ارمزی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 6 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/233086/ارمزی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
اَرْمَزی [armazī]، یا ارمزتسیخه، متسخته، شهری باستانی در ایبریا(جمهوری گرجستان)که بر جای شهر کنونی متسخته، در محلتلاقی رودهای اَرَگوی و کورا وتقریباً در21کیلومتری شمال تفلیس کنونی قرار داشت. این شهر که در نیمۀ دوم هزارۀ نخست قم ساخته شد و دیرزمانی مرکز حکومت گرجستان شرقی بود، تا اواخر سدۀ5م رونق وشکوفایی بسیارداشت(GSE, XVII/ 205؛ ایرانیکا، II/ 416).کاوشهای باستانشناختی درمنطقۀ متسخته از دهۀ1870م آغاز شد و بهویژه پس از 1937م، به کشف بازماندههایی از مناطق مسکونی، استحکامات و نیزگورستانهایی انجامید که به زمانهای مختلف ــ از دوران سنگ گرفته تـا اواخر قـرون وسطى ــ تعلق داشت (GSE، همانجا). نام متسخته را گاه به معنای «شهر مسخیها» دانستهاند که البته این پنداشت جای بحث دارد و به نظر میرسد که این نام، صورتی کوتاه شده یا قرائتی از ارمز تسیخه، به معنای «دژ ارمزی» یا «دژ اهورهمزدا» باشد (بارنی، 194؛ ایرانیکا، همانجا).شهر ارمزی دو دژ مستحکم داشتکه ارمز تسیخه یا هَرمُزیکا در بَگینِتی یکی از آنها بود و دژ دیگر در سِوْسَمُرا و در کرانۀ چپ رود ارگوی قرار داشت(بارنی، همانجا). دژ بگینتی را متعلق به دورۀ هخامنشیان میدانند. این دژ شباهت بسیاری به آپادانا یا همان تالار بار عام کاخهای هخامنشی دارد و نویسندگان پیشین، از آن با نام آکروپلیس ایبری یاد کردهاند (همو، 214؛ ایرانیکا، همانجا).روایتهای مردمی گرجستان نخستین ساکنان ایبریا را از تبار یافِث پسر نوح(ع) میدانند که از بابل بدینجا آمده بودند. هرچند در درستی این روایت تردید است، اما در این شکی نیست که اینان در سدۀ 12قم، در کوههای آنتی توروس میزیستند و حکومت و سازمان اجتماعی داشتند (رایس، 229).در سدۀ 3قم که ایبریا جامعهای فئودالی میشد، سلسلۀ نیمهافسانهای فَرنَوَزی به حکومت رسید. در این زمان ایبریا تحت تأثیر فرهنگهای ارمنی، ایرانی و یونانی بود. با افتادن تاج و تخت ایبریا به دست شاهان اشکانی ارمنستان در دهۀ نخست سدۀ پایانی قم، ایبریا نیز درگیر ستیزهای درازمدت ایران و روم بر سر ارمنستان شد. همراهی پادشاه ایبریا با میترادات، شاه پُنتوس، سپاه روم را به ایبریا هم کشاند (الن، 43) و روم پس از استیلا بر ایبریا، فرمانروایی بر آنجا گماشت که در متسخته مستقر بود (رایس، همانجا).ایبریا از درگیریهای میان ایران ساسانی و دولت روم برای رونق و شکوفایی فرهنگی و اقتصادی خود بهره جست (همو، 244). با این همه، شهر ارمزی از سدۀ 5م رو به زوال نهاد و آن هنگامی بود که وَختَنگ گُرگاصلان شاه، پایتخت را به تفلیس منتقل کرد. خسرو انوشیروان (سل 531- 579م) حکومت ایبریاییها را برچید و مرزبانی بر آنجا گماشت ( ایرانیکا، همانجا). وی همچنین گروهی از ایرانیان را در ارمزی مستقر کرد که در آنجا ماندگار شدند و ظاهراً با مردم این شهر درآمیختند (برونر، 764).شهر ارمزی طی قرون وسطى، همچنان شهری بزرگ بود که اهمیت تجارتی، هنری و مذهبی بسیار داشت و مقر کاتولیکها و نیز سراسقفی کلیسای گرجستان بود (GSE، همانجا). این شهر سرانجام در 118ق/ 736م در حملۀ عرب به قفقاز، با خاک یکسان شد ( ایرانیکا، II/ 417).مردم ایبریا، همچون ساکنان برخی از سرزمینهای مجاور، ازجمله اورارتوییها، ایزدان محلی و بومی خود را میپرستیدند و پرستشدرخت و گیاه در میانشان رواج بسیارداشت، اما رفتهرفته و در پی تماس با فرهنگهای مجاور، ایزدان بیگانه نیز به ایزدکدۀ آنان راه یافتند. یکی از این ایزدان، ارمزی (یا اُرمزد) بود (الن، 36). دین مزدیسنا ظاهراً از طریق ارمنستان به ایبریا راه یافت و در این سرزمین، خدای بزرگ مزدیسنان، یعنی اهورهمزدا، چنان ارج یافت که در رأس ایزدان محلی قرار گرفت و نامش را بر شهر و دژی نهادند (بارنی، 215). ارمزی گاه به نظر میرسد با میثرۀ ایرانی یکی است، ولی تسرتلی او را با ساندن، ایزد رستنیهای حتیها یکسان میپندارد (الن، 37). همچنین ارمزی را نامی ایرانی دانستهاند که بر یکی از ایزدان بومی ایبریا نهاده شده است (همو، 36-37). به نوشتۀ کتاب «زندگانی نینوی قدیس»، پیکرهای مسین از ایزد ارمزی (یا اُرمُزْد) در شهر ارمزی وجود داشت که به هیئت انسان بود. اینپیکره نیمزره، کلاهخود و سرشانههای زرین داشت. یک چشم آن از سنگ سلیمانی و چشم دیگر از زبرجد بود. وی شمشیر تیزی در دست داشت که به سوی دستش برگشته بود و خبر از مرگ کسی میداد که به او نزدیک شود (الن، همانجا؛ بارنی، 223). در این حالت، ارمزی کمترین شباهتی به اهورهمزدای ایرانی نداشت و بیشتر شبیه تشوب حتیها بود که گاه شمشیری خمیده با خود داشت و پرستش وی احتمالاً با کیش شمشیر رایج در میان سکاها و آلانها مرتبط بود (الن، همانجا).
رایس، تامارا تالبوت، هنرهای باستانی آسیای مرکزی تا دورۀ اسلامی، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، 1372ش؛ نیز:
Allen, W. E. D., A History of the Georgian People, London, 1971; Brunner, Ch., «Geographical and Administrative Divisions: Settlements and Economy», The Cambridge History of Iran, vol. III(2), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983; Burney, Ch. and D. M. Lang, The Peoples of the Hills, London, 1971; GSE; Iranica. عسکر بهرامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید