صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / بیانی، ابومحمد /

فهرست مطالب

بیانی، ابومحمد


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَیّانی‌، ابومحمد قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ قاسم‌ اموی‌ (پس‌ از ۲۲۰- ح‌ ۲۷۸ ق‌ /۸۳۵-۸۹۱ م‌)، فقیه‌ و محدث‌ اندلسی‌. وی‌ به‌ بیانه‌ (ه‍ م) شهری‌ در نزدیكی‌ قرطبه‌ منسوب‌ است‌. جد سوم‌ وی‌ سیار، مولای‌ ولید بن‌ عبدالملك‌ بوده‌ است‌ (ابن‌ فرضی‌، ۱ /۳۹۷؛ مقری‌، ۲ /۵۰). 
شاگردانش‌ دربارۀ تبحر فقهی‌، حسن‌ استدلال‌ و دقت‌ نظر او سخنها گفته‌، و در مقایسه‌ با فقهای‌ مشهور همچون‌ استادش‌ محمد بن‌ عبدالله‌ ابن‌ عبدالحكم‌، بیانی‌ را اعلم‌ دانسته‌اند (ابن‌ فرضی‌، ۱ / ۳۹۸- ۳۹۹؛ حمیدی‌، ۳۱۰؛ ضبی‌، ۴۴۶؛ ذهبی‌، سیر ... ، ۱۳ / ۳۲۹، تذكرة ... ، ۲ / ۶۴۸). به‌ گفتۀ ذهبی‌ آوازۀ شهرت‌ بیانی‌ در فقه‌، كثرت‌ احاطۀ او را در علم‌ حدیث‌، ناشناخته‌ گذاشته‌ است‌ ( سیر، ۱۳ / ۳۲۸؛ برای‌ شهرت‌ حدیثی‌ وی‌، نک‍ : حمیدی‌، ضبی‌، همانجاها). ذهبی‌ بیانی‌ را از حافظان‌ قرآن‌ دانسته‌ است‌ (همان‌، ۱۳ /۳۲۷، تذكرة، همانجا). دربارۀ سال‌ دقیق‌ درگذشت‌ او اختلاف‌ است‌ (نک‍ : ابن‌فرضی‌، ۱ /۳۹۹؛ حمیدی‌ همانجا؛ ذهبی‌، سیر، ۱۳ /۳۳۰، تذكرة، همانجا). 
بیانی‌ در طلب‌ علم‌ به‌ مسافرت‌ پرداخت‌ (ابن‌ فرضی‌، ۱ /۳۹۷). منابع‌ متأخرتر، از دو سفر او به‌ مصر خبر داده‌اند. كه‌ سفر نخستین‌ ۱۲، و دومی‌ ۶ سال‌ به‌ طول‌ انجامیده‌ است‌ (ابن‌ فرحون‌، ۲۲۱؛ ذهبی‌، العبر ... ، ۲ /۶۳). 
ابن‌ فرضی‌ مهم‌ترین‌ استادان‌ بیانی‌ را محمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ عبدالحكم‌ و ابوابراهیم‌ مُزَنی‌ دانسته‌، گوید كه‌ بیانی‌ بر اثر مصاحبت‌ این‌ دو صاحب‌نظر شده‌ است‌ (۱ /۳۹۸). از دیگر استادان‌ و مشایخ‌ او در فقه‌ و حدیث‌، می‌توان‌ به‌ اسماعیل‌ بن‌ اسحاق‌، ابراهیم‌ بن‌ محمد شافعی‌، حارث‌ بن‌ مسكین‌، خُشَیش‌ بن‌ اَصرم‌، احمد بن‌ عمرو بن‌ سرح‌، سحنون‌ ابن‌ سعید، ابراهیم‌ بن‌ منذر حِزامی‌ و یونس‌ بن‌ عبدالاعلى اشاره‌ كرد (همو، ۱ /۳۹۷- ۳۹۸؛ ابن‌ فرحون‌، همانجا؛ ذهبی‌، سیر، ۱۳ / ۳۲۸). 
همانند شافعیان‌ معاصرش‌، بیانی‌ در فقه‌ مقلد نبود و به‌ رأی‌ خویش‌ عمل‌ می‌كرد. به‌ همین‌ دلیل‌، در میان‌ مكاتب‌ فقهی‌ مختلف‌، تا بدان‌ حد به‌ مذهب‌ شافعی‌ ــ كه‌ در آن‌ عصر ملازم‌ با ترك‌ تقلید از صحابه‌ و تابعان‌ و استنباط مستقیم‌ از ادله‌ بود ــ تمایل‌ نشان‌ داده‌ كه‌ در رد بر مخالفانش‌ به‌ خصوص‌، مالكیان‌ و روش‌ آنان‌ در تقلید از مالك‌ كتابی‌ نوشته‌ است‌. تسلط وی‌ به‌ مذهب‌ مالكی‌ نیز چندان‌ بود كه‌ مردم‌ قرطبه‌، مسائل‌ فقهی‌ خود را مطابق‌ فقه‌ مالكی‌ از او می‌پرسیدند (ابن‌ فرضی‌، ۱ / ۳۹۸؛ ابن‌ فرحون‌، ۲۲۲). 
از جمله‌ شاگردان‌ وی‌ می‌توان‌ به‌ فرزندش‌ محمد، محمد بن‌ عمر بن‌ لُبابه‌، سعید بن‌ عثمان‌ اعناقی‌، احمد بن‌ خالد، محمد بن‌ عبدالملك‌ بن‌ ایمن‌، اسلم‌ بن‌ عبدالعزیز و احمد بن‌ جباب‌ اشاره‌ كرد (ابن‌ فرضی‌، ۱ /۳۹۹؛ حمیدی‌، نیز ذهبی‌، تذكرة، همانجاها). 
میل‌ بیانی‌ به‌ خلق‌ آثار بسیار بوده‌ است‌ (همو، سیر، ۱۳ /۳۲۹). از جمله‌ آثار او كتاب‌ الایضاح‌ فی‌ الرد علی‌ المقلدین‌ در رد بر مخالفان‌ مذهب‌ شافعی‌ (به‌ خصوص‌ مالكیان‌) است‌ كه‌ به‌ تقلید گرایش‌ داشتند (ابن‌ فرضی‌، ضبی‌، همانجاها؛ سبكی‌، ۲ /۳۴۵). از دیگر آثار گزارش‌ شدۀ او، كتابی‌ دربارۀ خبر واحد است‌ (ابن‌ فرضی‌، سبكی‌، همانجاها). بغدادی‌ تفسیری‌ را به‌ بیانی‌ نسبت‌ داده‌ است‌ (۱ /۳۰۲) كه‌ باتوجه‌ به‌ تصریح‌ وی‌ به‌ مالكی‌ بودن‌ نویسندۀ آن‌ و نیز عدم‌ ذكر چنین‌ اثری‌ برای‌ بیانی‌ در منابع‌ قدیم‌تر، نمی‌توان‌ به‌ صحت‌ چنین‌ انتسابی‌ اطمینان‌ حاصل‌ كرد. شاید این‌ كتاب‌ نوشتۀ هم‌ نام‌ وی‌، قاسم‌ بن‌ یسار فقیه‌ مالكی‌ (د ۳۵۳ ق‌ /۹۶۴ م‌) باشد (نک‍ : قاضی‌ عیاضی‌، ۴ /۴۴۲). 

مآخذ

ابن‌ فرحون‌، ابراهیم‌، الدیباج‌ المذهب‌، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌؛ ابن‌ فرضی‌، عبدالله‌، تاریخ‌ العلماء و الرواة للعلم‌ بالاندلس‌، به‌ كوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۴۰۸ق‌ / ۱۹۸۸ م‌؛ بغدادی‌، ایضاح‌؛ حمیدی‌، محمد، جذوة المقتبس‌ فی‌ تاریخ‌ علماء الاندلس‌، به‌ كوشش‌ محمد بن‌ تاویت‌ طنجی‌، قاهره‌، ۱۳۷۲ق‌ /۱۹۵۲م‌؛ ذهبی‌، محمد، تذكرة الحفاظ، حیدرآباد دكن‌، ۱۳۸۸ق‌ / ۱۹۶۸م‌؛ همو، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ ق‌ /۱۹۸۴ م‌؛ همو، العبر، به‌ كوشش‌ فؤاد سید، كویت‌، ۱۴۰۴ ق‌ /۱۹۸۴ م‌؛ سبكی‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الكبرى‌، به‌ كوشش‌ عبدالفتاح‌ محمد حلو و محمود محمد طناحی‌، قاهره‌، ۱۳۸۳ ق‌ /۱۹۶۴ م‌؛ ضبی‌، احمد، بغیة الملتمس‌، بیروت‌ /قاهره‌، ۱۹۶۷م‌؛ قاضی‌ عیاض‌، ترتیب‌ المدارك‌، به‌ كوشش‌ احمد بكیر محمود، بیروت‌ /طرابلس‌، ۱۳۸۷ ق‌ /۱۹۶۷م‌؛ مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ ق‌ / ۱۹۶۸ م‌.

فرهنگ‌ مهروش‌