بزنطی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 27 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228747/بزنطی
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
12
بَزَنْطی، ابوجعفر احمد بن محمد بن ابینصر (152-221ق / 769-836م)، از عالمان متقدم امامیه در كوفه كه در شمار اصحاب امامان كاظم، رضا و جواد (ع) نامبردار است. از نظر خاندان او را به نسبت ولاء، سَكونی دانستهاند، اما چنین مینماید كه این خاندان در كوفه از خاندانهای معتبر امامی بوده، و از افراد شناختۀ شدۀ آن پسر عم وی، اسماعیل بن مهران قابل ذكر است (شیخ طوسی، الفهرست، 43، الغیبة، 71؛ نجاشی، 26، 75، 290؛ قس: كشی، 589، به تعبیر «كانا من ولد [تحریف موالی] السكون»). در صورت اعتماد بر روایتی در خرائج راوندی، وی 4 سال از امام رضا (ع) جوانتر بوده است (1 / 365-366). بزنطی به تصریح منابع، در فرصتهایی برای استفاده از ائمه (ع)، نزد ایشان میشتافت. همچنین در خلال برخی روایات، از چندی اقامت او در قادسیه، در حدود سال 200ق سخن آمده است (نك : حمیری، 166؛ كشی، 588 -589). در میان منابع رجالی، تنها برخی به صحبت بزنطی با امام جواد (ع) نیز اشاره كردهاند (نك : شیخ طوسی، رجال، 397؛ نجاشی، 75؛ برای یادكردی قابل خدشه مبنی بر روایت او از امام كاظم (ع)، نكـ: شیخ طوسی، همان، 366؛ برای نقد اقوال، نكـ: تستری، 1 / 568). افزون بر ائمه (ع)، بزنطی از شیوخی از اصحاب ائمه (ع) نیز دانش آموخته است كه از شمار آنان میتوان كسانی چون عبدالله بن سنان، حماد بن عثمان، جمیل بن دراج، ابان بن عثمان و عاصم بن حمید را برشمرد. در فهرست شاگردان و راویان او نیز نام شخصیتهایی برجسته چون ابراهیم ابن هاشم قمی، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد برقی، حسن بن محبوب و علی بن مهزیار دیده میشود. در شمار شاگردان او همچنین باید به محمد بن عیسی بن عبید یقطینی اشاره كرد كه به گفتۀ خود در 210ق / 825م از وی دانش آموخته بوده است (نجاشی، همانجا؛ نیز نك : اردبیلی، 1 / 59-61؛ خویی، 2 / 236- 238). از نظر گرایش مذهبی، به گفتۀ منابع وی پس از درگذشت امام كاظم(ع)، نخست در شمار قائلان به وقف قرار داشت، اما در پی مكاتبهای با امامرضا (ع)، بهامامت آن حضرت باور آورد (نكـ:حمیری، 152؛ ابنبابویه، عیون... ، 2 / 213؛ شیخ طوسی، الغیبة، 71-72). از آن پس، نام او در كنار رجالی چون هشام بن سالم و صفوان بن یحیێ جای گرفته است كه از نخستین مروجان گرایش قطعیه در كوفه بودهاند و بر پایۀ آنچه علی بن احمد علوی، مؤلف واقفی كتاب نصرۃ الواقفه نمایانده، وی مؤثرترین فرد در ترویج گرایش قطعی بوده است (نك : همان، 62). در پیجویی گرایشهای درونی قطعیه نیز باید گفت: پس از درگذشت هشام بن سالم، شخصیتی كه میتوان او را به عنوان نمایندۀ مكتب هشام ابن سالم در دفاع از مواضع اصولی آن به شمار آورد، بزنطی است كه به نقد دیدگاههای اساسی مكتب هشام بن حكم در باب دانش امام و منابع دانش فقهی ائمه همت گمارده است (نك : پاكتچی، 15). در باب علم ائمه (ع) روایات متعددی به نقل از بزنطی در منابع روایی امامیه، همچون كافی كلینی، قرب الاسناد حمیری، بصائر الدرجات صفار و كتاب الاختصاص به ثبت رسیده است، اما در این میان، یك روایت با وجود كوتاهی سخن، از درخششی خاص در تبیین مواضع مكتب هشام بن سالم برخوردار است؛ بر پایۀ این روایت كه بر نقل مستقیم بزنطی از امام رضا (ع) استوار است، ایمان هیچ بندهای كمال نمییابد، مگر آنكه بشناسد آنچه برای نخستین ایشان (ائمه ع) است، برای آخرین ایشان نیز همان است و ایشان در حجت و طاعت و حلال و حرام با یكدیگر برابرند (حمیری، 153؛ الاختصاص، 22؛ قس: همین مضمون از صفوان بن یحیى، كلینی، 1 / 275؛ صفار، 500). از نظر جایگاه رجالی، در منابع امامیه بر اعتبار بزنطی تأكید شده، شیخ طوسی او را توثیق كرده، و نجاشی او را نزد امام رضا و جواد (ع) «عظیم المنزلة» دانسته است. همچنین باید افزود كه وی را در شمار اصحاب اجماع آوردهاند (شیخ طوسی، الفهرست، نیز نجاشی، همانجاها؛ نیز كشی، 556). گفتنی است: قرار گرفتن بزنطی در سلسلۀ اسناد حدیثی در سیرۀ نبوی، موجب گشته تا شخصیت او در آثار رجالی اهل سنت نیز مورد بررسی قرار گیرد و ظاهراً به سبب مذهب، با نقد روبهرو گردد (نك : عقیلی، 1 / 38؛ ذهبی، 1 / 135؛ ابنحجر، 1 / 261). در سخن از روشهای فقهی، نخست باید به مبحث حدیثین مختلفین اشاره نمود كه از دغدغههای فكری بزنطی بوده، و این امر به طور گسترده در روایات بازمانده از او بازتاب یافته است؛ به خصوص در این باره باید به نامهای اشاره كرد كه بزنطی خطاب به امام رضا (ع) نوشته بوده، و در آن ضمن ابراز نگرانی خود نسبت به اختلاف اقوال فقهی از ائمه (ع)، بر جایگاه تقیه در تفسیر این اختلاف تأكید داشته است (حمیری، 152). در گفتوگو از مبحث اجتهاد و استنباط، باید گفت تأیید اندیشه القاء اصول و تفریع فقیهان كه از سوی هشام بن سالم مورد تأكید قرار داشته، در آموزشهای فقهی احمد بن محمد بزنطی نیز مطرح بوده است؛ چنانكه وی در كتاب جامع خود، روایاتی با همین مضمون را به نقل از هشام بن سالم و نیز به نقل مستقیم خود از امام رضا (ع) ثبت نموده بود (نك : ابنادریس، 477، به نقل از جامع بزنطی). محقق حلی در سدۀ 7ق، از بزنطی به عنوان یكی از فقیهان متقدم امامیه یاد كرده كه نقش او در گسترش دانش فقه تا عصر وی همچنان مورد توجه بوده است (ص 7؛ برای نقل محدود فتاوی وی، نك : همو، 213، جمـ؛ علامۀ حلی، 104؛ شهید اول، 1 / 168). تأیید یادكرد محقق حلی، در این واقعیت تاریخی دیده میشود كه شماری از آثار فقهی بزنطی همچنان تا عصر وی باقی بوده، و در محافل امامیه تداول داشته است. در حال حاضر، افزون بر گزیدهها و اقتباسات برجای مانده از 3 اثر یاد شدۀ وی، میتوان انبوهی از روایات فقهی او را در كتب اربعه امامیه بازجست. در میان آثار او آنچه دارای اهمیت فقهی بوده، اینهاست: 1. الجامع . در فهرستهای ارائه شده از آثار بزنطی، الجامع در صدر قرار دارد و این نوشته، چنانكه بر پایۀ دانستهها از جامعهای آن عصر برمیآید، در بردارندۀ مجموعهای گسترده از اخبار در زمینههای گوناگون معارف دینی، به ویژه فقه بوده است (برای یادكرد آن، نك : ابوغالب، 60؛ ابنندیم، 276؛ شیخ طوسی، رجال، 366، الفهرست، 43؛ نجاشی، 75). نسخههایی از این اثر تا سدۀ 7ق هنوز باقی بوده است، به طوری كه میتوان برگرفتهها و نقل قولهایی از آن را در آثار گوناگون آن سدهها از ابنادریس و آبی بازیافت. همچنین اقتباسهای ابنطاووس از یكی از آثار بزنطی، ظاهراً باید برگرفته از همین اثر بوده باشد (ابنادریس، 477- 478؛ آبی، 2/125؛ ابنطاووس، 37- 38). 2. المسائل . ابنندیم در فهرست خود، از این اثر یاد كرده، و عنوان آن در رسالۀ ابوغالب زراری به شكل گویاتر مسائل الرضا (ع) ضبط شده است (ابنندیم، همانجا؛ ابوغالب، 63). در گزارش ابوغالب، محمد بن حسین بن ابیالخطاب به عنوان راوی كتاب معرفی شده است. گفتنی است نسخهای مشتمل بر مجموعهای از احادیث فقهی به صورت پرسش و پاسخ میان بزنطی و امام رضا (ع) به روایت عبدالله بن جعفر حمیری نیز وجود داشته كه امكان یكی بودن آن با كتاب المسائل وجود دارد. این نسخه به عنوان بخشی از قرب الاسناد حمیری برجای مانده، و در بخش مربوط به امام رضا (ع) از این كتاب، درج گردیده است (حمیری، 151-173؛ نیز نك : ابوغالب، 37، 92: «كتاب» بزنطی).3. النوادر . شیخ طوسی در فهرست خود به اثری با این عنوان از بزنطی اشاره كرده، و یحیی بن زكریا بن شیبان را به عنوان راوی آن معرفی نموده است. همچنین نجاشی در فهرست آثار بزنطی، از دو كتاب متفاوت با عنوان نوادر یاد كرده كه نخستین آن دو به روایت یحیی بن زكریا بوده است (شیخ طوسی، الفهرست، نیز نجاشی، همانجاها). نسخههایی از این اثر تا سدۀ6ق همچنان برجای بوده، و ابن ادریس در مستطرفات سرائر، گزیدههایی از روایات آن را ضبط كرده است (ص 472- 475).گفتنی است كه نسخه یا نسخههایی از آثار فقهی ـ روایی بزنطی در اختیار ابنبابویه قرار داشته، و در جای جای من لایحضره الفقیه مورد استفاده او قرار گرفته است (ابنبابویه، «مشیخة...»، 18)، اما وی در سخن از این منابع تصریحی به عنوان آثار مورد استفادۀ خود نداشته است.
آبی، حسن، كشف الرموز، قم، 1408ق؛ ابنادریس، محمد، السرائر، تهران، 1270ق؛ ابنبابویه، محمد، عیون اخبار الرضا (ع)، نجف، 1390ق / 1970م؛ همو، «مشیخة الفقیه»، همراه ج 4 من لایحضره الفقیه، به كوشش حسن موسوی خرسان، نجف، 1376ق / 1957م؛ ابنحجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دكن، 1329-1331ق؛ ابنطاووس، علی، محاسبة النفس، تهران، 1318ق؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابوغالب زراری، احمد، رسالة فی آل اعین، به كوشش محمد علی ابطحی، اصفهان، 1399ق؛ الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، به كوشش علیاكبر غفاری، قم، منشورات جماعة المدرسین؛ اردبیلی، محمد، جامع الرواۃ، بیروت، 1403ق / 1983م؛ برقی، احمد، «رجال»، همراه رجال ابنداوود، به كوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1342ش؛ پاكتچی، احمد، «گرایشهای فقه امامیه در سدۀ دوم و سوم هجری»، نامۀ فرهنگستان علوم، 1375ش، شمـ 4؛ تستری، محمد تقی، قاموس الرجال، قم، 1410ق؛ حمیری، عبدالله، قرب الاسناد، تهران، مكتبة نینوی الحدیثه؛ خویی، ابوالقاسم، معجم الرجال، نجف، 1398ق / 1978م؛ ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382ق / 1963م؛ راوندی، سعید، الخرائج و الجرائح، قم، 1409ق؛ شهید اول، محمد، غایة المراد، به كوشش رضا مختاری، قم، 1414ق؛ شیخ طوسی،محمد، رجال، بهكوشش محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف،1381ق / 1961م؛ همو، الغیبة، به كوشش عبادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم، 1411ق؛ همو، الفهرست، به كوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، 1380ق؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات، تهران، 1404ق؛ عقیلی، محمد، كتاب الضعفاء الكبیر، به كوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1404ق / 1984م؛ علامۀ حلی، حسن، مختلف الشیعة، تهران، 1324ق؛ كشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار شیخ طوسی، به كوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ كلینی، محمد، الكافی، به كوشش علی اكبر غفاری، تهران، 1377ق؛ محقق حلی، جعفر، المعتبر، چ سنگی، 1318ق؛ نجاشی، احمد، رجال، به كوشش موسێ شبیری زنجانی، قم، 1407ق.
احمد پاكتچی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید