صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / بیمارستان /

فهرست مطالب

بیمارستان


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بیمارِسْتان‌، محل‌ نگهداری‌ بیماران‌، واژه‌ای‌ فارسی‌ است‌ (بیمار یا وِمار + پسوند مكان «ستان‌»). بی‌گمان‌ از آغاز ارتباط مسلمانان‌ با بیمارستان‌ و پزشكان‌ جندی‌شاپور ایران‌، به‌ همان‌ شكل‌ یا به‌ صورت «مارستان‌» در منابع‌ عربی‌ وارد شده‌، و به‌ كار رفته‌ است‌ (مثلاً نک‍ : رازی‌، ۱ / ۲۵۹؛ ابن‌ منظور، ۶ / ۲۱۷). اما در مارستان‌ در بسیاری‌ مواضع‌، خاصه‌ در قرون‌ متأخرتر مجانین‌ را نیز نگهداری‌ می‌كردند (مثلاً ابشیهی‌، ۱ / ۳۲۸- ۳۲۹؛ ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ۲۰ / ۱۵۴؛ ابن‌جوزی‌، صفة ... ، ۲ / ۵۱۹؛ ابونعیم‌، ۱۰ / ۳۶۸؛ جبرتی‌، ۱ / ۲۱۹، ۶۱۶؛ ابن‌ عماد، ۲ / ۳۴۰، ۴ / ۲۲۷). در بعضی‌ مناطق‌ یا دوره‌های‌ تاریخی‌، دارالشفا و دارالمرضى‌ نیز به‌ جای‌ بیمارستان‌ به‌ كار رفته‌ است‌. 
دربارۀ نخستین‌ بیمارستانی‌ كه‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ ساخته‌ شد، اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌. گر چه‌ سابقۀ نوعی‌ بیمارستان‌ ابتدایی‌ به‌ عصر پیامبر اكرم‌ (ص‌) و غزوۀ خندق‌ و بنی‌ قریظه‌ باز می‌گردد كه‌ زنی‌ رفیده‌ نام‌ در مسجد النبی‌ (ص‌) خیمه‌ای‌ برافراشته‌ بود و مجروحان‌ جنگی‌ را مداوا می‌كرد (طبری‌، ۲ / ۱۰۰-۱۰۱)؛ ولی‌ گفته‌اند كه‌ نخستین‌ بیمارستان‌ ثابت‌ را به‌ دستور ولید بن‌ عبدالملك‌ اموی‌ در ۸۸ق‌ / ۷۰۷م‌ در دمشق‌ ساختند (مقریزی‌، ۲ / ۴۰۵). بااین‌حال‌، كهن‌ترین‌ بیمارستان‌ بزرگ‌ و معتبر در قلمرو اسلام‌، جندی‌شاپور است‌ كه‌ پیشینۀ آن‌ لااقل‌ به‌ روزگارشاپور دوم‌ساسانی‌ بازمی‌گردد كه‌ در روزگار خسرو انوشیروان‌ به‌ اوج‌ شكوه‌ و شكوفایی‌ دست‌ یافت‌ (فردوسی‌، ۴ / ۱۷۹۸؛ اقبال‌، ۱۳۳؛ دانلپ‌، ۲۱۹؛ الگود، ۴۶؛ نیز نک‍ : كریستن‌ سن‌، ۲۹۶). این‌ بیمارستان‌ در پایان‌ عصر ساسانی‌ در برابر فاتحان‌ عرب‌ (نک‍ : نصر، ۳۹۶) از آسیب‌ مصون‌ ماند. برخی‌ روایات‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ عربهای‌ صدر اسلام‌ با این‌ شهر و بیمارستان‌ آن‌ آشنا بوده‌اند، زیرا آورده‌اند كه‌ حارث‌ بن‌ كلده‌، پزشكی‌ كه‌ در جندی‌شاپور تحصیل‌ كرده‌ بود، یك‌ وقت‌ به‌ دعوت‌ پیامبر (ص‌)، یكی‌ از مسلمانان‌ را مداوا كرد (ابن‌ابی‌اصیبعه‌، ۱ / ۱۱۰-۱۱۱؛ ابن‌ جلجل‌، ۵۴؛ قس‌: الگود ۶۶؛ نسیمی‌، ۸۲۳، كه‌ از دیگر عربهای‌ تحصیل‌ كرده‌ در جندی‌شاپور نیز یاد كرده‌ است‌). با آنكه‌ دربارۀ ارتباط این‌ بیمارستان‌ با دربار امویان‌ نیز سخن‌ گفته‌اند (عیسى بك‌، ۶۳)، ولی‌ آغاز ارتباط رسمی‌ و وسیع‌ آن‌ با مركز خلافت‌ به‌ روزگار منصور عباسی‌ باز می‌گردد (قفطی‌، ۱۵۸-۱۵۹؛ براون‌، ۲۳). از همین‌ زمان‌ نخستین‌ بیمارستانها به‌ سبك‌ جندی‌شاپور و متأثر از ساخت‌ و بافت‌ آن‌ در دنیای‌ اسلام‌ پدیدار شد و روی‌ به‌ تكامل‌ نهاد، تا آنجا كه‌ بیمارستانهای‌ جهان‌ اسلام‌ را از نظر تعداد و سطح‌ عالی‌ خدماتی‌ كه‌ ارائه‌ می‌دادند، باید از مهم‌ترین‌ جلوه‌های‌ بی‌مانند تمدن‌ اسلامی‌ در سده‌های‌ میانه‌ به‌ شمار آورد. ماندگاری‌ نام «بیمارستان‌» در سراسر این‌ قلمرو وسیع‌، خود مؤید نقش‌ و تأثیر جندی‌شاپور بر تأسیس‌ بیمارستانها و شكل‌گیری‌ ساختار علمی‌ و اداری‌ آنهاست‌. 
سازمان علمی‌ و اداری‌ بیمارستان‌: بیمارستانهای‌ بزرگ‌ سازمان‌ اداری‌، خدماتی‌ و علمی‌ گسترده‌ای‌، مركب‌ از رسته‌های‌ مختلف‌ پزشكان‌، داروسازان‌، انواع‌ خدمه‌ و پرستاران‌، بخشهای‌ مختلف‌ درمانی‌، خازنان‌، وكیلان‌، ناظران‌ و جز آن‌ بود. چنین‌ سازمانی‌ در مقیاس‌ كوچك‌تر در برخی‌ از بیمارستانهای‌ شهرهای‌ كم‌ اهمیت‌تر، مانند بیمارستان‌ واسط نیز دیده‌ می‌شد (ابن‌ جوزی‌، المنتظم‌، ۸ / ۸). رؤسای‌ بیمارستانها همواره‌ از میان‌ پزشكان‌ انتخاب‌ می‌شدند و یك‌ پزشك‌ می‌توانست‌ ریاست‌ چند بیمارستان‌ در یك‌ یا حتى‌ چند شهر را در دست‌ داشته‌ باشد؛ چنان‌ كه‌ سنان‌ بن‌ ثابت‌ روزگاری‌ رئیس‌ بیمارستانهای‌ بغداد بود (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۲۲۱-۲۲۲) و سعید بن‌ یعقوب‌ دمشقی‌ ریاست‌ بیمارستانهای‌ بغداد و مكه‌ و مدینه‌ را در دست‌ داشت‌ (همو، ۱ / ۲۳۴). 
رئیس‌ پزشكان‌ بیمارستان‌ را ساعور می‌نامیدند كه‌ در برخی‌ بیمارستانها «متولی‌» آنجا نیز به‌ شمار می‌رفت‌. ساعور در حقیقت‌ از ماهرترین‌ و نامورترین‌ پزشكان‌ بود. به‌ همین‌ سبب‌، انتخاب‌ پزشكان‌ لایق‌، و نیز عزل‌ و نصب‌ كارگزاران‌ بلند پایۀ بیمارستان‌ مانند متصرف‌ و غیره‌ در دست‌ او بود. امین‌الدولة بن‌ التلمیذ و سعید بن‌ اثردی‌ دو تن‌ از بلند پایه‌ترین‌ ساعوران‌ بودند (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۲۵۹؛ نخجوانی‌، ۲ / ۲۳۵-۲۳۶). انتخاب‌ پزشكان‌ مجرب‌ و ماهر برای‌ بیمارستانها، دست‌كم‌ از آن‌ هنگام‌ كه‌ به‌ دستور مقتدر عباسی‌ به‌ آزمایش‌ و انتخاب‌ آنها پرداختند، امری‌ رایج‌ بود (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۲۲۲؛ نخجوانی‌، همانجا)، چنان‌ كه‌ عضدالدوله‌ و كارگزارانش‌ برای‌ انتخاب‌ بهترین‌ اطبا برای‌ بیمارستان‌ عضدی‌ دقت‌ بسیار به‌ كار بردند (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۳۱۰). 
بیمارستانهای‌ بزرگ‌ دارای‌ بخشهای‌ متنوع‌ پزشكی‌، مانند بخش‌ امراض‌ داخلی‌، بیماریهای‌ عفونی‌، چشم‌ پزشكی‌، جراحی‌، شكسته‌ بندی‌، و گاه‌ بخش‌ بیماران‌ روانی‌، بخش‌ بیماران‌ سرپایی‌ و بخشهای‌ بیماران‌ بستری‌، و تالارها و اتاقهای‌ جداگانه‌ برای‌ زنان‌ و مردان‌ بودند كه‌ هر یك‌ خدمه‌ و پرستاران‌ مخصوص‌ داشت‌ (ابن‌ابی‌اصیبعه‌، ۱ / ۲۵۴، ۳۱۰؛ مقریزی‌، ۲ / ۴۰۵-۴۰۷؛ نویری‌، ۳۱ / ۱۰۷- ۱۰۸؛ ابن‌جبیر، ۵۱-۵۲؛ رشیدالدین‌، وقف‌نامه‌...، ۱۴۵بب‍‌ ). پزشكان‌ در اتاقها می‌نشستند و معاینه‌ می‌كردند و به‌ نوشتن‌ نسخه‌ می‌پرداختند (ابن‌ابی‌اصیبعه‌، ۲ / ۲۴۳). افزون‌ بر این‌، موظف‌ بودند هر روز بیماران‌ بستری‌ را نیز معاینه‌ و به‌ امورشان‌ رسیدگی‌ كنند، در حالی‌ كه‌ كارگزاران‌ بیمارستان‌ نیز آنها را همراهی‌ می‌كردند تا هر دستوری‌ برای‌ بیمار می‌دادند، بی‌درنگ‌ اجرا گردد (ابن‌ جبیر، ۵۱؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۲ / ۱۵۵). 
مطابق‌ گزارشی‌، در برخی‌ یا همۀ بیمارستانهای‌ معتبر، پزشكان‌ به‌ نوبت‌، روز یا شب‌، در بیمارستان‌ حاضر می‌شدند (مثلاً نک‍ : قفطی‌، ۱۴۸). در ربع‌ رشیدی‌، خانۀ پزشكان‌ نزدیك‌ بیمارستان‌ قرار داشت‌ (رشیدالدین‌، همان‌، ۴۲، ۱۴۵، ۱۴۶) و دسترسی‌ بیمارستان‌ به‌ اطبا را بسیار تسهیل‌ می‌كرد. اثر منسوب‌ به‌ رازی‌، یعنی‌ كتاب‌ فی‌ صفات‌ البیمارستان‌ (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۳۱۰) كه‌ اكنون‌ مفقود است‌، احتمالاً مشتمل‌ بر وص بخشهای‌ خدماتی‌ بیمارستان‌ نیز بوده‌ است‌. به‌ علاوه‌، زاهد العلما نیز كتابی‌ موسوم‌ به‌ كتاب‌ البیمارستانات‌ داشته‌ (همو، ۱ / ۳۰۹)، كه‌ لابد در آن‌ به‌ بررسی‌ موضع‌ و محل‌ بیمارستان‌ و بخشهای‌ درمانی‌ و اداری‌ آن‌ پرداخته‌ بوده‌ است‌. 
بیمارستانها در كنار ارائۀ خدمات‌ درمانی‌ و بهداشتی‌، مراكز اصلی‌ آموزش‌ پزشكی‌ نیز به‌ شمار می‌رفتند. افزون‌بر جندی‌شاپور كه‌ رسماً مدرسۀ پزشكی‌ داشت‌، بیمارستانهای‌ متعددی‌ در شرق‌ و غرب‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ داشتن‌ چنین‌ مدارسی‌ شهرت‌داشتند؛ چنان‌كه‌ ازجمله‌ وظایف‌ بزرگ‌ترین‌ پزشكان‌ بیمارستان‌ عضدی‌، تدریس‌ طب‌ به‌ دانشجویان‌ پزشكی‌ بود (همو، ۱ / ۲۳۹، ۲۵۴) و در بیمارستان‌ نوری‌ دمشق‌ علاوه‌ بر تدریس‌، انجمنهای‌ مباحثات‌ پزشكی‌ با حضور استادان‌ و دانشجویان‌ رواج‌ داشت‌ (همو، ۲ / ۲۴۲-۲۴۳). در بیمارستان‌ رشیدی‌ تبریز هم‌ چنین‌ بود (رشیدالدین‌، همان‌، ۱۴۵-۱۴۶) و در بیمارستان‌ منصوری‌ قاهره‌ رسماً كلاسهای‌ درس‌ وجود داشت‌ (نویری‌، ۳۱ / ۱۰۸؛ مقریزی‌، ۲ / ۴۰۷). از رساله‌ای‌ كه‌ ابن‌ مندویۀ اصفهانی‌ خطاب‌ به‌ پزشكان‌ بیمارستان‌ اصفهان‌ نوشته‌، یعنی‌ رسالة الی‌ المتقلدین‌ علاج‌ المرضی‌ ببیمارستان‌ اصفهان‌ (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۲ / ۲۲)، و نیز آثاری‌ از امین‌الدولة بن‌ التلمیذ، چون‌ الموجز البیمارستانی‌ و المقالة الامینیة فی‌ الادویة البیمارستانیة (همو، ۱ / ۲۷۶)، برمی‌آید كه‌ پزشكان‌ بزرگ‌ خود را موظف‌ به‌ بازآموزی‌ پزشكان‌ جوان‌تر نیز می‌دانسته‌اند. 
داروخانه‌ از اجزاء اصلی‌ بیمارستان‌ به‌ شمار می‌رفت‌ و داروهای‌ بیماران‌ را بر اساس‌ نسخۀ پزشك‌ همانجا می‌دادند (همو، ۲ / ۲۴۳؛ ابن‌ كثیر، ۱۱ / ۲۹۹، ۱۲ / ۱۴؛ ابن‌ بطوطه‌، ۱ / ۵۴؛ ابن‌ جبیر، همانجا) و به‌ همین‌ سبب‌، در بیمارستانها بخش‌ داروسازی‌ وجود داشت‌ و داروسازان‌ زیر نظر رئیس‌ بخش‌ یا صیدلانی‌ ارشد به‌ كار می‌پرداختند (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۳۰۹). در برخی‌ از داروخانه‌ها، داروهای‌ بسیار كمیاب‌ نیز وجود داشت‌ (بلوی‌، ۱۸۰). داروخانه‌ را بیت‌ الادویه‌ و شرابخانه‌ و داروخانه‌ هم‌ می‌نامیدند و رئیس‌ آن‌ را خازن‌ می‌خواندند (رشیدالدین‌، همان‌، ۴۲، ۱۸۱-۱۸۲، ۱۹۴). 
نخستین‌ بیمارستان‌ بزرگ‌ در جهان‌ اسلام‌ كه‌ دارای‌ داروخانه‌ و بخش‌ داروسازی‌ بود، جندی‌شاپور است‌ كه‌ ماسویه‌، پدر یوحنا ۴۰ سال‌ در آنجا به‌ داروسازی‌ اشتغال‌ داشت‌ (قفطی‌، ۳۸۳-۳۸۴)؛ و این‌ سنت‌ شاید از همین‌ جا به‌ قلمرو اسلام‌ راه‌ یافته‌ است‌. كتابهای‌ داروسازی‌ و داروشناسی‌ معتبری‌، مانند اقراباذین‌ شاپور بن‌ سهل‌ مورد استفادۀ داروسازان‌ و داروخانه‌های‌ بیمارستانها قرار داشت‌ (ابن‌ ندیم‌، ۳۵۵). 
در شماری‌ از بیمارستانهای‌ بزرگ‌، حمامهای‌ زنانه‌ و مردانه‌ برای‌ نظافت‌ بیماران‌ وجود داشت‌ و هر یك‌ از بیماران‌ از تخت‌ و ملحفه‌ و پتو و لباس‌ مستقل‌ و مخصوص‌ بیماران‌ استفاده‌ می‌كردند و دارو و غذای‌ بیماران‌ را هم‌ بیمارستان‌ تأمین‌ می‌كرد (نویری‌، همانجا؛ ابن ‌ابی ‌اصیبعه‌، ۱ / ۲۲۲؛ مقریزی‌، ۲ / ۴۰۵). در بعضی‌ بیمارستانها، علاوه‌ بر تسهیلات‌ مخصوص‌، وقتی‌ بیماری‌ فقیر مداوا و مرخص‌ می‌شد، به‌ او پولی‌ نیز می‌دادند تا مدتی‌ با آن‌ زندگی‌ كند (مثلاً نک‍ : مراكشی‌، ۲۸۷- ۲۸۸). 
اما امور مالی‌ و اداری‌ بیمارستانها را گویا دیوان‌ بیمارستان‌ می‌نامیدند كه‌ ریاست‌ آن‌ در دست‌ متولی‌ یا ناظر یا كاتب‌ دیوان‌ بود. تفاوت‌ میان‌ این‌ عناوین‌ معلوم‌ نشده‌ است‌، ولی‌ به‌ نظر می‌رسد كه‌ در دوره‌هایی‌ به‌ جای‌ هم‌ نیز به‌ كار می‌رفته‌اند. از بررسی‌ و مقایسۀ گزارشهای‌ مربوط به‌ فعالیت‌ ناظر، یا ناظر دیوان‌ بیمارستان‌ برمی‌آید كه‌ وظیفۀ اصلی‌ او ادارۀ اوقاف‌ و اموال‌ بیمارستانها بوده‌ است‌ و به‌ همین‌ سبب‌ صاحبان‌ این‌ عنوان‌ را غالباً از میان‌ فقیهان‌ و قاضیان‌ و محتسبان‌ عالی‌رتبه‌ و وكیلان‌ بیت‌ المال‌ و متصدیان‌ اوقاف‌ كشور و امرای‌ بزرگ‌ و كاتبان‌ برمی‌گزیدند (ابن‌ قاضی‌ شهبه‌ ۲ / ۲۹۲؛ ذهبی‌، ۲۳ / ۲۷۲؛ ابن‌ عماد، ۳ / ۳۸، ۶۵، ۷۹، ۱۸۴، ۳۶۱، ۳۸۸، ۴ / ۲۵؛ قلقشندی‌، ۴ / ۳۴؛ ابن‌تغری‌ بردی‌، ۱۶ / ۱۷۰؛ ابن‌ كثیر، ۱۴ / ۴۶، ۵۰، ۱۵۲؛ بصروی‌، ۴۱). ممكن‌ بود نظارت‌ بر خزانۀ دولت‌ و جامع‌ و بیمارستان‌ در یك‌ شخص‌ جمع‌ گردد (مثلاً نک‍ : ابن‌ كثیر، ۱۴ / ۷۶). به‌ همین‌ سبب‌، با آنكه‌ نظارت‌ بیمارستان‌ را از مناصب «ارباب‌ وظایف‌ دیوانی‌» دانسته‌اند، ولی‌ از اصحاب‌ سیف‌ و امرا و اتابكان‌ و حكام‌ به‌ عنوان‌ ناظر بیمارستانها یاد كرده‌اند (قلقشندی‌، همانجا، نیز ۴ / ۱۸۴؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، ۱۶ / ۳۵۹، ۳۸۰-۳۸۱؛ ابن‌ عماد، ۴ / ۳۴۷). 
ناظر بیمارستان‌ در عصر ممالیك‌ معمولاً با حكم‌ نایب‌السلطنه‌ یا نایب‌ الحكومه‌ منصوب‌ می‌شد (مثلاً نک‍ : قلقشندی‌، ۴ / ۲۲۰). متولی‌ و متصرف‌ گویا بیشتر امور اداری‌ را راه‌ می‌برده‌، و در عزل‌ و نصب‌ كارگزاران‌ دون‌ پایه‌ تابع‌ ساعور بوده‌اند (نخجوانی‌، ۲ / ۲۳۶). در برخی‌ گزارشها از دیوان‌ و صحابۀ دیوان‌ بیمارستان‌ كه‌ گویا مراد از آن‌ بخش‌ اداری‌ و مالی‌ آن‌ بوده‌، یاد شده‌ است‌ (قلقشندی‌، ۴ / ۳۴). از دیگر كارگزاران‌ بیمارستان‌ می‌توان‌ از امین‌ كه‌ در بعضی‌ جاها خود طبیب‌ بود و منصبی‌ در حد رؤسا یا كارگزاران‌ بلند پایۀ بیمارستان‌ داشت‌ (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۲ / ۷۹) و گاه‌ به‌ عنوان‌ امانت‌ دار بیمارستان‌ (مقریزی‌، همانجا) كه‌ البته‌ طبیب‌ نبود، و نیز مشرفان‌ و مباشران‌ و امنا و انواع‌ خدمه‌ نام‌ برد (نک‍ : ابن‌ جوزی‌، المنتظم‌، ۱۰ / ۱۲۸؛ نویری‌، ۳۱ / ۱۰۸- ۱۰۹). 
مخارج‌ و اوقاف‌ بیمارستان‌: هزینه‌های‌ ساخت‌ بیمارستانها همیشه‌ از سوی‌ سازندگان‌ آنها كه‌ غالباً از امرا و سلاطین‌ و خلفا و وزرا بودند، پرداخت‌ می‌شد و هم‌ اینان‌ معمولاً اوقافی‌ نیز برای‌ تأمین‌ مخارج‌ آیندۀ بیمارستان‌ تعیین‌ می‌كردند یا تا زمانی‌ كه‌ زنده‌ بودند، مخارج‌ آن‌ را مستقیماً می‌پرداختند (مثلاً ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۲۲۲، كه‌ آورده‌ است‌ مقتدر ماهانه‌ مخارج‌ بیمارستان‌ را می‌پرداخت‌). برخی‌ از این‌ اوقاف‌، مانند بازار برده‌ فروشی‌، بازار كالاها، املاك‌، و حتى‌ جزیره‌ حائز اهمیت‌ است‌ (ابن‌ تغری‌ بردی‌، ۱۴ / ۲۸؛ نویری‌، همانجا، دربارۀ بیمارستان‌ منصوری‌؛ جعفری‌، ۱۱۲-۱۱۳، برای‌ اوقاف‌ بیمارستان‌ یزد؛ اصطخری‌، ۲۴۱، برای‌ بیمارستان‌ زرنگ‌؛ ابن‌ابی‌اصیبعه‌، ۱ / ۲۲۱-۲۲۲، برای‌ بیمارستانهای‌ سیده‌ و مقتدری‌ و بدر معتضدی‌ بغداد؛ ابن‌ دقماق‌، ۱ / ۹۹، برای‌ بیمارستان‌ ابن‌ طولون‌؛ دربارۀ اوقاف‌، نیز نک‍ : نخجوانی‌، ۲ / ۲۳۷). البته‌ كسان‌ دیگری‌ جز سازندگان‌ بیمارستانها نیز ممكن‌ بود اوقاف‌ برای‌ این‌ گونه‌ نهادها تعیین‌ كنند، چنان‌ كه‌ ابن‌ نفیس‌، پزشك‌ نامدار، املاك‌ و كتابخانه‌اش‌ را وقف‌ بیمارستان‌ منصوری‌ كرد (ابن‌ عماد، ۳ / ۴۰۲؛ صدیق‌ حسن‌ خان‌، ۳ / ۱۱۵). گاه‌ ممكن‌ بود متولی‌ اوقاف‌، همۀ درآمد موقوفات‌ بیمارستان‌ را تحویل‌ ندهد و ادارۀ آن‌ دچار مشكل‌ شود، مانند آنچه‌ برای‌ بیمارستان‌ بدر معتضدی‌ رخ‌ داد و سنان‌ بن‌ ثابت‌ از آن‌ متولی‌ شكایت‌ به‌ وزیر برد و كار به‌ سامان‌ آمد (ابن‌ابی‌اصیبعه‌، همانجا). مقرری‌ پزشكان‌ و داروسازان‌ و كارمندان‌ بیمارستان‌ هم‌ غالباً از محل‌ موقوفات‌ پرداخت‌ می‌شد و گاه‌ در وقف‌نامه‌ها به‌ همین‌ معنی‌ اشاره‌ می‌گردید (نخجوانی‌، همانجا). این‌ مقرریها ممكن‌ بود مستقیماً از سوی‌ سازنده‌ و واقف‌ بیمارستان‌ نیز پرداخت‌ گردد، چنان‌ كه‌ عضدالدوله‌ مقرری‌ جبرائیل‌ بن‌ عبیدالله‌ را برای‌ كار در بیمارستان‌، خود پرداخت‌ می‌كرد و ظاهراً برای‌ این‌ كار یا دیگر موارد، درهم‌ مخصوصی‌ به‌ نام‌ شجاعیه‌ ضرب‌ كرده‌ بود (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۱۴۵). 
انتخاب‌ محل‌ بیمارستان‌ نیز مهم‌ بود. حتى‌ اگر این‌ روایت‌ كه‌ رازی‌ برای‌ انتخاب‌ جای‌ بیمارستان‌ دست‌ به‌ آزمایش‌ زد، نادرست‌ باشد (همو، ۱ / ۳۱۰)، نشانۀ این‌ معنی‌ است‌ كه‌ لااقل‌ به‌ طور نظری‌ این‌ اعتقاد وجود داشته‌ كه‌ بیمارستان‌ باید در جایی‌ خوش‌ آب‌ و هوا و عاری‌ از آلودگیها بنا گردد. با این‌ همه‌، به‌ نظر می‌رسد كه‌ اگر به‌ همین‌ دلیل‌ بیمارستان‌ را اندكی‌ خارج‌ از مركز شهر می‌ساختند، به‌ سرعت‌ در اطراف‌ آن‌ ساخت‌ و ساز رواج‌ می‌یافت‌ و محله‌ یا محلاتی‌ در اطراف‌ آن‌ پدید می‌آمد. وجود محلۀ سوق‌ المارستان‌ در بغداد (ابن‌ رافع‌، ۱ / ۴۰۶) می‌تواند مؤید این‌ نظر باشد. 
یكی‌ از پدیده‌های‌ ابتكاری‌ در عرضۀ خدمات‌ درمانی‌ بیمارستانی‌، ایجاد بیمارستانهای‌ سیار بود. این‌ نوع‌ بیمارستانها افزون‌ بر فوایدی‌ كه‌ در مواقع‌ خاص‌ مانند جنگها داشتند، عامل‌ مهمی‌ در گسترش‌ بهداشت‌ در امكنه‌ و مناطقی‌ كه‌ دسترسی‌ دائم‌ به‌ پزشك‌ و بیمارستان‌ نداشتند، به‌ شمار می‌رفتند؛ چنان‌ كه‌ علی‌ بن‌ عیسی‌ ابن‌ جراح‌، وزیر مقتدر عباسی‌ طی‌ نامه‌ای‌ به‌ سنان‌ بن‌ ثابت‌ از او كه‌ رئیس‌ بیمارستانهای‌ بغداد بود، خواست‌ تا ترتیبی‌ دهد كه‌ پزشكان‌ با انواع‌ داروها در ولایت‌ سواد عراق‌ بگردند و در هر نقطه‌ای‌ مدتی‌ بمانند و مردم‌ را معاینه‌ و مداوا كنند و در این‌ كار میان‌ مسلمانان‌ و ذمیان‌ و انسان‌ و حیوان‌ تفاوت‌ نگذارند. وی‌ همچنین‌ مأمور شد پزشكانی‌ برای‌ سركشی‌ به‌ زندانها تعیین‌ كند تا هر روز با انواع‌ داروها به‌ این‌ اماكن‌ روند و به‌ معاینه‌ و مداوای‌ زندانیان‌ بپردازند (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۲۲۱). در سدۀ ۶ق‌ / ۱۲م‌ نیز سلطان‌ محمود سلجوقی‌ بیمارستانی‌ سیار در كنار اردوی‌ نظامی‌ خود ترتیب‌ داده‌ بود كه‌ وسایل‌ و ابزار آن‌ را ۴۰ شتر حمل‌ می‌كردند. پزشكان‌ مشهوری‌ چون‌ ابوالحكم‌ مغربی‌ و ابوالوفا یحیی‌، معروف‌ به‌ ابن‌مرخم‌ در آنجا طبابت‌ می‌كردند (ابن‌ خلكان‌، ۳ / ۱۲۳-۱۲۴). 
نگاهی‌ به‌ بیمارستانهای‌ مهم‌ جهان‌ اسلام‌: نخستین‌ بیمارستان‌ بزرگ‌ و مهم‌ قلمرو اسلام‌، گرچه‌ پیشینۀ آن‌ به‌ پیش‌ از اسلام‌ باز می‌گردد، جندی‌شاپور است‌ كه‌ علاوه‌ بر بیمارستان‌، مهم‌ترین‌ مركز آموزش‌ پزشكی‌ نیز به‌ شمار می‌رفت‌. تاریخ‌ انقراض‌ این‌ بیمارستان‌ به‌ درستی‌ معلوم‌ نیست‌، ولی‌ دست‌ كم‌ تا ۲۵۵ق‌ / ۸۶۹م‌ كه‌ شاپور بن‌ سهل‌، رئیس‌ آن‌ درگذشت‌، پای‌ برجای‌ بوده‌ است‌ (ابن‌ ندیم‌، ۳۵۵). اهمیت‌ و اعتبار جندی‌شاپور، دیگر مراكز مشابه‌ آن‌ را چنان‌ تحت‌الشعاع‌ قرار داده‌ بود كه‌ نویسندگان‌ و مورخان‌ به‌ ندرت‌ به‌ دیگر بیمارستانهای‌ جهان‌ اسلام‌، مقارن‌ حیات‌ جندی‌شاپور، اشاره‌ كرده‌اند. با این‌ حال‌، از بیمارستان‌ دیگری‌ كه‌ در عصر امویان‌ در مصر ساخته‌ شد، اطلاع‌ داریم‌ (ابن‌ دقماق‌، همانجا). همچنین‌ می‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ منصور عباسی‌ كه‌ دارالمجانینهای‌ متعدد ایجاد كرد (زیدان‌، ۳ / ۲۰۵-۲۰۶)، شاید به‌ یاری‌ پزشكان‌ جندی‌ شاپور، بیمارستان‌ نیز پدید آورد. همچنین‌ می‌دانیم‌ كه‌ برمكیان‌ هم‌ در سدۀ ۲ق‌ بیمارستانی‌ در بغداد ساختند و ریاستش‌ را به‌ ابن‌ دهن‌ هندی‌ دادند (ابن‌ ندیم‌، همانجا). برخی‌ محققان‌ احتمال‌ داده‌اند بیمارستان‌ ری‌ كه‌ گویا محمد بن‌ زكریای‌ رازی‌ زمانی‌ رئیس‌ آنجا بود و لااقل‌ تا اوایل‌ سدۀ ۴ق‌ فعالیت‌ داشت‌، بازمانده‌ از پیش‌ از اسلام‌ باشد (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۳۱۰؛ كریمان‌، ۲ / ۳۶۲). 
ساخت‌ بیمارستان‌ در بغداد از سدۀ ۲ق‌ ظاهراً روندی‌ رو به‌ رشد داشته‌ است‌، زیرا افزون‌بر برامكه‌، هارون‌الرشید هم‌ جبرائیل‌ بن‌ بختیشوع‌ را به‌ بنای‌ بیمارستانی‌ فرمان‌ داد و قرار بود كه‌ دهشتك‌، رئیس‌جندی‌شاپور برآن‌ نظارت‌كند، ولی‌اوخودنیامد و ماسویه‌را معرفی‌ كرد (ابن‌ابی‌اصیبعه‌، ۱ / ۱۷۴). از این‌ پس‌، اطلاعات‌ بیشتری‌ دربارۀ بیمارستانهای‌ دیگر شهرهای‌ بزرگ‌ و كوچك‌ اسلامی‌ در دست‌ است‌. اولین‌ بیمارستان‌ مصر در عصر عباسی‌، برخلاف‌ مشهور، بیمارستان‌ ابن‌ طولون‌ نیست‌ (مقریزی‌، ۲ / ۴۰۵)، بلكه‌ بیمارستان‌ المغافر است‌ كه‌ به‌ دستور فتح‌ بن‌ خاقان‌ وزیر متوكل‌ عباسی‌ در آن‌ دیار ساخته‌ شد (مقریزی‌، ۲ / ۴۰۶؛ زیدان‌، ۳ / ۲۰۶). متوكل‌ هم‌ در ناحیۀ نعمان‌ میان‌ واسط و بغداد، بیمارستانی‌ برای‌ مجانین‌ ایجاد كرد (مسعودی‌، ۴ / ۷). اما بیمارستان‌ احمد بن‌ طولون‌ در مصر كه‌ به‌ سال‌ ۲۵۹ یا ۲۶۱ ق‌ ساخته‌ شد و به‌ بیمارستان‌ اعلی‌ یا عتیق‌ هم‌ موسوم‌ گردید، بزرگ‌ترین‌ مركز پزشكی‌ عصر به‌ شمار می‌رفت‌. حدود یك‌ سده‌ بعد در مصر بیمارستان‌ بزرگی‌ توسط الخازن‌ ساخته‌ شد كه‌ آن‌ را در برابر بیمارستان‌ ابن‌ طولون‌، بیمارستان‌ اسفل‌ نامیدند (ابن‌ دقماق‌، همانجا). بدر غلام‌ معتضد عباسی‌ نیز در نیمۀ دوم‌ قرن‌ ۳ق‌ بیمارستانی‌ در بغداد ساخت‌ (ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، ۱ / ۲۲۱). 

صفحه ۱ از۲ صفحه بعد