اعشی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 11 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/230934/اعشی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اعشى \aʾšā\، (د ح 8 ق / 629 م)، شاعر پرآوازۀ عرب. او را عموماً ميمون بن ... قيس نامیده، و از تيرۀ ثعلبه از قبيلۀ بكر دانستهاند (اصمعی، 11؛ ابنقتيبه، 44). اعشى، بهمعنی كسی كه شبهنگام نيك نمیتواند ديد، لقب چند تن، خصوصاً دو شاعر ــ يكی جاهلی و يكی اسلامی ــ بوده است. اين اعشى را برای بازشناختن از ديگران، اعشای ميمون، اعشای قيس، اعشای بكر و يا اعشای اكبر خواندهاند. وی چون بهكلی نابينا شد، ابوالبصير نيز لقب يافت (همانجا؛ ابوالفرج، 9 / 108). زندگی و اشعار اعشى، بهسبب شهرت و اعتباری كه وی كسب كرده بوده، پيوسته در معرض نقد و بررسی قرار گرفته، و گفته شده است که همۀ روايات مربوط به اعشى رنگ افسانه دارد: پدرش، معروف به قتيل الجوع، به غاری رفت، سنگی آمد و درِ غار را مسدود كرد و وی از گرسنگی جان داد (طه حسین، 1 / 235)؛ قبر اعشى پيوسته از شرابی كه بر آن میريختند، تر بود (همو، 1 / 236)؛ سجع « ... ، اذا ركب، ... اذا طرب ... » كه دربارۀ 4 شاعر برتر ساخته شده، خود افسانهها و اشعار ديگر پديد آورده است (همانجا)؛ اينكه گفتهاند: «نخستين كسی كه با شعر تكسب كرد، اعشى بود»، بهكلی بیپايه است، زيرا تكسب هم رواج داشت و هم عيب به شمار نمیآمد (نک : همو، 1 / 237- 238)؛ تشبيبهايی كه باعث شد دختران محلّق به خانۀ شوی بروند، كاملاً افسانهآميز است (همو، 1 / 238)؛ ماجرای مدح اَسوَدِ عَنسی (پيامبر دروغين)، و آنگاه مدح، و سپس هجای علقمة بن علاثه و مدح پسر عم او، عامر، به شوخی شبيهتر است (همو، 238- 239)؛ اعشى را گاه سخت تنگدست معرفی میكنند، اما چگونه او كه دربارهاش گويند: از سلامۀ ذوفائش 400 شتر سرخمو گرفت، میتوانست فقير بماند؟ (همو، 1 / 239)؛ سفرهای او، از يمن و حبشه گرفته تا شام و اورشليم و دیگر جاها، هم غيرقابل تصور است (همو، 1 / 240)؛ مدح او دربارۀ كسرى، از ساختههای شعوبيان بعد از اسلام است (همانجا)؛ ديگر مدايح او نيز از همين قبيل است و در اثر رقابت ميان بنی قيس و بنی ربيعه و قبايل يمن پديد آمده است (همو، 1 / 241)؛ از همه مهمتر، مدح حضرت پيامبر (ص) حتماً ساختگی است، زيرا، افزون بر افسانهایبودن ماجرا، بيشتر ابيات آن سست است و جعّالی بیمايه آنها را برساخته است (همو، 1 / 241-244)؛ غزلهای او هم بهنحو شگفتی سروده شده است و گاه معلوم نيست چرا دو سه بيت مدح در آنها گنجيده، و گاه به غزلهای عصر اموی و عباسی شبيه است (همو، 1 / 242-244). همچنین دربارۀ اعشى گفته شده که بیترديد در اواخر عصر جاهلی میزيسته، و اشعاری هم سروده است. اما از آن اشعار، بهخصوص از مدايح او، قبايل يمنی و مضری و ربيعی در كشاكشهای تعصبآميز صدر اسلام، بهرهبرداری كردهاند و آنچه را خواستهاند، بهجای اشعار نابودشدۀ او نهاده، يا به مايههای نخستين افزودهاند (همو، 1 / 244). در برخی جاها، افسانههايی رخ داده كه اعشى قهرمان آنها بوده است، ازجمله اینکه وی هر سال به بازار عكاظ میرفته است و در يكی از سفرها، ماجرای محلق رخ میدهد. در اين داستان، اشعار وی باعث میشود كه دختران هشتگانۀ محلق به خانۀ شوی روند (ابوالفرج، 9 / 113-115، قس: 115-117). گونهگونی شعر اعشى، خواه از نظر شكل و خواه از نظر مضمون، پيوسته مورد توجه بوده است. از آنجا كه او در هر «وزن و قافيهای شعر میسروده است»، از همۀ شاعران برتر دانسته شده است (اصمعی، 12؛ ابوزيد، 67؛ ابوالفرج، 9 / 110)؛ اما مجموعۀ شعر منسوب به اعشى بسيار پرمسئله و ناهمگن است. موضوع دیگری که بر اعتبار اعشى افزوده، آن است که بیشتر راویان کهن، نام او را در صف مُعَلَّقهسرایان آوردهاند (نک : خطیب، 417 بب ؛ نحاس، 2 / 129 بب ؛ ابوالفرج، 9 / 113، 152 بب ).
ابنقتيبه، عبداللٰه، الشعر و الشعراء، بيروت، 1404 ق / 1984 م؛ ابوزيد قرشی، محمد، جمهرة اشعار العرب، بيروت، 1383 ق / 1963 م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1963 م؛ اصمعی، عبدالملك، فحولة الشعراء، بهكوشش چ. تُری، بيروت، 1400 ق / 1980 م؛ خطيب تبريزی، يحيى، شرح القصائد العشر، بهكوشش فخرالدين قباوه، بيروت، 1400 ق / 1980 م؛ طه حسين، من تاريخ الادب العربی، بيروت، 1981 م؛ نحاس، احمد، شرح القصائد المشهورات الموسومة بالمعلقات، بيروت، 1405 ق / 1985 م.
آذرتاش آذرنوش (دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید