حاکم لاهوری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 23 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/226869/حاکم-لاهوری
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
20
حاکِمِ لاهوری، عبدالحکیم، حکیم بیگخان، متخلص به حاکم، تذکرهنویس و شاعر پارسیگوی سدۀ 12ق / 18م. وی فرزند شادمانخان از اعیان قوم ازبک بلخ بود (آرزو، 42؛ ابراهیمخان، 50). جد مادری او قاضی میریوسف از سادات معتبر هرات بهشمار میآمد و در بلخ منصب قضا داشت (آزاد، 200؛ نقوی، تذکره ... ، 415). پدرش شادمانخان در عهد اورنگزیب (سل 1068- 1118ق / 1658-1706م) از بلخ به دکن رفت و منصبی شایسته یافت (حاکم، 192؛ خوشگو، 3 / 267). با درگذشت اورنگ زیب، شادمانخان در مرادآباد اقامت گزید و در 1135ق / 1723م در لاهور درگذشت (حاکم، همانجا؛ نقوی، همان، 416؛ گلچین معانی، 2 / 267- 268).حاکم در 1120ق / 1708م در مرادآباد متولد شد (حاکم، همانجا؛ احمد، 134). نواب عبدالصمدخان بهادر (د 1150ق / 1737م) صوبهدار لاهور و ملتان، بعد از وفات شادمانخان به تربیت دلسوزانۀ حاکم همت گماشت (همو، 135). حاکم در لاهور به تحصیل علم پرداخت. وی به مطالعۀ کتابهای فارسی و دیوان اشعار شاعران قدیم علاقه داشت و گهگاه شعر هم میسرود. حاکم برای اصلاح شعر و آموختن فن شاعری، نزد شاهآفرین لاهوری میرفت و از تعالیم وی بهرهمند میشد (حاکم، 192؛ آرزو، 43؛ ابراهیمخان، 50-51؛ خوشگو، همانجا). همچنین در لاهور در حضور حاجی محمد شریف از خلفای سعدی لاهوری به سلک عرفا درآمد و به سلسلۀ قادریه پیوست (حاکم، 193؛ گلچین معانی، 2 / 268). حاکم با محمدصادقخان بهادر پسر خواجه محمد رزاقخان ارتباط دوستانه داشت، به طوری که دیوان حاکم به خط محمدصادقخان تحریر شد (حاکم، همانجا؛ احمد، 134).وی در اوایل سلطنت محمدشاه به مناصب دولتی و خطاب خانی نایل شد (گوپاموی، 196؛ آرزو، همانجا) و مدتی نیز در سپاه شجاعالدوله مشغول بود (نک : حاکم، 195؛ نقوی، همان، 417؛ احمد، همانجا). حاکم در 1171ق / 1758م به لباس فقرا و دراویش درآمد و در کشمیر به حلقۀ عبدالسلام نقشبندی پیوست و مدتی در این دیار گذراند (همانجا؛ حاکم، 2؛ نقوی، همانجا). سپس به زیارت عتبات رفت و در این سفر با نورالعین واقف لاهوری آشنا شد (حاکم، 114؛ آزاد، 200-201؛ صدیق حسن، 133). حاکم همچنین پس از گزاردن مناسک حج در 1175ق در بندر سورت و اورنگآباد دکن اقامت کرد. در آنجا با غلامعلی آزاد بلگرامی و سراجالدین آرزو ملاقاتهایی داشت (حاکم، 197؛ گلچین معانی، همانجا).حاکم به شعر و شاعری علاقۀ بسیار داشت و اشعار شاعران را با دقتی خاص مطالعه میکرد. وی در محافل شاعران ازجمله در محفل بیدل آرزو شرکت میجست (احمد، 143) و یکچند با علیقلیخان واله داغستانی مرتبط بود و با وی الفتی تمام داشت (نک : حاکم، 193 بب ؛ گلچین معانی، همانجا).در مورد زمان مرگ او اختلاف است؛ برخی آن را در 1182ق و گروهی در 1199ق میدانند (گوپاموی، 197؛ استوری، I(2) / 829-830).
تذکرۀ کوچکی موسوم به مردم دیده که متضمن شرح حال حدود 60 شاعر بهترتیب حروف تهجی است که مؤلف با آنان دیدار داشته است (منزوی، 3 / 1954؛ گلچین معانی، 2 / 266). به گفتۀ آزاد این تذکره در مدت اقامت حاکم در اورنگ آباد نوشته شد. این تذکره نخست تحفة المجالس نامیده میشد، اما با صلاحدید آزاد به مردم دیده تغییر نام یافت (آزاد، 200؛ بینش، 277؛ حاکم، 15).تذکرۀ مردم دیده دارای دو باب و یک خاتمه است: باب اول مشتمل است بر شرح حال 18 شاعر که احوال آنان از تذکرۀ مجمع النفایس خان آرزو نقل شده، و مؤلف تکملهای در ذیل هر یک نگاشته است؛ باب دوم معرفی 42 شاعر است که در تذکرۀ علیخان آرزو معرفی نشدهاند؛ خاتمه، اشاراتی است به زندگی چند تن از بزرگان تصوف (آزاد، 200-201؛ نقوی، «شعراء ... »، 198؛ گلچین معانی، همانجا). مردم دیده از تذکرههای معتبر محسوب میشود. سبک انشای مؤلف، ساده و غیر مصنوع است. این تذکره به کوشش سید عبدالله به ضمیمۀ مجلۀ اورینتل کالج مگزین در لاهور (1961م) به طبع رسید (نک : حاکم، جم ؛ گلچین معانی، 2 / 267؛ نقوی، همانجا).اثر دیگر حاکم لاهوری تذکرۀ کوتاه دیگری است به نام منتخب حاکم شامل شرح حال 6 تن از شاعران معاصر او، ازجمله آفرین لاهوری و آزاد بلگرامی، که در کتابخانۀ ملافیروز بمبئی نگهداری میشود.دیوان شعری هم مشتمل بر 000‘4 بیت دارد که به تصریح آرزو در مجمع النفایس به نظر وی رسیده است (همانجا؛ حاکم، 197-212؛ نیز نک : آقابزرگ، 9 / 225؛ آزاد، همانجا).
آرزو، علیخان، مجمع النفایس، به کوشش عابد رضا بیدار، پتنه، کتابخانۀ خدابخش؛ آزاد بلگرامی، میرغلام علی، خزانۀ عامره، کانپور، 1871 م؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابراهیمخان خلیل، علی، صحف ابراهیم، به کوشش عابد رضا بیدار، پتنه، کتابخانۀ خدابخش؛ احمد، ظهورالدین، پاکستان میں فارسی ادب، لاهور، 1977 م؛ بینش، تقی، «تذکرۀ شعراء»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات مشهد، 1347 ش، س 4، شم 3؛ حاکم لاهوری، عبدالحکیم، مردم دیده، به کوشش سید عبدالله، لاهور، 1961 م؛ خوشگو، بندرابن داس، سفینۀ خوشگو، پتنه، 1959 م؛ صدیق حسن خان، محمد صدیق، شمع انجمن، بهوپال، 1293 ق؛ گلچین معانی، احمد، تاریخ تذکرههای فارسی، تهران، 1350 ش؛ گوپاموی، محمد قدرت الله، نتایج الافکار، بمبئی، 1336 ش؛ منزوی، احمد، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، تهران، 1376 ش؛ نقوی، علیرضا، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران، 1343 ش؛ همو، «شعراء کے تذکرے»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1392 ق / 1972 م؛ نیز:
Storey, C. A., Persian Literature, London, 1972.پریسا سنجابی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید