اشراف، دیوان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 13 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/230644/اشراف،-دیوان
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
4
اشراف، دیوان \dīvān-e ešrāf\، اصطلاح و نیز عنوان دیوانی در ممالک اسلامی که بهطورکلی، به معنای نظارت بر امور ادارات و اجزاء دستگاه دیوانسالاری به کار میرفته، اما حوزۀ کاربرد و مصادیق آن متغیر بوده است. متولی شغل اشراف را مُشرِف (جمع آن مشارف، نک : دوزی، I / 750)، و خود آن شغل را مشارفه نیز میگفتند (مثلاً نک : ماوردی، 110).شغل اشـراف عموماً منـصب تفتیش و بـازرسـی (نک : جواد، 9 / «ظ») ادارات و اجزاء دستگاه دیوانسالاری و حکومت شهرها بود و چون منصب مهم و حساسی به شمار میرفت، مشرفان را از میان مردان برجسته و معتمد دستگاه دیوانی و قضایی برمیگزیدند.اشراف مدتها خود دیوانی خاص داشت. مثلاً در اواخر سدۀ 3 ق / 9 م از ابوعبدالله محمد بن داوود بن جراح، دیوانسالار مشهور، پیشاز وزارتش، با عنوان رئیس دیوان اشراف یاد شده (صابی، 284)، ولی از وظایف و حدود اختیارات این دیوان اطلاع دقیقی در دست نیست. در منابع از مشرفان واسط، بعقوبا، نهرالملک و چند شهر دیگر یاد شده است (ابنساعی، 9 / 70، 73، 87؛ نیز نک : جواد، همانجا) که بیشتر به مسائل مالی میپرداختهاند. دیوانالمخزن را هم که خود چند بخش داشت، مشرفان مختلف اداره میکردند که از جملۀ عناوین مناصب آنها باید به اشراف خزانۀ دولت، اشراف خزانۀ غلات و اشراف خزانۀ اسلحه اشاره کرد (ابنطویر، 140؛ ابنساعی، 9 / 129، 265، 278؛ جواد، 9 / همانجا، نیز «یا»).در ایران به روزگار غزنویان، گروهی از مشرفان درواقع خبرگزارانی بودند که از سوی امیر و سلطان برای گردآوری اخبار چهارسوی قلمرو ایشان یا گردآوری خبر در زمینهای خاص مأمور این کار میشدند.نزدیکی وظایف مشرف و مستوفی بهویژه از آنجا پیدا ست که در عصر سلجوقیان، دیوان اشراف در ادارۀ اموال دیوانی و ضبط محاسبات مالی کشور، مکمل دیوان استیفاء بوده است (اقبال، 31). در منابع این دوره، از دیوان اشراف بارها یاد شده است و گویا رئیس آن را مشرف کل مملکت مینامیدند. مشرف کل که مورد اعتماد تام امنای دولت بود، در هر شهر و ولایتی نایبی امانتدار مینشاند تا هرگونه مخارج کوچک و بزرگ با اطلاع او، و از طریق او کارسازی شود (نظامالملک، 74). این نایبان یا مشرفان در حکم بازرسان امور مالی شهرها بودند و همین معنی از فرمانی که طی آن خواجه عمیدالدین به نیابت اشراف جرجان منصوب شد، برمیآید (اقبال، 31-32). این مشرفان میبایست رسوم معاملات و دقایق محاسبات را میدانستند و امانتدار و باکفایت میبودند و پساز ضبط و ثبت درآمدها و مخارج، نسخهای از آن را به دیوان اشراف میفرستادند. کارگزاران و متصرفان ولایات، زیردست این مشرفان به شمار میرفتند (همانجا). مقرری ایشان نیز باید چنان میبود که مانع دستدرازی به اموال دولتی و رشوهخواری شود (نظامالملک، همانجا). در قلمرو سلجوقیانِ آسیای صغیر و امارتهای متعدد کوچک این منطقه نیز اشراف از مشاغل مهم بوده است و حتى کسانی را میشناسیم که به «مشرف» ملقب بودند (مثلاً نک : ابنبیبی، 656، 696). شغل اشراف تنها در دستگاه دیوانسالاری خلفا و سلاطین شرق اسلامی نبود، بلکه در تمام سرزمینهای اسلامی، از همان سدههای اولیه با توجه به وظایف مختلف، مشرف وجود داشت، چنانکه در عصر حکومت امامان رستمی در مغرب، از مشرفان مالیات و خراج یاد شده است (عبدالحمید، 309). در مغرب و اندلس نیز اشراف جنبهها و مصادیق مختلف داشت، اما همه نوع بازرسی و نظارت را در بر میگرفت. منصب اشراف به روزگار مغولان پساز فتح بغداد، همچنان از مناصب مهم بود و بهتدریج اهمیت بیشتری یافت، تا آنجا که وظایف «دیوان زمام» را به خود اختصاص داد. در عصر هلاکوخان از «اشراف ممالک بغداد» سخن راندهاند (وصاف، 237) و از آنچه محمد بن هندوشاه نخجوانی دربارۀ وظایف «مشرفالممالک» آورده است، پیدا ست که ریاست کل دیوانها با او بوده، چنانکه وی را «ضابط امور الدواوین و الممالک، مدبر مصالح الثغـور و المسالک» شمرده است (نک : 1(2) / 64-66). در این دوره هم بازرسی و نظارت بر امور مالی مهمترین وظیفۀ مشرف بود که به تفحص در درآمدها و هزینهها میپرداخت.تنوع مشرفان و وظایف آنان به روزگار صفویه شبیه دورۀ ممالیک مصر و شام است؛ چنانکه در این عصر از مشرف ایلخی، مشرف جبّاخانه، مشرف ضرابخانه و شماری دیگر از انواع مشرفان بیوتات سلطنتی، چون مشرف خزانه، مشرف توپخانه، مشرف قوشخانه، مشرف قیجاجیخانه، مشرف شربتخانه، مشرف شعربافخانه و مشرف آبدارخانه، یاد شده است که هر یک وظایف معینی داشتند (میرزا رفیعا، 301، 303؛ میرزا سمیعا، 62، 63). در این بیوتات، غیر از بازرسی، تعیین برآورد بودجۀ مورد نیاز و تهیۀ گزارشی در آن باب از وظایف مشرف بود (مینورسکی، 122).
ابنبیبی، حسین، الاوامر العلائیة فی الامور العلائیة، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا، 1956 م؛ ابنساعی، علی، الجامع المختصر، به کوشش مصطفى جواد، بغداد، 1353 ق / 1934 م؛ ابنطویر، عبدالسلام، نزهة المقلتین، به کوشش ایمن فؤاد سید، اشتوتگارت، 1412 ق / 1992 م؛ اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و یحیى ذکاء، تهران، 1338 ش؛ جواد، مصطفى، مقدمه بـر الجامع المختصر (نک : هم ، ابنساعی)؛ صابی، هلال، الوزراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1958 م؛ عبدالحمید، سعد زغلول، تاریخ المغرب العربی، اسکندریه، 1979 م؛ ماوردی، علی، الاحکام السلطانیة، به کوشش احمد مبارک بغدادی، کویت، 1409 ق / 1989 م؛ میرزا رفیعا، «دستور الملوک»، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، تهران، 1347- 1348 ش، س 16، شم 3؛ میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1332 ش؛ مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، 1334 ش؛ نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، به کوشش عبدالکریم علیزاده، مسکو، 1964 م؛ نظامالملک، حسن، سیاستنامه، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1320 ش؛ وصاف، تاریخ، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، 1338 ش؛ نیز:
Dozy, R., Supplément aux dictionnaires arabes, Beirut, 1968.
صادق سجادی (دبا)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید