آرایش و پوشش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 8 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/231866/آرایش-و-پوشش
سه شنبه 19 فروردین 1404
چاپ شده
2
در اوایل قرون وسطى لباس زنان و مردان اروپای غربی با لباسهای 5 قرن پیش از آن ــ یعنیزمانی کـه لباس گُلها و ژرمنها شکل لباس رومیها را به خود گرفت ـ تفاوت چندانی نداشت. در این زمان، تُگای رومی منسوخ شد و شلوارِ معمولاً گشادی که روی قسمت ساق آن به صورت ضربدری بند جوراب میبستند، به لباسها اضافه شد و جبهای فراخ جامۀ آنان را کامل کرد. زنان جامهای نسبتاً بلند میپوشیدند که طرح خاصی نداشت و از نمایان شدن خطوط و برجستگیهای بدن جلوگیری میکرد.لردهای فئودال در بازگشت از جنگهای صلیبی پارچههای فاخر شرقی همچون حریر و پارچههای طرحدار دمشقی را با خود به ارمغان آوردند. کمکم جامهها پرآرایه و رنگارنگ گردید و به قالب اندام دوخته شد. دستکش که در ابتدا تنها شاهان و اسقفان به نشانۀ اقتدار آن را به دست میکردند، در سدۀ 14م/ 8 ق میان طبقات بالای اجتماعی عمومیت یافت. از 1380 تا 1450م/782 تا 854 ق بالاپوش مردانۀ ویژهای به نام هوپْلاند رواج داشت که بعدها آن را گان (ردا) نامیدند. این جامه در قسمت بالا تنگ و چسبان، ولی از کمر به پایین چیندار و فراخ بود و روی آن کمربند بسته میشد. یقۀ آن بلند و ایستاده بود و لبۀ یقه را اغلب به شکل مضرّس یا به اشکال فانتزی دیگر برش میدادند. لبۀ باشلق نیز اغلب مضرس بود. میان سالهای 1390-1410م/792-813 ق نوع عجیبی از باشلق رواج یافت، با این توصیف که سر را از بریدگیِ جلوِ باشلق که معمولاً صورت را احاطه میکرد، میگذراندند و چینهای باشلق را همچون دستار به دور سر میپیچیدند و با دنبالۀ باشلق آن را روی سر نگه میداشتند. بدینترتیب، حاشیۀ دندانهدار باشلق شکل تاج خروس پیدا میکرد. در این دوره بر سر گذاشتن کلاه نیز رواج داشت و با سنجاقی جواهرنشان یک پر به کلاه میچسباندند. زنان همچنان جامۀ بلند میپوشیدند، ولی دیگر این جامه، نظیر جامۀ مردان تنگتر، و یقۀ آن باز (دِکولِته) شده بود. آستینِ بسیار تنگِ این پیراهن دکمههای فراوان داشت. کُتهاردیِ زنان که جامهای تنگ و بلند بود، آستینهای بلندی داشت که گاه تا زمین میرسید. زنها روی این جامه نیمتنهای میپوشیدند که پهلوهای آن باز بود و تا پایین کمر میرسید. پوشیدن این جامه بیش از یک قرن رایج بود.در این دوره، پوشش سر نسبت به گذشته پیچیدهتر شده بود. زنان سالخورده همچنان از پارچهای که روی سر و صورت میافتاد و نیز پارچهای که چانه و گردن را میپوشاند، استفاده میکردند، ولی بانوان درباری برای پوشاندن موی سر پوششی بهشکلقوسمدور ــ از پارچۀکتانیچیندار ــ را بهکار میبردند.زیباییشناسی سدۀ 15م/9ق گویی اصراری به توازن اجزاء پوشاک نداشت؛ کلاه اهمیت بیشتری پیدا کرد و در میان زنان روسری پروانهای، و در میان مردان کلاهی بلند و بدون لبه رواج یافت.
مدهای خاص انگلیسیِ سدۀ 16م/10ق، از زمان به تخت نشستن هِـنری هفتم در 1485م/880ق به تدریج ظهور کرد. روسری موسوم به پروانهای که زنها بر سر میکردند، جای خود را به باشلقی خوابیده داد که با پارچهای به رنگ متضاد آستر میشد و لبۀ آن به صورت تایی پهن برمیگشت. بعدها این باشلق آهاردار شد و به شکل قوسی تخت درآمد و به باشلق معروف به «طاق تودور» تبدیل شد.
مردان هنوز هم ریش خود را از ته میتراشیدند، ولی موی سرشان بلند بود. آنان گاه کلاه را با پرهای بلند زینت میدادند. کفشهای نوک تیز و دراز جای خود را به کفشهای بسیار پهن داد. آستینها نیز که گاهی جداشدنی بودند، به گونهای چشمگیر گشادتر شدند و تقریباً همیشه پفکرده و چاکدار بودند؛ ظاهراً این مد عجیب از جامۀ سربازان مزدبگیرِ آلمانی اقتباس شده بود. نیمتنۀ ضخیم انگلیسی را نسبت به گذشته بلندتر میدوختند و قد آن تقریباً تا زانو میرسید، ولی جلو آن باز بود تا کادپیس (کیسهای که در خشتک شلوار دوخته میشد) نمایان شود. مردان زیر این نیمتنه جلیقه میپوشیدند و روی آن نیز یک نیمتنۀ بیآستین چرمی و روی آنها پوستینی ضخیم و بیآستین به تن میکردند. همۀ مردان ثروتمند زنجیر طلا به گردن خود میآویختند. این زنجیر به علاوۀ پوستیـن بیآستین به عنوان جامۀ سنتی شهرداران انگلیسی همچنان حفظ شده است. در این دوره کلاه اغلب کوچک بود و آن را کج بر سر میگذاشتند. بعد از 1530م/936ق کوتاه کردن موی سر و گذاشتن ریش کامل مرسوم بود.زنان پیراهنی بلند میپوشیدند و روی آن جامهای دیگر بهتن میکردند که تا روی کمر تنگ بود و از کمر به پایین چینهای فراوان داشت و تا زمین میرسید. در اواخر دورۀ سلطنت هنری هشتم، آستین جامۀ رو شکل ناقوس مانندی پیدا کرد. این نوع آستین در قسمت شانه تنگ بود و سرآستین بسیار فراخی از خز داشت. دنبالۀ این جامه از 1530م به بعد کوتاهتر شد و ده سال بعد کاملاً منسوخ گردید. یقۀ این جامه نیز خشتی و باز بود، به طوری که یقۀ پیراهنِ زیر و قسمت بالای زیرپوش نمایان بود. باشلق انگلیسی یا «طاق تودور» به تدریج منسوخ شد و باشلق فرانسوی جای آن را گرفت. این نوع پوششِ سر کوچکتر بود و کمی عقبتر بر سر کشیده میشد، به نحوی که موهای جلوِ سر بیرون میماند.نفوذ آلمان ــ که در نیمۀاول قرن16م فراگیر بود ــ در حدود سال1550م/957ق جای خود را به نفوذ اسپانیا داد. این دگرگونی لباسهایی باریکتر، تنگتر و رسمیتر به همراه آورد. آستین نیمتنۀ ضخیم انگلیسی باریکتر، و دامن آن کوتاه شد و تقریباً به کمر میرسید. بارزترین ویژگی پوشاک زنان و مردان در نیمۀ دوم سدۀ 16م یقههای مدور و چیندار از جنس کتان بود که دور گردن را فرامیگرفت. این نوع یقه به تدریج بزرگتر شد.در ربع آخر سدۀ 16م زنان موهای جلو سر خود را عقب میبردند و زیر آن بالشتک یا سیمی موسوم به «پالیسادو» میگذاشتند. مردان عموماً موی سر خود را کوتاه میکردند و گذاشتن ریش نوک تیز، چند شاخه، یا بیلچهمانند تقریباً عمومیت داشت؛ حتى گاهی ریش را به رنگ قرمز سیر در میآوردند. بسیاری از مردان از مدِ آویختن گوشوارهای به یکی از گوشها تبعیت میکردند. باشلقهای تخت که در نیمۀ اول قرن رواج داشت، در میان افراد شیک پوش جای خود را به انواع گوناگون کلاهها داد. کارآموزان و دیگر اقشار پایین اجتماع به موجب قانون ناگزیر بودند باشلق پشمی بر سر بگذارند، ولی این قانون چندان رعایت نمیشد و در 1597م/1005ق منسوخ گردید. زنان تنها هنگام اسب سواری و سفر کلاه بر سر میگذاشتند.مدهای سدۀ 16م/10ق تا بعد از مرگ الیزابت اول و حتى در سالهای اول سلطنت جیمز اول تقریباً بدون تغییر همچنان رایج بود. تغییر در شکل لباس در حدود سال 1610م/ 1019ق، با منسوخ شدنِ شلوار کوتاه چیندار و گرایش به شلوارهای سهربعیِ بلندتر و تنگتر آغاز شد. کلاههای بلندِ تزیینیافته با پر، جای خود را به کلاههای کوتاه لبه پهن دارد. به جای کفش، چکمۀ گشاد و بلندی که تا زانو میرسید و لبۀ آن تا میخورد، یا نیمچکمه با لبۀ گشاد رواج یافت. یقههای چیندار مدور منسوخ گردید و به جای آنها یقههای پهن با حاشیۀ توری که روی شانه میافتاد، باب شد. این نوع یقه به یقۀ وَن دایْک که مشخصۀ طرفداران چارلز اول بود، تبدیل شد و نوع سادهتر آن مورداستفادۀ طرفداران پارلمان نیز قرار گرفت. پوشش دور گردن خانمها نیز چنین تحولی را پشت سر گذاشت، ولی آنان گاه یقۀ چیندار مدور و ایستاده را همراه با یقۀ افتاده برمیگزیدند. زنان همچنین استفاده از پارچهای چهارگوش را که در پشت سر به دور مو سنجاق میشد و سرپیچ نام داشت، آغاز کردند. در این زمان بالاتنۀ لباس آنان کوتاهتر شده، یقۀ بازِ خشتی جای خود را به یقۀ بازِ گرد داده بود و اغلب دو قسمتِ جلوِ بالاتنه با بندی به یکدیگر بسته میشد. آستینها گشاد و گاه پفکرده و چاکدار بود. به جای اینکه دامن را با بالشتک زیردامنی به حالت پفدار نگه دارند، لبۀ آن را چین میدادند و جمع میکردند تا زیردامنی نمایان شود. در بین مردان موی بلند نشانۀ طرفداری از سلطنت، و موی کوتاه نشانۀ طرفداری از پیوریتنها بود.لباس پیوریتنها شبیه لباس هلندیان معاصر آنان، و لباس طرفداران سلطنت اصولاً فرانسوی بود. بازگشت چارلز دوم به سلطنت به منزلۀ پیروزی واقعی مد فرانسوی بر مد انگلیسی بود. نیم تنۀ ضخیم انگلیسی آنچنان کوتاه شد که پیراهن در میانِ نیمتنه و شلوار دیده میشد. آستینهای آن نیز بسیار کوتاه بود و فقط تا آرنج را میپوشاند. شلوار به صورت سهربعی درآمد که در قسمت زانو گشاد بود و رایْن گرِیْوْز نامیده میشد. هر تکه از لباس با روبانهای فراوان تزیین میگردید و یقۀ افتاده به چیزی شبیه به پیشبند کودکان با حاشیۀ توری تبدیل شده بود.در 1666م/ 1077ق انقلاب کاملی در پوشاک مردان پدید آمد. سَمیوئِل پیپْس وقایعنگار چنین نوشته است: «امروز پادشاه پوشیدن جلیقه را... که قبایی بلند و تنگ و از پارچهای سیاه است، آغاز کرد... و روی آن کت پوشید». جان ایوْلین، یکی دیگر از وقایعنگاران سرشناس آن دوره از جامۀ تازۀ پادشاه به عنوان «جامهای برازنده به سبک البسۀ ایرانی» یاد میکند.با کلاهگیس گذاشتن لوئی چهاردهم در اواخر سدۀ 17م/11ق این مد از وِرسای شروع شد و به تمامی اروپا رسوخ کرد. پس از بازگشت چارلز دوم به سلطنت، در انگلستان بر سر گذاشتن کلاه گیس عمومیت یافت. طی 20 سال اول سلطنت چارلز دوم، در پوشش زنان تغییر چندانی حاصل نشد، گرچه جامۀ آنان به تدریج آهاردارتر و رسمیتر شد. در این دوره زنان سعی داشتند بلند قامت به نظر آیند. در آخرین دهۀ سدۀ 17م/11ق کلاه توری بلندی که با استفاده از مفتول فلزی صاف نگهداشته میشد، رواج یافت.در سدۀ 18م/12ق پوشاک مردان ــ که تقریباً در سراسر این سده بدون تغییر ماند ــ. شامل کتی بلند با دنبالۀ چهارگوش، جلیقۀ گلدوزی شده، شلوارک تنگ تا روی زانو، و کفشهایی با پنجۀ چهارگوش و پاشنۀ پهن بود. در این دوره بر سر گذاشتن کلاه سهگوش عمومیت داشت.در زمان سلطنت ملکه آن استوارت، کلاهگیس به بزرگترین اندازۀ خود رسید و علاوه بر پوشاندن شانهها و پشت، روی سینه نیز میریخت. این پوشش تنوع فراوانی یافت. ارزانترین نوع آن از موی اسب ساخته میشد. کلاهگیسهای سادهتر و کوچکتر که به طور سفارشی در لندن ساخته میشد، در مهاجرنشینهای آمریکا نیز رواج داشت. زنان به طور کلی کلاهگیس بر سر نمیگذاشتند، ولی گاه موی خود را با موی مصنوعی اضافی، استادانه میآراستند و به آن پودر میزدند. با گذشت زمان، کلاهها و کلاهگیسها کوچکتر شد. پودر زدن به مو نیز حالتی تصنعی داشت و طبقات بالای اجتماعی را از طبقات پایین متمایز میکرد. جلیقه نیز به تدریج کوچکتر شد، تا جایی که به چیزی شبیه جلیقههای سدۀ 20م تبدیل گشت. با این همه، تا آستانۀ انقلاب فرانسه تغییرات اساسی در شکل پوشاک حاصل نشد.شکل لباس زنان به این اندازه پایدار نبود. اندکی پس از مرگ ملکه آن استوارت در 1714م/1126ق، بالشتک زیردامنی با نام دیگر و شکل نسبتاً متفاوت از نو ظهور کرد. زیردامنیِ تازه ابتدا به دامن فنری، و بعدها به نام فرانسوی آن، یعنی پَنیه معروف شد. دهۀ 1790م شاهد دگرگونی بنیادی در پوشاک زنان و مردان، یعنی روی آوردن از شیوههای درباری به اشکالی از لباسهای روستایی بود. به تدریج مردان به جای کلاهِ سهگوش، کلاهی بر سرمیگذاشتند که با لبۀ باریک و نوک بلندش، بیتردید باید آن را صورت نخستینِ کلاه سیلندر دانست. گلدوزی روی کتهای مردانه منسوخ شد و بخش پیشین دامن آنها از میان رفت. حاصل این دگرگونیها پدیدار شدن لباس سوارکاری یا شکار بود. نیمچکمه جای خود را به کفشهای تخت روبسته داد و بستن شمشیر به کمر نیز منسوخ شد. مردان گذاشتن کلاهگیس را کنار گذاشتند و در اواخر سدۀ 18م/12ق استفاده از پودر برای مو نیز منسوخ شد.در لباس زنان ــ براساس آنچه مدهای کلاسیک تصور میشد ــ سادگی تازهای پدیدار گشت. در حدود 1795م/1210ق بالاتنۀ لباس بسیار کوتاه شد و به مدت ربع قرن به همینسان باقی ماند. پارچهای که برای دوختن اینگونه لباسها به کار میرفت، بسیار ساده و نازک بود. در فرانسه گاه از پارچههای بدننما استفاده میشد. کفشهای پاشنهبلند منسوخ گردید و به جای آنها کفشهای راحتیِ بیپاشنه باب شد و کلاه نیز جای خود را به روبانهایی داد که به مو بسته میشد. از 1794 تا 1797م/ 1208 تا 1212ق زدن دو یا سه پر بزرگ شترمرغ به گیسوان رسم شد و این رسم با اندکی تغییر تا سدۀ 20م در پوشاک درباری باقی ماند. لباسهای این دوره به قدری ساده و مختصر بود که شال کشمیر و شالها و اِشارپهای گوناگون، و نوعی کتِ بدون دنباله با آستینهای تنگ به نام اسپِنسِر در میان بانوان رواج یافت. تنها در اواسط قرن 18م بود که برای کودکان لباس مخصوص تهیه شد.
هر یک از ساکنان دنیای جدید در زمینۀ پوشاک، عادات و ایدههایی را با خود به همراه آورده بودند که مشخصۀ موطن اصلی آنان بود؛ ولی اساساً لباس مهاجرنشینهای آمریکایی از شیوههای انگلیسی متأثر بود.شاید بزرگترین تغییری که در پوشاک آمریکاییان، در مقابل پوشاک اروپاییان، صورت گرفت، دگرگون شدن لباس کار روزمرۀ آنان بود؛ بدینمعنی که آمریکاییان لباسهای ضخیمتر و گرمتر که از پارچههای محکمتر و بادوامتر دوخته میشد، میپوشیدند. مشخصۀ تمامی لباسهایی که در فهرست کالاهای شرکتهای فعال در مهاجرنشینها به چشم میخورد، با دوام بودن آنها ست و در آنها اغلب به عباراتی چون «پارچههای ضخیم» و «پارچههای محکم و با دوام» برمیخوریم. به عنوان مثال مردان و پسران نیمتنهها و شلوارکهای راحت و با دوامی میپوشیدند که از پوست گوزن و بز کوهی تهیه میشد. مهاجران این پوستها را با شیوۀ دباغی خاص سرخپوستان، به جیرِ نازک تبدیل میکردند.پوشش مردان مهاجرنشین از این قرار بود: شلوار سهربعی که در ناحیۀ کمر و زانو گشاد بود؛ شنل فراخی به نام مَندیلیِن که اغلب با پارچهای به رنگ متفاوت آستر میشد؛ نیمتنههایی شبیه کت که اگر قرار بود روی جامۀ دیگری پوشیده شود، اغلب آستین نداشت؛ قبایی که شبیه نیمتنههای یاد شده، اما بلندتر بود؛ و کتی با دوام از چرم بوفالو که آستیندار یا بیآستین بود و کمربند پهنی روی آن بسته میشد.نیمتنۀ چسبان اهمیت ویژهای داشت و مردان، زنان و کودکان این جامه را بر تن میکردند و اغلب روی یقۀ بلند و تنگ آن، یقه یا نوار کتانی آهارداری دوخته میشد. این جامه را از دو لایه پارچه میدوختند و حلقه آستین آن را مغزی دوزی میکردند. مغزی پارچهای بود که روی حلقه آستین در محل تماس آستین با بدن دوخته میشد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید