بورینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 4 تیر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229063/بورینی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
12
بورینی، بدرالدین حسن بن محمد شافعی (963-1024ق / 1556-1615م)، ادیب و تاریخنگار دمشقی. وی در خاندانی فلسطینی در روستای صفوریه چشم به جهان گشود و چون پدرش اهل بورین از روستاهای نابلس بود، او نیز به همان جا منسوب گردید (غزی، محمد بن محمد، 1 / 356؛ محبی، 2 / 51؛ منجد، مقدمه ...، 1 / 8). بدرالدین تحصیلات خود را با آموختن قرآن آغاز كرد و در 7 سالگی آن را فرا گرفت (بورینی، 1 / 10-11، 120، 2 / 106). در 973ق / 1565م به همراه خانواده به دمشق كوچید و در مدارس آنجا به تحصیل علوم متداول پرداخت (همو، 1 / 10-11، 279، 304؛ منجد، همان، 1 / 8 -10، 19-20). گویا در فاصلۀ سالهای 975 تا 980ق وی در بیتالمقدس بود (محبی، همانجا؛ بورینی، 1 / 43)؛ آن گاه از 980ق / 1572م در دمشق تحصیلات خود را ادامه داد (بورینی، 1 / 10-11، 17، جم ؛ غزی، محمدبن محمد، همانجا؛ محبی، 2 / 51-52؛ منجد، همان، 1 / 11-12). دیری نپایید كه بورینی خود از استادان دمشق گردید و از 988ق رسماً در جامع اموی و سایر مدارس دمشق به تدریس پرداخت (بورینی، 1 / 23، 25، 2 / 312؛ منجد، همان، 1 / 12، 14؛ محبی، همانجا). وی در جامع اموی با حافظ حسین تبریزی ابنكربلایی (د 967ق / 1560م) ادیب و نویسندۀ تبریزی، صاحب روضات الجنان آشنا شد و دوستی عمیقی میان آن دو پدید آمد و بورینی زبان فارسی را كه پیش از آن به اجمال آموخته بود، نزد او تكمیل كرد (بورینی، 2 / 166، 303) و در فارسیدانی چنان شد كه وقتی به این زبان سخن میگفت، او را «اعجمی» میانگاشتند (غزی، محمد بن محمد، 1 / 357؛ محبی، همانجا). وی برخی از اشعار گویندگانی چون سعدی و وحشی بافقی را به عربی برگرداند و خود در استقبال آنها ابیاتی سرود (نک : 2 / 171؛ خفاجی، 1 / 42-43، 45). او همچنین اشعار برخی از بزرگانِ ایران را در كتاب خویش آورده است (مثلاً نک : 1 / 157، 2 / 55-56، جم ).از روزگار تسلط سلاجقه بر آسیای صغیر، و پس از آن در زمان عثمانیان، و به ویژه پس از فتح قسطنطنیه، فرهنگ ایرانی به ویژه زبان فارسی در بخش بزرگی از جهان اسلام رواج یافت. شمار آثار فارسی برجای مانده از این دوره خود گواه این مدعاست (ریاحی، 40-45؛ صفا، 68-69). پس غریب نیست كه محمد بن صلتی یكی از شاگردان بورینی از وی فارسی بیاموزد و در مجالس با استاد خود به فارسی سخن بگوید (غزی، محمد ابن محمد، 1 / 98). بورینی به عنوان فقیهی جامع، ادیب و شاعری توانا، از نفوذ كلام و قدرت بیان نیز برخوردار بود. وی علاوه بر اینکـه محل رجوع عامۀ مردم بود، موردتوجه و عنایت بزرگان دین و دولت نیز قرار داشت و در قضایای مختلف دولتی بهعنوان داور، نماینده و سفیر شركت داشت (بورینی، 2 / 27-29، 291، 312؛ غزی، محمد ابن محمد، 1 / 359، 362-363، 376). بورینی شاگردان بسیار تربیت كرد كه هر یك خود بعدها از بزرگان دمشق به شمار آمدند (بورینی، 1 / 78، 117، 139، 284؛ غزی، محمد بن محمد، 1 / 360). وی در 68 سالگی چشم از جهان فرو بست و در گورستان باب الفرادیس به خاك سپرده شد (همو، 1 / 377- 378؛ محبی، 2 / 59-60؛ منجد، همان، 1 / 16). اشعار بسیاری از بورینی در تراجم الاعیان و منابع دیگر نقل شده است. موضوع این اشعار كه بیشتر در قالب غزل، قصیده و دو بیتی سروده، مدح، شكوه از روزگار و طلب حاجت است (مثلاً نک : 1 / 68-71، 2 / 86- 88). محمد بن محمد غزی شعر او را متوسط دانسته است (1 / 363).
1. بحر الفائض فی شرح دیوان ابن فارض، شرحی است ادبی و لغوی و به دور از هرگونه گرایشهای صوفیانه. این اثر میان سالهای 1269 تا 1329ق بارها در بیروت و قاهره به چاپ رسیده است. رشید بن غالب، تركیب سودمندی از شرح ادبی بورینی و شرح صوفیانۀ عبدالغنی نابلسی را فراهم آورده، و در بیروت منتشر كرده است (رشید ابن غالب، 2). 2. تراجم الاعیان من ابناء الزمان، مهمترین كتاب در شرح احوال بزرگان روزگار خود او، و مكمل الضوء اللامع سخاوی، الكواكب السائرۀ غزی، و النور السافر عیدروسی به شمار میرود (نک : منجد، المؤرخون ...، 51 -52؛ عبدالمطلب، 153؛ كردعلی، 193-202). وی مبدأ تاریخ حوادث كتاب را سال تولد خود، یعنی رمضان 963 قرار داده، و به گردآوری شرح احوال بزرگان سیاسی و فرهنگی عصر خود در حوزۀ بزرگی از قلمرو اسلام پرداخته است (نک : 1/43). برخی از رجالی كه احوالشان در این كتاب آمده، بورینی خود دیده و با ایشان معاشرت نزدیك داشته است. روش او در این كار، استناد به گزارشهای موثق بود و به روایات مورد شك و تردید عنایت نداشت (1/4) و در برخی موارد كه ناگزیر از ذكر مطالبی بوده ــ كه خود به صحت و وثاقت آنها یقین نداشته ــ داوری دربارۀ آنها را به خواننده محول كرده است (همو، 2/287). بورینی نگارش این كتاب را به تشویق محمدامین افندی، رئیس دیوانِ وقت دمشق در 1009ق/1600م آغاز كرد (1/5) و تألیف آن ظاهراً تا پایان عمر او ادامه داشت (2 / 13). كتاب به ترتیب الفبایی تنظیم شده (همو، 1 / 5)، اما شمار شرح احوالها در هر یك از نسخهها متفاوت است (منجد، مقدمه، 1 / 23؛ برای نامهای كسانی كه شرح احوال آنها در این كتاب آمده، نک : عبدالمطلب، 154-164). ظاهراً كهنترین نسخه از این كتاب همان است كه فضلالله بن محبالله در 1078ق / 1667م به جمع و تنقیح آن همت گماشت (محبی، 3 / 280؛ كردعلی، 193؛ خدیویه، 5 / 33). محبی در دیباچۀ خلاصة الاثر، تاریخ بورینی (یا تراجم الاعیان) و ذیلی را كه پدرش بر آن نگاشته، یكی از مآخذ تاریخ خود معرفی كرده است (1 / 3). دو مجلد از این كتاب به كوشش صلاحالدین منجد، براساس مقابلۀ 4 نسخۀ خطی، بدون اطلاع و مراجعه به نسخۀ وین (منجد، همان، 1 / 27-32، 2 / 376؛ نیز نک : شیخ، 2 / 893)، تصحیح و در دمشق منتشر شد.
حاشیة علی انوار التنزیل بیضاوی (محبی، 2 / 51؛GAL, S, I / 740)؛ دیوان شعر كه گویا همانی است كه محبی به آن اشاره كرده است (همانجا؛ نیز نک : II / 401 GAL,S,)؛ منتخبات شعریه و نثریه كه صلاحالدین منجد از آن با عنوان «كنّاش» یاد كرده است. قطعات شعری متعددی نیز از بورینی در كتابخانههای مختلف دنیا موجود است (نک : كوپریلی، 2 / 38؛ نقشبندی، 546، 547، 565؛ پرچ، I / 89؛ آلوارت، شم 7958؛ نیز نک : GAL, S, II / 374-375, 401؛ منجد، همان، 1 / 20، 21)؛ نیز نسخهای از گزارش حوادث سالهای 1018 تا 1023ق / 1609-1614م دمشق كه در لیدن نگاهداری میشود( ورهووه،VII / 428 ).
حاشیه بر مطول (محبی، همانجا؛ ابنغزی، محمد بن عبدالرحمان، 1/319)؛ الرحلة الحلبیة، كه به گفتۀ خود بورینی (نک : 2/29) در 1017ق پس از سفرش به حلب نوشته شده است؛ السبع السیارة، شامل 7 مجموعه (محبی، همانجا)؛ شرح الكافیه ابن حاجب؛ المباحث الدقیقة و الریاض الانیقة (حسن، 1/319)؛ منازل الانسیة فی الرحله الطرابلسیة، سفرنامۀ دیگری است كه به گفتۀ خود بورینی (2/340) پس از بازگشت از طرابلس آن را به رشته تحریر درآورده است.
بورینی، حسن، تراجم الاعیان، به كوشش صلاحالدین منجد، دمشق، 1959-1963م؛ حسن، سیدكسروی، تعلیقات بر دیوان الاسلام (نک : هم ، غزی، محمد بن عبدالرحمان)؛ خدیویه، فهرست؛ خفاجی، احمد، ریحانة الالباء، به كوشش عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1386ق / 1967م؛ رشید بن غالب، شرح دیوان ابنالفارض (للشیخین بورینی و نابلسی)، بیروت، دارالتراث؛ ریاحی، محمدامین، «نفوذ زبان و ادبیات فارسی در قلمرو عثمانی»، هنر و مردم، تهران، 1349ش، شمـ 92؛ شیخ، محمود، تعلیقات بر لطف السمر (نک : هم ، غزی، محمد بن محمد)؛ صفا، ذبیحالله، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، تهران، 1333ش؛ عبدالمطلب، رشاد، «تراجم الاعیان من ابناء الزمان للبورینی»، مجلة معهد المخطوطات العربیة، قاهره، 1377ق / 1958م، ج 4، شم 1؛ غزی، محمد بن عبدالرحمان، دیوان الاسلام، به كوشش سیدكسروی حسن، بیروت، 1411ق / 1990م؛ غزی، محمد بن محمد، لطف السمر و قطف الثمر، به كوشش محمود شیخ، دمشق، 1981م؛ كردعلی، محمد، «تراجم الاعیان من ابناء الزمان»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، 1923م، ج 3، شم 7؛ كوپریلی، خطی؛ محبی دمشقی، محمد، خلاصة الاثر، قاهره، 1284ق / 1867م؛ منجد، صلاح الدین، مقدمه و تعلیقات بر تراجم الاعیان (نک : هم ، بورینی)؛ همو، المؤرخون الدمشقیون فی العهد العثمانی و آثارهم المخطوطة، بیروت، 1964م؛ نقشبندی، اسامه ناصر و ظمیاء محمد عباس، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، كویت، 1406ق؛ نیز:
Ahlwardt; GAL, S; Pertsch; Voorhoeve.
ایرانناز كاشیان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید