اریه رثه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 3 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/233504/اریه-رثه
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
اَرْیه رَثه [arya rasa]، نـامی ایـرانـی، مـرکب از «اَرْیه» (آریایی/ ایرانی) و «رَثه» (گردونه/ ارّابه)، به معنی «دارندۀ گردونۀ آریایی/ ایرانی» (نک : هینتس، 40). این نام که در ترجمههای فارسی به غلط به صورت اَریاراتس و آریارات (پیرنیا، 3/ 1982، جم ) ضبط شده، در نوشتههای یونانی اَرْیه رَثِس و در لاتینی اَرْیه رَتوس آمده که نام چند تن از نامداران ایران باستان و فرمانداران ایرانی تبار کاپادوکیه است و نسبشان را بهکورش میرساندند (نک : دیودروس، XI/ 363-369).بازشناسی اریهرثهها به سبب تعدد و پراکندگی گزارشها برای مورخان دشوار است و گاهی در شمارۀ ردیف آنها آشفتگیهایی به چشم میخورد:
پسر اردشیر دوم هخامنشی. از میان 150 پسری که اردشیر دوم داشت، 3 پسر او، داریوش، اریهرثه و اُخُس (اردشیر سوم) از شهربانو استاتیرا بودند و از میان اینان اریهرثه شاهزادهای مهربان و طرف توجه مردم بود (پلوتارک، VI/ 377؛ اُمستد، 424). اخس که به سبب سالخوردگی پدر، نگران جانشینی او بود و از محبوبیت اریهرثه نزد پدر و مردم آگاهی داشت، به کمک خواجههای درباری و دوستان اردشیر این گمان را در اریهرثه به وجود آورد که شاه آهنگ کشتن او را دارد. اریهرثه سرانجام تاب تحریکهای روزانۀ همدستان اخس را نیاورد و با سم خود را کشت. اردشیر با اینکه پس از مرگ پسر از توطئۀ اخس آگاه شد، به سبب پیری قادر به تنبیه او نشد (پلوتارک، VI/ 377-378؛ یوستی، «تاریخ...»، II/ 466؛ نک : اشپیگل، II/ 479).
ظاهراً بزرگترین پسر آریامنه (آریارمنه) و جانشین او که در زمان اردشیر سوم (358-337قم) در کاپادوکیه فرمان رانده است (322-301قم). فرمانروایان کاپادوکیه بر این باور بودند که از نوادههای کورش و به عبارت دیگر از اعقاب یکی از 7 تنی هستند که بردیا را برانداختند. هنوز، به سبب کمبود منبع، نمیتوان تبارنامهای را که دیودروس (II/ 365) از اریهرثه ویا خاندان او بهدست میدهد، بیچونوچرا پذیرفت. اریهرثه برادرش ارفرنه را که بیش از حد دوست داشت و همواره مأموریتهای مهمی به او وامیگذاشت، در جنگ اردشیر سوم با مصر (351 یا 343 قم) به یاری او فرستاد. ارفرنه با افتخارات بسیار از جنگ بازگشت و چون درگذشت، اریهرثه پسر بزرگتر او را که او هم اریهرثه نام داشت، پسر خواندۀ خود کرد (همو، IV/ 365-367). به هنگام لشکرکشی اسکندر به ایران، چون هدف اصلی اسکندر پیروزی بر داریوش سوم بود، اریهرثه از تعرض یونانیان در امان ماند و تا مرگ اسکندر همچنان بر کاپادوکیه فرمان راند. او نمیخواست بر حکومت یونانیان گردن نهد. از اینرو با استفاده از فرصت، در حدود سال 322 قم، با دریافت مالیاتی در خور توجه و گردآوردن 30 هزار پیاده و 15 هزار سوار بومی و مزدور، خود را آمادۀ پاسداری از قلمرو خود (کاپادوکیه) و رویارویی با نیروی پِرْدیکاس ــ که پس از اسکندر به نیابت سلطنت برگزیده شده بود ــ کرد. اما پردیکاس طی دو جنگ اریهرثه را شکست داد و او را با 5 هزار نفر از نیروهایش دستگیر کرد. پردیکاس اریهرثه و نزدیکانش را پس از شکنجه و شاید بریدن زبان (گوتشمید، 26)، مصلوب کرد (322قم) و حکومت کاپادوکیه را به اِمْنِس داد (دیودروس، XI/ 57-59؛ پلوتارک، V/ 215؛ نک : کورتیوس، II/ 553؛ نیز اشپیگل، III/ 7). دیودروس در جای دیگر (XI/ 367, n. 2) مینویسد که اریهرثه در جنگ با پردیکاس به قتل رسید. ظاهراً منظور دیودروس از این قتل همان اعدام بوده است. اریهرثه به هنگام مرگ 82 ساله بود (پاولی، III/ 816). در گزارش یوستین با روایت دیودروس اندکی اختلاف دیده میشود. به قول او پردیکاس از پیروزی خود بهرۀ چندانی نبرد. چون خارجیها [پارسیها] که از لشکرگاه خود رانده شده بودند، به شهر برگشتند، سر کودکان و زنانشان را بریدند و برای اینکه چیزی [جز زمین سوخته] برای دشمن باقی نگذارند، خود و بندگانشان را در آتش سوزاندند (نک : پیرنیا، 3/ 1982-1983؛ قس: دیودروس، IV/ 77-79). از سکههایی که از اریهرثه با تصویر بَعْل گَزور به دست آمده است، چنین برمیآید که اریهرثه از شمال کاپادوکیه تا حوالی گَزْیوره (جزیره)، در نزدیکی ایریس را نیز زیرفرمان خود داشته است(پاولی، III/ 815؛ ERE, II/ 295). یوستی(«نامنامه...» به اشتباه این اریه رثه را با برادرزادۀ او به همین نام (نک : شم 3) یکی میداند (نک : پاولی، III/ 816).
ظاهراً پسر ارفرنه و برادرزادۀ اریهرثۀ اول است (نک : شم 2). دربارۀ این اریهرثه اطلاع درستی در دست نیست. به گزارش دیودروس (XI/ 365-367) نیز اعتماد چندانی نمیتوان کرد. به گزارش همو اریهرثه پس از کشته شدن عمویش به ارمنستان پناهنده شده، و پس از مرگ امنس و پردیکاس، به کمک اَرْادتِس (ارته وزد؟)، شاه ارمنستان، آمونتاس سردار کاپادوکیه را شکست داده، و سرزمین پدریش را در اختیار گرفته است. دربارۀ صحت این موفقیت با توجه به اینکه در این زمان ارمنستان در چنگ مقدونیها بوده است، نمیتوان یقین پیدا کرد؛ زیرا مسلم است که سلوکوس اول و آنتیوخوس اول کاپادوکیه را زیر فرمان خود داشتهاند (نک : پاولی، همانجا). با اینهمه، از آنجا که نوۀ اریهرثه (از پسرش اَریهمَنه) به نام اریهرثۀ سوم با دختر آنتیوخوس دوم ازدواج میکند و دوباره به فرمانداری قطعی کاپادوکیه میرسد (نک : شم 4)، بعید نیست که اریهرثۀ دوم به کمک سلوکوس به قسمت کوچکی از کاپادوکیه فرمان رانده باشد. ظاهراً اریهرثه در 322قم به سلوکوس پیوسته است. از این اریهرثه سکههایی به خط ارمنی با نوشتۀ «برای اریه وَرث» در دست است که به تقلید از سکههای کاپادوکیه ضرب شدهاند (نک : همانجا؛ یوستی، همان، 24).
پسر اریهمنه و نوۀ اریه رثۀ دوم، نخستین شاه کاپادوکیه پس از اسکندر که موفق به گرفتن دیهیم شاهی شد (استرابن، V/ 347) و استقلال کاپادوکیه را اعلام کرد. همسر اریهرثۀ سوم استراتونیکه، دختر آنتیوخوس دوم بود (نک : شم 3). ظاهراً آنتیوخوس با این وصلت میخواسته است از طرفداری کاپادوکیه اطمینان حاصل کند. سکههایی که از اریهرثۀ سوم به دست آمده، نیز حامل این پیاماند که با او حکومت کاپادوکیه وارد مرحلۀ نوینی شده است و با او ست که حکومت کاپادوکیه تا 95 قم دوام آورد (پاولی، همانجا). پیوند اریهرثه با سلوکیه منجر به توسعۀ منطقۀ فرمانروایی او شد. وی ظاهراً سرزمین میان توروس و فرات را به سبب همین پیوند ضمیمۀ قلمرو خود کرد. نیزه (نک : همو، III/ 817) ظاهراً با توجه به اینکه اریهرثۀ چهارم در 220قم به پادشاهی رسیده است، سال درگذشت اریهرثۀ سوم را با تکیه بر گزارش پلیبیوس (II/ 299-301) 220قم آورده است.
ملقب به مقدس، پسر اریهرثۀ سوم، در حالی که کودکی بیش نبود، در 220قم به حکومت رسید (دیودروس، XI/ 369) و تا 163قم فرمان راند (یوستی، همانجا). اریهرثه در آغاز کار خود دوستیاش را با سلوکیه حفظ کرد و حتى آنتیوخـوس سـوم (کبیر) دختـرش آنتیـوخیس را ــ که بیوۀ خشیارشا بود ــ پیش از جنگ روم به همسری او داد (پاولی، همانجا؛ نک : دیو، II/ 303). سربازان اریهرثه در جنگ ماگنِسیا در 190قم به حمایت از آنتیوخوس پرداختند. اریهرثه در 189قم به گالیها هم که در حال جنگ با مانلیوس بودند، راه عبور داد، اما همینکه مانلیوس به فکر انتقام افتاد، او با پرداخت تاوانی گزاف مسئله را پایان بخشید (همو، II/ 325). کمی پس از آن سفیر اریهرثه در اِفِسوس با تعیین پرداخت 600 تالنت پیمان صلح بست، اما با وساطت امنس که به تازگی با استراتونیکه، دختر اریهرثه ازدواج کرده بود، نیمی از این مبلغ بخشیده شد. سپس اریهرثه با حکومت روم پیمان مودت بست (پلیبیوس، VI/ 169-175). از این تاریخ اریهرثه و جانشینانش هم پیمان صمیمی روم و شاهان برغمه (پرگامون) شدند. این پیمان شامل حال مردم کاپادوکیه نیز میشد.در سالهای 183- 179 قم اریهرثه همراه امنس با فرناک، شاه پنتوس ــ که گاه گاه به کاپادوکیه حمله میکرد و دست به چپاول میزد ــ وارد جنگ شد و پس از غلبه، او را به پس دادن هر آنچه به یغما برده بود، وادار کرد (پاولی، همانجا). کمی بعد به سبب اختلافات ارضی ناگزیر از دفاع در برابر بطلمیوس، فرمانروای کُماژِن شد (نک : همانجا؛ دیودروس، XI/ 373). اریهرثه از همسرش آنتیوخیس صاحب پسری شد که او را مهرداد نامیدند(همو،XI/ 369). او از همین همسر دوپسر ناتنی به نامهای اریهرثه و ارفرنه(نک : همانجا)داشت. اریهرثه در163قم، در حالی که حکومت را به پسرش سپرده بود، درگذشت(همانجا).
مهرداد. پدرش، اریهرثۀ چهارم به سبب علاقهای که به وی داشت، او را در زمان حیات خود به حکومت خواند، اما او پیشنهاد را نپذیرفت و پس از درگذشت پدر در 163قم بر تخت نشست و نام خود را از اریهرثه به مهرداد تغییر داد. اریهرثۀ پنجم دوستدار فرهنگ و فلسفۀ یونان بود و این نکته موجب شد که دانش یونانی به کاپادوکیه راه یابد (همو، XI/ 369-371). او برای به دست آوردن دوستی رومیها کوشش بسیار کرد (همو، XI/ 371؛ پلیبیوس، VI/ 189-191). کمیپساز بهدستگرفتن زمامداری، میتروبوزان، فرمانروای سوفِن (ارمنستان کوچک) را که بر کنار شده بود، به حکومت برگرداند (ح 163قم) و به آرتاکسیاس، شاه ارمنستان که به او پیشنهاد تقسیم ارمنستان کوچک را داده بود، جواب رد داد (دیودروس، XI/ 371-373؛ پلیبیوس، VI/ 195-197). در 162قم، وقتی که دمتریوس اول بر خلاف میل رومیها در سوریه بر تخت نشست، از اریهرثه تقاضای دوستی کرد (ح 160قم)، اما او به توصیۀ رومیها این تقاضا را نپذیرفت (دیودروس، XI/ 389-391). دمتریوس به یاری ارفرنه، برادر ناتنی اریهرثه برخاست و او را به فرمانروایی کاپادوکیه رسانید. اریهرثه در 157 قم به رم پناهنده شد و تصمیم سنای رم را، مبنی بر اینکه حکومت میان دو برادر تقسیم شود، پذیرفت و به کاپادوکیه بازگشت (پلیبیوس، II/ 13؛ دیو، II/ 359) و ارفرنه را از کاپادوکیه بیرون راند (پلیبیوس، VI/ 243؛ دیودروس، XI/ 393-395). اریهرثه در 150 قم به سقوط دمتریوس کمک کرد و سرانجام به کمک رومیها در جنگ با آریستونیکوس شتافت و در این نبرد (ح 130 قم) کشته شد (پاولی، III/ 818؛ دربارۀ سکههای اریهرثۀ پنجم، نک : یوستی، همانجا).
ملقب به تجلّی و مقدس، شاه کاپادوکیه از 130 تا 112 قم. ظاهراً مادرش نوسا برای تسلطی طولانی بر حکومت، هر 6 پسر خود را مسموم کرد و از این میان تنها اریهرثۀ ششم، کوچکترین پسر، جان سالم به دربرد (همانجا). او در آغاز حکومت به ناگزیر در برابر مهرداد پنجم، شاه پنتوس که قصد تصرف کاپادوکیه را داشت، به دفاع برخاست. با پادرمیانی رومیها مهرداد موفقیتی به دست نیاورد. اریهرثه با او آشتی کرد و دخترش لائُدیکه را به زنی گرفت. هنگامی که مهرداد ششم زمام امور را به دست گرفت (114 یا 113قم)، اسباب کشتهشدن اریهرثه را به دست گُردیوس فراهم آورد. سال کشته شدن او را با توجه به سکههایش، 112 قم میتوان تخمین زد.
ملقب به مادر دوست که از 112 تا 100 قم بر کاپادوکیه فرمانروایی داشت (یوستی، همانجا). مادرش لائدکیه به نام او حکومت را در دست گرفت. گردیوس، قاتل اریهرثۀ ششم ناگزیر از ترک کشور شد. کمی بعد مهرداد ششم لائدکیه را از حکومت راند و قدرت را به اریه رثه (برادر زادۀ خود) سپرد. آنگاه مهرداد تقاضای بازگشت گردیوس را کرد. اریهرثه مقاومت کرد و در جنگی که میان او و مهرداد ششم درگرفت، اریهرثه کشته شد و مهرداد کاپادوکیه را به تصرف خود درآورد (پاولی، II/ 819-820).
پسر اریهرثۀ ششم. مهرداد پس از کشتن اریهرثۀ هفتم، ابتدا پسر 8 سالۀ خود به نام اریهرثه را شاه کاپادوکیه کرد، اما چون با اعتراض مردم روبهرو شد، برادر اریهرثه را با همین نام بر تخت نشاند، اما در نخستین فرصت او را از کاپادوکیه بیرون راند. اریهرثۀ هشتم کمی بعد (ح 95 قم) بر اثر بیماری درگذشت (پاولی، III/ 820). یوستی سال مرگ او را 97قم آورده است (همانجا).
پسر مهرداد ششم از پنتوس. مهرداد ششم چنان که گذشت، نخست پس از کشتن اریهرثۀ هفتم او را بر تخت شاهی کاپادوکیه نشاند و سپس بار دوم پس از راندن اریهرثۀ هشتم و مرگ او و درمذاکراتش با روم او را پسر اریه رثۀ پنجم قلمداد کرد. وقتی مردم ناراضی کاپادوکیه آریوبرزن را به شاهی خود برگزیدند، او ناگزیر از ترک پادشاهی شد، اما برای سومینبار در90قم بهکمکپدرش به فرمانروایی کاپادوکیه رسید. آنگاه به فرماندهی سپاه پدرش که از طریق هِلِسْپُنْت به اروپااعزامشده بود، تراکیه ومقدونیه را بهتصرف درآورد و سپس در 86قم در حین لشکرکشی، در تسالی درگذشت(پاولی، همانجا؛ نک : پلوتارک، III/ 61؛ یوستی، «تاریخ»، II/ 429).
ملقب به مقدس و برادر دوست، پسر آریوبرزن و برادر آریوبرزن سوم که از 42 تا 36قم شاه کاپادوکیه بود (همو، «نامنامه»، همانجا).
پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران 1362ش؛ گوتشمید، آلفرد فون، تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1356ش؛ نیز:
Curtius, Quintus, History of Alexander, tr, J. C. Rolfe, London, 1976; Dio, Roman History, tr. E. Gary, London, 1954, Diodorus of Sicily, tr. R. M. Geer and F. R. Walton, London, 1968-1969; ERE; Hinz, W. Altiranisches Sprachgut der Nebenüberlieferungen, Wiesbaden, 1975; Justi, F. «Geschichte Irans», Grundriss der iranischen Philologie, Berlin/ New York, 1974; id, Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963; Olstead, A. T., History of the Perisian Empire, Chicago/ London, 1966; Pauly; Plutarch, Grosse Griechen und Romer, tr. Ziegler, Zürich, 1955-1965; Polybius, The Histories, tr. W. R. Paton, London, 1975; Spiegel, F., Erânische Altertumskund, Leipzig, 1873, 1878, Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1961. پرویز رجبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید