اسحاق بن احمد سامانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 5 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/230164/اسحاق-بن-احمد-سامانی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
8
اِسْحاقِ بْنِ اَحْمَدِ سامانی، ابویعقوب (د 301ق/ 914م)، از امیرزادگان مشهور سامانی كه در ایام امارت نصربناحمدبناسماعیل، در سمرقند به ادعای فرمانروایی برخاست. از احوال او اطلاع مختصری در دست است. نخستین بار از اسحاق در واقعۀ نزاع میان دو برادرش امیر نصر و اسماعیل بن احمد سامانی (ه م) یاد شده كه او جانب اسماعیل را گرفته بود (273ق). سال بعد در جنگ میان نصر و اسماعیل هم اسحاق در لشكر اسماعیل بود و در آغاز پیكار شكست خورد و به غرب گریخت و سپس امیر اسماعیل او را باز آورد و به جنگ نصر رفتند (نرشخی، 115-116). به همین سبب چون اسماعیل بن احمد پس از مرگ نصر (279ق) امارت ماوراء النهر یافت، اسحاق را حكومت فرغانه داد (مدرس، 266). روایت سمعانی (7/ 25) كه از اسحاق به عنوان رئیس دیوان مظالم بخارا یاد كرده، میبایست مربوط به دوران حكومت امیراسماعیل بر بخارا و پیش از مرگ امیرنصر بن احمد بوده باشد. به هر حال، چنین مینماید كه اسحاق از اواخر عمر برادرش اسماعیل حكومت سمرقند داشته است، زیرا هنگامی كه اسماعیل درگذشت (295ق) و جانشین و پسرش احمد خواست به ری رود، به صوابدید یكی از اركان دولت كه او را از شورش عمویش اسحاق بیم میداد، به سمرقند رفت و اسحاق را گرفت و به بخارا فرستاد؛ یا به روایتی او را به بخارا نزد خود خواند و به زندانش افكند (گردیزی، 325-326؛ ابن اثیر، 8/ 7). اسحاق همچنان در بخارا بود تا در 298ق امیر احمد او را آزاد كرد و به امارت سمرقند و فرغانه بازگردانید (همو، 8/ 61). چون امیر احمد در 301ق كشته شد و پسر خردسالش نصر در بخارا بر تخت نشست، اسحاق در سمرقند به عنوان بزرگ سامانیان سر برداشت و مردم را به اطاعت از خود خواند و به خلیفۀ بغداد هم نامه نوشت تا موافقت او را به دست آورد. پسرش الیاس نیز در سمرقند به یاری پدر برخاست و پسر دیگرش ابوصالح منصور در نیشابور بر ضد نصر قیامكرد و برخیشهرهایخراسان را گرفت.از این سوی، حمویۀ ابن علی سپهسالار نصر به پیكار اسحاق رفت. در رمضان 301 بر در بخارا جنگ شد و اسحاق تاب نیاورد و به سمرقند گریخت، اما باز تدارك جنگ دید و این بار هم ناكام ماند و به سمرقند بازگشت. حمویۀ بن علی سر در پی او نهاد و شهر را به زور تصرف كرد وكار را بر اسحاق كه پنهان شده بود، چنان سخت گرفت كه امان خواست و حمویه او را امان داد و به بخارا فرستاد. در این میان منصور بن اسحاق نیز در خراسان بمرد و شورش به یك بار فرو نشست. اسحاق در بخارا بود تا همانجا درگذشت (طبری، 10/ 147- 148؛ نرشخی، 130؛ ابن اثیر، 8/ 78، 80؛ قس: سمعانی، همانجا). اسحاق نیز چون پدر و برادرانش اهل علم بود و كسانی از محدثان از او روایت كردهاند (نک : سمعانی، همانجا).
ابن اثیر، الكامل؛ سمعانی، عبدالكریم، الانساب، حیدرآباد دكن، 1396ق/ 1976م؛ طبری، تاریخ؛ گردیزی، عبدالحی، تاریخ، به كوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ مدرس رضوی، محمدتقی، تعلیقات بر تاریخ بخارا (نک : هم، نرشخی)؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ ابونصر احمد بن محمد، به كوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1363ش.
صادق سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید