اریاندس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 4 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/233354/اریاندس
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
اَرْیانْدِس [aryāndes]، نام فرماندار هخامنشی مصر و مجری فرمان داریوش مبنی بر تدوین قانون مردمی و بومی این سرزمین. ریشۀ این نام روشن نیست (نک : اشمیت، 134). بعید نیست که اَرْیاوَنْت یا اَرْیاوَنْد توسط مورخان یونانی شکل اریاندس به خود گرفته باشد. این نام با اَرْیانْتَس، نام شاه سکاها میتواند قابل مقایسه باشد (هرودت، II/ 283؛ نک : یوستی، 23). کمبوجیه وقتی که در 522قم، پس از فتح مصر، آهنگ بازگشت به ایران را داشت، اریاندس را که یکی از نزدیکانش بود، به فرمانداری مصر برگمارد (هرودت، II/ 371). دیری از فرمانداری اریاندس نگذشته بود که به سبب شورش مصریان حکومتش متزلزل شد. داریوش در تابستان 518قم، در دیدار کوتاهی از مصر، مردم را آرام ساخت و اریاندس را ــ که ظاهراً در بـرابـر نیروی شـورشیان متزلزل شده بود ــ دوباره به فرمانداری نشاند و به او دستور داد(پیش از 30 دسامبر 518قم) قانون مصر را، با تکیه بر قانونهای مذهبی مصریان و با شرکت کاهنان و دانایان مصری تدوین کند (دیودروس، I/ 325؛ اُمستد، 142). از سند بر جای مانده از اوجاهورِسن، یکی از کاهنان بزرگ مصر که خود شاهد فتح مصر به دست کمبوجیه بوده (نک : کامرون، 310-311)، چنین برمیآید که هم کمبوجیه و هم داریوش به قانونهای مذهبی و بومی مصر احترام زیادی میگذاشتند. اگر به قول این کاهن بزرگ همعصر اریاندس اعتماد کنیم، بیگمان فرمان داریوش دربارۀ آزادی دین و قانون در سرزمینی بیگانه، همان اعتبار منشور بزرگ کورش در بابل را خواهد داشت.یکی دیگر از مهمترین رویدادهای زمان فرمانداری اریاندس در مصر، فتح پوتایه (لیبی) به دست او ست. در 514قم آرْکِسیلائوس، بزرگ مهاجران یونانی ساکن سیرنه (بَرْقۀ جغرافینویسان عرب) که آنجا را در اختیار کمبوجیه گذاشته بود و بهطور صوری از کمبوجیه فرمان میبرد، کشته شد. فرَتیمه، مادر آرکسیلائوس به اریاندس پناه برد و با این ادعا که پسرش به گناه ایراندوستی کشته شدهاست، از او درخواست کینخواهی کرد. اریاندس که فرصت مناسبی برای تاختن به لیبی یافته بود، نخست پیکی به برقه فرستاد و خواستار معرفی قاتل شد. مردم برقه، به سبب ستمی که از آرکسیلائوس دیده بودند، همه به اتفاق قتل او را بر گردن گرفتند. اریاندس از زمین به فرماندهی آماسیس، و از دریا به فرماندهی بَدْرِس پاسارگادی به برقه حمله کرد و با دادن تلفات بسیار، پس از محاصرۀ 9ماهه و با به کار بستن حیله، برقه و در حقیقت، لیبی را تا شهر اوئسپریدس (بنغازی کنونی) تصرف کرد. فرتیمه پس از این پیروزی انتقام خونینی از مردم برقه گرفت. سپس اریاندس برقهایهای رَسته از تیغ انتقام را نزد داریوش فرستاد و او نیز آنها را به سرزمین بلخ تبعید کرد که برای خود دهکدهای بهنام برقه بنیان کردند (هرودت، II/ 371-373, 401-405؛ اشپیگل، II/ 353).ظاهراً به سبب سختگیریهای اریاندس، مردم مصر بار دیگر سر به شورش برداشتند و داریوش، احتمالاً میان سالهای 511 و 492قم، ناگزیر از صدور فرمان اعدام او شد. چون در این زمان فرنهدات فرماندار مصر بود (نک : امستد، 225)، بعید نیست که خود او مجری فرمان عزل و شاید اعدام بوده باشد. هرودت (II/ 381) در گزارش خود به گناه دیگری از اریاندس اشاره میکند: اریاندس آنچنان باد غروری در سر داشته که میخواسته است از همان حقوقی برخوردار باشد که داریوش، و حتى بر آن بود چون داریوش مجسمهای از خود برپا کند. افزون بر این، او نیز مانند داریوش که سکههایی از زرناب با عیار 97٪ (ریشتشتایگ، I/ 90, no. 361) زده بود، سکههایی از سیم ناب ضرب کرده بود. هرودت (همانجا) مینویسد، هنوز هم سکههای نقرۀ اریاندس خالصترین سکهها هستند. هنگامی که داریوش از ضرب این سکهها آگاهی یافت، این اقدام را نوعی تقلید گستاخانه دانست و حمل بر طغیان اریاندس کرد و او را کشت. البته تنها ضرب سکۀ طلا در انحصار شاه بود و برای فرمانداران ضرب سکۀ نقره بدون مانع بود و گناه نابخشودنی اریاندس تنها این بود که عیار سکههایش را خیلی بالا تعیینکرده بود (اشپیگل، III/ 662). به گمان امستد، درواقع چنین سکههایی وجود نداشته، و حقیقت چنین بوده است که مصریان به جای سکه، از شمشهای وزن شده استفاده میکردهاند و گناه اریاندس گداختن سکههای گرانبهای منقوش به پیکر شاه و فروختن آن به صورت شمش بوده است (ص 224-225). کامرون با تکیه بر سند اوجاهورسن، معاصر کمبوجیه که در زمان داریوش کنده شدهاست، با اتهام اریاندس به شورش موافق نیست (ص 310). به نظر او فتح لیبی به وسیلۀ اریاندس و تعیین محل زندگی جدید برای مردم برقه از سوی داریوش حکایت از هماهنگی شاه با فرماندار خود در مصر میکند. همو شورش مصر را شورشی بر ضد داریوش و اریاندس میداند (همانجا). گیرشمن (ص 141) معتقد است که اریاندس نمیتوانسته است از سرگرمی داریوش در خوابانیدن شورشها در دو سال نخستین فرمانروایی خویش سوءاستفاده نکرده، و هوای استقلال در سر نداشته باشد. بهویژه از این روی که او برگزیدۀ کمبوجیه نیز بوده است. از سنگنبشتۀ داریوش در بیستون میدانیم که داریوش فرمانداران یاغی دو سال نخست فرمانروایی خود را به شدت تنبیه کرد. در صورتی که اریاندس پس از به فرمانروایی رسیدن داریوش یکبار در فرمانداری خود ابقا شد. بهرغم نظر کامرون، اریاندس از این روی دچار سیاست شاه شده است که بیش از شکیبایی شاه باد خودسری داشته، و یا اسباب رنجش اتباع خود را فراهم آورده بوده است. از مفاد سند مهم اوجاهورسن به خوبی پیداست که مصریان داریوش را به چشم یکی از فرعونهای خود مینگریستند و نمیتوانستند جز داریوش فرد دیگری را در مقام او ببینند. از این روی، شاید مصریان نیز در تصمیم داریوشسهیم بودهاند. آنها یکبار درآغاز فرمانروایی داریوش به بهانۀ سختگیری اریاندس بر او شوریده، و میزان عدالت شاه را آزموده بودند و داریوش، ضمن اینکه فرمانداری را از اریاندس نستانده بود، به دست او بانی تدوین قانون جدید در مصر شده بود (نک : کامرون، 310-312).
Cameron, G. G., «Darius, Egypt, and the Lands beyond the Sea», Journal of Near Eastern Studies, London, 1943, vol. II; Diodorus of Sicily, Bibliotheca historica, tr. C. H. Oldfather, London, 1968; Ghirshman, R., Iran, Baltimore, 1954; Herodotus, The History, tr. A. D. Godley, London, 1957; Justi, F., Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963; Olmstead, A. T., History of the Persian Empire, Chicago/ London, 1966; Richtsteig, E., Historien, München, 1961; Schmitt, R., «Medisches und persisches Sprachgut bei Herodot», ZDMG, Wiesbaden, 1967, vol. CXVII; Spiegel, F., Erânische Altertumskunde, Leipzig, 1873. پرویز رجبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید