بهمئی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 13 مهر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229198/بهمئی
چهارشنبه 13 فروردین 1404
چاپ شده
13
شمار بهمئیهای دهنشین تا نیمۀ سدۀ 14ش بسیار اندك بود. از میان طایفههای ایل بهمئی، طایفههای تیرۀ احمدی بیشتر از طایفههای تیرههای دیگر یكجانشین شده بودند. بنا بر آمار 1346 ش، 31٪ بهمئیهای احمدی، 6٪ بهمئیهای محمدی و 12٪ علاءالدینیها تخته قاپو شده بودند (نک : جمعیت، 215). بیشتر یكجانشینان بهمئی در دهستانهای شهرستان بهبهان پراكنده بودند. بهمئیهای دهنشین مناطق سردسیر یا همجوار آن، تابستانها از خانههای خود بیرون میرفتند و در نزدیكی ده بر سر تپه یا دامنۀ كوه چادر میزدند و چند ماهی را در زیر چادر به سر میبردند. دهنشینان منطقۀ كت و لِكك برخلاف بهمئیهای دهنشین جایزون و دهات اطراف بهبهان كه تمام فصول سال را در ده میماندند، در خرداد ماه خانهها و مزارع خود را به افرادی از خانوارها میسپردند و با زن و كودك و احشام به ییلاق میرفتند و تا پایان تابستان در ییلاق میماندند و پاییز به خانههای خود باز میگشتند (بلوكباشی، 15، 21، 24).
دام، دارایی خانوادۀ بهمئی است. وقتی پسری زن میگرفت، شیربهای عروس را بجز پول نقد و مقداری برنج و آرد و قند، گوسفند و بز میدادند. وقتی هم كه پسری میخواست با همسرش از خانوادۀ پدری جدا شود، سهم گوسفند و بز خود را از گلۀ خانواده با خود میبرد و افراد خانوادهاش نیز از موی بزهای گلۀ متعلق به خود سیاه چادری برایش میبافتند و به او هدیه میدادند. پس از مرگ پدر خانواده، سهم دام او فقط میان پسرانی تقسیم میشد كه هنوز زن نگرفته بودند و خانواده شیربهایی برای همسران آنها از گله نداده بود. دختران خانواده سهمی از گلۀ خانواده نمیبردند (افشار نادری، 159). دام بهمئی بیشتر گوسفند و بز است كه با منطقۀ كوهستانی و جنگلی كهگیلویه سازگاری دارد. شماری گاو و گوساله و گاومیش و استر و خر نیز نگه میدارند (برای آمار دامهای ایل بهمئی در 1377 ش، نک : سرشماری، 1377 ش، 59). گوسفند و بز را بیشتر برای شیر و پشم و موی آنها نگه میدارند. از موی بز سیاه چادر، ریسمان، و از پشم گوسفند قالی، گَبه (نوعی زیرانداز قالیباف به رنگهای طبیعی پشم و با نقش و نگارهایی از پشم سیاه و سفید و خاكستری و قهوهای)، خورجین و برخی چیزهای گستردنی و پوشیدنی دیگر میبافند (بلوكباشی، 16). فروش پشم، مو و بافتههای پشمین و مویین و نیز گوسفند و برخی از فرآوردههای شیری به پیله وران، همراه با كشاورزی كمرونق، اقتصاد جامعۀ ایل بهمئی را شكل میدهد (همانجا). در گذشته خانوارهایی از مال كه میش و بز مادۀ اندك داشتند و قادر نبودند از شیر آنها كره و روغن بگیرند، با خانوارهای دارای دام بسیار قرار «شیر وَهره» میگذاشتند. طبق این قرار خانواری كه مثلاً 5 رأس بز و میش داشت، شیر دامهایش را به مدت 10 روز به خانواری كه مثلاً 50 بز و میش داشت، میداد و روز یازدهم تمام شیر 55 رأس را برای خود میدوشید و بر میداشت (افشار نادری، 97).
كشت و ورز در خاك بهمئی به سبب كوهستانی بودن منطقه و كوچنده بودن بیشتر خانوارهای ایل چندان رونق نداشت (فسایی، 2 /1490؛ بلوكباشی، 24). هر خانوار كوچنده یا اسكان یافته معمولاً 4 تا 5 هكتار زمین در اختیار داشت كه در آن گندم و جو دیم میكاشت. در برخی جاها هم كه بهمئیها از آب رودخانه برای آبیاری زمینهایشان استفاده میكردند، برنج میكاشتند (افشار نادری، 138). 90٪ كشاورزی در خاك بهمئی دیمی (همو، 5)، و ابزار تولید ابتدایی و ساده و منحصربه بیل و خیش و گاوكار (ورزا) و خر بود. بهمئیها عموماً دو نوع گندم «كوله» (گندم دانه درشت و مرغوب) و «نَرمه» (گندم دانهریز و نامرغوب) و دو نوع برنج گرده و چلیپا یا شهری میكاشتند. نان آرد گندم كوله سفید و خوش خوراك و نان گندم نرمه سرخ و نامطبوع بود. نان سفرۀ بیشتر مردم بهمئی «كَلْگ»، یعنی نانی بود كه از آرد میوۀ بلوط تهیه میكردند (بلوكباشی، 25).
پس از اجرای قانون اصلاحات ارضی در 1341ش، كشاورزی در خاك بهمئی به تدریج توسعه یافت و هر كس تكه زمینی را به زیر كشت برد (افشار نادری، 4-5).
بهمئیهادر چندنوع سرپناه بهنامهای«اِشكَفت»،«وار»، «بُهون»، «كپر» و «تو» به سر میبرند. ابتداییترین سرپناهها اشكفت و وار بود. اشكفت به شكاف و غارهای طبیعی در كوه میگویند كه در مناطق كوهستانی و ییلاق خاك بهمئی وجود دارد. وار سرپناهی موقت است كه برخی از كوچندگان در منزلگاههای مسیر كوچ با سنگچین در پیرامون فضای زیر درختان بلوط میساختند. بهون یا سیاه چادر مسكن اصلی بهمئیها بود. كپر دو نوع زمستانی و تابستانی داشت كه كپر تابستانی را بیشتر از نی و «لُگوم» (گیاهی كه در كنار بركهها و آبهای راكد و رودخانهها میروید) و كپر زمستانی را با دیوارههای سنگچین و بامی از نی و لگوم میساختند و یا بامش را با سیاهچادر میپوشاندند. تو، اتاق یا خانۀ ثابت عشایری است كه دارای یك یا دو اتاق و یك «كِله» (آغل بره و بزغاله) است. خانها و خانزادگان و اطرافیان آنها در قلعههای بزرگ و مستحكمی كه بر روی تپههای بلند ساخته شده، و مشرف بر محیط خود بودند، میزیستند (بلوكباشی، 16، 18-21).
ایل بهمئی كمتر از ایلات دیگر كهگیلویه، بهویژه بویراحمدی، در جنگ و ستیزها شركت كرده است. فضای كم و بیش آرام و صلحآمیز میان ایل بهمئی را بیشتر به سبب تقسیم قدرت و منصب خانی میان اعضای خاندان خان و بستگان وی و وجود رابطۀ خویشاوندی و پیوندهای سببی در میان آنها دانستهاند كه اتحاد و دوستی را در ایل تقویت میكرده است (افشار نادری، 62-63، 65). كهنترین سند از جنگ و ستیزهای ایل بهمئی، گزارش میرزا فتاح گرمرودی است. بنابراین گزارش، در پی تاخت و تازهای پیاپی بختیاریها به خاك بهمئی و غارت اموال مردمِ آن در دورۀ محمدشاه قاجار (سل 1250-1264 ق)، خلیل خان كلانتر بهمئی با تفنگچیهای ایل به نبرد با بختیاریها بر میخیزند كه منتهی به كشته شدن شماری از افراد هر دو سو، از جمله پسر خلیل خان میشود (ص 1022-1023). همچنین، پس از اتحاد شیخ خزعل رئیس قبایل عرب كعب خوزستان با رؤسای عشایر بختیاری در 1303ش و شورش شیخ خزعل بر حكومت مركزی و جنگ میان او و متحدانش با نیروهای دولتی، حسین خان رئیس طایفۀ احمدی بهمئی در قلعه مُمبی ــ كه دخترش بنا بر نوشتۀ كسروی همسر یكی از پسران شیخ بوده است (ص 239) ــ به حمایت او برمیخیزد. حسین خان با تفنگچیهایش و دستهای از طوایف عرب در ناحیۀ كیكاووس در دو فرسخ و نیمی بهبهان به دستۀ چریكی وابسته به سپاهیان دولتی حمله میبرد، قوای دولتی را بیرون میراند و تفنگچیان خود را در آنجا مستقر میسازد. چندی بعد، قوای دولتی به كیكاووس حمله میكنند و در نبردی سخت بهمئیها را شكست میدهند، جمعی از آنها را میكشند و شماری را دستگیر میكنند و ناحیۀ كیكاووس را به تصرف خود در میآورند (همو، 238-240؛ برای آگاهی بیشتر، نک : مجیدی، 413-416). در پی سیاست اسكانِ ایلات و عشایر توسط دولت و جلوگیری از كوچ و كوچندگی عشایر، فرماندار نظامی وقت بهبهان خدا كرم خان از طایفۀ علاءالدینی را كه به «خان طلا» معروف بود، در 1314ش به بهانۀ تأخیر در حضور به موقع در مقر فرمانداری تنبیه بدنی میكند و او را با یكی از سران ایل دشمن زیاری (ه م) به زندان میافكند. چندی بعد خداكرم از زندان میگریزد و به قلعۀ علاء مركز طایفۀ خود باز میگردد و آمادۀ نبرد میشود. در درگیریهای میان او و قوای نظامی و دوبار دست به دست گشتن قلعۀ علاء و كشته شدن چند تن از فرماندهان نظامی و شمار بزرگی افراد نظامی و ایلی، سرانجام شورشیان بهمئی شكست میخورند و قوای نظامی قلعههای علاء و مُمبی را تصرف میكنند و خداكرم و همراهانش به كوهستان میگریزند. پس از چندی، نخست همراهان خداكرم و در پی آنها خود او با گرفتن امان نامه تسلیم میشوند. خداكرم را در بهمن 1316 میكشند و جسدش را به قلعۀ علاء میآورند و تحویل مردم میدهند. در همان قلعه شماری از اسیران شورشی را تیرباران میكنندو جمعی را هم به زندان اهواز میفرستند. پس از آن، حكومت وقت افراد طایفۀ علاءالدینی قلعۀ علاء را در میان خوانین بهمئی محمدی سردسیری و گرمسیری و برخی خوانین دیگر علاءالدینی توزیع میكند (برای آگاهی بیشتر، نک : غفاری، شناسنامه ... ، 129-135؛ تقوی مقدم، 378-392؛ باور، 75-76؛ مجیدی، 405-411).
افشار نادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، تهران، 1347ش؛ باور، محمود، كهگیلویه و ایلات آن، گچساران، 1324ش؛ بلوكباشی، علی، «ایل بهمئی»، هنر و مردم، تهران، 1344ش، شم 36؛ تقوی مقدم، مصطفی، تاریخ سیاسی كهگیلویه، تهران، 1377ش؛ جمعیت و شناسنامۀ ایلات كهگیلویه، مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، 1347ش؛ سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر كوچنده (1366ش)، نتایج تفصیلی، ایل بهمئی، مركز آمار ایران، تهران، 1368ش؛ همان، (1377ش)، 1378ش؛ صفینژاد، جواد، اطلس ایلات كهگیلویه، تهران، 1347ش؛ همو، عشایر مركزی ایران، تهران، 1368ش؛ ضرابی، منوچهر، «طوایف كهگیلویه»، فرهنگ ایران زمین، تهران، 1345 ش، ج 9؛ غفاری، یعقوب، تاریخ اجتماعی كهگیلویه و بویراحمد، تهران، 1378 ش؛ همو، شناسنامۀ ایلات و عشایر استان كهگیلویه و بویراحمد، تهران، 1374 ش؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به كوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ كسروی، احمد، تاریخ پانصدسالۀ خوزستان، تهران، 1356 ش؛ كیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1311ش؛ گرمرودی، فتاح، سفرنامۀ ممسنی، تهران، 1370 ش؛ لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و كهگیلویه، تهران، 1349 ش؛ مجیدی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای كوه گیلویه و بویراحمد، تهران، 1371ش؛ نجمالملك، عبدالغفار، سفرنامۀ خوزستان، به كوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، 1341ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف.
علی بلوكباشی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید