اسماعیلیه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/230455/اسماعیلیه
پنج شنبه 16 اسفند 1403
چاپ شده
8
اِسْماعیلیه، یكی از فرق شیعه كه در اواسط قرن 2ق/ 8م پدیدار گشت و سپس به شاخهها و گروههایی چند منقسم شد. اسماعیلیان، همچون شیعیان امامی، امامت را به نص میدانستند، اما در بارۀ سلسلۀ امامان پس از امام صادق (ع)، با دیگر پیروان آن امام دچار اختلاف گشتند. این فرقه نام خود را از اسماعیل فرزند امام جعفر صادق (ع) گرفته است. در حال حاضر، اسماعیلیان كه عمدتاً به شاخۀ نزاری این فرقه تعلق دارند، در بیش از 25 كشور در قارههای آسیا و افریقا و اروپا و آمریكا پراكندهاند.
چگونگی ظهور اسماعیلیه و تاریخ شكلگیری آن تا هنگام تأسیس خلافت فاطمی در 297ق/ 910م، هنوز كاملاً بر محققان روشن نیست. با توجه به اینكه منابع معتبرِ بر جا مانده از آن دورۀ نخستین - كه حدود یك قرن و نیم به طول انجامید - به ویژه آثار اصیل اسماعیلی، بسیار اندك است، به نظر نمیرسد كه محققان هرگز بتوانند تمامی ابهامات مربوط به تاریخ و اصول عقاید اسماعیلیان نخستین را مرتفع كنند. با این وصف، در نتیجۀ مطالعات جدید كه از حدود سال 1349ق/ 1930م بر پایۀ متون اسماعیلی بر جا مانده از دورۀ فاطمیان و دورههای بعدی شروع شده، اكنون شناخت بهتری از ماهیت حركت و تعالیم اسماعیلیان نخستین حاصل شده است (نك : دفتری 1-4, 22-29, 91-93).
با رحلت امام جعفر صادق(ع) در 148ق/ 765م، پیروان آن حضرت از میان شیعیان امامی به گروههایی منقسم شدند كه دو گروه از آنها را میتوان به عنوان نخستین گروههای اسماعیلی شناخت. طبق برخی روایات، امام صادق(ع) ابتدا فرزند ارشد خود اسماعیل را به جانشینی برگزیده، و نص امامت را بر او قرار داده بود، ولی طبق روایت اكثر منابع، اسماعیل چند سال قبل از پدر، وفات یافته بوده است. دو گروه اسماعیلی یاد شده كه در حقیقت پس از وفات اسماعیل و در زمان حیات امام صادق (ع) به صورت دستههای شبه اسماعیلی پدیدار شده بودند، پس از درگذشت آن امام از دیگر شیعیان امامی جدا شدند و حیات مستقل خود را در كوفه آغاز كردند. یكی از دو گروه مورد بحث، مرگ اسماعیل را انكار كردند و در انتظار رجعت او به عنوان امام قائم و مهدی موعود باقی ماندند. نوبختی و سعد بن عبدالله اشعری، مؤلفان متقدم كتب فرق شیعه كه نوشتههای آنان مهمترین مراجع دربارۀ ظهور اسماعیلیه است، این گروه را اسماعیلیۀ خالصه نام گذاری كردهاند (نك : نوبختی، 57 - 58؛ سعد بن عبدالله، 80)، و شهرستانی، مؤلف متأخری كه با اصول عقاید اسماعیلیه به خوبی آشنا بوده، این گروه را اسماعیلیۀ واقفه نامیده است كه اسماعیل ابن جعفر را به عنوان آخرین امام و مهدی خود پذیرا شده بودهاند (1/ 35، 149). این گروه معتقد بودند كه امام صادق (ع)، صرفاً برای حفظ جان اسماعیل از دست عمال عباسی مرگ فرزندش را اعلام كرده است. گروه دوم از اسماعیلیان نخستین، مرگ اسماعیل بن جعفر در زمان پدرش را پذیرفته بودند و پس از وفات امام صادق (ع)، فرزند ارشد اسماعیل، محمد را به امامت شناختند. به عقیدۀ این گروه كه به «مباركیه» معروف شدند، انتقال نص و امامت از برادر به برادر تنها در مورد امام حسن و امام حسین (ع) جایز بوده است و به همین علت آنها حاضر به پذیرفتن امامت حضرت موسی كاظم (ع)، یا دیگر برادران اسماعیل نشدند (نك : نوبختی، 58؛ سعد بن عبدالله، 80 -81؛ اشعری، 26-27؛ بغدادی، 70-71؛ شهرستانی، 1/ 35، 149، 171). مؤلفان كتب فرق، نام مباركیه را نسبت به مبارك نامی میدانند كه طبق قول آنها، رهبر این گروه، و نیز یكی از موالی اسماعیل بن جعفر بوده است. ولی اكنون روشن شده كه مبارك از نامهای مستعار خود اسماعیل بوده است. مباركیه كه بعداً امامت اسماعیل را پذیرفتند، معتقد بودند كه امام صادق (ع)، شخصاً پس از مرگ اسماعیل، فرزند او محمد را به جانشینی برگزیده است. بدینترتیب، به نظر میرسد كه مباركیه از نخستین نامهای گروهی بوده كه بعداً توسط مؤلفان كتب فرق، خاصه نوبختی و سعد بن عبدالله اشعری، به نام اسماعیلیه خوانده شدهاند (نك : ابویعقوب، اثبات...، 190؛ همدانی، فی نسب...، 10؛ دفتری، 96). معاصران اسماعیلیان نخستین، غالباً آنان را باطنیه یا ملاحده، و سپس از اواسط قرن 3ق/ 9م قرامطه نیز خطاب میكردند، ولی خود اسماعیلیان نخستین نهضتشان را «دعوت»، یا «دعوت هادیه» مینامیدند (نك : ابنحوشب، 212 ؛ نیز استرن، «اسماعیلیان...»، 100). در دورۀ فاطمیان نیز اسماعیلیان غالباً همان اصطلاحات دعوت و دعوت هادیه را برای نهضت خود بهكار میبرده، و از استعمال نام اسماعیلیهپرهیز میكردهاند (مستنصر، 157، 168، 176، 178، 179؛ آمر، 7؛ مجدوع، 3؛ قلقشندی، 9/ 18-20، 10/ 434- 435، 13/ 238، 246). نوبختی و سعد بن عبدالله اشعری اسماعیلیۀ خالصه را با خطابیه، پیروان ابوالخطاب غالی شیعی، یكی میدانند؛ این دو كه به طور كلی بر تأثیر خطابیه بر شكل گیری اسماعیلیه تأكید دارند، یادآور میشوند كه پس از مرگ ابوالخطاب شماری از خطابیان به پیروان محمد بن اسماعیل ملحق گشتند و سرانجام، مدعی شدند كه روح ابوالخطاب در محمد بن اسماعیل حلول كرده است (نك : نوبختی، 58 -61؛ سعد بن عبدالله، 81، 83). در ام الكتاب نیز كه اصل متن عربی آن احتمالاً در نیمۀ دوم قرن2ق/ 8م در میان گروه مخمّسه از غلات شیعه در جنوب عراق تدوین یافته، و در قرون بعدی به كتابخانههای خصوصی اسماعیلیان نزاری در پامیر و بدخشان راه پیدا كرده، از خطابیه به عنوان بنیانگذاران مذهب اسماعیلی نام برده شده است (نك : ایوانف، «یادداشتها ...»، 478 -419 ؛ هالم، «عرفان...»، 113-198). شماری از منابع متأخر نیز از رابطۀ نزدیك خطابیان و اسماعیلیان نخستین سخن گفتهاند (نك : لویس، 33-35). ماهیت دقیق روابطی كه احتمالاً بین اسماعیلیۀ خالصه و مباركیه از یك سو، و این گروههای نخستین اسماعیلی و خطابیه از سوی دیگر وجود داشته، نامعلوم است، ولی مسلّم است كه نخستین گروههای اسماعیلی در محیط شیعیان امامی در جنوب عراق، خاصه كوفه - كه در آن خطابیه و غلات شیعی دیگر نیز فعالیت داشتند - ظاهر شدند و دهههای نخستین حیات مستقل خود را نیز در همانجا گذراندند.
اطلاعات موجود دربارۀ اسماعیل بسیار محدود است. منابع اسماعیلی، از جمله عیون الاخبار كه مهمترین تاریخ كلی اسماعیلیه به قلم یك مؤلف اسماعیلی، یعنی ادریس بن حسن (د 872ق/ 1467م) است، مطالب مشروح و دقیقی دربارۀ شرح حال او ذكر نمیكنند و تنها به ستایش وی، و دفاع از امامتش میپردازند (4/ 332 به بعد). از سوی دیگر، منابع اثناعشری كه به اسماعیل اشاره دارند، به علت جانبداری از امامت حضرت موسی كاظم(ع)، نسبت به اسماعیل، منابعی بیطرف شناخته نمیشوند و در یادكردهای خود، گاه افعال ناپسندی مانند شرابخواری به او نسبت میدهند (نك : كشی، 474). در هر صورت، اسماعیل و برادر تنی او عبدالله افطح - كه امام جماعتی از امامیه، موسوم به فطحیه شد - بزرگترین پسران امام صادق (ع) از بطن فاطمه، نوۀ امام حسن(ع)، بودند. تاریخ ولادت اسماعیل نامعلوم است، ولی گفته شده كه وی حدود 25 سال از برادر ناتنیش امام موسی كاظم (ع) كه در 128ق/ 746م متولد شده، بزرگتر بوده است (نك : جعفر، سرائر...، 258). از اینرو، به نظر میرسد كه اسماعیل در نخستین دهۀ قرن 2ق/ 8م متولد شده باشد. تاریخ وفات اسماعیل نیز روشن نیست؛ در بیشتر منابع آمده است كه او چند سال پیش از پدر بزرگوارش در شهر مدینه درگذشته، و همانجا در قبرستان بقیع به خاك سپرده شده است. با توجه به دیگر مطالبی كه از زندگانی اسماعیل در دست است، میتوان گفت كه وفات او بین سالهای 132- 145ق/ 750-762م، و احتمالاً اندكی پس از به خلافت رسیدن منصور عباسی در 136ق/ 753م اتفاق افتاده است (همان، 262؛ ادریس، 4/ 332-350؛ ابنعنبه، 233). اسماعیل با برخیاز شیعیان انقلابی و غلات شیعه، مانند ابوالخطاب و مفضّل بن عمر جعفی، همكاری داشته است و اخبار و روایتهای مختلفی دربارۀ این ارتباطات وجود دارد (جعفر، همان، 256-257؛ كشی، 321، 325-326). همچنین نقل شده است كه اسماعیل در چند طرح ضد حكومت عباسی مشاركت كرده، و در یكی از این موارد در كوفه با بسّام بن عبدالله صیرفی همكاری داشته است. پس از كشف طرح اخیر كه احتمالاً مربوط به سال 138ق بوده است، امام صادق(ع)، اسماعیل و بسام به پایتخت عباسی در حیره احضار شدند و در آنجا خلیفه منصور، حكم به قتل بسام داد و اسماعیل را عفو كرد. این یكی از چندین موردی بوده كه امام صادق (ع) علناً از همكاری اسماعیل با غلات شیعه و گروههایی كه باعث گمراهی فرزندش میشدند، اظهار نارضایی كرده است (همو، 244- 245؛ نیز دفتری، 98-99).بعضی از اصطلاحات و روشها و تعالیم ابوالخطاب و پیروان نخستین او، مانند مفاهیم ناطق و صامت، و تأكید آنان بر تأویل، و اندیشۀ ماهیت ادواری تاریخ دینی بشر، به گونههای دیگری بعداً در قالب یك نظام غنوصی و عرفانی مورد استفادۀ اسماعیلیان نخستین قرار گرفت؛ ولی به طور كلی، تفاوتهای فاحشی بین اصول عقاید خطابیه كه به الوهیت امامان خود اعتقاد داشتند و اسماعیلیه وجود داشت و در دورۀ فاطمیان، اسماعیلیان فاطمی شدیداً ابوالخطاب را به عنوان یك ملحد لعن كردند و منكر هر نوع ارتباطی بین اسلاف خود و خطابیه شدند (قاضینعمان، دعائم...، 1/ 49-50، المجالس...، 84 - 85). دربارۀ محمد بن اسماعیل، هفتمین امام اسماعیلیه، نیز اطلاعات چندانی در دست نیست. محمد فرزند ارشد اسماعیل بوده كه بنابر روایات، هنگام فوت پدر 26 سال داشته است و تولد او به احتمال قوی باید در حدود سال 120ق/ 738م واقع شده باشد. وی اندكی پس از 148ق/ 765م كه اكثر شیعیان امامی حضرت موسی كاظم (ع) را به امامت شناختند، از محل سكنای خانوادگی خود مدینه به عراق مهاجرت كرد و زندگی پنهانی خود را آغاز نمود و به همین سبب به «مكتوم» اشتهار یافت. این مهاجرت مبدأ «دورۀ ستر» در تاریخ اسماعیلیان نخستین است كه تا هنگام تأسیس خلافت فاطمیان و ظهور امام اسماعیلی به طول انجامیده است. محمد پس از مهاجرت، پنهانی و با نامهایی مستعار مانند «میمون» در بلاد مختلف میزیسته، و ارتباط خود را با مباركیه كه مركزشان در كوفه بود، همچنان حفظ میكرده است. او پس از مدتی اقامت در جنوب عراق، از بیم آزار مأموران عباسی كه مدام در جست و جوی وی بودند، به خوزستان رفته، و بخش آخر عمر خود را در آنجا، در میان گروهی از پیروانش گذرانده بوده است. وی در دورۀ خلافت هارون الرشید (170-193ق/ 786- 809م)، و احتمالاً اندكی پس از 179ق/ 795م درگذشته است. محمد چند پسر داشته كه طبق نظر اسماعیلیان فاطمی، یكی از آنان به نام عبدالله پس از مرگ پدر رهبری مباركیه را به دست گرفته بوده است (نك : ادریس، 4/ 351-356؛ نیز ابنعنبه، 234 به بعد).
براساس اشاراتنوبختی (ص 61) و سعد بن عبدالله (ص 83)، و با توجه به اعتقادات بعدی اسماعیلیه، به نظر میرسد كه با وفات محمد بن اسماعیل، مباركیه به دو شاخه منشعب شدهاند و تنها گروه بسیار كوچكی تداوم امامت را در اخلاف محمد بن اسماعیل پذیرفتند. شایان ذكر است كه منابع معاصر هیچ گونه اشارهای به حیات مستقل این گروه و اسامی امامانشان نكردهاند، تا اینكه در 286ق/ 899م تداوم امامت اسماعیلیه رسماً مورد پذیرش اسماعیلیان فاطمی قرار گرفته است. گروه دیگر، شامل اكثر مباركیه، مرگ محمد بن اسماعیل را انكار كردند و در انتظار رجعت وی به عنوان امام قائم و مهدی موعود باقی ماندند. برای این گروه كه بعدها به طور اخص به نام قرامطه شهرت یافتند، محمد بن اسماعیل پس از امام صادق(ع)، هفتمین و آخرین امام بوده است و به همین سبب اسماعیلیه عموماً به نام سبعیه یا هفت امامی نیز شهرت داشتهاند. گفتنی است كه نوبختی و سعد بن عبدالله در فهرست هفتگانه، نام اسماعیل بن جعفر را ذكر نكردهاند، ولی در جای دیگر یادآور میشوند كه طبق اعتقادات قرمطیان، امامت در حیات امام صادق (ع) از او به فرزندش اسماعیل منتقل شده بوده است (نك : نوبختی، 61، 62؛ سعد بن عبدالله، 84). در هر صورت، مطلب با ابهام روبهروست و به نظر میرسد كه گروهی از قرمطیان (اسماعیلیان نخستین) اسماعیل را به عنوان امام شناخته بوده، و برخی دیگر امامت را حق او نمیدانستهاند. در فهرست امامان كه بعداً مورد قبول اسماعیلای شمارش نخستین امامان اسماعیلیه، هنوز مورد قبول اسماعیلیان مستعلوی است، حال آنكه اسماعیلیان نزاری كه معتقد به برابری و یكسان بودن مقام تمام امامان هستند، فهرست خود را با نام حضرت علی (ع) آغاز میكنند و سپس امام حسین (ع) را به عنوان دومین امام خود میآورند. نزاریان نام امام حسن (ع) را در فهرست خود ذكر نمیكنند، زیرا به عقیدۀ آنها وی امام مستودع بوده، و بر خلاف امامان مستقر، امامت در اخلاف وی تداوم نیافته است. در نتیجه، نزاریه نیز همواره اسماعیل بن جعفر و محمد بن اسماعیل را به عنوان ششمین و هفتمین امامان خود ذكر میكنند.
از تاریخ بعدی این گروههای اسماعیلی نخستین كه مركزشان در كوفه بود و اعضای معدودی داشتند، تا زمانی كه اسماعیلیان با برپایی نهضت واحد اندكی پس از اواسط قرن 3ق/ 9م ناگهان در صحنۀ تاریخ اسلام ظاهر گردیدند، اطلاعات قابل ملاحظهای در دست نیست. به نظر میرسد كه طی این یك قرن، رهبرانی در خفا و به استمرار برای ایجاد یك نهضت واحد و پویا در میان گروههای اسماعیلی نخستین فعالیت داشتهاند. این رهبران احتمالاً امامان همان دستهای بودهاند كه با مرگ محمد بن اسماعیل از مباركیه منشعب شده، و تداوم امامت را پذیرفته بودند. آنان برای حفظ جان خود از تعرض عباسیان، تقیه مینمودند و مدتها به طور علنی ادعای امامت نمیكردند؛ چنانكه این مطلب در نامهای از عبیدالله مهدی خطاب به اسماعیلیان یمن، به وضوح بیان شده است. عبیدالله مهدی آخرین این رهبران كه در 286ق/ 899م تازه به رهبری مركزی اسماعیلیه رسیده بود، آشكارا مدعی امامت خود و اسلافش گردید و سپس خلافت فاطمیان را در شمال افریقا بنیان نهاد. به همین دلیل نوبختی و سعد بن عبدالله كه از انشعابات داخلی شیعه نیك آگاه بودهاند، قادر به ذكر اسامی كسانی كه پس از محمد بن اسماعیل از سوی این گروه امام شناخته میشدند، نیستند. با این حال، فهرست اسامی این رهبران و شمار آنها، در روایتهای اسماعیلیان فاطمی و منابع غیراسماعیلی تقریباً مشابه یكدیگرند؛ تنها اسماعیلیان فاطمی نسب این رهبران را به امام صادق (ع) میرسانند (نیشابوری، 95؛ همدانی، فی نسب، 10-12)، و ابنرزام و دیگر منابع ضد اسماعیلی، شخصی غیر علوی به نام میمون قدّاح را سرسلسلۀ این رهبران معرفی میكنند (ابنندیم، 238؛ ابندواداری، 6/ 17-20؛ مقریزی، اتعاظ...، 1/ 23- 26). مسلّم است كه اقامتگاه این رهبران ابتدا در اهواز و عسكر مكرم در خوزستان بوده، و سپس به بصره، و سرانجام به شهر سلمیه در شمال شام (سوریه) منتقل شده است. سلمیه تا 289ق/ 902م همچنان مركز دعوت اسماعیلیه و اقامتگاه رهبران مركزی نهضت بوده است. كوششهای پنهانی این رهبران، عاقبت پس از نزدیك به یك قرن در حدود سال 260ق/ 874م به نتیجه رسید و از همان موقع شبكهای از داعیان اسماعیلی ناگهان در بلاد مختلف اسلامی پدیدار گشتند و فعالیت گستردهای را برای بسط دعوت اسماعیلیه آغاز كردند. در آن تاریخ دعوت اسماعیلیه همچنان تحت هدایت رهبری مركزی مستقر در سلمیه قرار داشته، و هویت واقعی این رهبران نیز هنوز به گونههای مختلف كتمان میشده است. برای جلب حمایت بیشترین شمار از اسماعیلیان نخستین، رهبران مركزی اسماعیلیه تا مدتها به نام محمد بن اسماعیل دعوت میكردند كه اعتقاد به امامت و مهدویت وی نظریۀ اصلی مباركیه و مهمترین گروه منشعب از آنها بوده است. به عبارت دیگر، نظر به اینكه اكثر اسماعیلیان نخستین در انتظار رجعت محمد بن اسماعیل به عنوان مهدی و گسترش حكومت عدل او بودهاند، رهبران مركزی نیز بر همین نظریه تأكید داشته، و نهضت واحد اسماعیلیه را در قرن 3ق بر اساس همین نظریه در بارۀ امامت استوار كرده بودند.
دربارۀ آغاز و اشاعۀ دعوت اسماعیلیه در نیمۀ دوم قرن 3ق، و همچنین هویت و مقام مذهبی رهبرانی كه نهضت را در دورۀ ستر تشكیل دادند و هدایت كردند، مآخذ و روایات مختلفی وجود دارد. روایت رسمی خود اسماعیلیه كه در دورۀ خلافت فاطمیان تدوین یافته، توسط داعی ادریس بن حسن خلاصه شده است (4/ 357-404). طبری توضیحات مفصلی از آغاز دعوت در عراق دارد كه عمدتاً بر بازجوییهایی مبتنی است كه یكی از عمال عباسی، موسوم به محمد بن داوود ابن جراح (د 296ق/ 909م) در 291ق از یك اسیر اسماعیلی به عمل آورده است (طبری، 10/ 23 به بعد). از طرف دیگر، نظام الملك، وزیر معروف سلاطین سلجوقی كه در 485ق/ 1092م به دست اسماعیلیان به قتل رسید، جامعترین وصف را دربارۀ آغاز و گسترش دعوت اسماعیلیه در مناطق جبال و خراسان و ماوراء النهر در كتاب سیاست نامۀ خود آورده است (ص 282- 305). یك روایت ضداسماعیلی نیز دربارۀ دعوت اسماعیلیه و رهبران مركزی آن در قرن 3ق وجود دارد كه منشأ اصلی آن رسالهای است به قلم عبدالله بن محمد بن علی ابن رزام طایی كوفی كه در نیمۀ اول قرن 4ق/ 10م میزیسته، و رئیس دیوان مظالم در بغداد بوده است. رسالۀ ابنرزام در رد اسماعیلیه مفقود شده، ولی گزیدههایی از آن در منابع متأخر، از جمله در الفهرست ابنندیم (ص 238-239) نقل شده است. رسالۀ ابنرزام كه برای بیاعتبار كردن كامل نهضت اسماعیلیه تنظیم شده بوده، مورد استفادۀ خاص یكی دیگر از دشمنان این فرقه، یعنی شریف ابوالحسن محمد بن علی، معروف به اخومحسن قرار گرفته بوده است. اخومحسن كه خود را از اخلاف محمد بن اسماعیل میدانسته، و از شجره نویسان سادات علوی نیز بوده است، در دمشق میزیسته، و در حدود 375ق/ 985م درگذشته است. كتاب اخومحسن در ردّ اسماعیلیه كه شامل بخشهای جداگانهای دربارۀ تاریخ و اصول عقاید آنان بوده، نیز مفقود شده است، ولی قسمتهای مفصلی از آن را مؤلفان متأخر، خاصه 3 تن از مورخان مشهور مصری یعنی نویری (25/ 187-317)، ابندواداری (6/ 6 به بعد، 17-21، 44-157) و مقریزی ( اتعاظ، 1/ 22- 29، 151-201، الخطط، 1/ 391-397) نقل كردهاند. این روایت ابنرزام و اخومحسن، در قرون بعدی مأخذ اصلی داوریهای خصمانۀ اكثر مؤلفان اسلامی دربارۀ اسماعیلیه واقع شده است و خاورشناسان نیز تا چند دهۀ قبل، همچنان به همین روایت ضد اسماعیلی استناد میكردهاند. بر اساس این منابع، نكات اصلی دعوت اسماعیلیه در قرن 3ق را میتوان بدینشرح خلاصه كرد: در 261ق/ 875م، یا چند سال زودتر، حمدان قرمط فرزند اشعث كه از اهالی سواد كوفه بوده، دعوت اسماعیلیه را در نواحی اطراف كوفه و سایر نقاط جنوب عراق آغاز، و سازماندهی كرده، و داعیانی نیز برای نواحی مهم آن منطقه معین كرده است. خود حمدان توسط داعی حسین اهوازی كه از جانب رهبر مركزی نهضت به عراق گسیل شده، به كیش اسماعیلی در آمده بوده است. در آن زمان، مركز دعوت در سلمیه استقرار داشته، و فعالیت حمدان بخشی از نهضت واحد اسماعیلیه بوده كه تحت نظر رهبران مركزی هدایت میشده است. حمدان به زودی پیروان زیادی پیدا كرد كه به قرامطه (جمع قرمطی، منسوب به قرمط) اشتهار یافتهاند. در اندك مدتی واژۀ قرامطه به گروههای اسماعیلی دیگر بلاد نیز كه ارتباطی با حمدان قرمط نداشتهاند، اطلاق شد. دستیار اصلی حمدان، شوهر خواهر (یا برادر زن) او بوده كه عبدان نام داشته، و از اهالی اهواز بوده است. عبدان از نوعی استقلال عمل برخوردار بوده، و شخصاً داعیانی را تعلیم میداده، و به نواحی مجاور، خاصه جنوب ایران گسیل میكرده است (ابندواداری، 6/ 46-47، 55، 67؛ نویری، 25/ 191-192، 233؛ مقریزی، اتعاظ، 1/ 155، 160، 166، 168).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید