آذین گشنسپ
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 26 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/231710/آذین-گشنسپ
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
2
آذینْ گُشْنَسْپ [āzīn gošnasp]، از بزرگان دربار هرمز چهارم، پادشاه ساسانی. این نام در متون گوناگون به صورتهای یزدان جُشْنَس (دینوری، 82)، آذین جُشْنَس (طبری، ۱۷۶/۲؛ یعقوبی، 1/ 168؛ گردیزی، 34)، اَریخسیس (مسعودی، 1/۳۰۰، نیز نک: حاشیه)، یزدانبخش (بلعمی، 2/ 1079، نیز نک : حاشیه)، آیین گُشَسب (فردوسی، چ علیاف، ۳۹۴/۸)، آذین کشسب (ثعالبی، ۶۵۹؛ بنداری، ۱۹۵) و آیین کشسب (بنداری، همانجا، حاشیه) آمده است. گُشْنَسْپ مرکب است از دو واژۀ گُشْن، به معنی جوان (مجملالتواریخ، ۹۶، حاشیه) و اسپ.دینوری (همانجا) آذین گشنسپ را رئیس وزیران هرمز، یعقوبی (۱۶۷/۱- 168) مردی که به فرماندهی سپاه هرمز برگزیده شد، مسعودی و گردیزی (همانجاها) وزیر هرمز، و فردوسی (همانجا) دبیر هرمز و رایزن شاه خواندهاند. آذین گشنسپ را گاه خوزی )از مردم خوزستان) و جوری یا حوری (گردیزی، همانجا، نیز نک : حاشیه) دانستهاند. جور که جوری باید منسوب به آن باشد(نک : اصطخری، ۹۶-۹۵(، قصبۀ اردشیر خوره است و اردشیر خوره، شهری از کورۀ اصطخر پارس بوده است.دینوری (ص ۷۸) میگوید که چون خاقانِ ترک بر هرمز تاخت و کارگزاران او را از هرات راند، هرمز بهرام چوبین را به رویارویی او برانگیخت و بهرام، با کشتن خاقان و به تسلیم واداشتن پسر او، بر خزاین ترکان و غنایم بسیار (قس: گردیزی، ۹۰) دست یافت و همه را بر ۳۰۰ شتر (دینوری، ۸۱) سوی هرمز فرستاد. چون غنایم به هرمز عرضه شد، رئیس وزیران هرمز، آذین گشنسپ در میان وزیران و مرزبانان، هرمز را بر بهرام بدگمان کرد که او تنها لقمهای از سفرۀ عظیم غنایم بر تو عرضه داشته است. بهرام پنداشت که حق با آذین گشنسپ است، بر بهرام خشم گرفت و برایش غُل و کمربندِ زنانه و دوک فرستاد و او را در نامهای به ناراستی متهم کرد.بزرگان سپاه بهرام از مضمون نامه آگاه شدند و بر هرمز شوریدند. رایزنان هرمز شاه را به نرمش خواندند و او را واداشتند تا آذین گشنسپ را به پوزشخواهی نزد بهرام فرستد. هرمز پذیرفت و آذین گشنسپ را با سپاهی آراسته روانه کرد. در همین هنگام، پسر عموی آذین گشنسپ که به مکافات گناهی در زندان بود، از او خواست تا آزادیاش را از شاه بخواهد و از همراهیاش بهرهمند شود. آذین گشنسپ خواهش او را به جای آورد و چون به همدان رسیدند، بر او بدگمان شد و به هرمز نوشت، فرستاده را روانه میکند تا شاه فرمان به کشتنش دهد، یا از نو زندانیاش کند، زیرا او تبهکاری خونریز است. پس نامه را به پسر عموی خود سپرد و به او گفت: به سبب پارهای کارها نامهای به شاه نوشتهام، بشتاب و هشدار که کسی از آن آگاه نشود. وی که اندیشناکِ سرنوشت خود بود، پنهانی نامه را بگشود و دریافت که فرمان قتل اوست؛ بنابراین، بازگشت و آذین گشنسپ را که در خلوت بود، کشت و سرش را به درگاه بهرام به ری برد و گفت که این سر دشمن او، آذین گشنسپ است که دل شاه را بر او تیره کرد. بهرام پاسخ داد: «ای تبهکار! تو آذین گشنسپِ گرانپایه را که به پوزش خواهی نزد من میآمد و بر آن بود تا میان من و شاه آشتی روا دارد، کُشتی». پس بیدرنگ فرمان داد تا گردنش را بزنند. خبر کشته شدن آذین گشنسپ که در میان درباریان مقام والایی داشت، دولتمردان را به برکناری هرمز برانگیخت (قس: گردیزی، ۳۴).طبری (۱۷۷-۱۷۶/۲) هیچ نشانی از کشندۀ آذین گشنسپ به دست نمیدهد و مسعودی (۳۰۰/۱) و ثعالبی نیز دربارۀ فرستاده شدن او به همدان ساکتاند. یعقوبی کشندۀ آذین گشنسپ را مردی میشناساند که به وساطت خودِ او از زندان رهیده بود (۱۶۸/۱). فردوسی این زندانی را همشهریِ بدنهاد و خونریز آذین گشنسپ (آیین گشسپ) معرفی میکند(چ علیاف، ۴۲۵/۸). در شاهنامه، در نسخههای چاپ مُل (6/ 328) و دبیرسیاقی (۲۲۴۱/۵) آمده است که شاه نخست با «ایزد گشسب» رای زد و همین دبیر بود که شاه را بر بهرام بدگمان کرد، اما سرانجام، «آیین گشسب» برای مذاکره با بهرام برگزیده شد. نسخۀ چاپ علیاف بر آن است که هر دو تن همان «آیین گشسب» بودند (8/394، 424).
اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۸ش؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۴۱ش؛ بنداری، فتح، الشاهنامه، به کوشش عبدالوهاب عزام، قاهره، ۱۹۳۲م؛ بهار، محمدتقی، تعلیقات بر مجمل التواریخ و القصص، تهران، ۱۳۱۸ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، تهران، ۱۹۶۳م؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۰م؛ طبری، تاریخ؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۷۰ش؛ همان، به کوشش رستـم علـیاف، مسکـو، ۱۹۷۰م؛ همـان، بـه کـوشش ژول مل، تـهـران، ۱۳۶۹ش؛ گردیزی، عبدالحی، زینالاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش؛ مسعودی، علی، مروجالذهب، بهکوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۹۶۵م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر.
حسین وحیدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید