اذرعی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229658/اذرعی
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
7
اَذْرَعی، ابوالعباس شهابالدین احمد بن حمدان بن احمد بن عبدالواحد بن عبدالغنی (708-783ق/ 1308-1381م)،فقیه شافعی. وی در اذرعات شام چشم به جهان گشود و در همان نواحی نشوونما یافت. مقدمات علوم را در دمشق فرا گرفت و مدتی نزد ابننقیب، ابن جمله، قاسم بن عساكر، احمد بن ابیطالب حجار و صدرالدین حارثی فقه آموخت و برخی كتب فقه شافعی را نزد مزی و ذهبی خواند (ابنحجر، الدرر...، 1/ 145؛ ابن قاضی شهبه، 3/ 141-142؛ ابن تغری بردی، 1/ 274). اذرعی در اوان جوانی به قاهره سفر كرد و در درس مجدالدین سنكلومی شركت جست (ابن حجر، همانجا؛ ابن قاضی شهبه، 3/ 142؛ طباخ، 5/ 86). در اثنای سفر، در محضر عدهای دیگر از فقها نیز حضور یافت و از جمله در قدس نزد تقیالدین قلقشندی فقه آموخت (ابن تغری بردی، 1/ 275). وی در بازگشت به دمشق، ملازمت فخرالدین مصری (691 -751ق) پیشوای شافعیان بلاد شام را اختیار كرد و نزد او در فقه شافعی به كمال رسید و در 27 سالگی از وی اجازۀ افتا دریافت كرد و با گواهی و معرفی او به محضر سبكی راه یافت (ابن حجر، ابن قاضی شهبه، همانجاها؛ ابن تغری بردی، 1/ 274- 275). از آن پس، عدهای دیگر از فقهای شام و قاهره و اسكندریه برای او اجازۀ افتا صادر كردند كه نعیمی (1/ 56-57) نام چند تن از آنان را یاد كرده است. شهابالدین ابن حجی نیز یك جزءِ حدیثی به روایت اذرعی از مشایخ وی، همراه با شرح حال آنان ترتیب داده بوده، و آن را روایت میكرده است (ابنحجر، انباء...، 2/ 62؛ ابن قاضی شهبه، 3/ 141؛ ابن تغری بردی، 1/ 274؛ نعیمی، 1/ 57). اذرعی در چند ناحیه از بلاد شام متناوباً به امر قضا اشتغال یافت، تا آنكه در چهارمین دهۀ زندگانیش او را ناگزیر ساختند كه به حلب برود و به نیابت از قاضیالقضات آنجا، نورالدین محمد ابنصائغ (696- 749ق) عهدهدار منصب قضا گردد (نك : ابنحجر، الدرر، همانجا؛ ابن عماد، 6/ 278). وی پس از ورود به حلب در مدرسۀ عصرونیه سكنى گزید و با مرگ ابن صائغ، شغل قضا را رها كرد و یكسره به تصنیف و افتا و تدریس روی آورد (ابنتغری بردی، همانجا؛ نیز نك : ابنحجر، طباخ، همانجاها). آوردهاند كه او روز و شب در حال تصنیف بود (ابن حجر، همان، 1/ 146؛ طباخ، 5/ 87) و جز به هنگام ضرورت از خانه خارج نمیشد (ابن قاضی شهبه، 3/ 143؛ ابن تغری بردی، 1/ 277). وی به گردآوری كتب نیز پرداخت و كتابهای بسیاری را فراهم آورد كه بعضی از آنها نزد دیگران یافت نمیشد (ابن قاضی شهبه، 3/ 142؛ ابنحجر، انباء، همانجا). اذرعی چند دهۀ متوالی در مدارس ظاهریه، اسدیه، بلدقیه و دارالحدیث بهائیه مستقلاً، و در چند مدرسۀ دیگر شافعیان به عنوان «معید» به تدریس پرداخت (نعیمی، همانجا؛ طباخ، 5/ 88). اذرعی بار دیگر در 762ق، بعد از فوت جمالالدین اسنوی، عازم قاهره شد و در آنجا برخی از مصریان از او بهره بردند. در مراجعت به حلب، وقتی كه به دمشق وارد شد، عدهای از دانشمندان طراز اول آن شهر نیز از وی كسب دانش كردند. در 763ق، از فضلای مصر بدرالدین زركشی و برهانالدین بیجوری در حلب به دیدار وی شتافتند و بیجوری شرح منهاج او را كتابت كرد (نك : ابن حجر، الدرر، 1/ 146؛ طباخ، 5/ 87). اذرعی سالیان دراز در مسجد جامع حلب بر مسند افتا و تدریس فقه شافعی تكیه زد و فتاوایش در حلب شیوع یافت و مرجع عام و خاص گردید (ابن حجر، همانجا؛ ابن قاضی شهبه، 3/ 143؛ شوكانی، 1/ 35)، چنانكه زین الدین بارینی، فقیه بزرگ حلب، هرگاه در پاسخ استفتائات درمیماند، به وی مراجعه میكرد (ابنحجر، همان، 1/ 147؛ ابن تغری بردی، همانجا؛ نعیمی، 1/ 57، قس: 1/ 58). اذرعی به رغم آنكه در گزارش و تصنیف دستی قوی داشت، در تحلیل قاصر بود و بجز فقه از دیگر علوم و فنون چندان بهرهای نداشت (ابن حجر، انباء، همانجا؛ ابن قاضی شهبه، 3/ 142). وی بسیار انشاد شعر میكرده، و گاه خود نیز به شیوۀ برخی از فقها اشعاری میسروده است (ابنحجر، الدرر، 1/ 147؛ ابن قاضی شهبه، 3/ 143؛ نعیمی، همانجا). اذرعی را مردی صریح اللهجه، حقگو، مبارز و خداترس معرفی كردهاند كه با رجال حكومت به تندی سخن میرانده است. در عین حال، فروتنی و مهر ورزی او به اهل علم را ستودهاند (ابنحجر، ابن قاضی شهبه، همانجاها؛ ابن تغری بردی، 1/ 276). وی در كارها سخت جانب احتیاط را رعایت مینموده، و به ندرت اجازۀ افتا صادر میكرده است، چنانكه تنها تنی چند از شاگردانش چون شرف الدین انصاری و شرف الدین دادیخی به اخذ اجازه از وی موفق شدهاند (ابن حجر، ابن قاضی شهبه، همانجاها؛ طباخ، 5/ 87). او خود نیز در فتوا دادن به ویژه در باب طلاق، سخت اهل پرهیز و دقت بوده است و از شاگردانش تعهد میگرفته كه دنبال قضا نروند (ابن قاضی شهبه، همانجا؛ نعیمی، 1/ 57). كرامات چندی نیز به اذرعی نسبت دادهاند (نك : ابن حجر، همانجا؛ شوكانی، 1/ 36؛ طباخ، 5/ 88). اذرعی در پایان عمر مبتلا به ضعف بینایی و سنگینی شنوایی شد و به سبب شكستگی پا، كمتر میتوانست راه برود، تا سرانجام در حلب چشم از جهان فرو بست (ابن قاضی شهبه، همانجا؛ ابن حجر، انباء، 2/ 62؛ نعیمی، 1/ 58).
1. التوسط و الفتح بین الروضة و الشرح، در فقه، 20 مجلد. نام این كتاب در بعضی منابع به اشتباه به صورت جمع التوسط و الفتح بین الروضة و الشرح درج گردیده است (نك : شوكانی، 1/ 35). این اثر را با عنوان المتوسط فی الفتح بین الروضة و الشرح نیز آوردهاند (نعیمی، 1/ 57؛ ابن عماد، 6/ 278). در عنوان كتاب «الروضة» اشاره به كتاب روضة الطالبین و عمدة المتقین، تألیف محیی الدین نووی (د 676ق)، و «الشرح» اشاره به شرح كبیر رافعی بر كتاب مذكور است (نك : نعیمی، همانجا). جزء سوم این كتاب به خط مؤلف در كتابخانۀ ظاهریۀ دمشق (نك : ظاهریه، 71)، و جزء ششم آن در دارالكتب مصر موجود است (نك : سید، 1/ 191). 2. غنیة المحتاج الى سلوك المنهاج، در فقه، این كتاب یكی از دو شرحی است كه اذرعی بر كتاب منهاج الطالبین فی مختصر المحرر محییالدین نووی، در 8 جلد نگاشته است. نسخهای از آن در دارالكتب مصر و كتابخانۀ ظاهریۀ دمشقموجود است (GAL, S, I/ 680, II/ 108).3. فتاوی الاذرعی، كه نسخهای از آن در كتابخانۀ سوهاج مصر موجود است (نك : الفهرس...، 221). 4. قوت المحتاج فی شرح المنهاج، در فقه، شرح دیگری است بر منهاج الطالبین نووی، در 10 جلد. بخشهایی از این كتاب در كتابخانههای قاهره، دمشق و موصل موجود است (سید، 2/ 223؛ GAL, S، همانجا). این كتاب را ابن خطیب الدهشه (د 834ق) تلخیص كرده است (نك : حاجی خلیفه، 2/ 1361). 5. المسائل الأذرعیة، یا المسائل الحلبیات، تألیفی است در یك مجلد كه در زمان مؤلف شهرت یافت. این اثر مجموعۀ مسائلی است كه اذرعی در سالهای نخستین اقامتش در حلب در مكاتباتش با سبكی مطرح نموده، و پاسخ آنها را دریافت داشته است (ابن حجر، همانجا؛ طباخ، 5/ 86). این پرسش و پاسخها در باب فقه و عقاید و لغت و جز اینها، و گاه دربردارندۀ فتاوایی مطابق فقه دیگر مذاهب است و نسخهای از آن در دارالكتب مصر یافت میشود (نك : سید، 3/ 52).
1. اسئلة علی التوشیح. این كتاب تعلیقات اذرعی است بر توشیحالتوضیح، حاشیۀبدرالدین ابنحبیب شافعی (د 796ق) بر توضیح الحاوی كه آن خود شرحی بوده است از قطبالدین احمد غالی شافعی (د 779ق) بر كتاب الحاوی الصغیر نجمالدین قزوینی (د 665ق) در فروع فقه شافعی (ابن قاضی شهبه، 3/ 142؛ حاجی خلیفه، 1/ 625). 2. التنبیهات على اوهام المهمات. این كتاب شرحی است بر المهمات اسنوی كه حجم آن با اصل كتاب برابری میكرده، و قسمت پاكنویس شدۀ آن، تا پایان مبحث نكاح به 4 جلد میرسیده است (نك : ابن قاضی شهبه، ابنحجر، همانجاها؛ ابن تغری بردی، 1/ 276؛ نیز نك : نعیمی، 1/ 57؛ حاجیخلیفه، 2/ 1915). 3. روضةالاحباب فیمختصر الاستیعاب (نك : بغدادی، 1/ 115). 4. مختصر الحاوی. اذرعی در این اثر، كتاب الحاوی الكبیر ماوردی (د 450ق) از منابع اساسی در فروع فقه شافعی را مختصر كرده است (نك : نعیمی، ابن تغری بردی، همانجاها؛ حاجی خلیفه، 1/ 628، قس: 1/ 625، 627). اشعار پراكندهای نیز از اذرعی در بعضی منابع نقل شده است (نك : ابن حجر، الدرر، 1/ 146-147، انباء، 2/ 63؛ ابن تغری بردی، 1/ 277؛ شوكانی، 1/ 36؛ طباخ، 5/ 87، 88).
ابن تغری بردی، المنهل الصافی، به كوشش احمد یوسف نجاتی، قاهره، 1375ق/ 1956م؛ ابن حجر، احمد، انباء الغمر، حیدرا¸باد دكن، 1388ق/ 1968م؛ همو، الدرر الكامنة، حیدرا¸باد دكن، 1392ق/ 1972م؛ ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق؛ ابن قاضی شهبه، ابوبكر، طبقات الشافعیة، به كوشش حافظ عبدالعلیم خان، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ بغدادی، هدیه؛ حاجی خلیفه، كشف؛ سید، خطی؛ شوكانی، محمد، البدر الطالع، بیروت، دارالمعرفه؛ طباخ، محمد راغب، اعلام النبلاء، حلب، 1344ق/ 1925م؛ ظاهریه، خطی (فقه شافعی)؛ الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصورۀ، قاهره، 1948م؛ نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، دمشق، 1367ق/ 1948م؛ نیز:
GAL, S. بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید