ارتنا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 11 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/232095/ارتنا
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
اَرَتْنا [aratnā]، علاءالدین ابن جعفر (د محرم 753/ فوریۀ 1352)، مؤسس دولت بنی ارتنا که مدت 46 سال (736-782ق/ 1336-1380م) بر بخشی از آناتولی مرکزی فرمان راندند.لقب ارتنا که احتمالاً از راتنا در زبان سنسکریت به معنی جواهر گرفته شده است، در منابع به شکلهای ارتنه، اَرْتَنا، اِرِدْنا و اَرطانا نیز آمده است.علاءالدین ارتنا اصلاً اویغوری و از امیران ایلخانی بود. او را نویان یا نوین نیز لقب داده بودند که در زبان مغولی به معنی شاهزاده و امیر لشکر است.ارتنا که لقب ملکالامرایی نیز داشت، یکی از یاران و امیران تیمورتاش چوپانی بود که پس از ازدواج تیمورتاش با خواهر او بر اعتبار و نفوذش افزوده شد. تیمورتاش پس از قتل پدرش که به دستور ایلخان ابوسعید صورت گرفت، ادارۀ امور آناتولی را به ارتنا سپرد و خود نزد ملکالناصر، سلطان مملوک مصر رفت. ارتنا به اطاعت از ابوسعید گردن نهاد و ایلخان نیز در 728ق/ 1328م او را ابقا کرد. شیخ حسن بزرگ (جلایری) نیز وقتی از سوی ابوسعید به جای تیمورتاش به حکومت آناتولی برگزیده شد، ادارۀ امور آن دیار را به ارتنا واگذار کرد.چون ابوسعید در 736ق درگذشت،قلمرو او دچار هرج و مرج شد. شیخ حسن جلایری نیز برای استفاده از این اوضاع به ایران آمد و ارتنا را به جای خود به حکومت آناتولی منصوب کرد. چون شیخحسن جلایری از شیخحسن کوچک پسر تیمورتاش در آلاداغ شکست خورد، موقعیت ارتنا نیز به خطر افتاد. پس نخست از شیخ حسن کوچک (چوپانی) اطاعت کرد، اما بعد از مدتی با فرستادن نامهای به ملکالناصر مملوک به اطاعت او گردن نهاد. ناصر نیز با فرستادن خلعت درخواستش را پذیرفت و او را نایبالسلطنۀ خود در آناتولی نامید. ارتنا هم سیواس را مرکز حکومت خود قرار داد و به نام ملکالناصر خطبه خواند و سکه ضرب کرد و برخی از این سکهها را به مصر ارسال داشت. بعد از درگذشت ملکالناصر، ارتنا در 742ق/ 1341م، اعلان استقلال کرد و خود را سلطان علاءالدین خواند و بهنام خود سکه زد و به این ترتیب، مستقیماً به جانشینی ایلخانان در آناتولی دست یافت. شیخ حسن کوچک در 744ق/1343م، برای مطیع کردن وی لشکری به پیکار او فرستاد. در این جنگ لشکر شیخ حسن از ارتنا شکست خورد. این پیروزی موجب اشتهار ارتنا شد و فرمانروای بلامنازع این خطه گردید.قلمروحکومت ارتنا علاوه بر دو پایتختش قیصریه و سیواس، شامل شهرهای توقات، آماسیه، ارزنجان، آنکارا، سامسون، سینوپ، قونیه، نیکده، نیکسار، جانیک، قرهحصار شرقی و قرهحصار دوهلو بود. ارتنا فرمانروایی صوفیمنش بود. در مدت حکومتش در ترویج مذهب و اعزاز و تکریم دانشمندان و مشایخ و سادات میکوشید و بدان پایه از شهرت و محبوبیت رسید که او را «کوسه پیغمبر» نامیدند.ارتنا 3 پسر داشت، غیاثالدین محمد پسر سوم بعد از مرگ ارتنا از سوی امرا و رجال دولت به حکومت رسید. اما او در 767ق/1366م به دست رجال مخالف خود به قتل رسید و پسرش علاءالدین علی بهحکومت نشست. علاءالدین علی که حاکمی نالایق بود، سرانجام، در جریان لشکرکشی به آماسیه در محل کازاوا درگذشت. بعد از علاءالدین علی، پسر 7 سالهاش که به محمد دوم و چلبی معروف است، به حکومت رسید، ولی قاضی برهانالدین احمد که نیابت حکومت را برعهده داشت، در782ق/1381م اعلان استقلال کرد و دولت خاندان ارتنا به سرآمد. از روزگار حاکمیت خاندان ارتنا آثار تاریخی اندکی در شهرهای سیواس، قیصریه و توقات بر جای مانده است.*
ابن بطوطه، رحلة، به کوشش محمد عبدالمنعم عریان و مصطفى قصاص، بیروت، 1407ق/1987م؛ ابن تغری بردی، الدلیل الشافی علی المنهل الصافی، بهکوشش فهیم محمد شلتوت، مکه، 1399ق/1979م؛ همو، المنهل الصافی، قاهره،1984م؛ همو، النجوم الزاهرة، قاهره،1368ق/1949م؛ ابن خلدون، العبر، بیروت، 1401ق/1981م؛ ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، به کوشش مهین همبلی، تهران، 1348ش؛ استرابادی، عزیز، بزم و رزم، استانبول، 1928م؛ افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، 1980م؛ اهری، ابوبکر، تاریخ شیخ اویس، به کوشش وان لون، لاهه، 1373ق/1954م؛ حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، 1350ش؛ رضانور، تورک تاریخی، استانبول، 1342ق/1924م؛ زامباور، معجمالانساب، ترجمۀ زکی محمدحسن و حسن احمد محمود، بیروت،1400ق/1980م؛شبانکارهای، محمد، مجمعالانساب، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1363ش؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش محمدیوسف نجم، ویسبادن، 1402ق/1982م؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1353ش؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، قاهره، 1383ق/1963م؛ لین پول، استنلی و دیگران، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر، ترجمۀ صادق سجادی، تهران، 1370ش؛ مقریزی، احمد، السلوک، قاهره، 1958م؛ نیز:
EI2; Konyalı, İ. H., Âbideleri ve kitabeleri ile niğde Aksaray tarihi, Istanbul, 1974; Togan, A. Z. V., Umumî Türk tarihine giriṣ, Istanbul, 1981; Uzunçarṣılı, İ. H., Anadolu beylikleri, Ankara, 1969; id, Osmanlı tarihi, Ankara, 1982.علیاکبر دیانت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید