صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / بوسنی و هرزگوین /

فهرست مطالب

VIII. زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌


حضور و نفوذ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ در بوسنی‌ و هرزگوین‌ بخشی‌ از حضور و نفوذ آن‌ در قلمرو عثمانی‌ به‌ شمار می‌آید. اسلام در سدۀ 9ق‌ /15م‌ با سپاهیان‌ عثمانی‌ وارد متصرفات‌ اروپایی‌ این‌ دولت‌، از جمله‌ سرزمین‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ گردید (لین‌ پول‌، 167) و موجب‌ مسلمان‌ شدن‌ بسیاری‌ از مردم‌ این‌ سرزمین‌ شد. این‌ امر بوسنی‌ و هرزگوین‌ را به‌ نحوی‌ چشم‌گیر زیر نفوذ فرهنگ‌ ایرانی‌ قرار داد (صفار مقدم‌، 79، به‌ نقل‌ از بشیر جاكا)؛ زیرا تركها در علم‌ و فلسفه‌ و به‌ ویژه‌ در ادبیات‌، تحت‌ تأثیر بسیار شدید ادبیات‌ فارسی‌ و ایرانیها بودند (همانجا) و زبان‌ فارسی‌، چندین‌ قرن‌ در آسیای‌ صغیر زبان‌ رسمی‌ منحصر به‌ فرد بود (ریاحی‌، «نفوذ...»، 78). تأثیر فرهنگ‌ ایرانی‌ در بوسنی‌ و هرزگوین‌ كه‌ مایۀ شگفتی‌ محققان‌ است‌، به‌ زمانهای‌ پیش‌ ــ تقریباً به‌ دوران‌ سكنا گزیدن‌ اسلاوها در بالكان‌ ــ باز می‌گردد. در جریان‌ این‌ انتقال‌ و تأثیر، نخست‌ باید به‌ نقش‌ مانویها، نو مانویها و فرقۀ مانوی‌ بوگومیل‌ در بالكان‌ ــ كه‌ مورد تهاجم‌ مسیحیان‌ بود و یكباره‌ اسلام‌ آورد ــ توجه‌ كرد (نک‍ : پُویك‌، 785 -784)؛ سپس‌ نقش‌ واسطه‌ای‌ یونانیان‌ را در نظر داشت‌؛ و سرانجام‌، به‌ نقش عثمانیها، خاصه‌ در انتقال‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ پرداخت‌ (صفار مقدم‌، 78- 79، 190-195). 
اینك‌ بحث‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ در بوسنی‌ در دو بخش‌ بررسی‌ می‌شود: بخش اول ــ عصر عثمانی‌ (1463- 1878م‌)؛ بخش‌ دوم‌ ــ پس‌ از عصر عثمانی‌ (1878م‌ بب ). 
بخش‌ اول‌ ـ عصر عثمانی‌: با ورود عثمانیها به‌ سرزمین‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌، مقدونیه، صربستان و قره‌داغ، زبانهای‌ فارسی‌، عربی‌ و تركی‌ در این‌ سرزمینها رایج‌ شد: فارسی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ ادب‌ و فرهنگ‌، عربی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ دین‌ و شریعت‌، و تركی‌ به‌ عنوان‌ زبان‌ اداری‌ (بوگدانُویچ‌، «ادبیات‌...»، 985؛ ریاحی‌، زبان‌...، 235). 
در قلمرو عثمانی‌ به‌ طور عام‌، و در بوسنی‌ و هرزگوین‌ به‌ طور خاص‌، آموزش‌ و ترویج‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ كه‌ به‌ سبب‌ شیوایی‌ و شیرینی‌ و بیان‌ آراء متفكران‌ بزرگ‌ ایران‌، زبان‌ ادبی‌ عالم‌ اسلام گردیده‌ بود (تارلان‌، 852)، در 3 مركز صورت‌ می‌گرفت‌: مدرسه‌ها، خانقاهها و انجمنها. 
1. مدرسه‌ها: گر چه‌ مدرسه‌ دارای‌ معنایی‌ عام‌ است‌ و مفهوم‌ محل‌ تدریس‌، از پایین‌ترین‌ تا بالاترین‌ مدارج‌ تحصیلی‌ را در برمی‌گیرد، ولی‌ به‌ نظر می‌رسد كه‌ در این‌ كاربرد، مراد از مدرسه‌ محل‌ تحصیلات‌ عالی‌ است‌، زیرا شاگردانی‌ وارد مدرسه‌ می‌شدند كه‌ دورۀ مكتب‌ [ابتدایی‌] و رشدیه‌ [متوسطه‌] را به‌ پایان‌ برده‌ بودند. گفتنی‌ است‌ كه‌ مراكز آموزشی‌، دارای‌ سطوح‌ مختلفی بدین شرح بودند: الف‌ ـ مكتبها، در دو سطح‌: یك‌ ـ مكتب‌ كودكان‌ كه‌ در روستاها و شهرهای‌ كوچك‌ دایر بود و برنامۀ معین‌ و مشخصی‌ نداشت‌؛ دو مكتب‌ ابتدایی‌ دارای‌ برنامۀ معین‌ 3 ساله‌. ب‌ - رشدیه‌ [متوسطه‌]، حد واسط ابتدایی‌ و مدرسه‌ [دورۀ عالی‌]. در مكتبها و رشدیه‌ها دستور زبان‌ فارسی‌ نیز تدریس‌ می‌شد. ج‌ مدرسه‌ها، كه‌ در آنها تدریس‌ متون‌ برجسته‌ و درجۀ اول‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ مثل‌ گلستان‌ سعدی‌، بهارستان‌ جامی‌، دیوان‌ حافظ، مثنوی‌ مولوی‌ و نظایر آنها صورت‌ می‌گرفت‌. بنا بر گزارش‌ بوگدانویچ‌ شمار مدارس‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ در اوایل‌ سدۀ 10 تا اواخر سدۀ 12ق‌ بیش‌ از 100 بوده‌ است‌ (همانجا). م‌. مالیك از مدارسی‌ نام‌ می‌برد كه‌ به‌ آموزش‌ زبان‌ فارسی‌ می‌پرداخته‌اند، مثل‌ مدرسه‌های‌ غازی‌ خسروبیك‌ و اَتمِجان‌ در سارایوو و نیز مدرسه‌های‌ تراوْنیك‌، موستار، بانیالوكا، زِنیكا، فوجْنیكا، ویسوكو، كونْجیك‌ و اسكوپْلیچ‌ (نک‍ : مرادی‌، 56). بوگدانویچ‌ تصریح‌ می‌كند كه‌ قدیم‌ترین‌ مدرسۀ یوگسلاوی‌ مدرسه‌ای است كه اسحاق بیك در 850ق‌ /1446م‌ در شهر اسكوپیه‌ بنا كرد؛ دیگر مدرسۀ فیروزبیك‌ است‌ كه‌ در 912ق‌ /1506م‌ در شهر سارایوو ساخته‌ شد (همان‌، 986). اما فعال‌ترین‌ مدرسه‌ها، مدرسۀ غازی‌ خسروبیك‌ است‌ كه‌ در 937ق‌ /1531م‌ در سارایوو تأسیس‌ گردید. غازی‌ خسروبیك‌ پس‌ از تأسیس‌ این‌ مدرسه‌، یك‌ مسجد و یك‌ كتابخانه‌ نیز ساخت‌. این‌ كتابخانه‌ با 500 ،4نسخۀ خطی‌ به‌ زبانهای‌ عربی‌ و تركی‌ و شماری‌ قابل‌ ملاحظه‌ نسخۀ فارسی‌ تا روزگار ما پایدار مانده‌ است‌ (نک‍ : صفار مقدم‌، 76-77). 
2. خانقاهها: خانقاههای بوسنی و هرزگوین، به‌ویژه خانقاههای‌ مولویه‌ در سراسر خاك‌ عثمانی مركز آموزش زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ بود. علت‌ این‌ امر آن‌ است‌ كه‌ زبان‌ تصوف‌ و عرفان‌ عاشقانه‌ ـــ كه‌ معمولاً به‌ زبان‌ شعر بیان‌ می‌شود ــ زبان‌ فارسی‌ بوده‌، و مثنوی‌ معنوی‌، بزرگ‌ترین‌ كتاب‌ منظوم‌ عرفانی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ است‌ (بوگدانویچ‌، همان‌، 986- 987). این‌ نكته‌ نیز در خور توجه‌ است‌ كه‌ صوفیان‌ خانقاهها و پیروان‌ طریقه‌های‌ رایج‌ در بوسنی‌ - و به‌ طور‌كلی در قلمرو عثمانی‌ ــ جهاد را جزو فرایض‌ می‌دانستند (همان‌، 987- 988). و ظاهراً در این‌ باور متأثر از دیدگاه‌ ابن‌ عربی‌ بودند كه‌ بر طبق‌ آن «ولی‌ (خلیفه‌)» صاحب‌ سیف‌ نیز هست‌، یعنی‌ در صورت‌ لزوم‌ می‌تواند قیام‌ به‌ سیف‌ كند (ابن‌ عربی‌، 1 /207، 2 /306-307). 
3. انجمنها: انجمنها حلقه‌ها و مجمعهای خصوصی و مردمی‌ای‌ بودند كه‌ به‌ امر آموزش‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ اهتمام‌ می‌ورزیدند. شركت‌ كنندگان‌ در این‌ انجمنها دو گروه‌ بودند: 1. عامۀ مردم‌ از اصناف‌ مختلف‌؛ 2. خواص علاقه‌مند به‌ دانش‌ كه‌ پس‌ از گذراندن‌ دوره‌های‌ انجمن‌، به‌ استانبول‌، قاهره‌ و بغداد می‌رفتند، به‌ تكمیل‌ تحصیلات‌ خود می‌پرداختند و به‌ مشاغل‌ دولتی‌ می‌رسیدند. وجه‌ اشتراك‌ هر دو گروه‌، عشق‌ و علاقۀ آنها به‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ بود كه‌ از صمیم‌ جان‌ در كار آموختن‌ و فهمیدن‌ آن‌ می‌كوشیدند (بوگدانویچ‌، همان‌، 987). 
در این انجمنها، بر اساس برنامه‌ای دقیق، شماری از برجسته‌ترین‌ متون‌ نظم‌ و نثر ادب‌ فارسی‌، طی یك دورۀ 15 ساله‌، در 5 مرحله‌ آموزش‌ داده‌ می‌شد: مرحلۀ اول‌، آموزش‌ پندنامۀ عطار، طی‌ دو سال‌. مرحلۀ دوم‌، آموزش‌ گلستان‌ سعدی‌، به‌ مدت‌ 3 سال‌؛ شمار شركت‌كنندگان‌ در حلقۀ درس‌ گلستان‌ از دیگر حلقه‌ها بیشتر بود. مرحله‌ سوم‌، آموزش‌ دیوان‌ حافظ، به‌ مدت 3 سال‌. مرحلۀ چهارم‌، آموزش‌ بوستان‌ سعدی‌، طی‌ یك‌ سال‌. مرحلۀ پنجم‌، آموزش‌ مثنوی‌ معنوی‌ مولوی‌، طی‌ 6 سال‌، به‌ عنوان‌ عالی‌ترین‌ مرحلۀ آموزش‌. با آموزش‌ مثنوی‌، دورۀ 15 سالۀ آموزش‌ و شرح‌ و تفسیر متون‌ درجه‌ اول‌ ادب‌ فارسی‌ به‌ پایان‌ می‌رسید و شماری‌ از فـارغ‌ التحصیلان‌ این‌ دوره‌هـا ــ چنان‌ كه‌ اشاره‌ شد ــ طی‌ مراحل‌ بعد به‌ مشاغل‌ مهم‌ دولتی‌ می‌رسیدند (همان‌، 987-989؛ صفار مقدم‌، 79، به‌ نقل‌ از بشیر جاكا) و آنان‌ هم‌ كه‌ پی‌ كار خود می‌گرفتند و به‌ مشاغل‌ خود ادامه‌ می‌دادند، در سامان‌ یافتن‌ جامعه‌ای‌ فرهیخته‌ و انسانی‌ نقشی‌ مهم‌ ایفا می‌كردند. 
حاصل‌ این‌ همه‌ تلاش‌ ــ چه‌ در زمینۀ آموزش‌ زبان‌ فرهنگ‌ و ادب‌، یعنی‌ فارسی‌، چه‌ در زمینۀ تعلیم‌ زبان‌ علم‌ و دین‌ و شریعت‌، یعنی‌ عربی‌، و چه‌ در زمینۀ یاد دادن‌ زبان‌ اداری‌، یعنی‌ تركی‌ ــ ظهور دانشمندان‌ و شاعرانی‌ است‌ كه‌ شرح‌ حال‌ و آثار 216تن‌ از آنان‌ را محمد خانجی‌ در كتاب‌ الجوهر الاسنی‌ فی‌ تراجم‌ علماء و شعراء بوسنه‌ بر اساس‌ حروف‌ الفبا (ص‌ 23-139) گرد آورده‌ است‌ كه‌ 14 تن‌ از آنان‌ شاعران‌ پارسی‌ سرای‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌اند (نک‍ : ص‌ 32-33، 35- 36، 43، 69 - 71، 78-79، 111، جم‍ ؛ نیز نک‍ : صفار مقدم‌، 80 -81). 
بوگدانویچ‌ از 16 تن‌ شاعرپارسی‌گوی‌ نام برده است‌: 1. محمود پاشا عَدْنی‌ (د 879ق‌ /1474م‌)؛ 2. درویش‌ پاشا بایزید آگیج‌ (د 1123ق‌ / 1711م‌)؛ 3. توكلی‌ دده‌ سرایلی‌ (د 1035ق‌ /1626م‌)؛ 4. محمد نرگسی‌ (د 1042ق‌ /1632م‌)؛ 5. خسرو پاشا سكولو (د1050ق‌ /1640م‌)، كه از وزرا و صاحب‌ منصبان‌ در دولت‌ عثمانی‌ بود و گذشته‌ از آنكه‌ خود شعر می‌سرود و نیكو می‌نوشت‌، به‌ رواج‌ شعر و ادب‌ و دانش‌ نیز، به‌ ویژه‌ در بوسنی‌ كمك‌ بسیار كرد؛ 6. احمد طالب (د 1085ق‌ /1674م‌)؛ 7. احمد رشدی‌ (د 1111ق‌ / 1699م‌)؛ 8. احمد یسری‌ (د1105ق‌ /1694م‌)؛ 9. احمد صبوحی‌ (د 1051ق‌ /1641م‌)؛ 10.علی‌ زكی‌ كیمیاگر (د 1123ق‌ / 1711م‌)؛ 11. مصطفى لدُنی (د 1128 یا 1133ق‌ /1716 یا 1721م‌)؛ 12. سودی‌ بوسنوی‌ (د1005ق‌ /1597م‌)، شارح‌ معروف‌ دیوان‌ حافظ، گلستان‌ و بوستان‌ سعدی‌؛ 13. شیخ‌ فوزی‌ موستاری‌ (د 1160ق‌ /1747م‌)، صاحب‌ اثری‌ منثور به‌ شیوۀ گلستان‌ سعدی‌ به‌ نام‌ بلبلستان‌ (ه م‌) كه‌ در آن‌ 11 تن‌ شاعر بوسنیایی‌ معرفی‌ شده‌ است‌؛ 14. حاجی‌ مصطفى مخلصی‌ (د 1156ق‌ / 1743م‌)؛ 15. محمدشاكر مؤیدویچ‌ (د 1275ق‌ /1859م‌)؛16.مصطفى بوسنوی (د 1062ق‌ /1652م‌) (همان‌، 989، 990، برای‌ اطلاعات‌ بیشتر دربارۀ این‌ شاعران‌، نک‍ : «نویسندگان‌...»، شم‍ 8، ص‌ 60-66، شم‍ 9، ص‌ 26-33؛ نیز نک‍ : مرادی‌، 56- 59). 
بخش‌ دوم‌ ـ پس‌ از عصر عثمانی‌: پس‌ از تسلط عثمانی‌ بر بوسنی‌ و هرزگوین‌ تا كنون‌ ماجراهای‌ بسیار بر این‌ سرزمین‌ گذشته‌ است‌: تسلط اتریش‌ و مجارستان‌ (1878- 1918م‌)، سلطۀ كمونیسم‌ (پس‌ از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی شوروی‌)، جنگهای‌ داخلی‌ و حكایت‌ اسف‌انگیز تصفیۀ قومی‌ (در دهۀ 1990م‌)؛ و سرانجام‌، استقلال‌ و تشكیل‌ حكومت‌ مستقل‌ (از 1375ش‌ /1996م‌ بب)؛ اما به‌ نظر می‌رسد كه‌ هیچ‌گاه‌ چراغ‌ فروزان‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ در این‌ سرزمین‌ خاموش‌ نشده‌ است‌ و این‌ از آن‌ روست‌ كه‌ عشق‌ مردم‌ و حمایت‌ مردمی‌ همواره‌ پشتیبان‌ زبان‌ و ادب‌ انسانی‌ و عرفانی‌ فارسی‌ بوده‌، و دوام‌ و استمرار آن‌ را تضمین‌ كرده‌ است‌. بشیر جاكا استاد ادبیات‌ فارسی‌ دانشگاه‌ سارایوو در تأكید بر اهمیت‌ و تأثیر زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ می‌گوید: اگر چه‌ ادبیات‌ فارسی‌ در بوسنی‌ و هرزگوین‌ از لحاظ كمّی‌ با عربی‌ و تركی‌ قابل‌ مقایسه‌ نیست‌، اما از لحاظ كیفی‌ بسیار بالاتر از این‌ دو زبان‌ است‌ (نک‍ : صفار مقدم‌، 80) و جمال‌ لاتیچ‌، شاعر و سردبیر نشریۀ صدای‌ مسلمان‌ به‌ قصدِ نمودن‌ پایگاه‌ معنوی‌ و جایگاه‌ والای‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ و فرهنگ‌ ایرانی‌ در نظر مردم‌ مسلمان‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌ از یك‌ باور ضرب‌ المثل‌ گونه‌ كه‌ در بین‌ مردم‌ آن‌ سرزمین‌ رایج‌ و نافذ است‌، سخن‌ می‌گوید: در بهشت‌ به‌ زبان‌ عربی‌ سخن‌ می‌گویند، لیكن‌ اگر می‌خواهی‌ به‌ بهشت‌ برسی‌، باید زبان‌ فارسی‌ بدانی‌؛ یعنی‌ باید خردمندانه‌ترین‌ آثار علوم‌ اسلامی‌ را كه‌ به‌ زبان فارسی نوشته شده است‌، خواندتا به‌ بهشت‌ رسید (همو، 85). با چنین باور و با چنین‌ نگرشی‌ نسبت‌ به‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ و زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ است‌ كه‌ این‌ زبان‌ و ادب‌ ــ و فرهنگ‌ همراه‌ آن‌ ــ در بوسنی‌ و هرزگوین‌ تا روزگار ما استمرار می‌یابد و انجمنهای‌ آموزش‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ كه‌ حلقه‌های‌ فرهنگی‌ مردمی‌ است‌، می‌پاید. 
بوگدانویچ‌ از استمرار و فعالیت‌ یكی‌ از انجمنهای‌ فرهنگی‌ و مردمی‌ آموزش‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ تا 1338ش‌ /1959م‌ سخن‌ می‌گوید، انجمنی‌ كه‌ با درگذشت مدیر و مدرس آن، حاجی‌ مویاقا مرحمیچ‌ در این‌ سال تعطیل‌ شد («ادبیات‌»، 986). بوگدانویچ‌ (همان‌، 987) و نیز م‌. مالیك‌ (نک‍ : مرادی‌، 56) از انجمنی‌ دیگر به‌ نام «انجمن‌ ایرانی‌» سخن‌ می‌گویند كه‌ همچنان‌ فعال‌ است‌. این‌ انجمن‌ حدود 120 سال‌ پیش‌، از سوی‌ عارف‌ صدقی‌ ارزرومی‌ در سارایوو ــ در «آت‌ میدان‌ مدرسه‌» ــ كمی پیش از اشغال‌ بوسنی‌ به‌ وسیلۀ ارتش‌ اتریش‌ ـ مجارستان بنیاد نهاده‌ شد و 50 تن‌ عضو داشت‌. در این‌ انجمن‌ نه‌ تنها زبان‌ و متون‌ ادب‌ فارسی‌، به‌ ویژه‌ مثنوی‌ معنوی‌ تدریس‌ می‌شد، كه‌ اعضا مكلف‌ و متعهد بودند به‌ زبان‌ فارسی‌ سخن‌ بگویند و اگر احیاناً یكی از اعضا از سر غفلت‌ به‌ فارسی‌ سخن‌ نمی‌گفت‌، مبلغ‌ معینی‌ جریمه‌ می‌شد و جریمه‌ها برای‌ گردش‌ و تفریح‌ اعضای‌ انجمن‌ در نقاط خوش‌ آب‌ و هوا و سرسبز اطراف‌ شهر صرف‌ می‌گردید (نیز نک‍ : صفار مقدم‌، 88). عارف‌ صدقی‌ علاوه‌ بر مدیریت‌ این‌ انجمن‌، استادی‌ درس‌ مثنوی‌ را نیز بر عهده‌ داشت‌ و این‌ كتاب‌ را به‌ گروهی‌ از شاگردان‌ خود درس‌ می‌داد. حوزۀ درس‌ مثنوی‌ این‌ استاد تا امروز ادامه‌ یافته‌ است‌ و مدرسان‌ پس‌ از وی‌ عبارت‌اند از بهاءالدین‌ سیكیریچ‌، رئیس‌ العلما چاوشویچ‌، حاجی‌ مویاقا مرحمیچ‌، فیض‌ الله‌ حاجی‌ بایریچ‌، و اكنون‌ حاجی‌ خالد مولیچ‌ (همو، 88- 89). 
چنین‌ است‌ كه‌ به‌ گفتۀ مالیك‌ به بركت‌ همایشهایی‌ كه‌ دربارۀ مثنوی‌ و دیگر آثار كلاسیك‌ ادب‌ فارسی‌ به‌ وسیلۀ رئیس‌ العلما و جمال‌الدین‌ چاسویك‌ برگذار می‌شده‌، امروزه‌ نیز علاقه‌مندی‌ به‌ ادبیات‌ فارسی‌ در یوگسلاوی‌ سابق‌ و در نتیجه‌ در بوسنی‌ و هرزگوین‌ كاسته‌ نشده‌، و به‌ تعبیر دقیق‌تر از میان نرفته است‌ (نک‍ : مرادی‌، همانجا). بدیهی‌ است‌ كه‌ برگذاری‌ این‌ همایشها، خود معلول‌ علاقۀ باطنی‌ مردم‌ این‌ دیار به‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ است‌ كه‌ پیش‌تر بدان‌ اشاره‌ شد و همین‌ امر موجب‌ استمرار حوزۀ درس‌ مثنوی‌ عارف‌ صدقی‌ تا امروز، و سبب‌ ایفای‌ نقش‌ ویژۀ مدرسۀ ایلچی‌ حاجی‌ ابراهیم‌ پاشا در شهر تراونیك‌ در زمینۀ آموزش‌ و ترویج‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ تا سدۀ اخیر شده‌ است‌ (بوگدانویچ‌، همان‌، 985؛ صفار مقدم‌، 77). 
امروزه‌ آموزش‌ زبان‌ فارسی‌ یك‌ كرسی‌ در دانشكدۀ بلگراد دارد (مرادی‌، همانجا) و در رشتۀ خاورشناسی‌ دانشكدۀ فلسفۀ دانشگاه‌ سارایوو زبان‌ فارسی‌ تدریس‌ می‌شود. این‌ زبان‌، نخست‌ در گروه‌ C قرار داشت‌ و تنها در یك‌ دوره‌ به‌ مدت‌ یك‌ سال‌ تدریس‌ می‌شد، اما از 1970م‌ به‌ مدد بشیر جاكا كه‌ دكتری‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ را از دانشگاه‌ تهران‌ گرفته‌ است‌، به‌ گروه‌ B ارتقا یافت‌ و تدریس‌ آن‌ به‌ 3 سال‌ افزایش‌ یافت‌. در این‌ رشته‌ به‌ دانشجویان‌ سالهای‌ اول‌، دوم‌ و سوم‌ زبان‌ فارسی‌، و به‌ دانشجویان‌ سالهای‌ دوم‌ و سوم‌ ادبیات‌ فارسی‌ درس‌ داده‌ می‌شود (صفارمقدم‌، 67 -70، 89، 95). همچنین‌ مقدمات‌ تأسیس‌ رشتۀ خاورشناسی‌ در دانشگاه‌ بلگراد با ایجاد یك‌ دورۀ دو سالۀ آموزش‌ زبان‌ فارسی‌ كه‌ از مهر 1371 /اكتبر 1992م‌ آغاز به‌ كار كرده‌، یا مقرر بوده‌ است‌ كه‌ آغاز به‌ كار كند، به‌ تدریج‌ فراهم‌ می‌آید (همو، 132-133). 
كلاسهای‌ آزاد تدریس‌ زبان‌ فارسی‌ در 1370ش‌ در بلگراد، از سوی‌ وابستگی‌ فرهنگی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، و در بهمن‌ همان‌ سال‌ در سارایوو، در مدرسۀ اسلامی‌ غازی‌ خسروبیك‌ گشایش‌ یافت‌ و كار خود را تا آغاز جنگ‌ در سارایوو ادامه‌ داد. دورۀ این‌ كلاسها 4 نیمسال‌ پیش‌بینی‌ شده‌ بود و قرار بود در هر نیمسال‌ یك‌ كتاب‌ از 4 كتاب‌ آموزش‌ زبان‌ فارسی «آزفا» تدریس‌ شود (همو، 128-131). 

مآخذ

ابن‌ عربی‌، محیی‌الدین‌، فصوص‌ الحكم‌، به‌ كوشش‌ ابوالعلاء عفیفی‌، تهران‌، 1366ش‌؛ بوگدانویچ‌، دیان‌، «ادبیات‌ فارسی‌ در یوگسلاوی‌»، راهنمای‌ كتاب‌، تهران‌، 1341ش‌، س‌ 5، شم‍ 11 و 12؛ همو، «نویسندگان‌ و شعرای‌ فارسی‌گوی‌ یوگسلاوی‌»، وحید، تهران‌، 1343ش‌، س‌ 1، شم‍ 8، 9؛ تارلان‌، «همبستگی‌ ادبیات‌ ایران‌ و ترك‌...»، همان‌، 1349ش‌، س‌ 7، شم‍ 7؛ خانجی‌، محمد، الجوهر الاسنی‌ فی‌ تراجم‌ علماء و شعراء بوسنه‌، قاهره‌، 1349ق‌؛ ریاحی‌، محمدامین‌، زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ در قلمرو عثمانی‌، تهران‌، 1369ش‌؛ همو، «نفوذ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ در قلمرو عثمانی‌»، یغما، تهران‌، 1349ش‌، س‌ 23، شم‍ 1؛ صفار مقدم‌، احمد، زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ در بوسنی‌ و هرزگوین‌، تهران‌، 1372ش‌؛ لین‌ پول‌، استنلی‌، طبقات‌ سلاطین‌ اسلام‌، ترجمۀ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌، 1312ش‌؛ مرادی‌، مسعود، «ادبیات‌ فارسی‌ در بوسنی‌ و هرزگوین‌»، كیهان‌ فرهنگی‌، تهران‌، 1371ش‌، س‌ 9، شم‍ 8؛ نیز: 

Powicke, F. J., »Bogomils«, ERE, vol. II. 
اصغر دادبه‌

صفحه 1 از7

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: