آرنو
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 5 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/233194/آرنو
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
آرْنو [ārno]، آنتوان (1612-1694م/ 1021-1105ق)، متأله و فیلسوف فرانسوی، احیاناً یکی از معروفترین روشنفکران در میان ژانسنیستها(یانسِنیها)ی پُرـ روایال و مدافعسرسخت فلسفۀ دکارت. او در آثار خویش در الاهیات از رأی آوگوستینوس قدیس دفاع میکرد که رستگاری به فیض ایزدی حاصل میشود، نه به اعمال نیک؛ و اساس بخشایش گناهان باید توبۀ راستین قلبی باشد، نه ترس از خدا. این نظریات سخت باعث مناقشات مذهبی در سدۀ 17م/ 11ق شد و مخالفان ژانسنیستها آنان را متهم کردند که در واقع به شاخهای خرابکار از پرُتستانیسم بدل شدهاند.
آرنو همچنین پیوسته درگیر مناقشات فلسفی بود و یکی از تیزبینترین متفکران فلسفی زمان به شمار میرفت. در 1641م از او خواستند دربارۀ «تأملات» دکارت اظهار نظر کند و او چند اشکال بر دکارت گرفت، از آن جمله بود: یکی لازم آمدنِ دور از براهینِ دکارت بر وجود خدا؛ دومِ ماهیتِ «نمایشی» یا «بازنمودیِ» تصورات؛ و سوم تناقض رأی دکارت در خصوص جوهر مادی با آموزۀ کاتولیکی استحالۀ جوهری. دکارت این اشکالات را بسیار هوشمندانه و جدی توصیف کرد. از آن پس، آرنو به صف مدافعان ثابت قدم او پیوست و از جمله گفت: قول دکارت به ثنویت روح و جسم پایهای محکم برای اعتقاد به جاودانگی نفس است. در 1662م آرنو با همکاری پیِر نیکُل رسالهای بسیار پرتأثیر به نام «منطقِ پُرـ روایال» در زمینۀ زبان و استدلال تصنیف کرد و پس از دهها سال مجادلـه در مسائل مربـوط به الاهیات ــ که در طی آن از فرانسه به هلند گریخت ــ فعالیت فلسفی خویش را از سر گرفت. آرنو در 1683م کتابی به نام «تصورات صادق و کاذب» تألیف کرد و در 1685م رسالهای با عنوان «تأملات فلسفی و کلامی» نوشت که در آنها به آراء کلامی مالبرانش و مبانی فلسفی آنها تاخته بود. آرنو در کتاب اول که عمدتاً حاوی بحثی فلسفی است، مؤکداً میگوید: تصورات یا بازنمودهای ذهنی که معرفت انسانی به واسطۀ آنها حاصل میگردد، چیزی بیش از عمل ذهن نیستند که ما را در رابطۀ مستقیم شناختی و ادراکی با چیزها در جهان قرار میدهند (مالبرانش، بنا به تعبیر آرنو، استدلال کرده بود که تصورات مواردی غیرمادی، ولی غیرذهنی در علم خداوندند و ما به جای اشیاء مادی، آنها را ادراک میکنیم. از اینرو، غالباً گفته میشود که مایۀ اختلاف واقعگرایی مستقیم آرنو در مقابل نظریۀ بازنمودیِ مالبرانش بوده است). اینگونه اعمال ذهنی دارای محتوای بازنمودی، یا به قول آرنو (به پیروی از دکارت)، «واقعیت عینی» نیز هستند؛ و این محتوا حیث التفاتی، یا جهتگیری به سوی شیء را تبیین میکند. قصد آرنو از حمله به فلسفۀ ذهن و معرفتشناسیِ مالبرانش ایـن بـود کـه مقدمهای برای حملۀ مهمتری بـه الاهیـات او ــ و خصوصاً ادعای اینکه مشیت ایزدی به کلیات تعلق میگیرد، نه به جزئیات ــ فراهم آورد. آرنو معتقد بود که این نظر پایۀ نظام اعتقادیِ راستین کاتولیسیسم به قضای الاهی و تأثیر مشیت خداوند را سست میکند و نافیِ حاکمیت مستقیم خدا بر جهان است. در 1686م آرنو همچنین بر سر کتاب لایبنیتس،«گفتار دربارۀ متافیزیک»، با او وارد بحث شد و در مکاتباتی که با او کرد، مفهوم جوهر و نظریۀ علیت و هماهنگی پیشین بنیادِ وی را مورد توجه قرار داد. در اینجا نیز مانند مباحثات قبلی با مالبرانش، دلمشغولی او حفظ تصور صحیح اختیار و قضای ایزدی بود؛ و پیداست که انگیزهاش از ملاحظاتی که ایراد میکند (و در آنها به روی آوردنِ مجدد لایبنیتس به «صورتهای جوهری» اشکال میگیرد)، پایبندی به هستیشناسی دکارت است که میگفت: جسم چیزی بیش از بُعد یا امتداد نیست و به کلی فاقد عنصر روح است. بیشترفعالیتهای آرنو درنیمۀ دوم سدۀ17م درواقع متوجه دفاع ازفلسفۀ دکارت بهویژه برمبنای الاهیات بود که محافل کاتولیک و پرتستان هر دو کمر به محکومیت آن بسته بودند. (148)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید