اعرج
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 28 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/230924/اعرج
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ نشده
9
اَعْرَج، ابوداوود (یا ابوحازم) عبدالرحمان بن هرمز (د 117 ق / 735 م)، مشهور به ابنهرمز، از تابعان مدینه. وی مولای محمد بن ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب بود (ابن سعد، 5 / 283؛ ابن حبان، 5 / 107). ذهبی سن اعرج را هنگام مرگ بیش از 80 سال احتمال داده است (نك : سیر ... ، 5 / 70؛ قس: خطیب، 262) كه با در نظر گرفتن دورۀ زیست استادان و شاگردان وی درست مینماید. درگذشت او را برخی در 110، و برخی در 119 ق نیز نوشتهاند (نووی،1(1) / 306؛ ابن جزری، 1 / 381).اعرج در تاریخ نحو عربی و روند تحول آن، در نقطۀ حساسی جای گرفته است. بحث در این است كه از ابوالاسود دؤلی (د اواخر قرن 1 ق / 7 م) كه نخستین اشارات به علم نحو را از زبانش نقل كردهاند، تا سیبویه (د 177 ق / 793 م) كه بزرگترین كتاب نحو را تدوین كرده، چه حوادثی رخ داده است و چه كسانی دستاندركار بودهاند كه نحو در این اندك مدت، به این درجه از كمال رسیده است. روایات در این باب بسیار متعدد و گاه متناقض است. در مقالۀ ابوالاسود دؤلی (ه م) همۀ این روایات تشریح شده است و در نموداری كه در آن مقاله به همین امر اختصاص دارد، ملاحظه میشود كه اعرج (ابن هرمز)، در صف ابوالأسود، یعنی نخستین نحوشناسان آمده است. با اینهمه، روایات كمتر به او پرداختهاند. راست است كه در یك روایت، به شیوهای نسبتاً گنگ، او «نخستین واضع نحو» دانسته شده است (سیرافی، 21-22؛ ابن ندیم، 45)، اما انبوه روایات دیگر، در حق او خاموش ماندهاند؛ تنها زبیدی (ص 11-12) او را در كنار ابوالاسود و ابن عاصم نشانده، و افزوده است كه ابوالاسود، فضل تقدم دارد.اینك شاید بتوان پنداشت كه اعرج از آنجا شهرت نحودانی را كسب كرده كه در مدینه میزیسته، و در آنجا یكه تاز این میدان بوده است. مراد ابن برهان نحوی از «علمای نحو مدینه» در شرح اللمع در گفتوگو از طبقات نحویان مدنی، بصری و كوفی همین اعرج است (قفطی، 2 / 172). مالك بن انس در مدینه سالها نزد اعرج میرفت و از او دانش میآموخت و این دانش به روایتی دانش نحو بود كه او پیش از نشر آن از اعرج فرا میگرفت (همو، 2 / 172-173).بیشترین شهرت اعرج پس از نحو، در علم قرائت است. او قرائت را از كسانی چون ابنعباس، ابوهریره و عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه آموخت (نك : ابن جزری، همانجا) و سپس خود به آموزش این علم پرداخت و كسانی چون نافع از قراء هفتگانه و نیز اسید بن ابی اسید، از شاگردان او به شمار میروند (همانجا؛ ذهبی، معرفة ... ، 1 / 63). سیوطی به سبب حضور نه چندان طولانی اعرج در مصر، نام او را در میان پیشوایان قرائت در آن دیار یاد كرده است (1 / 485). قرائت اعرج را به طور كلی باید برخاسته از مكتب مدینه دانست كه در اختیارات بسیاری كه از وی باقی مانده، قابل مشاهده است و در این میان نزدیكی آراء وی در اختیاراتش به كسانی چون ابوجعفر قاری و شیبة بن نصاح خود مؤید این سخن است. همچنین شایستۀ ذكر است كه برخی از منابع به این نكته كه وی از نساخ مصحف شریف بوده است، اشاره كردهاند (نك : بسوی، 1 / 633؛ ابن حبان، همانجا).اعرج در نقل حدیث هم دست داشت و از مشایخ او بجز استادان قرائت وی، میتوان به كسانی چون ابوسعید خدری و عبدالله بن مالك ابن بحینه از صحابه و ابوسلمة بن عبدالرحمان و عبیدالله بن ابی رافع از تابعان اشاره كرد. در این میان بیشترین روایات او از ابوهریره بوده است، چنانكه او را در زمرۀ 7 شاگرد اصلی ابوهریره نام بردهاند (مثلاً نك : ابنعساكر، 10 / 237) و سند ابوالزناد از اعرج به عنوان صحیحترین سند روایی از ابوهریره یاد شده است (بلقینی، 86؛ ابن حجر، 6 / 290).اعرج خود شاگردان و راویانی در حدیث داشته است كه در میان آنها میتوان به ابن شهاب زهری، یحیی بن سعید انصاری، یحیی بن ابی كثیر، محمد بن یحیی بن حبان، ابوالزناد، ابوزبیر، زید بن اسلم، صالح ابن كیسان و عبدالله بن لهیعه اشاره كرد (همانجا). از نظر رجالی، عموماً او را از ثقات دانستهاند (عجلی، 300؛ ابن سعد، 5 / 284؛ ابن ابی حاتم، 2(2) / 297) و در تمامی صحاح روایات او را میتوان باز یافت.اعرج در اخبار تاریخی نیز صاحب دانش بود و در منابع آگاهی او بر انسـاب، بـه خصوص انسـاب قریش ستوده شده است (نك : سیرافی، ابنندیم، همانجاها). در میان شاگردان او نیز نام مورخانی چون موسی بن عقبه و محمد بن اسحاق دیده میشود (نك : ابنحجر، همانجا) و روایات تاریخی پراكنده از او در آثاری چون سیرۀ ابن اسحاق (مثلاً ص 281) و تاریخ طبری (مثلاً 1 / 246، 286) آمده است. در این میان، وجود روایتی خاص از اعرج دربارۀ نصب حجرالاسود توسط عبدالمطلب جلبنظر میكند كه امام صادق (ع)، خطای او را به وی گوشزد كرده، حضرت رسول (ص) را نصب كنندۀ حجرالاسود یاد كرده است (نك : ابن اسحاق، 108).اعرج پس از آنكه سالها به علماندوزی پرداخت، در اواخر عمر، با اندیشۀ جهاد قصد ثغور كرد و به اسكندریه رفت و در رباطی اقامت گزید، اما همان گونه كه آشنایان نیز به او گفته بودند، به علت كبر سن، دیگر برای انجام دادن اینگونه امور، توانایی نداشت و پس از چندی در همان دیار درگذشت (ابن سعد، 7 / 283-284؛ ذهبی، سیر، 5 / 70؛ ابن عساكر، 10 / 238).
ابن ابی حاتم، محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دكن، 1372 ق / 1953 م؛ ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به كوشش سهیل زكار، دمشق، 1398 ق / 1978 م؛ ابن جزری، محمد، غایة النهایة، به كوشش برگشترسر، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دكن، 1399 ق / 1979 م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دكن، 1326 ق؛ ابن سعد، الطبقات الكبرى، بیروت، دارصادر، ابن عساكر، علی، تاریخ مدینة دمشق، عمّان، دارالبشیر؛ ابن ندیم، الفهرست؛ بسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، به كوشش اكرم ضیاء عمری، بغداد، 1394 ق / 1974 م؛ بلقینی، عمر، «محاسن»، همراه مقدمة ابن الصلاح، به كوشش عائشه عبدالرحمان، قاهره، 1974 م؛ خطیب بغدادی، احمد، السابق و اللاحق، به كوشش محمد ابن مطر زهرانی، ریاض، 1402 ق / 1982 م؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ همو، معرفة القراء الكبار، به كوشش محمد سید جادالحق، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ زبیدی، محمد، طبقات النحویین و اللغویین، قاهره، 1973 م؛ سیرافی، حسن، اخبار النحویین البصریین، به كوشش فریتس كرنكو، بیروت، 1936 م؛ سیوطی، حسن المحاضرة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ طبری، تاریخ؛ عجلی، احمد، تاریخ الثقات، به كوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، 1405 ق / 1984 م؛ قفطی، علی، انباه الرواة، به كوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371 ق / 1952 م؛ نووی، یحیى، تهذیب الاسماء و اللغات، قاهره، 1927 م.
جعفر شعار
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید