفت، مذاکرات را متوقف ساخت، و جنگ را از سر گرفت. در 1711م دو رویداد وضع را به سود فرانسه تغییر داد: نخست اینکه مِهین دوک کارل وارث همۀ مستملکات خاندان هابسبورگِ اتریش شد و انگلستان و هلند به هیچ رو مایل نبودند با ادامۀ جنگ، قلمرو اسپانیا را هم به او بسپارند تا امپراتوری پیشین کارل (شارل) پنجم را احیا کند؛ دوم اینکه در انگلستان، دشمنان دوک مارلبره ملکه را متقاعد کردند که او را از کار برکنار سازد. پس از شکستن اتحاد، مذاکرات صلح در 1712م آغاز شد. بهسبب وجود اختلاف میان متحدان، هریک بهتنهایی با فرانسه مذاکره کردند. در آوریل 1713 نخستین گروه از پیمانها میان انگلستان، فرانسه و هلند در اوترِخت به امضا رسید. امپراتور کارل همچنان به نبرد ادامه داد تا سرانجام در 1714م با امضای پیمانهای راشتات و بادِن، به صلح پیوست. این پیمانها مجموعاً با نام صلح اوترخت شناخته میشوند. در پی این صلح، توازن قوا در اروپا برقرار گشت و اصل توازن قوا مهمترین اصل در مذاکرات دولتهای اروپایی شد. بنابر این پیمانها، امپراتوری هابسبورگ (اتریش) با فرانسه، ولی نه با اسپانیا، صلح کرد و هلند اسپانیا و چندین امیرنشین ایتالیایی را به دست آورد. فلیپۀ پنجم، نوۀ لویی چهاردهم نیز پادشاهی اسپانیا را حفظ کرد، اما این پیمانها نشاندهندۀ اعتلای قدرت بریتانیا و امپراتوری مستعمراتی آن کشور، و افول فرانسه و اسپانیا بود.
CE, 6th edition (under «Spanish Succession, War of the»); EB, 2008 (under «Spanish Succession, War of the»); ME, 2008.بخش تاریخ
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید