بکری، ابوالنجم
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 31 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228886/بکری،-ابوالنجم
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
12
بَكْری، ابوالنجم محمد توفیق بن علی بن محمد (1287-1351ق / 1870-1932م)، ادیب، شاعر، صوفی و اشرافزادۀ متدین و دولتمرد مصری. وی از یك سو به خلیفه ابوبكر منسوب، و از سویی سبباً به خاندان امام حسن بن علی (ع) وابسته است (فهمی، 22-23؛ عقاد، 43).بكری در قاهره چشم به جهان گشود و پس از طی آموزشهای اولیه، در مدرسهای كه خدیو توفیق برای فرزندان خویش تأسیس كرده بود، به تحصیل پرداخت (فهمی، 27- 28)؛ اما این مدرسه در 1302ق / 1885م تعطیل شد و او ناچار با آموزگارانی كه به خانه میآمدند، به تحصیل ادامه داد و در 1889م موفق به اخذ مدرك پایان دورۀ دبیرستان شد و سپس چندی در خدمت شیخ ازهر انبابی درس خواند و از او «اجازه» دریافت داشت (دسوقی، 2 / 421). افزون بر اینها، بكری با دانشهای نوین آشنا شد و زبانهای خارجی، بهویژه فرانسه را نیز در كنار علوم عربی و دینی نیك آموخت (فهمی، 44؛ جندی، 86؛ داغر، 2 / 207؛ كردعلی، 1 / 34؛ عقاد، همانجا). از همان دوران كودكی رقابت میان بكری و عباس حلمی كه بعدها خدیو مصر (نک : 1309-1332ق / 1892-1914م) شد، آغاز گردید (فهمی، 29؛ جندی، همانجا). از قضا در 1309ق، 12 روز پس از مرگ خدیو توفیق و انتصاب عباس حلمی به حكومت مصر (نک : حلمی، 45، 46)، عبدالباقی، برادر ارشد بكری نیز از دنیا رفت و تمامی مناصب وی به صورت موروثی به بكری منتقل شد (فهمی، 32-37؛ زیدان، 332-333؛ قس: جندی، همانجا؛ نیز نک : یونگ،125-128 ). به این ترتیب، كرسیهای «ریاست سادات بكریه»، «ریاست صوفیه» و «نقابت اشراف» از طرف عباس حلمی دوم به وی تفویض شد و نیز به عنوان عضو دائم در مجلس قانونگذاری و مجمع عمومی انتخاب گردید. علاوه بر این، خلعت رسمی درجۀ اول و نشان عالی درجۀ دوم نیز به وی اعطا شد (فهمی، 32؛ دسوقی، 2 / 422؛ جندی، همانجا). وی از همان آغازِ كار با انتشار مقالهای با عنوان «اصلاح الطرق الصوفیه» در روزنامۀ المؤید به اصلاح قواعد دست و پاگیر و تشریفات زاید دست زد و كوشید با تدوین كتابهایی ویژۀ آموزش صوفیان همچون التعلیم و الارشاد (نک : دنبالۀ مقاله) تعلیمات صوفیه را منضبط سازد (فهمی، 39-41؛ دسوقی، 2 / 424؛ یونگ،132-136 ).حضور فرهنگهای بیگانه در مصر و شام،و شیوع واژههای اروپایی، بكری را به فكر اصلاح زبان و ایجاد انجمنی در جهت رفع این معضل ترغیب كرد. به همین سبب، نخستین جلسه «فرهنگستان زبان و ادب عربی» در منزل بكری تشكیل شد. اعضای این مجلس بزرگانی چون شنقیطی، محمد عبده، حفنی ناصف و ... بودند و ریاست اولین جلسه را بكری خود بر عهده داشت (فهمی، 61-63؛ مغربی، 308- 309). از اهداف این فرهنگستان، پالایش زبان، معادلیابی و وضع واژههای عربی به جای واژههای دخیل بود (فهمی، 63-65). سفر به اروپا در 1311ق / 1893م او را در آراء و نظریات خود در زمینه اصلاحگرایی استوارتر كرد. دیدار از شهرهای بزرگی همچون پاریس، وین و استانبول، و به ویژه دیدار او با سید جمالالدین افكار تازهای در او ایجاد كرد كه خود پایههای اولیۀ تألیف المستقبل للاسلام او را تشكیل داد؛ در سفر به استانبول بود كه مورد استقبال سلطان عبدالمجید قرار گرفت و نشان اول عثمانی به وی اعطا شد (همو، 42-50؛ دسوقی، 2 / 422). همزمان با كابینۀ جدید مصطفى فهمی در اواخر سال 1895م، محمدتوفیق بكری برای اصلاح مقررات، به منظور كسب استقلال، سخت كوشید، اما اصلاحات پیشنهادی وی از نظر نخست وزیر قابل پذیرش نبود (یونگ،136 ). عباس حلمی كه از بلندپروازیهای بكری برای كسب اعتبار سیاسی سخت نگران شده بود، موجبات استعفای بكری را از مقام نقابت اشراف فراهم آورد و بكری مجبور شد در همان سال از آن مقام كنارهگیری كند (فهمی، 92؛ دسوقی، همانجا)؛ بدین ترتیب، روابط میان خدیو و بكری رو به وخامت گذارد. بحران این روابط با قصیدهای كه بكری در 1315ق / 1897م در وصف پیروزی سلطان عبدالحمید عثمانی در جنگ یونان سروده، و موفق به دریافت نشان گردیده بود، بیشتر شد (بیطار، 430-432؛ نیز نک : دسوقی، 2 / 433). افزون بر این، قصیدهای هم در ذم خدیو در روزنامۀ الصاعقه چاپ شد كه ظاهراً به تحریك بكری سروده شده بود (جندی، 87- 88؛ صبری، 2 / 114-115). این عوامل و عوامل دیگری كه یكی پس از دیگری رخ داد، سبب شد بكری گرفتار محاكمات قضایی گردد. در این میان، حمایت انگلیس از مخالفان خدیو كاملاً آشكار بود؛ چه، لرد كرومر كنسول انگلیس در مصر رسماً از بكری در برابر خدیو حمایت كرد (حسین، 1 / 110-111). اگرچه بكری با نفوذ رسمی تركان بیشتر موافق بود، با این حال، با هرگونه وابستگی مخالفت میكرد و داعیه «مصر از آن مصریان» شعار همیشگی او بود (همو، 1 / 64، 65 -66؛ جندی، 87). خدیو برای بهبود اوضاع، سیاست خود را تغییر داد و به ملتگرایان روی آورد (فهمی، 102-103). با بهبود روابط خدیو و بكری، نقابت اشراف در 1321ق / 1903م دوباره به بكری تفویض شد. بدین ترتیب، بكری در سیاست خدیو وارد شد. از جملۀ اقدامات او در این زمان میتوان به تلاش وی در خلع مفتی مصر محمد عبده كه سخت مورد حمایت لرد كرومر بود، اشاره كرد (دسوقی، 2 / 422؛ یونگ، 185؛EI², S) شاید از همین رو بود كه در نامه سرگشاده به ولیعهد انگلستان هنگام بازدید از مصر جانب احتیاط را رعایت كرد (فهمی، 74-75؛ مجاهد، 2 / 549). بكری كه خود را سخت متعهد به اسلام میدانست، به پیشنهاد اسماعیل گاسپرالی (برای شرح احوال او، نک : EI2, II / 979-981). در 1907م همایشی با عنوان «المؤتمر الاسلامی العام» متشكل از 60 تن از دانشمندان و نویسندگان تشكیل داد. یكی از موضوعات مورد بحث كنفرانس بررسی علل عقبماندگی مسلمانان بود (فهمی، 84-85؛ جندی، 91-92؛ یونگ، 186، حاشیۀ 255 ).هنگامیكه اِلدن گرست جانشین لرد كرومر شد، توانست حمایت عباس حلمی را در تأیید سیاست انگلیس به دست آورد. در نتیجه از 1907م به بعد روابط بكری و خدیو رو به تیرگی گرایید (فهمی، 106-107) و با انتخاب حسین كامل به سمت ریاست مجلس قانونگذاری، بكری ناچار به استعفا شد و از طرفی ریاست طریقههای صوفیه را نیز به پسر برادرش عبدالحمید بكری سپرد (همو، 110-111). زندگی علمی و سیاسی بكری چندان به درازا نكشید و عملاً از 1911م به بعد با ترك سمتهای متعدد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از صحنه سیاست پرتلاطم مصر دور شد (جندی، 86). نگرانیها و عدم امنیت، او را چنان دچار اوهام نمود كه حتى به نزدیكترین اعضای خانواده خود نیز اعتماد نداشت. به ناچار او را در 1912م به بیمارستانی در لبنان منتقل كردند. بكری بیش از 16 سال در بیمارستان بستری بود، در حالی كه مصر با بحرانهای عظیمی دست و پنجه نرم میكرد، و شگفت آنكه پس از سالها از مردی پر جلال و جبروت، مجنون ژولیدهای مانده بود كه حتى مصر نیز او را از یاد برده بود. وی با تلاش دوستانش، به ویژه یوسف سركیس در 1347ق / 1928م با تنی رنجور به مصر بازگشت و در وطن خود درگذشت (جندی، 92-93؛ فهمی، 112-117). بكری را میتوان یكی از آخرین نمایندگان سبك كلاسیك ادب عرب به شمار آورد. وی به سبك شعرای عباسی شعر میسرود و در نثر شیوه مقامات حریری را برگزیده بود: نثری مصنوع، پرتكلف و ملالآور كه خاطره نثر شعرگونه (= سجع) را تداعی میكرد (برای اطلاع بیشتر، نک : عقاد، 48-50؛ دسوقی، 2 / 411؛ نیز برای نمونههایی از نظم و نثر وی، نک : بكری، «آیات ... »، 126- 129، «وصف ... »، 503-504).
1. . اراجیز العرب. این اثر با مقدمهای در باب «رجز» آغاز میشود و با شرح و تفسیر معانی و لغات غریب گزیدههایی از رجزسرایان عرب ادامه مییابد (نک : ص 2). برخی از قصاید این مجموعه، در دیوانی گردآوری نشده است (شیخو، 183). این كتاب در قاهره (1313ق/1895م و 1346ق/1927م) به كوشش محمد حجاج كتبی به چاپ رسیده است. 2. بیت السادة الوفائیة، در تاریخ سادات وفایی (قاهره، 1323ق). 3. بیت الصدیق، در تاریخ سادات بكری از ایام فتوح تا زمان مؤلف (قاهره، 1323ق/1905م). 4. التعلیم و الارشاد. این كتاب آموزشی، در حقیقت به سفارش بكری و توسط یكی از رجال صوفیه تألیف شده است (قاهره، 1317ق). 5. سحر البلاغة، با شرح عثمان شاكر (قاهره، 1344ق/1926م). 6. صهاریج اللؤلؤ، جُنگ گونهای از نظم و نثر متقدمان، پرتكلف، با الفاظ غریب همراه با شرح احمد ابن امین شنقیطی و ابوبكر محمدلطفی مصری (قاهره، 1906م، 1907م و 1917م). 7. فحول البلاغه، گزیدههایی از اشعار 8 تن از بزرگان شعر و ادب عصر عباسی (قاهره، 1313ق). 8. المستقبل للاسلام. وی در این اثر علاوهبر پرداختن به دغدغههای كشورهای اسلامی و چشمانداز آینده به نقش چشمگیر فرقههای صوفی در انتشار اسلام در طول سدۀ 19م در افریقا نیز میپردازد (قاهره، 1310ق و 1368ق).
1. تراجم بعض رجال الصوفیة. وی دره این اثر شرح احوال 76 تن از بزرگان صوفیه را گردآوری نموده است. نسخهای از این اثر در دارالكتب موجود است (دارالكتب، 8/94). 2. نشأة التصوف و الصوفیة. از این كتاب نیز نسخهای در همانجا موجود است (همان، 8 / 268).
بكری، محمدتوفیق، «آیات الفصاحة العربیة»، المقتطف، قاهره، 1317ق / 1900م، س 24، شم 2؛ همو، اراجیز العرب، قاهره، 1346ق؛ همو، «وصف مصر»، المقتطف، 1318ق / 1900م، س 25، شم 5؛ بیطار، عبدالرزاق، حلیة البشر، به كوشش محمد بهجت بیطار، دمشق، 1380ق / 1961م؛ جندی، انور، اعلام و اصحاب اقلام، قاهره، 1968م؛ حسین، محمدمحمد، الاتجاهات الوطنیة فی الادب المعاصر، بیروت، 1403ق / 1982م؛ حلمی، عباس، عهدی (مذكرات)، ترجمه جلال یحیى، قاهره، 1413ق / 1993م؛ دارالكتب، فهرست؛ داغر، یوسف اسعد، مصادر الدراسة الادبیة، بیروت، 1983م؛ دسوقی، عمر، فی الادب الحدیث، قاهره، 1970م؛ زیدان، جرجی، «تاریخ التمدن الاسلامی»، المؤلفات الكاملة، بیروت، 1402ق / 1982م، ج 11؛ شیخو، لویس، تاریخ الآداب العربیة فی الربع الاول من القرن العشرین، بیروت، 1926م؛ صبری، محمد، الشوقیات المجهولة، بیروت، دارالمسیره؛ عقاد، عباس محمود، شعراء مصر و بیئاتهم فی الجیل الماضی، بیروت، منشورات المكتبة العصریه؛ فهمی، ماهر حسن، محمدتوفیق البكری، قاهره، 1967م؛ كردعلی، محمد، المذكرات، دمشق، 1367ق / 1948م؛ مجاهد، زكی محمد، الاعلام الشرقیة، بیروت، 1994م؛ مغربی، عبدالقادر، «مجامعنا اللغویة و اوضاعها»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، 1367ق / 1948م، س 23، شم 1؛ نیز:
EI²; EI², S; Jong, F. de, Turuq and Turuq-Linked Institutions in Nineteenth Century Egypt, Leiden, 1978.
ایرانناز كاشیان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید