ابوعبید بکری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226761/ابوعبید-بکری
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
5
اَبوعُبِیدِ بَكْری، عبدالله بن عبدالعزیز بن محمد بن ایوب بن عمرو بكری، بزرگترین جغرافینگار عرب اندلس و نیز ادیب در سدۀ 5 ق / 11 م. دربارۀ تاریخ تولد او اختلافنظر بسیار است. برخی او را متولد 401 ق / 1011 م (ورنت، 1 / 289)، یا 405 ق (حمیده، 356؛ سوسه، 2 / 344) و برخی نیز 432 ق / 1041 م (گنثالث، 309) دانستهاند. از جزئیات زندگی ابوعبید بكری اطلاع كافی در دست نیست. نسبت او را به قبیلۀ بكر بن وائل نوشتهاند (فروخ، 4 / 702). پدرش عزالدوله عبدالعزیز بكری احتمالاً پس از پدر خود ابومُصَعب محمد، امیر منطقۀ كوچك وَلبه و شلطیش در اندلس بود. پس از سقوط خلافت مروانیان قرطبه (403 ق)، امیرنشین بكریان در بخش جنوبی شبه جزیرۀ ایبری، یعنی در كرانۀ اقیانوس اطلس در مغرب لبله تأسیس یافت. در 443 ق / 1051 م عزالدوله بر اثر فشار معتضد بن عباد از عبادیان اشبیلیه، ناگزیر امارت شلطیش و لبله را ترك گفت و به قرطبه رفت و از حمایت ابوالولید محمد بن جَهوَر از دودمان جمهوریان برخوردار شد (ابن عذاری، 3 / 240-242؛ ابن ابار، 2 / 18-183). ابوعبید ظاهراً در همان سال همراه پدر به قرطبه رفته است (حمیده، 356). بعضی او را در این سفر دست كم سی ساله دانستهاند (EI2).ابوعبید در قرطبه كه تا مدتی یكی از مراكز فرهنگی به شمار میرفت، به تكمیل معلومات پرداخت و با نام همان شهر شهرت یافت، چنانكه او را قرطبی نیر نامیدهاند (كراچكوفسكی، 275)، ولی بیشتر با عنوان اندلسی مشهور است (صفدی، 17 / 290). وی از شاگردان ابن حیان (ه م)، ابوالعباس احمد بن عمر عذری، ابوبكر مصحفی و نیز ابوعمر بن عبدالبر حافظ بود كه ابوعبید به دریافت اجازه از او نائل شد (ابن بشكوال، 277).ابوعبید مدتی با سمت وزیر دربار امیر اَلمَریه به خدمت پرداخت و نیز چون دربارگاه معتمد بن عباد، امیر اشبیلیه، سمت مهمی یافته بود، با ادیبان معاصر پیوند نزدیكی داشت (حمیده، همانجا؛ كراچكوفسكی، 275-276). پس از استیلای مرابطون بر اندلس، ابوعبید دوباره به قرطبه رفت و به ادامۀ فعالیت ادبی پرداخت (همانجا؛ كردعلی، 197). در این زمان سلطان یوسف بن تاشقین بار دیگر قرطبه را مركز اندلس قرار داده بود. ابوعبید به هنگام اقامت در همین شهر درگذشت (EI2). در اغلب مآخذ سال درگذشت او را 487 ق / 1094 م نوشتهاند (ابن بشكوال، 278؛ صفدی، 17 / 292؛ سیوطی، 285)، اما ضبی (ص 346) كه او را با لقب ذوالوزارتین نامیده، تاریخ مرگش را 496 ق / 1103 م نوشته است.چنین به نظر میرسد كه فعالیتهای علمی ابوعبید در قرطبه صورت گرفته است. با اینكه بعضی را عقیده بر آن است كه وی هرگز به مشرق و حتی افریقای شمالی و یا سرزمین دیگری سفر نكرده (كراچكوفسكی، EI2; 276)، ولی او مشخصات افریقای شمالی را با عنوان المُغرب فی ذكر بلاد افریقیة والمغرب آورده است. از مطالعۀ این كتاب میتوان به حدود آگاهیهای وسیع وی دربارۀ سرزمینهای مزبور پی برد. ابوعبید دارای تألیفات متعددی در رشتههای مختلف علوم بوده است. از نوشتههای او در زمینۀ دین، شعر و ادب، گیاهشناسی و جغرافیا میتوان دریافت كه دانشمندی جامع الاطراف بوده است. او به ویژه در شعر و داب به عنوان فردی آگاه شناخته شده است، چنانكه امالی ابوعلی اسماعیل بن قاسم قالی (288-356 ق / 901-967 م)، ادیب عرب اسپانیا را شرح كرده و دربارۀ آن نظرهایی ابراز داشته است (سمط، 1 / 3،12، جم ). ابن بشكوال، ابوعبید را ادیب و آگاه به معانی اشعار وعلم انساب و اخبار نامیده و در زمینۀ دین كتابی را در باب نشانههای نبوت پیامبر (ص) به ابوعبید نسبت داده، ولی نام آن را ننوشته است (ص 277- 278). ابوعبید مردی بود دوستدار كتاب تا آنجا كه روی جلد كتابهای خود را برای محفوظ ماندن با روكشی از پارچه میپوشانید (كراچكوفسكی، همانجا). گفتهاند كه وی در بادهگساری به افراط میگراییده است (صفدی، 17 / 291؛ فتح، 190).
ابوعبید آثار بسیاری دارد كه از جملۀ آنهاست: 1. الاحصاء لطبقات الشعراء، كه شبیه المؤتلف و المختلف من اسماء الشعراء آمدی است و تاكنون به دست نیامده است (میمنی، «ك»؛ EI2)؛ 2. اشتقاق الاسماء، كه سیوطی (ص 285) از آن یاد كرده است؛ 3. كتابی دربارۀ نشانههای نبوت پیامبر (ص) كه پیش از این یاد شد (نک : ابنبشكوال، 128؛ سیوطی، همانجا)؛ 4. التدریب فی ضروب احوال الحروب، كه در دست نیست (میمی، «ل»)؛ 5. التنبیه علی اوهام ابی علی فی امالیه، كه به همت انطون صالحانی یسوعی از روی نسخۀ خطی موجود در قاهره (1925 م) به طبع رسیده است (صالحانی، 6-11)؛ 6. شفاء علیل العربیة، كه حاجی خلیفه (2 / 1050) آن را از تألیفات ابوعبید دانسته، اما میمنی (همانجا) در آن تردید كرده است؛ 7. صلة المفصول فی شرح ابیات الغریب المصنف، كه نامش در اللآلی آمده است (میمنی، همانجا)؛ 8. فصل المقال فی شرح كتاب الامثال، كه به كوشش عبدالحمید عابدین و احسان عباس در خرطوم (1958 م) به طبع رسیده است؛ 9. سمط اللآلی، كه نیمۀ نخست کتاب اللآلی فی شرح امالی القالی است. این كتاب تفسیر ابوعبید بر مجموعۀ ادبی و دستوری ابوعلی قالی است كه توسط میمنی در 1354 ق / 1936 م به طبع رسیده است؛ 10. المسالك و الممالك، كه احتمالاً تألیف آن را در 460 ق / 1068 م به پایان برده است (لوی پرووانسال، 251). بخشی از این كتاب با عنوان المغرب فی ذكر افریقیة و المغرب به همت دوسلان در الجزیره (1857 م) و بخش دیگری كه مربوط به روسها و اسلاوهاست، توسط كونیك و روزن در سن پترزبورگ چاپ ومنتشر شده است؛ 11. معجم ما استعجم، كه توسط ووستنفلد با عنوان «فرهنگ جغرافیایی» در دو جلد در گوتینگن (187-1877 م) به چاپ رسیده است؛ 12. كتاب النبات، كه نام آن در فهرسۀ ابن خیر آمده است (ص377). این كتاب حلقهای از سلسله كتابهای گیاهشناسی توصیفی اندلس است كه نشانی از آن در دست نیست (E2).شهرت عمدۀ ابوعبید بكری به سبب كتابهای المسالك و الممالك و معجم ما استعجم اوست. در المسالك مؤلف به روایات كهن دربارۀ كشورهای اسلامی و شرح نواحی آن پرداخته و از سنت جغرافینویسان روزگار خویش و ادوار گذشته پیروی كرده است. از نام كتاب و شیوۀ نگارش آن چنین برمیآید كه وی میخواسته است كتابش به صورت راهنامهای باشد كه در آن فواصل تقریبی شهرها و منازل میان شهرها را بیاورد. با این وصف ابوعبید تنها به مسائل صرفاً جغرافیایی بسنده نكرده، بلكه بخشهایی از كتاب خود را به تاریخ سیاسی و اجتماعی و حتی نژادشناسی اختصاص داده است. این نكته را از مطالبی كه به نقل از ابراهیم طرطوشی دربارۀ روسها و اسلاوها و سرزمین اروپا آورده است، میتوان دریافت (نک : ه د، ابراهیم بن یعقوب). همین امر نیز موجب ارزش و اهمیت كتاب ابوعبید شده است.ابوعبید با روشی عالمانه خلاصههایی تاریخی فراهم آورده كه پس از او هیچ كسی در این راه به مقام او نرسیده است. با این وصف اسامی امكنۀ مغرب و افریقا و بلاد سودان كه وی در كتاب خود آورده، نیز به همین اندازه سودمند است ( المغرب، 163-183، جم ). كتاب دارای اسناد و مدارك ارزشمندی است كه گمان میرود در درجۀ نخست برای تأمین مقاصد اداری تهیه شده باشد (كراچكوفسكی، همانجا). متن كامل این كتاب، چنانكه اشاره شد، تاكنون به دست نیامده است و هنوز محققان در جستوجوی بخشهای ناشناختۀ آن هستند بخشهای مربوط به شمال افریقا، مصر، عراق، اقوام ساكن اطراف دریای خزر، اسپانیا و اسلاوهای شرق اروپا تاكنون شناخته شده و انتشار یافته است. مشروحترین بخش كتاب دربارۀ شمال افریقاست كه به بركت ترجمه وطبع دوسلان شناخته شده است. ابوعبید در این بخش از نوشتۀ ابوعبدالله محمد بن یوسف وراق مورخ و جغرافینویس اندلسی در سدۀ 3 و 4 ق بهره برده و نسبت بدان اعتمادی وافر مبذول داشته است ( المغرب، 4، 9، 53، جم ؛ دوسلان، 15-16؛ گنثالث، 309). او در این بخش خوانند را با راهها، خطوط ساحلی، بنادر، مساجد، دیوارها و لنگرگاههای شمال افریقا آشنا میكند ( المغرب، 17، 19-20، جم ). نسخههایی از كتاب المسالك و الممالك در كیل، استانبول، فاس (مراكش) و پاریس شناخته شده، ولی هیچ یك تاكنون به صورت كامل انتشار نیافته است. بخشی از المسالك، چنانكه گفته شد، مربوط به روسها و اسلاوهاست. منبع اطلاعات ابوعبید دربارۀ روسها، اسلاوها، اسپانیای مسیحی و اروپا یادداشتهایی ابراهیم بن یعقوب طرطوشی است. چنین به نظر میرسد كه وی به اسناد و مآخذ متعددی دسترسی داشته است. به عنوان نمونه دربارۀ اسلاوها به آثار جیهانی، مسعودی و ابن رسته اشاراتی دارد (كراچكوفسكی، 277). او گاه به مآخذی استناد میكند كه مؤلفان مشرق زمین با آنها آشنایی چندانی نداشتهاند. سیمونه، عربشناس اسپانیایی، بر آن است كه ابوعبید در ذكر مطالب مربوط به جزایر قناری از واژهها و اصطلاحات ایسیدروس اشبیلی (ح 560-630 م) اسقف، مورخ و ادیب اسپانیایی استفاده كرده است (GAL, S, I / 875). ابوعبید گذشته از اطلاعاتی كه دربارۀ روزگاران كهن ارائه كرده، مطالب قابل توجهی نیز دربارۀ عصر خود نوشته است. چنین به نظر میرسد كه وی نه تنها از اطلاعات شفاهی كسانی كه از افریقیه و مغرب میآمدهاند، بهره برده، بلكه از آثار نویسندگانی كه دربارۀ این نواحی تألیفاتی داشتهاند، نیز یاری گرفته است. شاید عمدهترین این آثار كتاب محمد بن یوسف وراق باشد كه دانشمندی عالم به احوال مغرب و افریقیه بوده و متأسفانه این اثر تاكنون به دست نیامده است.كتاب دیگری كه ابوعبید از آن بهره گرفته و شاید اهمیت آن از كتاب وراق كمتر نبوده است، اثر جغرافیایی یكی از استادان او احمد ابن عمر عذری، مشهور به ابن دلایی، مؤلف كتاب نظام المرجان فی المسالك والممالك است (سوسه، 2 / 343). در این كتاب كه بعدها مورد استفادۀ ادریسی در نزهةالمشتاق و زكریای قزوینی در آثار البلاد و اخبار العباد بوده، به ذكر عجایب بسیار توجه شده است. ابوعبید نیز بخشهایی از كتاب خود را به ذكر عجایب اختصاص داده (EI2) و علاوه بر آن مطالب بسیاری را به نقل از عبدالله بن عباس (د 68 ق / 687 م) به ویژه دربارۀ شرح قبایل عرب نقل كرده است (معجم، 1 / 5، 17، جم ). گفتههای ابن عباس را حسن بن احمد همدانی (د 333 ق / 945 م) مؤلف كتاب صفة جزیرة العرب در نوشتههای خود آورده است (ص 83) و شاید ابوعبید در نقل از ابن عباس از همین كتاب بهره گرفته باشد. وی با ذكر روایاتی از ابنعباس ارزش مطالب او را در زمینۀ جغرافیا، از جمله استقرار قبایل عرب بیان كرده است (معجم، 1 / 5، 17، 58، جم ؛ كراچكوفسكی، 52). ابوعبید از اسناد بایگانیهای قرطبه نیز بهره مند بوده است (EI2). یاقوت حموی (1 / 653، جم )، انصاری دمشقی (ص 135، 234، جم )، ابن عبدالمنعم حمیری (ص 6، 48، 153، جم ) و دیگران بارها به او استناد كرده اند.امّا در معجم ما استعجم ابوعبید سنت كهن جغرافینویسی به روش الفبایی (معجم) متعلق به سدۀ 9 م (2و 3 ق) را احیا كرد، حال آنكه طی دو قرن از سدۀ 9 م تا دوران فعالیت او هیچ اثر بزرگی در این زمینه انتشار نیافته بود (كراچكوفسکی، 277). این اثر در واقع عامل شكوفایی و ظهور اینگونه آثار بوده است. اندیشۀ ابوعبید و دیگر مؤلفان اینگونه آثار را در مقدمهای كه وی بر كتاب خود افزوده است، میتوان دریافت. وی در این باره چنین میگوید: در این كتاب از حدیثها و اخبار، تاریخها و اشعار، منازل و سرزمینها، قریهها و شهرها، كوهها و آثار (قدیم)، آبها، چاهها و شنزارها یاد كردهام و آنها را به صورت الفبایی و در جای درست ترتیب دادهام و چون آنها را برای مردم، آشفته و مشوّش دیدم، بر آن شدم كه هر یك از آنها را در جای معین و به صورتی روشن بیاورم تا جای شبهه و تحریفی باقی نماند. چنانکه ابومالك حضرمی (دانشمند عرب سدههای 3 و 4 ق / 9 و 10 م) گفته است، علوم بسیاری بودهاند كه چون به اندازۀ كافی دربارۀ بخشهای آنها توضیح داده نشده، نتایج آنها ناگفته مانده و به شرح نیامده است (معجم، 1 / 1)، زیرا درستی آنها از راه هوش و ذكا، بدانگونه كه مشتق را میتوان از سایر نامها به دست آورد، ادراك شدنی نیست و چه بسیارند نامهایی كه شكل نوشتۀ آنها یكسان و معانی آنها مختلف است و چه بسا واژههایی كه اغلب حروف آنها با یكدیگر مشتبه میشوند ... . ابوعبید سپس به ذكر نمونه هایی از واژهها و نامها پرداخته، میافزاید: «میان دانشمندان در مورد نامهای اماكن اختلاف نظرهایی وجود داشته است و آنان طریق و جهت صحیح را در این زمینه نیافتهاند و من به یاری خداوند در جای خود آن را روشن خواهم كرد» (همان، 1 / 1-3).معجم ما استعجم به ترتیب حروف هجا تنظیم شده كه شامل 784 باب است و هر یك در 28 حروف الفبای عربی ضرب شدهاند. وی اثر خود را در بعضی موارد با روایاتی از عَرّام بن اَصبغ سلمی اعرابی مرتبط ساخته است (همان، 1 / 5، 10، 2 / 655). چنین به نظر میرسد كه ابوعبید آثار برجستهای از اینگونه را كه حدود دو قرن پیش از او پدید آمده بوده، نمیشناخته است (كراچكوفسكی، 279). این اثر نخستین معجمی است كه تاكنون به دست آمده است. با این وصف نمیتوان آن را نخستین معجم و ابوعبید را نخستین نویسندۀ معجم جغرافیایی به شمار آورد. شاید او نخستین كسی بوده كه معجم خود را به صورت الفبایی ارائه كرده است. باید این نكته را نیز یادآورد شد كه در اروپا فرهنگ جغرافیایی نخستین بار به كوشش آبرهام اورتلیوس (1527- 1598 م) دانشمند و نقشهبرداری از مردم فلاندر در 1570 م تدارك شد و در 1579 م كاملتر گردید (BSE3, XVIII / 533). معجم بكری همانند آثار آگاهان پیشین عربستان در دوران گذشته نه تنها اثری جغرافیایی، بلكه اثری زبانشناسی نیز هست كه بیشتر مربوط به سرزمین عربستان و بلاد اسلامی است. در این كتاب عمدتاً به آن دسته از نامهای جغرافیایی كه در قرآن و احادیث آمده و نیز به اشعار و داستانهای گذشته از طریق نقل قولها توجه شده است (كراچكوفسكی، همانجا). كتاب دارای مقدمۀ طویلی است كه در آنها از جزیرة العرب و نواحی مختلف آن، حجاز، تهامه، یمن و نیز از قبایل عرب ساكن آن نواحی و نقل و انتقال آنها بحث شده است ( معجم، 1 / 1-90). این مقدمه مأخذ قابل توجهی برای تحقیقات ووستنفلد بوده است. بیگمان دانش معاصر مرهون خدمات این دانشمند در انتشار كامل این اثر ابوعبید است (سقا، «ح، ط»). خاورشناسان سدۀ 19 م برای معجم ارزشی بسزا قائل شدند و بعضی چون دوزی آن را در نوع خود اثری بیهمتا نامیدند و كراچكوفسكی با او در این نكته موافقت دارد و معتقد است كه این كتاب برای كسانی كه به تحقیق دربارۀ تاریخ، جغرافیا، شعر و ادب در روزگار قدیم پرداختهاند، اثری بسیار ارزشمند است، ولی در ضمن نمیتوان این نكته را از نظر دور داشت كه اثر مزبور به ویژه مهمترین بخش آن بیشتر به جزیرة العرب اختصاص دارد. ولی از زمانی كه معجمالبلدان یاقوت در دسترس اهل تحقیق قرار گرفت، كتاب ابوعبید از رونق افتاد، زیرا كتاب یاقوت كه به همان شیوه ترتیب یافته، از لحاظ وسعت مطالب و استفاده از مآخذ مختلف بسی فراتر رفته است (ص 279).از مقدمۀ یاقوت بر كتاب معجم البلدان چنین برمیآید كه وی از وجود معجم ما استعجم آگاهی داشته، ولی بدان دست نیافته و از آن استفاده نكرده است. او مینویسد كتاب ابوعبید را ندیدهام، حال آنكه خواستار و در تلاش كسب آن بودهام (1 / 7- 8). به نظر میرسد كه یاقوت از طریق آثار دیگران با مطالب كتاب ابوعبید آشنا شده بوده، زیرا اغلب به صورتی ناروشن بدان استناد جسته و گاه نیز به كتاب المسالك وی اشاره كرده است.ابوعبید از مؤلفان برجسته و شهیر و بزرگترین جغرافینویس عرب اندلس بود. پس از او میتوان از ادریسی، ابن جبیر و دیگران نام برد. گذشته از این سه جغرافینویس سرزمین غرب اسلامی، با دانشمندان دیگر نیز آشنا میشویم كه آثار آنان بیگمان با نوشتههای اینان به ویژه ابوعبید مرتبط بوده است. یكی از این آثار كتاب الاستبصار فی عجائب الامصار است. متأسفانه مؤلف این كتاب تاكنون شناخته نشده است (GAL, S, I / 879). طبع این كتاب در 1852 م بر مبنای نسخۀ خطی موجود در وین انجام شد. در این كتاب نكتههای بسیاری از نوشتههای جغرافیایی ابوعبید دربارۀ افریقا آمده است (كراچكوفسكی، 308). محمد بن عبدالمنعم حمیری در كتاب الروض المعطار فی خبر الاقطار تحت تأثیر ابوعبید قرار داشته و چنین به نظر میرسد كه مطالب آن بیشتر از كتاب المسالك و الممالك او اقتباس شده باشد. در مقایسه با اطلاعات ابوعبید دربارۀ سرزمینهای اسلاونشین روایت ابنعبدالمنعم حمیری كاملتر به نظر میرسد (لویتسكی، 324؛ نیز نك : ه د، 4 / 202). قلقشندی نیز در كتاب صبح الاعشی چه در زمینۀ واژهشناسی زبان عربی (1 / 149) و چه در زمینۀ مردمشناسی و نسبشناسی (1 / 317- 318) به نوشتههای ابوعبید استناد كرده است. ذهبی، ابوعبید را علامهای متفنن نامیده است (19 / 35). شاید سبب این نظر تنوع تألیفات او بوده باشد.
ابن ابار، محمد بن عبدالله، الحلة السیراء، به كوشش حسین مؤنس، قاهره، 1963 م؛ ابن بشكوال، خلف بن عبدالملك، كتاب الصلة، به كوشش عزت عطار حسینی، قاهره، 1374 ق / 1955 م؛ ابن خبر، محمد، فهرسة، به كوشش فرانسیسكو كودرا و دیگران، بغداد، 1963 م؛ ابن عبدالمنعم، حمیری، محمد بن محمد، الروض المعطار، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1980 م؛ ابن عذاری مراكشی، محمد، البیان المغرب، به كوشش ژ. س. كولن و ا. لوی پرووانسال، بیروت، 1900 م؛ ابوعبید بكری، عبدالله بن عبدالعزیز، سمط اللآلی، به كوشش عبدالعزیز میمنی، قاهره، 1354 ق / 1936 م؛ همو، معجم ما استعجم، به كوشش مصطفی سقا، قاهره، 1364 ق / 1945 م؛ همو، المغرب فی ذكر بلاد افریقیة والمغرب، به كوشش دوسلان، الجزایره، 1857 م؛ انصاری دمشقی، محمد بن ابی طالب، نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر، لایپزیگ، 1923 م؛ حاجی خلیفه، كشف؛ حمیده، عبدالرحمن، اعلام الجفرافیین العرب و مقتطفات من آثارهم، دمشق، 1984 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، 1405 ق / 1984 م؛ سقا، مصطفی، مقدمه و حاشیه بر معجم ما استعجم (نک : هم ، ابوعبید بكری)؛ سوسه، احمد، الشریف الادریسی (عصر الادریسی) بغداد، 1974 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، قاهره، 1326 ق؛ صالحانی، انطون، مقدمه و حاشیه بر التنبیه ابوعبید بكری، قاهره، 1925 م؛ صفدی، خلیل بن ایبك، الوافی بالوفیات، به كوشش دُرُتا كراوولسكی، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ ضبی، احمد بن یحیی، بغیة الملتمس، دارالكاتب العربی، 1967 م؛ فتح بن خاقان، قلائد العقیان، بولاق، 1284 ق؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984 م؛ قلقشندی، احمد بن علی، صبح الاعشی، قاهره، 1383 ق / 1963 م؛ كردعلی، محمد، «ابوعبید البكری»، مجلة المجمع العلمی العربی، 1367 ق / 1948 م، س 23، شم 2؛ گنثالث پالنثیا، آنخل، تاریخ الفكر الاندلسی، ترجمۀ حسین مؤنس، قاهره، 1955 م؛ میمنی، عبدالعزیز، مقدمه بر سمط (نک : هم ، ابوعبید بكری)؛ ورنت، خوان، «بكری»، ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی، زندگینامۀ علمی دانشمندان اسلامی، تهران، 1365 ش؛ همدانی، حسن بن احمد، صفة جزیرة العرب، به كوشش محمد بن علی اكوع، صنعا، 1403 ق / 1983 م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
BSE3 De Slane, M., introd. Description de l’Afrique septentrionale (vide: PB, abū Obeyd-e Bakrī); EI2; GAL, S; KrachkovskiĮ, I. Yu., «Arabskaya geograficheskaya literatura», Izbrannye sochineniya, Moscow / Leningrad, 1957, vol. IV; Lévi-Provençal, E., La pénindule ibérique au moyen-âge, Leiden, 1938; Lewicki, T., «Brāga et Miška d’aprèsunesource arabe inédite», Folia Orientalia, Krakow, 1960, vol. I.
عنایتالله رضا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید