آزادبه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 3 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/233544/آزادبه
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
آزادْبِه [āzādbeh]، حاکم ایرانی حیره از سوی چند تن از پادشاهان ساسانی همزمان با فتوح اسلامی. نام و نسب او در آثار مختلف به گونههایی چون زادویه فارسی، زادیه بن ماهبیان بن مهرابنداد و زادبه فارسی ضبط گردیده است (خوارزمی، 112؛ حمزه، 86؛ مجمل...، 153). از آنجا که ایران و بیزانس از همان سدههای 5 و 6م دریافته بودند که منافع اقتصادی و بازرگانیشان در گرو گسترش هرچه بیشتر نفوذشان در شبه جزیرۀ عربستان است، به همین سبب، ایران به رغم داشتن آیین زردشتی از رواج مذهب نسطوری در درون و بیرون قلمرو خود پشتیبانی میکرد تا در برابر کلیسای قسطنطنیه سدی پدید آرد (علی، 2/ 626، 627، 629؛ رانسیمان، 164-165). در این میان حیره (با توجه به حضور مسیحیان در آنجا) که لخمیان در آن حکمرانی میکردند، همیشه مورد توجه ایران بود و پادشاهان آن به عنوان دست نشاندههای ایران بهشمار میآمدند. پس از منذر پنجم آخرین شاه لخمی حیره، شاهان آنجا عملاً از سوی پادشاهان ایران تعیین میشدند (نک : اشپیگل، III/ 535). به همین سبب آزادبه پس از ایاس بن قبیصۀ طائی (جانشین منذر بن نعمان، نک : علی، 3/ 291-292) به حکمرانی حیره برگزیده شد (نک : پیگولوسکایا، 146؛ نیز مجمل، همانجا، که به درستی واژۀ «شهرب» برای او به کار برده شده است). آزادبه در زمان خسرو پرویز (14 سال و 8 ماه)، شیرویه فرزند پرویز(8 ماه)، اردشیر سوم (یک سال و یک ماه) و پوران دختر پرویز (یک ماه)، روی هم رفته 17 سال حکم براند. در طی این 17 سال حکمرانی، نام او تنها از باب حضورش در حوادث سال 12ق/ 633م در تاریخ باقی مانده است.در زمان خلافت ابوبکر، خالد بن ولید که برای فرو نشاندن شورش عربهای مرتد (جنگهای رِدّه) به حدود فرات آمده بود، در محرم 12ق، پس از فتح اِلیس و اَمغیشیا، قصد حیره کرد. بدینترتیب برکشتی شد تا از راه فرات خود را به مقصد رساند. آزادبه که مقرش حیره بود (نک : اشپیگل، III/ 536)، خود را برای نبرد با خالد مهیا ساخت. او فرزندش را برای سد کردن آب فرات گسیل داشت. با بسته شدن آب فرات، کشتی مسلمانان با مشکلاتی روبهرو گشت، خالد و یارانش از مسیری دیگر رو به سوی فرزند آزادبه نهادند. دو گروه در منطقۀ فرات با دَقْلَی به نبرد پرداختند که در طی آن فرزند آزادبه کشته شد (طبری، 3/ 359؛ ابن اثیر، 2/ 384، 390). خالد پس از نبرد به حیره حملهور شد، آزادبه گرچه خود را آمادۀ جنگ کرده بود، ولی با آگاه شدن از شکست و سپس کشته شدن فرزندش از یک سو و مرگ اردشیر از سوی دیگر، بدون جنگ و خونریزی از میدان به در رفته، متواری گشت (بلاذری، 339؛ طبری، 3/ 359-360؛ ابن اثیر، 2/ 390). آنگاه که خالد به حیره رسید و کاخهای چهارگانۀ بزرگان شهر را محاصره کرد، با شکست خوردگان از در آشتی درآمد و آنان نیز با دادن هدایایی به پرداخت جزیه تن دادند (بلاذری، 339-340؛ طبری، 3/ 360 بب ؛ ابن اثیر، 2/ 390-392).برخی از منابع تاریخی، هنگام برشماری شاهان حیره، پس از ایاس به هیچ روی اشارهای به آزادبه ندارند (مثلاً مسعودی، مروج، 2/ 80، التنبیه، 167). همچنین بلاذری (ص 339) او را در حد یک فرماندار نظامی میان مرزی معرفی کرده است.این نکته نیز شایان توجه است که در آن هنگام که دولت ساسانی، ایاس بن قبیصۀ طائی از بزرگان حیره را به حکمرانی آنجا برگزید، شخصی ایرانی به نام نخیرجان یا بحرجان فارسی را نیز به عنوان دستیار او برگماشت (نک : حمزه، همانجا)؛ اما براساس بیشتر منابع، پس از 2ق، آزادبه به تنهایی فرمانروا و مرزبان حیره بود (خوارزمی، همانجا)؛ حال آنکه در وقایع سال 12ق، پس از هزیمت آزادبه، حضور ایاس هنوز به عنوان یکی از اشراف حیره که در قصر خود بوده است و در نهایت به گروه عهدبندان با خالد میپیوندد، مشاهده میشود.در انتها، چنانکه نولدکه (ص 517، 560) نیز یادآور شده است، همزمانی آزادبه با دوران زیست حضرت رسول(ص) و نیز رحلت آن حضرت در سال شانزدهم فرمانروایی آزادبه بر حیره، از آنرو که با تاریخ حقیقی وفات حضرت رسول(ص) سازگار نمیآید، ما را بر آن میدارد تا از تاریخهای داده شده، چشمپوشی کنیم.
ابن اثیر، الکامل؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله و عمرانیس طباع، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ پیگولوسکایا، ن. و.، العرب علی حدود بیزنطة و ایران، ترجمۀ صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، 1985م؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دارمکتبة الحیاة؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش فان فلوتن، لیدن، 1895م؛ طبری، تاریخ؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت/ بغداد، 1968م؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318ش؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1349ش؛ همو، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385ق؛ نولدکه، تئودُر، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب، تهران، 1358ش؛ نیز:
Runciman, S., Byzantine Civilisation, London, 1966; Spiegel, F., Erânische Altertumskunde, Amsterdam, 1971.فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید