صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / ارتش /

فهرست مطالب

ارتش


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 11 دی 1398 تاریخچه مقاله

آرایش نظامی هخامنشیان 

کورتیوس (I/81-87) تصویری روشن از حرکت سپاه ایران در اختیار می‌گذارد: ایرانیان هرگز پیش از برآمدن آفتاب حرکت نمی‌کردند (نیز نک‍ : هرودیان، I/459-461)؛ پس از سرزدن خورشید با صدای شیپوری که از چادر شاه برمی‌خاست، فرمان حرکت داده می‌شد. سراپردۀ شاهی با نقش خورشید که به چادر نصب می‌شد، مشخص بود. در حالی که آتش مقدس و جاویدان در آتشدانی سیمین قرار داشت، مقام روحانی در حالی که 365 جوان ارغوانی پوش به نشانۀ 365 روز سال او را همراهی می‌کردند، به نیایش می‌پرداخت. به دنبال اینان ارابۀ ویژۀ اهوره‌مزدا حرکت می‌کرد و پشت سر ارابه، اسب خورشید و با کمی فاصله 10 ارابه با محمولۀ طلا و نقره. بعد سواران 12 ملیت با لباسها و اسلحه‌های متفاوت قرار داشتند و سرانجام، نوبت به سپاه جاویدان 10 هزار نفری می‌رسید که طوقی از طلا بر گردن، و لباس زربفت بر تن داشتند. پشت سر سپاه جاویدان، با فاصله‌ای اندک، گروه 15 هزار نفری خانوادۀ شاهی قرار می‌گرفت و پس از اینان نیزه‌داران محافظ خاندان شاهی. سپس ارابۀ شاه با نشان مخصوص ارتش که عقابی بود با بالهای گشوده، ظاهر می‌شد (نیز نک‍ : اشپیگل، II/642). ارابۀ شاه 10 هزار نیزه‌دار را که نیزه‌هایشان نقره و طلاکاری شده بود، به دنبال داشت. حدود 200 نفر از ملازمان شاه از چپ و راست ارابۀ شاه را در میان داشتند و پشت سر این ملازمان، 30 هزار پیاده حرکت می‌کرد که 400 اسب شاه را به دنبال داشت. سپس با فاصله‌ای چند، ارابه‌های مادر شاه (داریوش) و همسرش حرکت می‌کردند و سپس گروهی از زنان و ندیمه‌های ملکه‌ها سوار بر اسب بودند. به دنبال این زنان، 600 یابو و 300 شتر خزانۀ شاهی را حمل می‌کرد (کورتیوس، I/87). از گزارش آمیانوس مارکلینوس (II/481) برمی‌آید که در مقابله با حملۀ اسکندر، در ارتش ایران از فیل نیز استفاده می‌شده است. 
با این‌همه، شاهان هخامنشی ترجیح می‌دادند که در جنگهای خود از نیروهای مزدور بیگانه نیز استفاده کنند. به این شکل، شاه ترتیبی می‌داد تا یونانی در برابر یونانی بجنگد. علاوه بر یونانیها از اقوام تورانی و قفقازی نیز استفاده می‌شد(نک‍ : اشپیگل، III/646؛ نیز نک‍ : امستد، 237-247). 

ارتش در زمان اشکانیان

اشکانیان دارای ارتش و فرماندهی منظم نبودند (هرودیان، I/461) و نیروهای رزمی آنان انعکاسی از اوضاع و احوال اجتماعی کشور بود که هر «سردمدار» بزرگی سپاهیان مخصوص خود را داشت (گیرشمن، 265). در حقیقت، اشکانیان هرگز نتوانستند خود را از آرایش جنگی خاصی که با آن در آسیای مرکزی خو گرفته بودند، جدا کنند. این آرایش از به هم پیوستن سواران تیرانداز چند سردمدار بزرگ و تاختن بر دشمن برای رسیدن به هدفی مشترک پدید می‌آمد. اشکانیان پس از تأسیس فرمانروایی، نخست اندکی از شیوه‌های نظامی سلوکیان، یعنی دراختیار گرفتن سربازان مزدور سبک و سنگین اسلحۀ پیاده و سواره را به کار بستند، اما به زودی، شاید در زمان فرهاد دوم (سل‍ ح 138 یا 137 ـ ح 128ق‌م) به نقص بزرگِ داشتن سرباز مزدور و غیرقابل اعتماد بودن آنها پی بردند و از آن صرف‌نظر کردند و سپاه خود را براساس شیوۀ سنتی ایران سازمان دادند (نک‍ : کالج، 65). کار سپاهیان ثابت معمولاً در پادگانهای مرزی بود و تنها به هنگام ضرورت از مالکان بزرگ تقاضای نیرو می‌شد (همو، 64). ارتشی که به هنگام جنگ به این ترتیب فراهم می‌آمد، بیشتر سواره‌نظام بود؛ زیرا اشکانیان فقط وقتی که سوار بر اسب بودند، خودِ واقعیِ خویش را باز می‌یافتند (هارناک، 462). ظاهراً در این دوره استفاده از اسب در سپاه، وارد مرحلۀ نوینی می‌شود. 
قدرت اشکانیان در حملۀ ناگهانی با اسب به دشمن و به محض احساس آسیب‌پذیری، فرار از برابر دشمن بود. این شیوه را رومیان «خدنگ پارتی» می نامیدند. سواران اشکانی علاوه بر اسبی که سوار بودند، اسب دیگری را نیز یدک می‌کشیدند تا به محض خسته شدن اسبشان از اسب یدک استفاده کنند (نک‍ : دیو، III/441-443). جنگ با نواختن طبل آغاز می‌شد. سواره‌نظام اشکانی به سبب سنگینی اسلحه و نیز برای تسلط بیشتر به میدان نبرد، از شتر هم استفاده می‌کرد. در جنگ اردوان پنجم (یا به روایتی چهارم) با رومیان، چون رومیان از بارش تیر و نیزه‌های شترسواران اشکانی تلفات بسیاری را متحمل شدند، ناگزیر با افشاندن گلوله‌های خاردار حرکت شترها را غیرممکن ساختند (نک‍: هرودیان، همانجا). اشکانیان به جنگ تن به تن و یا محاصرۀ دشمن بهای چندانی نمی‌دادند و چون از سپر استفاده نمی کردند، خود و اسبشان را با زره می‌پوشاندند (دیو، III/427؛ نک‍ : هارناک، 463). اشکانیان برای جنگهای طولانی از بردباری کافی برخوردار نبودند و گاهی درست در گرماگرم جنگ دست از نبرد می‌کشیدند و پا به فرار می‌گذاشتند، اما دوباره قوای خود را جمع می‌کردند و آمادۀ دفاع می‌شدند (نک‍ : دیو، III/427-429؛ هارناک، همانجا). ارتش اشکانیان به‌طور کلی ارتشی تدافعی بود و برای جنگ تهاجمی تربیت نشده بود و از فن محاصره بهره‌ای کافی نداشت و به همین سبب، در پای دیوار دژهای دشمن از خود عجز نشان می‌داد (گیرشمن، 266). 
تیر و کمان سلاح همیشگی اشکانیان بود و به گفتۀ پلوتارک، شاهان سکایی [اشکانی] خود ناوک تیرهایشان را تیز می‌کردند (V/262). کمان اشکانیان از همان ابتدا «ابروانی» بود که همراه تیر در کماندان حمل می‌شد. پیاده‌نظام که اعتبار چندانی نداشت، فقط مسلح به تیر و کمان بود (دیو، III/427). افراد سواره‌نظام نیز اغلب تیر و کمان داشتند، پیراهنی کمر دار و شلواری گشاد می‌پوشیدند و تشکیل نیرویی سبک اسلحه را می‌دادند. این سواران، سوارانی را نیز در کنار داشتند که سر تا پا زره‌پوش بودند (هارناک، همانجا). علاوه بر تیر و کمان از نیزۀ بلند نیز استفاده می‌شد. در میان سواران نیزه‌دار اشکانی گروهی نیز نیزۀ دوسرداشتند که‌سلاحی بسیارخطرناک بود و سوارکار می‌توانست به هنگام نبرد، دو دشمن را در آن واحد مورد حمله قرار دهد (همو، 464). هماهنگی سواره‌نظام سبک و سنگین اشکانیان که مکمل یکدیگر بودند، از ویژگیهای مشهور ارتش اشکانیان است: پس از اینکه بارانِ تیر سواره‌نظامِ سبک، عرصه را بر دشمن تنگ می‌کرد، زره‌پوشانِ سوار، بر قلب دشمن می‌تاختند و آنها را به کلی از پای درمی‌آوردند. سورن، فاتح کرهه (هران) این تاکتیک را به حد کمال رسانید. به گزارش پلوتارک (II/271) سورن یک نیروی هزار نفرۀ زره‌پوش داشت که از رعایا و غلامان خود او تشکیل شده بود و هزار شتر تیرهای این سواران را حمل می‌کردند، تا هرگز دچار کمبود تیر نشوند. 
بزرگ‌ترین ضعف سپاه اشکانی فرار لگام گسیخته از برابر دشمن، به هنگام کشته شدن فرمانده سپاه آنان بود. این امر از آنجا ناشی می‌شد که ارتش فاقد مهارت خودگردانی بود؛ مردان به جنگ می‌رفتند، چون امیران محلی به تقاضای شاه نیروهایی را در اختیار او قرار داده بودند و توجهی به مهارت افراد نمی‌شد. با کشته شدن سردار، چون در اعضای سپاه توانایی انتخاب سرداری جدید نبود، بی‌درنگ افراد زیر فرمانش بی‌هدف و درمانده پا به فرار می‌گذاشتند. سود و زیان جنگ نیز با شاه بود و جنگجویان تنها در این حد به سرنوشت جنگ علاقه داشتند که امکان داشت سهمی از غنایم به دست آورند (نک‍ : اشپیگل، III/646). اشکانیان نیز مانند هخامنشیان در نبردهای خـود از نیروهـای ــ البته تا حدودی ــ بیگانه،مانندسکاها، یعنی تورانیهای آن سوی آمودریا استفاده می‌کردند (همانجا). 
یکی دیگر از شگردهای اشکانیان برای ایجاد وحشت در دل دشمن استفاده از پرچمهایی با تصویر اژدها بود. این پرچمها را از جنسی سبک می‌ساختند تا بر اثر وزش باد مانند مارهایی بسیار بزرگ به جنبش درآیند. چیزی نگذشت که رومیان در لشکرکشیهای خود از این روش نیز تقلید کردند و همواره در سپاه خود افرادی ویژۀ حمل این پرچمها را داشتند (کورتس، 676-677). اشکانیان در فصل زمستان معمولاً از پرداختن به جنگ پرهیز می‌کردند (پلوتارک، II/341؛ دیو، همانجا). 
به سبب کمبود نگاره از زمان اشکانیان، آگاهی از لباس نظامی اینان بسیار اندک است. در عین حال، طرحی خطی از یک سوار اشکانی در معبد دورا، هیئت سواری اشکانی را به خوبی نشان می‌دهد. در این طرح نقاب و زره سوارکار و زره اسب که تقریباً تمام بدنش را پوشانده، به خوبی نشان داده شده است. شباهت نیم‌تنۀ کوتاه و شلوارِ سوارکار که از قسمت زانو به پایین تنگ است، با شلوار سوارکاران امروزی، جالب توجه است. زره سوار و اسب ظاهراً از صفحات فلزی گردی به شکل فلس ماهی ساخته شده است. به کمک این طرح تصور هیبت یک سوار اشکانی به هنگام نبرد یا شکار به آسانی میسر است. 

ارتش در زمان ساسانیان

به نظر می‌رسد حدود 500 سال تاخت و تاز و سپاهیگری اشکانیان از نظر نظامی چیز چندانی از خود برجای نگذاشت. از شواهد چنین برمی‌آید که خیلی زود سپاه ملوک‌الطوایفی اشکانیان جای خود را به یک ارتش منظم داد (نک‍ : کریستن‌سن، 202). ظاهراً از زمان خسرو انوشیروان است که ارتش ساسانی، نظامی کاملاً نو می‌یابد. از این‌روی، اغلب در آغاز کار ساسانیان تشخیص ایران سپاهبد از سپاهبد و به‌طور کلی تشخیص و تفکیک مقامهای بالای نظامی از یکدیگر دشوار است. در کارنامۀ اردشیر بابکان (سل‍ 224-241م) بنیان‌گذار سلسله، برای نخستین‌بار به عنوان ایران سپاهبد برمی‌خوریم (ص 206) که ظاهراً بلندپایه‌ترین مقام نظامی است. از منابع موجود می‌توان چنین دریافت که تا زمان خسرو اول ساسانی (سل‍ 531-579م) ایران سپاهبد وزیر جنگ و فرمانده کل سپاه بوده است. در عین حال، به سبب تمرکز بیش از حد قدرت در دست شاه گاهی این مقام از قدرت سازمانی خود برخوردار نبود (نک‍ : کریستن‌سن، 130). همچنین معلوم نیست که ایران سپاهبد بر مقام ارگبدی که فقط از آنِ یکی از اعضای خاندان شاهی بود (نک‍ : ﻫ د، ارگبد) برتری داشته، یا برتری با ارگبد بوده است. در کارنامۀ اردشیر بابکان (ص213) از «ارتیشتاران سالار» نیز یاد می‌شود. چون در هر دو جای کارنامه، عنوانهای «ایران سپاهبد» و «ارتیشتاران سالار» پس از عنوان «موبد موبدان» می‌آید، می‌توان گمان برد که هر دو عنوان یکی است. طبری کاردار پسر مهر نرسه را که مقام ارتیشتاران سالار داشت، بالاتر از سپاهبد و تقریباً هم‌ردیف ارگبد می‌آورد (1/ 869).
انوشیروان در تشکیلات جدید نظامی در فرماندهی کل سپاه نیز تغییراتی به وجود آورد و ضمن از میان برداشتن مقام ایران سپاهبد، 4 سپاهبد را به ریاست دائمی سپاه ایرانشهر برگماشت و هرکدام را مأمور سرپرستی سپاه  ¼ کشور کرد: سپاهبد شرق نیروهای خراسان، سکستان و کرمان را زیر فرمان خود داشت، سپاهبد جنوب نیروهای پارس و خوزستان، سپاهبد غرب نیروهای عراق تا مرز روم شرقی و سپاهبد شمال نیروهای ماد بزرگ و ارمنستان (مارکوارت، ایرانشهر، 16؛ طبری، 1/894؛ نیز نک‍ : پیگولوسکایا، 160). 
در گزارش پروکوپیوس (I/91) به نام سِئُسِس (سیاوش) در مقام ارتیشتاران سالار در زمان قباد (سل‍ 488-496 و 498 یا 499-531م) برمی‌خوریم. به گفتۀ کریستن‌سن (ص 126) از این پس دیگر در منابع این مقام مشاهده نمی‌شود و از قراین چنین برمی‌آید که ارتیشتاران سالار لقب دیگر ایران سپاهبد بوده، و خسرو انوشیروان این منصب و مقام را حذف کرده است. 
انوشیروان ارتش ساسانیان را سازمانی نو داد: مقرر شد تا نجبای (اسواران) فرودست که هستۀ اصلی سپاه ایران را تشکیل می‌دادند و می‌بایستی بدون حقوق خدمت کنند و ساز و برگ جنگی را خود فراهم آورند، اسب و اسلحه و حقوق ثابت دریافت نمایند (طبری، 1/897- 898). همچنین به کسی که برای ارتش کاری نمی‌کرد، دیگر حقوقی پرداخت نشود و به هر کسی اسلحه‌ای داده شود که متناسب با رستۀ اوست. 
گزارش پروکوپیوس (I/121) از ارتش ایرانِ زمان قباد، مغرضانه هم که باشد، نشان می‌دهد که انوشیروان ناگزیر از یک اصلاح بوده است. او می‌نویسد کشاورزان فقیری که گروه پیادگان را تشکیل می‌دهند، تنها به این سبب به جنگ می‌روند که دیوارها را فرو ریزند و کشتگان را لخت کنند. با این‌همه، دست کم برای زمان ساسانیان گزارشهایی در دست است که ایرانیان وقتی دشمنِ در حال فرار را مواجه با رودخانه‌ای می‌دیدند، اگرنه از سر جوانمردی، شاید به سبب تقدس آب به او فرصت عبور از آب و فرار بی‌درد سر را می‌دادند (نک‍ : اشپیگل، III/645)، البته این شیوه می‌تواند ناشی از نوعی تاکتیک نظامی نیز بوده باشد. در آیین‌نامه (آیین‌نامۀ جنگ) که ظاهراً ابن مقفع آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرده، و از طریق عیون الاخبار ابن قتیبه به ما رسیده، آمده است: وقتی که سپاه نزدیک آب توقف می‌کند، باید اجازه داد تا دشمن سیراب شود؛ چون برخلاف دشمن تشنه، دشمن سیراب را به آسانی می‌توان از پای درآورد (1/113). جالب توجه است که لشکریان پیش از آغاز جنگ، نخست مقداری آب مقدس در نزدیک‌ترین نهر یا رودخانه می‌ریختند، سپس با کمان شاخه‌ای مقدس به سوی دشمن پرتاب می‌کردند و آن‌گاه جنگ درمی‌گرفت («دینکرد»، 89). 
ساسانیان نیز از سرباز مزدور بی‌نیاز نبودند. اینان بیشتر از قبایل هون استفاده می‌کردند، اما چون روم شرقی نیز از همین قبایل برای جنگ با ایران استفاده می‌کرد، طرفین اغلب برای پیشی گرفتن از دشمن، ناگزیر از پرداخت بیشتر می‌شدند. البته این نیروهای مزدور، گاه به سبب دریافت مزد بیشتر از سوی دشمن، باعث آشفتگیهای غیرقابل جبرانی نیز می‌شدند (نک‍ : اشپیگل، III/466). 
در زمان انوشیروان سلاح سواران عبارت بود از برگستوان اسب، جوشن بلند و زرهی سینه‌پوش، ران‌بند، شمشیر، نیزه، سپر، گرزی که به کمر بسته می‌شد، تبرزین، ترکشی با دو کمان به زه کشیده و 30 تیر و سرانجام دو زه تابیده که سوارکار آن را از پشت کلاه خود می‌آویخت (نک‍ : طبری، 1/964). با این‌همه، سلاح اصلی ایرانیان در زمان ساسانیان نیزه و کمان بود. از گزارش پروکوپیوس چنین برمی‌آید که ارتش ساسانیان مجهز به وسایل ساخت سریع پل بر رودخانه نیز بوده است (I/447). 
در زمان ساسانیان سواره‌نظام زره‌پوش و سنگین اسلحه که از سواران نژاده تشکیل می‌شد، هستۀ اصلی ارتش به‌شمار می‌آمد. به گزارش آمیانوس مارکلینوس (II/461)، برق زره و سلاح سپاه زره‌پوش ایران در مقابلۀ با رومیان چشم آنان را خیره کرد؛ گویی سواران آهن یکپارچه بودند؛ تمامی تن افراد از صفحات آهن پوشیده بود و آهن چنان بر بدن می‌چسبید که بستهای خشک زره از حرکات بدن تبعیت می‌کرد و با نقابی که از چهره آویخته می‌شد، هیچ تیری بر بدن کارگر نبود. همو (II/483-485) می‌نویسد: ایرانیان فقط به جنگ شجاعانۀ از دور عادت داشتند و به محض احساس عقب‌نشینی قوای خودی، مانند ابر طوفانی پس می‌کشیدند و چون به پشت سر خود تیراندازی می‌کردند، دشمن از تعقیب عاجز می‌ماند. پشت سر سواره نظام فیلها قرار می‌گرفتند (همو، II/481). پیاده‌نظام که پایگان نامیده می‌شد، به فرماندهی پایگان سالار، آخرین بخش سپاه را تشکیل می‌داد. پیادگان موظفانی از روستاییان عادی بودند که بدون دریافت حقوق به جنگ می‌رفتند (همو، II/395). 
ساسانیان فن دژستانی را از رومیان آموخته بودند و از منجنیق، برج متحرک، سرب گداخته و مواد قابل اشتعال استفاده می‌کردند (کریستن‌سن، 208-209). گزارشی از آمیانوس مارکلینوس (II/427, 469) نشان می‌دهد که به هنگام پیشروی دشمن در جلگه، ایرانیان مزارع را می‌سوزاندند تا آزوقه به دست دشمن نیفتد و همچنین با ایجاد طغیانهای مصنوعیِ آب، مانع پیشرفت دشمن می‌شدند. به گفتۀ همو ایرانیان اسیران جنگی را می‌فروختند (I/495-497) و یا برای آبادانی و کشت و زرع به نقاط کم‌جمعیت کشور می‌فرستادند (همو، II/39). 
ظاهراً ساسانیان نیز سپاهی جاویدان (پروکوپیوس، I/121) مرکب از 10 هزار نفر داشتند و فرمانده این سپاه «وَرْثْرَغْنیکان خدای» نامیده می‌شده است (نک‍ : کریستن‌سن، 203؛ هرتسفلد، 173). 
برخلاف دورۀ هخامنشیان و اشکانیان، برای عصر ساسانیان تصویر بهتری از ارگ و ارگبد (ﻫ م‌م) در دست است که به نزدیک شدن به معنی و کاربرد درست واژۀ ارگ کمک می‌کند. اردشیر بابکان، بنیان‌گذار سلسلۀ ساسانیان خود ارگبد بود و از همین روی،پس از رسیدن به فرمانروایی، عنوان ارگبد مخصوص خاندان سلطنتی شد (کریستن‌سن، 101-102). به گزارش مسعودی (2/198)، انوشیروان بناها، قلعه‌ها، باروها و پادگانها بنا کرد که از نظر فن ساخت بارو، مخصوصاً در دریا، بسیار بااهمیت است. انوشیروان برای جلوگیری از هجوم قبایل مختلف قفقاز به داخل کشور دیواری ساخت که بخشی از آن در دریا بوده است. مسعودی که خود در 332ق این دیوار را دیده و شاهد پابرجایی آن بوده است، می‌گوید که این دیوار را بر مشکهای پربادی از پوست گاو، با سنگ و آهن و سرب بنا می‌کرده‌اند؛ با ارتفاع گرفتن دیوار، مشکها فروتر می‌رفت، تا به کف دریا می‌نشست و دیوار از آب بلندتر می‌بود. آن‌گاه مردانی به زیر آب رفته، مشکها را سوراخ می‌کردند تا دیوار در دل آب و در کف دریا استوار شود (2/196-197). این دیوار که مسعودی از قول ایرانیان، آن قسمتی را که در دریا قرار گرفته است، سد می‌نامد، ظاهراً در طول خط مرزی قفقاز و ایران ادامه داشته است. پیش از این، یزدگرد دوم نیز با ساختن دژی در دربند مانع رخنۀ اقوام شمالی به ایران شده بود (اشپیگل، III/357). 

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: