ابوالعباس اسفراینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226734/ابوالعباس-اسفراینی
سه شنبه 26 فروردین 1404
اَبوالْعَبّاسِ اِسْفَراینی، فضل بن احمد (مق ۴۰۴ ق / ۱۰۱۳ م)، دیوان سالار و دبیر دورۀ سامانی و نخستین وزیر سلطان محمود غزنوی. مهمترین و كهنترین مأخذ ما دربارۀ زندگانی ابوالعباس، تاریخ یمینی نوشتۀ عتبی، مورخ معاصر وی است. از اوایل زندگی وی اطلاعای در دست نیست. نخست در دیوان فایق خاصه (د ۳۹۸ ق / ۱۰۰۸ م)، سردار و كارگزار مشهور سامانیان، پیشۀ دبیری داشت (عتبی، ۳۳۷؛ منشی كرمانی، ۳۹)؛ اما اشارۀ شبانكارهای (ص ۵۲) كه اسفراینی را وزیر سامانیان دانسته، درست نمینماید، اگرچه از یكی از حكایات عوفی (جوامع الحكایات، چاپی، ۲۳۲) چنین برمیآید كه وی در دربار بخارا مقامی داشته است. در ۳۸۴ ق / ۹۹۴ م، هنگامی كه فایق و ابوعلی سیمجور (ه م) از سپاه متحد سبكتكین و نوح بن منصور شكست خوردند، سبكتكین از امیر سامانی خواست تا اسفراینی را كه در آن زمان صاحب برید مرو بود، برای منصب وزارت پسرش محمود، سپهسالار و امیر نیشابور در اختیار او نهد. نوح پذیرفت و محمود او را به وزارت خود برگزید (عتبی، همانجا)، اما برخی منابع برآنند كه اسفراینی در آغاز به خدمت سبكتكین (د ۳۸۷ ق / ۹۹۷ م) درآمد و پس از مرگ او وزارت محمود یافت (منشی كرمانی، ۳۹-۴۰؛ عقیلی، ۱۵۰؛ قس: فصیح، ۲ / ۳۸، كه سنوات را بسیار مغشوش ضبط كرده است). اسفراینی ــ كه در حقیقت او را باید انتقال دهندۀ ساختار دیوان سالاری سامانی به دورۀ غزنوی دانست ــ به ادارۀ امور سیاسی محمود جوان كه قدرت خود را در نواحی شرقی ایران تثبیت میكرد پرداخت (نک : ثعالبی، ۴ / ۴۳۷). البته محمود نیز آنگاه كه توانست، پس از غلبه بر رقیبان، امپراتوری وسیعی بنیان نهد، برای ادارۀ آن به وزیر و دیوان سالار با تجربهای چون اسفراینی نیاز فراوان داشت. برخی از مورخان از كفایت و كاردانی اسفراینی در این كار سخن گفته و نوشتهاند: یك بار كه محمود به مولتان لشكر كشید، وزیر در غیاب سلطان با جدیت به ادارۀ امور پرداخت و سلطان را از هجوم ایلك خان پادشاه قراخانی كه به قلمرو محمود طمع بسته بود، آگاه كرد (عتبی، ۲۸۲؛ رشیدالدین، ۱۱۲؛ منشی كرمانی، همانجا). با اینهمه در ۴۰۱ ق / ۱۰۱۱ م پس از از ۱۷ سال وزارت، از این مقام كناره گرفت.دربارۀ علل كنارهگیری و همچنین خوی و روش او در وزارت، منابع تاریخی به اختلاف سخن گفتهاند. عتبی، ستایشگر احمد بن حسن میمندی كه گاه از كفایت اسفراینی سخن رانده، وضع قلمرو محمود را در دوران وزارت او بسیار وخیم وصف كرده است. به گفتۀ او، وزیر با دستاندازی به اموال مردم و تصرف خزاین دولتی، ثروت هنگفتی گرد آورد. در ایام وزارتش شهرها رو به ویرانی نهاد و درآمدهای دولتی كاهش یافت و فریاد دادخواهی از گوشه و كنار كشور برخاست. سلطان محمود كه وزیر را مسئول این نابسامانی میدانست، او را به پرداخت كسی درآمدها واداشت. اسفراینی كه خود را از این اتهامات مبرا میدانست، در برابر خواستۀ سلطان مقاومت كرد. اقدامات كسانی چون احمد بن حسن میمندی نیز كه كوشیدند تا میان او و سلطان وساطت كنند، سودی نبخشید و سرانجام اسفراینی از وزارت كناره گرفت و به اختیار خود به قلعۀ غزنین رفت و خود را محبوس كرد. سلطان محمود نیز دستور داد تا اموالش را به جرم خرابی ولایت و عدم رعایت حال رعایا مصادره كردند. پس از آن او را برای دعوی به «افلاس» سوگند دادند؛ اما زمانی كه از دارایی او نزد تجار آگاه شدند، به آزار وی پرداختند. در ۴۰۴ ق / ۱۰۱۳ م كه سلطان از غزنین به جنگ بیرون رفته بود، اسفراینی را آن قدر شكنجه كردند تا جان سپرد، اما سلطان محمود چون به غزنین بازگشت، از مرگ وزیر بسیار متأثر شد ( ص ۳۳۸-۳۴۰؛ نیز نك : شبانكارهای، همانجا؛ میرخواند، ۴ / ۱۲۴). در كتابی منسوب به خواجه نظامالملك (وصایا، ۲۴-۲۷) ماجرای كنارهگیری اسفراینی از وزارت و چگونگی قتل او اندكی متفاوت آمده است. در این كتاب یكی از حاجبان دربار سلطان محمود به نام علی خویشاوند، عامل قتل وزیر معرفی شده است. خویشاوند كه به اسفراینی سخت كینه میورزید، با طرح توطئهای سوگند وزیر را نزد محمود نادرست جلوه داد. او خنجر گرانبهایی را كه از فتوحات هند به دست آورده و نیز اشیاء قیمتی دیگری كه از دفاین سامانیان برداشته بود، برای اثبات گفتههای خویش نزد محمود برد و چنین وانمود كرد كه آن اشیاء از آن وزیر است. علی خویشاوند به اشارۀ سلطان، اسفراینی را چندان آزار داد تا جان سپرد (قس: عقیلی، ۱۵۱-۱۵۲).روایت دیگر را عوفی (جوامع الحكایات، خطی، گ ۱۳۸ ب ـ ۱۳۹ الف) از ابوالفضل بیهقی نقل كرده است كه براساس آن، سبب اختلاف اسفراینی با سلطان محمود غزنوی امتناع وزیر از تقدیم غلامی كه مورد درخواست سلطان بوده، ذكر شده است (نیز نك : منشی كرمانی، ۴۰؛ حمدالله مستوفی، ۳۹۶-۳۹۷). همچنین ابوالفضل بیهقی (ص ۲۵۰) از گفتوگویی میان محمود و اسفراینی یاد كرده كه سلطان او را ستوده و وزیر و خلیفۀ خود خوانده است. عوفی (همان، گ ۱۳۸ ب) نیز كفایت وی را در امر وزارت ستوده است، اما شبانكارهای و میرخواند (همانجاها) به تبع عتبی وی را ظالم خواندهاند.این اختلاف نظرها دربارۀ اسفراینی ظاهراً برخاسته از گفتههای متاقض عتبی است. وی كتابش را در عهد وزارت احمد بن حسن میمندی، جانشین اسفراینی نوشته و آن را به وزیر هدیه كرده (منینی، ۲ / ۳۵۷) و در سراسر كتابش او را بسی ستوده است. از این رو شاید وی به سبب علاقهای كه به ولی نعمت خود و رقیب اسفراینی داشته، دچار تناقضگویی شده و وزیر پیشین را به بیلیاقتی متهم كرده باشد (نک : عتبی، ۳۳۷، ۳۳۹، ۳۴۳؛ جم ؛ فلسفی، شم ۱، ص ۹-۱۰). در حالی كه بر مبنای گفتههای خود عتبی، ابوالعباس اسفراینی به تنهایی مسئول سیهروزی و بینوایی مردم نبوده است. قحط و خسكسالی از یك سو و اخذ مالیاتهای بیش از اندازه از مردم، برای تأمین مخارج لشكركشیهای سلطان از سوی دیگر، نیز موجب ایجاد نابسامانی بوده است (نک : عتبی، ۳۱۴، ۳۳۸؛ بارتولد، ۱ / ۶۰۷- ۶۰۸). به نظر میرسد سلطان محمود در چنین اوضاعی برای به دست آوردن ثروت وزیر، او را تحت فشار قرار داده تا كسری درآمدها را از دارایی او جبران كند، و چون اسفراینی از این كار سرباز زده، مورد خشم سلطان قرار گرفته و سرنگون شده است(نک : باسورث، ۱ / ۶۷- ۶۹).اختلاف سلطان با اسفراینی بر سر غلام مورد علاقۀ محمود ظاهراً مسألۀ مهمی نبوده كه سلطان را به عزل او وادارد (نک : اقبال، ۱۵۹؛ قس: فلسفی، همان، ص ۱۴). دلیل اساسسی بركناری اسفراینی را باید در دارایی فراوانش و طمعورزی به اموال او، به هنگام كاهش درآمدهای دولتی، جستوجو كرد. البته دخالت رقیبان و دشمنانی چون احمد بن حسن میمندی و علی خویشاوند نیز در عزل او از وزارت و قتلش مؤثر بودهاند (نک : اقبال، همانجا). افزون بر عتبی منابع دیگر نیز از دارایی هنگفت اسفراینی سخن گفتهاند (نک : عوفی، همانجا) و اینكه او این دارایی را از طریق دستاندازی به اموال مردم به دست آورده باشد، بعید نمینماید؛ اما به رغم گفتههای متناقض عتبی و شهادت مآخذ دیگر، كفایت و كاردانی وزیر را نمی توان نادیده گرفت (نک : اقبال، ۱۵۸- ۱۵۹).دربارۀ مهارت اسفراینی در فن دبیری نیز در گفتههای عتبی تناقض هست. در یك جا او را در شمار دبیران و دیوانیان برجسته آورده (ص ۳۳۷) و در جای دیگر به «كم بضاعتی» در پیشۀ دبیری نكوهش كرده است (ص ۳۴۵). با اینهمه، اسفراینی كه از مشاغل مختلف دیوانی تا منصب وزارت خود را بالا كشید، بعید به نظر میرسد كه از فن دبیری بیاطلاع بوده باشد. ظاهراً عتبی (همانجا) او را به سبب عدم آشنایی به ادب و لغت عربی نیز سرزنش كرده و مورخان پس از او هم با مبالغۀ بیشتری به این ضعف وزیر اشاره كردهاند (نک : منشی كرمانی، همانجا؛ عقیلی، ۱۵۰). اما قراینی وجود دارد كه براساس آنها، همۀ گفتههای عتبی پذیرفتنی نمینماید. اول آنكه پیشۀ دبیری در آن زمان مستلزم آشنایی دبیر به زبان عربی بوده است (نک : فلسفی، شم ۲، ص ۱۱۷). دیگر آنكه اسفراینی با مشهورترین ادیب عصر خود، بدیعالزمان همدانی، روابط دوستانه و مكاتبه داشته است. دو نامۀ بلیغ به زبان عربی در رسائل بدیعالزمان (ص ۳-۴، ۱۱۷- ۱۱۸؛ نیز نك : عتبی، ۲۸۹-۲۹۰) آمده كه خطاب به وزیر نوشته است. با توجه بدانچه گذشت، اگر نگوییم اسفراینی در زبان عرب چیرهدست بوده، دست كم میتوان گفت كه وی با این زبان بیگانه نیز نبوده است (قس: اقبال، ۱۵۸).اسفراینی در زمان صدارتش دستور داد تا نگارش مكاتبات دیوانی را از عربی به فارسی برگردانند (عتبی، ۳۴۵). ظاهراً عتبی این كار وزیر را دلیل بر ناتوانی او در زبان عربی دانسته است و احمد بن حسن میمندی، جانشین اسفراینی را كه مكاتبات را به وضع سابق بازگردانید، ستوده است. برخی این كار اسفراینی را نشان علاقۀ وی به زبان و ادبیات فارسی دانستهاند (نک : فلسفی، شم ۲، ص ۱۱۶؛ قس: اقبال، همانجا)؛ چنانكه به یك روایت وی از جمله درباریان معدودی بوده كه فردوسی او را ستوده است. از ابیاتی كه فردوسی (چ ژول مول، ۴ / ۴-۵) در مدح فضل بن احمد سروده (قس: چ علییف، ۵ / ۲۳۶، كه به جای فضل بن احمد، نصر بن احمد آمده است)، چنین برمیآید كه همو شاعر را تشویق كرد تا شاهنامه را به پایان رساند و آن را به سلطان محمود پیشكش كند، اما فردوسی زمانی شاهنامه را به دربار محمود برد كه وزیر حامی او از وزارت كناره گرفته بود و درباریان مخالف اسفراینی نیز به سبب مدحی كه فردوسی از او در شاهنامه آورده بود، به شاعر توجهی نشان ندادند(نک : صفا، ۱ / ۴۷۰، ۴۷۶-۴۷۷، ۴۸۰-۴۸۲؛ قس: نظامی عروضی، ۷۸).اسفراینی به دانشمندان و علمای دین توجه داشت. به گفتۀ ابوالحسن علی بن زید بیهقی (ص ۲۹۷)، ابوالحسن علی بن حسین ابن علی بیهقی عالم نیشابوری از خواص او بوده است. از اسفراینی ۳ فرزند برجای ماند كه دو تن از آنان به نامهای ابوالقاسم محمد و علی، معروف به حجاج از شاعران عصر خود بودند و حتی حجاج دیوان شعری به عربی داشته است (عتبی، ۳۴۰-۳۴۲؛ عوفی، لباب، ۲ / ۲۲؛ منشی كرمانی، همانجا). دختر اسفراینی نیز از محدّثان بوده و از او حدیث نقل كردهاند (همانجا؛ عقیلی، ۱۵۰).
اقبال، عباس، «ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی»، یادگار، تهران، ۱۳۲۷ ش، س ۵، شم ۴ و ۵؛ بدیعالزمان همدانی، ابوالفضل، رسائل، استانبول، ۱۲۹۸ ق؛ بارتولد، و. و.، تركستان نامه، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ باسورث، ادموند كلیفورد، تاریخ غزنویان، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به كوشش علی اكبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ ش؛ بیهقی، علی بن زید، تاریخ بیهق، به كوشش كلیمالله حسینی، حیدرآباد دكن، ۱۹۶۸ م؛ ثعالبی، عبدالملك بن محمد، یتیمةالدهر، به كوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۷۷ ق؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ (تاریخ غزنویان، آل بویه و آل سامان)، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۸ ش؛ شبانكارهای، محمد بن علی، مجمع الانساب، به كوشش میرهاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۳۸ ش؛ عتبی، محمد بن عبدالجبار، تاریخ یمینی، ترجمۀ ابوالشرف جرفادقانی، به كوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۵۷ ش؛ عقیلی، سیفالدین، آثار الوزراء، به كوشش جلالالدین حسینی ارموی، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ عوفی، سدیدالدین محمد، جوامع الحكایات، به كوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ همو، همان، نسخۀ خطی گنج بخش اسلامآباد، شم ۴۰۹؛ همو، لباب الالباب، به كوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به كوشش ژول مول، تهران، ۱۳۵۴ ش؛ همو، همان، به كوشش رستم علییف، مسكو، ۱۹۶۷ م؛ فصیحخوافی، محمد، مجمل فصیحی، به كوشش محمد فرخ، مشهد، ۱۳۴۰ ش؛ فلسفی، نصرالله، «یك وزیر ایراندوست»، مهر، تهران، ۱۳۱۵ ش، س ۴، شم ۱ و ۲؛ منشی كرمانی، ناصرالدین، نسائم الاسحار، به كوشش جلالالدین حسینی، ارموی، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ منینی، احمد، فتح الوهبی علی تاریخ ابی نصر عتبی، قاهره، ۱۲۸۶ ق؛ میرخواند، محمد بن برهانالدین، روضة الصفا، تهران، ۱۳۳۹ ش؛ نظامی عروضی، احمد بن عمر، چهار مقاله، به كوشش محمد قزوینی و محمد معین، تهران، ۱۳۳۳ ش؛ وصایای خواجه نظامالملك، بمبئی، ۱۳۰۵ ق.
ابوالفضل خطیبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
چاپ شده
5
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید